واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: فرم گرايي ويژگي غالب آثار جشنواره فيلم فجر
گروه فرهنگي، هنري- در ششمين روز جشنواره فيلم فجر در مشهد، نشست تخصصي بررسي فعاليت هاي جشنواره و ارزيابي فيلم ها با حضور منتقدان و كارشناسان سينما، مجيد سيف العلمايي (مدير آموزشگاه آگاه فيلم)، خسرو هوشيار حسيني (كارشناس)، سيدحسين عصاران (منتقد )، علي باقرلي (منتقد) و مهدي آب بر (مستندساز) برگزار كرد. در آغاز جلسه سيف العلمايي از شركت كنندگان خواست تا در مورد كليت جشنواره و برگزاري آن در مشهد صحبت كنند ...
باقرلي: اين كه هم زمان با تهران در مشهد هم فيلم نمايش داده مي شود، ايده بسيار خوبي است و موجب فرهنگ سازي مي شود. بسياري از هنرمندان سينما كه در تهران كار مي كنند، مشهدي اند. مشهد نيروهاي خوب و خلاقي دارد. متأسفانه ديد منفي كه تهراني ها نسبت به شهرستان ها دارند تا به حال بازدارنده بوده و نيز سيستم و فضاي فرهنگي حاكم بر مشهد نيز به اين امر كمك كرده است.
عصاران: برگزاري جشنواره در مشهد بسيار خوب است. اما مشهد احتياج به يك جشنواره با هويت خود دارد تا از سراسر جهان به مشهد فيلم بيايد و اين جشنواره به يك آيين تبديل شود.
سيف العلمايي: به عقيده من لفظ «جشنواره» در مورد مشهد اشتباه است و بايد گفت در مشهد به نوعي نمايش فيلم برگزار مي شود. اما همين كار هم، هرچه اسمش را بگذاريم، حركت بسيار خوبي است.
باقرلي:اين كه چرا در مشهد جشنواره برگزار نمي شود، به زيرساخت هايي بازمي گردد كه از گذشته در مشهد وجود داشته است. متوليان اين امر، اعتماد به نفس انجام اين كار را ندارند. خود را باور ندارند و متوسل به تهران اند. ما هنوز به اين نتيجه نرسيديم كه مشهد هم مي تواند براي خود يك جشنواره مستقل داشته باشد.
عصاران: علت آن است كه همه چيز از تهران كنترل مي شود. بايد در نظر داشت كه سينماي بعد از انقلاب مديون مشهد است. اما هيچ كمكي به اين شهر نمي شود.
باقرلي: يك معضل بزرگ در مشهد اين است كه ما مشهدي ها، يكديگر را قبول نداريم. اگر يك فيلم ساز يا منتقد تهراني در مشهد حضور يابد، سالن سينما پر از جمعيت مي شود و همه هم تشويق مي كنند. اما اگر مشهدي باشد، هيچ استقبالي نمي شود.
سيف العلمايي: علاوه بر كارگردان ها و بازيگران مشهدي در تهران، تكنسين هاي مشهدي هم داريم كه هم اكنون در جشنواره فيلم فجر در فيلم هاي ارائه شده حضور دارند مانند علي لقماني فيلم بردار عيار ۱۴ كه مشهدي است. اميدوارم به اين فكر نباشيم كه كاري انجام داده ايم. اين بدترين حالت است. بسترسازي هنري و فرهنگي مدنظر ما باشد و به آمار و ارقام ختم نشود. سينماي ما در گرو بينندگان خوب است. اگر بتوانيم بيننده خوبي داشته باشيم، سينماي خوبي هم خواهيم داشت.در مورد جلسات نقد و بررسي هم بايد گفت نقد فيلم يك كار تخصصي است، هركسي نمي تواند منتقد باشد. وقتي كار يك فيلم ساز تمام و فيلم او ساخته مي شود، او هم مانند ديگران بيننده است. بينندگان هم نبايد با پرسيدن سوال هاي سطحي و كم ارزش كيفيت جلسه را پايين آورند.
باقرلي: سال گذشته جلسات نقد و بررسي حتي بدون حضور عوامل هم برگزار مي شد. اما امسال برنامه طوري بود كه فيلم حتما بايد با حضور كارگردان يا يكي از عوامل فيلم نقد شود كه بعد از ۵ روز يك جلسه نقد و بررسي برگزار شد. زماني هم كه كارگردان و عوامل فيلم مي آيند، مجري جلسه سعي مي كند، شأن آن ها را حفظ كند. لذا جلسه حالت انتقادي نخواهد داشت. مخاطبان حاضر در جلسه هم يك دست نيستند.
عصاران: بهتر بود هر روز براي هر فيلم با حضور منتقدان مختلف مشهد، جلسات نقد و بررسي برگزار مي شد. نبايد جلسات نقد و بررسي با حضور عوامل به يك جلسه پرسش و پاسخ معمولي تبديل شود. كارگردان هم بايد مانند تماشاگر و در جايگاه آن ها باشد.
آب بر: جلسات تخصصي نقد، به شكلي كه هم اكنون در مشهد برگزار مي شود، نيست. وقتي عده اي علاقه مند به جلسه مي آيند بايد نقد تخصصي صورت گيرد. مجري بسيار مهم است تا هدايت كار را در دست بگيرد.
باقرلي: مجري بايد يك آدم متخصص باشد تا بتواند از عهده كار برآيد.
آب بر: ممكن است مجري، متخصص هم باشد اما ممكن است وارد صحبت هاي كلي و عادي شود.
عصاران: وقتي مجري هدف مشخصي را در راستاي جلسه نقد دنبال مي كند، كارگردان را به چالش مي كشد و زنگ خطر را براي او به صدا درمي آورد.
آب بر: جلسات نقد و بررسي فيلم مشكل ابزاري دارد. جلسه نقد نبايد ابزاري باشد، بايد تحليلي باشد. متأسفانه تماشاگران ما هم در اين زمينه تخصص لازم را ندارند. هميشه مشكل كار اين است كه نقد را به عنوان حمله و تخريب مي بينند. فيلم زادبوم ممكن است در يك جا تأثير خوبي بگذارد، اما اين فيلم به نظر فيلمي نيست كه زياد نقدپذير باشد. اگر درست بررسي مي كرديم، اين فيلم در حد يك فيلم قابل نقد نبود. يك فيلم شعاري بود.
باقرلي: ملاحظه كارگردان را هم مي كنند و مي گويند سوال جدي نپرسيد. خيلي از سوالات ضعيف و خنده دار بود. مجري جلسه نتوانست تفكيك درستي بين سوالات انجام دهد.
عصاران: به عملكرد مجري كمي ريشه اي تر نگاه كنيم. ما مي گوييم مجري بايد تخصص داشته باشد. سوالات در اولين جلسه نقد به گونه اي بود كه فكر مي كنم اين موضوع در ذهن كارگردان خطور مي كند كه در يك جلسه معارفه شركت كرده است. بعد از مدتي هم خسته مي شود و هر چه مردم بگويند تاييد مي كند. اين جزئي از آسيب شناسي نقد است. خيلي مهم است كه كارگردان جلسه نقد فيلم را جدي بگيرد.
آب بر: كارگردان نبايد روبه روي تماشاگران بنشيند. بلكه بايد در جايگاه تماشاگر بنشيند و منتقدان و تماشاگران فيلم وي را به چالش بكشند و او گوش دهد. كارگردان فقط بايد در لحظاتي رفع ابهام كند.
هوشيار: سينما، اين رسانه هنري، امروز نافذترين، در دسترس ترين و تاثيرگذارترين بستر فرهنگي است. سينما هم با گونه هاي مختلف، حرف هاي بسياري براي گفتن دارد. يك هنر كامل و چند وجهي است و از فناوري و ابزارهاي پيشرفته عصر جديد استفاده مي كند.در عين تقدير از سينماگران، بايد آن ها را در بوته نقد اصولي از سوي صاحب نظران قرار دهيم تا همواره خود را تصحيح كنند و روند كارشان را توسعه دهند.
سيف: در مورد جشنواره و جلسه نقد و بررسي زياد صحبت شد. بهتر است در مورد فيلم هايي كه تاكنون به نمايش درآمده بحث كنيم و نظرات دوستان را جويا شويم.
آب بر: بين فيلم هاي نمايش داده شده، بهترين فيلم، وقتي همه خوابيم اثر بهرام بيضايي بود كه آن هم البته كاري در حد بيضايي نيست. فيلم هاي جشنواره، شكلي عجيب و غريب داشت. سينما در جشنواره امسال روي يك خط خاص حركت مي كند بيشتر روي شكل فيلم نامه كار مي كنند تا محتوا. در فيلم هاي صندلي خالي، صداها، زادبوم و شبانه روز چيز خاصي ديده نمي شود. جشنواره امسال چيزي به بيننده عام نمي دهد.
هوشيار:علت اين جريان چيست؟ آيا شرايط خاصي را به فيلم سازان تحميل كردند؟ ما مي دانيم كه در يك شرايط خاص هنرمند در خود فرو مي رود. نه اين كه مضمون سازي نكند. بلكه شيوه بيانش را عوض مي كند. از بيان مستقيم و واقع گرايانه به نمادسازي روي مي آورد. يك جريان فرماليستي ايجاد مي شود.
آب بر: تكنيك ساختاري فيلم ها بسيار خوب بود. اما كارگردانان چون نمي توانند اصل موضوع را به صورت صريح بيان كنند، به گونه اي ديگر از روايتگري روي آورده اند.
باقرلي: جشنواره امسال همان عبارت هياهو براي هيچ است. در فيلم ها يك ذوق زدگي تكنيكي ديده مي شود و كارگردان ها به لحاظ ساختاري آن را در تصاوير خود نشان دادند. خط روايي خوب يا مضمون درست و حسابي خيلي كم پيدا مي شود. اين خوب است كه فيلم سازها از جريان سينماي روز دنيا عقب نمانند و با روايت هاي مدرن و پست مدرن فيلم بسازند. اما چيزي كه خيلي كم به آن پرداخته شده بود مضمون روايي مي باشد. فيلم وقتي همه خوابيم براي شخص بيضايي با آن سابقه درخشان كار متوسطي به حساب مي آيد. اين فيلم به لحاظ فرم، جنس ساختار و حتي بازي ها، كاملا تحت تاثير سگ كشي بود. اما از فيلم سگ كشي عقب تر است. فيلم سوپر استار يك داستان كامل كليشه اي است. صندلي خالي همان ذوق زدگي تكنيكي بود. فيلم به لحاظ روايت قابليت يك فيلم بلند را ندارد.صداها ۳ داستان كوتاه بود كه ۲ داستان آن ناقص و فقط داستان اصلي خوب پرداخت شده بود. فيلم «حريم» هم تحت تاثير كارگردان هاي ژاپني كه در زمينه سينماي وحشت كار مي كنند، بود. قاب بندي و موسيقي آن خيلي خوب و به جا بود.
آب بر: با اين كه مضمون آن از لحاظ معنايي مشكل داشت و عدم درك موضوع را از مفاخر فرهنگي نشان مي دهد، تنها فيلمي بود كه درست روايت شده بود.
سيف: فضاسازي ها در حريم غيرمنطقي بود. يعني اين كه فقط فضاسازي بتواند داستان را پيش ببرد، خوب نيست.عصاران: مشكل اساسي فيلم نامه در همه فيلم ها مشهود است. فيلم نامه نويس اصلا شخصيت ها را نمي شناسد. لذا به كارگردان هم نمي تواند آن را منتقل كند.امشب شب مهتابه فيلم بسيار ضعيفي بود. شخصيت ها معلق بودند و داستان هيچ معنايي نداشت. فيلم شبانه روز را نفهميدم. داستان فيلم مفهوم نبود و فكر مي كنم مشكل درك آن از من نيست! نقص فيلم نامه در عيار ۱۴ حرفه اي تر ديده مي شود.پرويز شهبازي داستاني را مدنظر داشته است كه اقتباس از ماجراي نيم روز است. مرد غريبه اي وارد شهر مي شود. كدهايي از يك فيلم وسترن در ذهن ما ايجاد مي شود اما در انتها به ما رودست مي زند. اين تكنيك خوبي است. اما فيلم تمام مي شود. در بار دوم ديدن عيب هاي فيلم نامه مشخص مي شود. بعضي اتفاقات براي ايجاد تعليق غير منطقي بود.اين فيلم تاريخ مصرف دارد كه با فهميدن كدهاي آن، ارزش خود را براي تماشاي بار دوم از دست مي دهد. صداها و صندلي خالي ۲ فيلم خيلي خوب بودند.در صندلي خالي، فيلم ساز تحت تاثير ديويد لينچ است، اين كه ما تا چه حد در مورد زندگي خود اختيار داريم، فيلمي عميق و فلسفي در مبحث جبر و اختيار. صداها، روايت تو در تو و به صورت برگشت به عقب بود، با توجه به شيوه اي كه براي روايت اين نوع داستان لازم است، اين كه زندگي هر كدام از ما در زندگي ديگري دخالت دارد.
سيف: بسياري از قضاوت هاي ما را انتظارات ما رقم مي زند. فيلم بيضايي انتظارات من را برآورده نكرد، از فيلم سوپر استار خانم ميلاني هم بيش از اين انتظاري نيست.آن سوي رودخانه فيلم بدي نيست. با اين كه به مسئله جنگ مي پردازد، فيلمي ضد جنگ است. امشب شب مهتابه را مي توان يك فيلم فارسي ناميد. عيار ۱۴ هم آن انتظاراتي را كه از فيلم نفس عميق شهبازي داشتيم، برآورده نكرد. شبانه روز با وجود زحمت زيادي كه براي ساخت آن كشيده شده بود، فيلم چندان خوبي نبود، اما فيلم صداها و صندلي خالي كوشش هاي خوبي است و مي تواند چشم اندازهايي براي سينماي امسال ما باشد.حريم هم قرار بود يك فيلم در ژانر وحشت باشد اما بايد ابزار هر سبكي را شناخت و سپس اقدام به ساخت و استفاده از آن كرد.
شنبه|ا|26|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]