واضح آرشیو وب فارسی:الف: سرمقاله آفتاب يزد؛ تاكتيك انتخاباتي، استبداد نوين يا...؟
انتخابات دهم رياست جمهوري، شرايط آزار دهندهاي را بر اردوگاه اصولگرايان - و يا حداقل بخشهايي از آن - تحميل كرده است. آنها از يك سو ناچارند براي حفظ روحيه طرفداران و نيز براي قدرت نمايي در برابر تماشاگران بيروني، از موفقيتهاي مشعشع و بي نظيري سخن بگويند كه در دوره حاكميت بلامنازع اين جناح حاصل شده است. از سوي ديگر بسياري از آنها ميدانند كه نارضايتي عمومي در عرصههاي گوناگون، موضوعي نيست كه بتوان آن را انكار و يا مخفي نمود. اين نارضايتيها به خصوص در آستانه يك انتخابات سرنوشتساز ميتواند سرنوشت سياسي كشور را در مسيري قرار دهد كه دقيقاً برخلاف آرزوهاي جناح حاكم است. نگراني از اين امر، اصولگرايان را بر آن داشت تا براي جلوگيري از نمايش نارضايتي مردم در صندوقهاي راي و بازگشت رقيب به قدرت، روشهاي گوناگون را تجربه كنند. وعدههاي رنگارنگ براي فرداي بهتر، القاي ناكارآمدي رقيب از طريق بازسازي برخي صحنههاي كارشكني، تلاش براي بدنام كردن و وابسته نشان دادن رقيب، نااميد ساختن طرفداران كانديداي رقيب و كاهش انگيزه آنها براي شركت در انتخابات و نهايتاً تعقيب پروژه انصراف رقباي اصلي از طريق بزرگنمايي احتمال رد صلاحيتيا برخوردهاي پيشبيني نشده با آنها، روشهايي بود كه در فاز اول يعني فاز حذف زودهنگام رقيب به كارگرفته شد اما نتيجهاي در بر نداشت.
اما تلاش براي حذف زودهنگام رقيب، تنها تاكتيك اصولگرايان براي تداوم حضور در قدرت نبود. بلكه آنها از اوايل سال گذشته و در تمهيد مقدمات انتخابات مجلس هشتم، تلاش كردند نوعي رقابت درون جناحي را - البته به صورت نسبتاً كنترل شده - ساماندهي و سازماندهي كنند. اين راهكارِ ظاهراً خردمندانه با آگاهي از يك واقعيت غيرقابل انكار طراحي شده بود. اصولگرايان ميدانستند كه پيامد تمام كاستيهاي ساليان اخير دامنگير جناح آنها خواهد شد و نميتوانند حتي مسئوليت بخش كوچكي از ناكاميها را به عهده اصلاحطلبان بگذارند. پس در يك برنامهريزي دقيق، بعضي از انتقادات - كه حق طبيعي اصلاحطلبان بود - از زبان حاميان دولت و برنامهريزان اصلي اصولگرايان - كه مسئول مستقيم حوادث و ناكاميهاي دوره فعلي هستند- مطرح شد. با اين كار، اصولگرايان به دنبال آن بودند كه حداقل بخشهايي از جناح خود را در خصوص نابسامانيها و خلق مشكلات براي مردم بيتقصير بدانند. نتيجه ديگر اين اقدام، مبهم شدن فضا و ترديد مردم نسبت به مباني نقادي بود كه در دوره فعلي تحت حاكميت اصلاحطلبان قرار دارد. البته اين دوره، چندان دوام نيافت، زيرا بسياري از اصولگرايان مطمئن شدند كه نميتوانند مطالبه خود از احمدينژاد براي كنارهگيري به نفع كانديداي ديگر- كه انتقادات كمتري متوجه او ميباشد - را به كرسي بنشانند. از سوي ديگر آنها ميدانستند علني شدن اعتراضات موجود و فراگير شدن آنها، در واقع مهر تاييدي بر سخناني است كه در سه سال گذشته توسط اصلاح طلبان مطرح شد و هر بار به جاي دريافت پاسخ، با اتهام افكنيهاي همراه با هتاكي مواجه شد. لذا عليرغم اعتراضات روز افزون و همه جانبه نسبت به عملكردهاي داخلي و خارجي دولت، ناگهان انتقادات فروكش كرد و بعضي از منتقدان ديروز به ثناگويان دولت تبديل شدند.
قاعدتاً ميتوان حدس زد كه روند جديد نيز چندان قابل تداوم نيست. زيرا تعداد سوژههايي كه هماكنون براي انتقاد از دولت وجود دارد در حدي نيست كه مجموعه اصولگرايان حاضر باشند امتياز بهرهبرداري تبليغاتي از آن را به صورت انحصاري در اختيار اصلاحطلبان قرار دهند.
برخي اظهارنظرهاي انتقادي جديد در ميان اصولگرايان را تنها ميتوان در همين راستا ارزيابي كرد. اين انتقادات نسبت به بعضي نقاديهاي درون جناحي قبلي، از گزندگي كمتري برخوردار است ولذا به نظر ميرسد با كنترل بيشتر، مطرح و سپس رسانهاي ميشود. البته هنوز مشخص نيست كه آيا در اين موضوع نيز روال سابق بر اكثريت اصولگرايان حاكم است و تصميمگيري نهايي بخشي خاص، به دستورالعمل قطعي براي همه آنها تبديل ميشود يا آنكه رفتار ويژه رئيس دولت نهم و افزايش دلخوريهاي درون جناحي، اعمال سياست پيشين را مشكل كرده است؟ اما هر چه باشد به نظر ميرسد خـط قــرمــز هـمــه اصـولـگـرايـان عـدم پـيـروزي اصـلاح طلـبـان - اعم از تندرو، معتدل، خط امامي يا... - ميباشد.
البته اين سياستورزي، موضوعي رايج در عرصه سياسي جهان است و بسياري از سياستمداران ايراني نيز به آن تن دادهاند لذا نميتوان اصولگرايان را به خاطر اين تلاش و ايستادگي در برابر خط قرمز ترسيم شده توسط ستاد فرماندهي و برنامهريزي، مورد انتقاد قرار داد. اما آنچه ميتواند موجب تعجب، اعتراض و انتقاد باشدسخن ديروز مصطفي پورمحمدي و سخناني از اين قبيل است. او كه يكي از كانديداهاي احتمالي در جبهه اصولگرايان است ديروز به همفكران خود اطمينان داده است كه حضور او در انتخابات، از مجموعه آراي اصلاحطلبان ميكاهد! راستي چگونه ممكن است اين اتفاق بيفتد؟ آيا پورمحمدي در حوزه گفتمان و انديشه، مشابهتي با هيچ يك از كانديداهاي جبهه اصلاحات دارد كه با حضور او، بخشي از آرا از اردوگاه اصلاحطلبان خارج و به سبد راي پورمحمدي ريخته شود؟ قاعدتاً پاسخ به اين پرسش منفي است. پس لابد پـورمحمـدي قـرار اسـت مـاننـد اصلاحطلبـان به انتقاد از دولت بپردازد - همانطور كه در ماههاي اخير پرداخته است - تا بخشي از آراي مردم ناراضي را جذب كند. استقرار او در يك جايگاه مهم، اين شانس را براي او ايجاد كرده است كه با صداي بلندتر و امنيت بيشتر انتقادات خود را مطرح نمايد و از انعكاس نسبتاً فراگير سخنان خود نيز مطمئن باشد. اگر اين فرضيه درست باشد اصولگرايان در مقياسي ظاهراً محدودتر، به روال چند ماه قبل خود بازگشتهاند تا در جذب بخشي از آراي مردم ناراضي با اصلاحطلبان شريك شوند. البته پورمحمدي نميتواند تنها به انتقاد بپردازد. اگر انتقادات پورمحمدي، تنها جنبه تبليغاتي نداشته باشد و هدف انحصاري او، جذب بخشي از آراي اصلاح طلبان نباشد او بايستي از اختيارات قانوني خود نيز براي پيگيري قانوني و رسمي بعضي موضوعات استفاده كـنــد كــه در آن صــورت، اقــدام او فـقـط يــك تـاكتيـك انتخـابـاتـي بـا هماهنگي سران جبهه اصولگرايي تلقي نخواهد شد. اظهارات اخير پورمحمدي از زاويه ديگري نيز قابل بررسي است. در ماههاي گذشته هرگاه كه چهرههاي شاخص در جريان اصولگرايايي، سخني گفتهاند يا اقدامي انجام دادهاند كه مفهوم آن، عبور از احمدينژاد و يا كاهش سهم او در جريان اصولگرايي بوده است بلافاصله حملات شديد عليه پيشنهاد دهنده به راه افتاده است. واضحترين نمونه در اين خصوص، پس از پيشنهادهاي ناطق نوري و محسن رضايي مشاهده گرديد. اين استبداد نوين كه فراكسيون كوچكي از اصولگرايان به آن دامن ميزند شرايطي فراهم نموده است كه كمتر كسي از درون جبهه اصولگرايي، ميتواند با آسودگي در فكر ورود به رقابتهاي انتخاباتي رياست جمهوري باشد. اگر از اين زاويه به سخنان پورمحمدي نگاه شود احتمالاً ميتوان سخنان اخير او را براي ايجاد اطمينان در بعضي اصولگرايان دانست كه سناريوي انتخاباتي آنها با عبارت »فقط احمدي نژاد« تعريف ميشود. به عبارت واضحتر، پورمحمدي با اعلام اينكه حضور او در انتخابات، باعث كاهش آراي اصلاحطلبان خواهد شد به دنبال ايجاد حاشيه امن براي فعاليت انتخاباتي خود و مصون ماندن از گزند كساني است كه رفتار آنها به صورت خواسته يا ناخواسته نوعي فضاي استبدادزده در ميان بخشهايي از اصولگرايان ايجادكرده است. اظهارات پورمحمديچه تاكتيك انتخاباتي باشد، چه فرار از »استبداد نوين« بايد نسبت به آن انديشه كرد و تا دير نشده، براي سالمسازي فضاي انتخاباتي تمهيدي انديشيد. اگر هم فرض سومي وجود دارد بهتر است پورمحمدي خود توضيح دهد تا ورود احتمالي او به عرصه انتخابات، پيشاپيش با شائبههاي ناخوشايند مواجه نشود.
يکشنبه|ا|27|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]