واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: آيتالله سيستاني و عراق جديد 30
عدو شود سبب خير
از كربلا تا بغداد، يكساعت و نيم راه است و از بغداد تا سامرا هم همينقدر كه جمعاً ميشود سه ساعت. ولي اوضاع ناامن عراق به ويژه در مسير بغداد - سامرا با ايست و بازرسيهائي كه دارد باعث شد ما با اينكه صبح زود از كربلا حركات كرده بوديم، اذان ظهر به سامرا برسيم. البته مقداري بيش از يكساعت هم براي زيارت سيد محمد صرف شد كه قبل از سامرا گنبد و بارگاه مفصلي دارد. مقداري از وقت را هم صرف احترام گذاشتن به اشغالگران كرديم! از بغداد كه خارج شديم، در ابتداي راه سامرا، چند خودروي زرهپوش ارتش آمريكا جلوي ما سبز شدند و چون طبق مقررات دوران اشغال، خودروهاي عراقي حق سبقت گرفتن از آنها را ندارند، مدتي پشت سر آنها با سرعت كم و با فاصله رفتيم تا اينكه آنها به مسير ديگري رفتند و راه ما باز شد.
سيد محمد، فرزند ارشد حضرت امام علي النقي عليه السلام است كه قبل از پدر از دنيا رفت و در 50 كيلومتري سامرا مدفون است. مردم عراق به ويژه اهالي منطقهاي كه مزار سيد محمد در آن قرار دارد به اين فرزند امام هادي عليه السلام اعتقاد زيادي دارند و زائران عتبات نيز در سفر سامرا به زيارت وي ميروند.
منطقهاي كه مزار سيد محمد در آن قرار دارد، سرزميني سرسبز و خوش آب و هوا با انواع ميوه و محصولات كشاورزي است و خود مزار سيد محمد نيز در زميني وسيع بنا شده كه قبلاً در محاصره باغهاي پردرخت و مزارع سرسبز بود، ولي اكنون بسياري از باغها و مزارع به خانه و مغازه تبديل شدهاند و حتي قسمتهائي از زمين حرم نيز به اشغال مغازهداران و دستفروشها درآمده و همين امر آن را از رونق انداخته است. حضور بساط مفصل دست فروشها با عرضه انواع و اقسام كالاهاي پلاستيكي و اسباب بازي و پوشاك چيني در كنار گردو، بادام، انجير و ساير خشكبارها و ميوه جات محلي، وصله ناجوري براي صحن و سراي باصفاي سيد محمد است كه شايد با شرايط فعلي عراق همخواني داشته باشد ولي به نظر ميرسد در آينده سروسامان خواهد يافت.
ناامني در سامرا بقدري زياد است كه اتوبوسها، ميني بوسها و ساير خودروهاي حامل زائران ناچارند در يك پاركينگ بياباني با فاصله چند كيلومتري حرم توقف كنند. به دليل دوري راه، زائران بر گاريهاي موتوري، كه در شهرهاي زيارتي عراق براي حمل و نقل زائران از پاركينگها تا اولين مكانهاي ايست و بازرسي فراوان ديده ميشوند، سوار ميشوند و قسمتي از اين فاصله را اينگونه پشت سر ميگذارند و قسمت ديگري را هم كه البته كمتر است پياده ميروند. بازرسيهاي بدني در سامرا بسيار شديدتر از نجف و كربلا و كاظمين است. اينجا حتي قلم و خودكارها را هم بايد به "امانات" تحويل بدهي تا جواز عبور بگيري و به كشفانيه نزديك شوي. وقتي وارد صحن ميشوي و گنبد درحال ساخت حرم عسكر?ين عليهماالسلام را ميبيني و به ياد انفجار تروريستي اين حرم مطهر در اسفند 1384 توسط تكفيريها ميافتي، قانع ميشوي كه اينهمه تدابير امنيتي در اينجا كاملاً توجيه دارد.
ساختمان حرم و رواقها از مرحله سفت كاري عبور كرده و در آستانه كاشي كاري و آينه كاري قرار دارند. لايههاي اوليه گنبد هم ساخته شده و هنرمندان ايراني درحال طلاكاري آن هستند. انفجار حرم عسكر?ين، عاملي شد براي توسعه اين حرم مطهر و بازسازي اساسي آن، بطوري كه اكنون در كنار سرداب معروف، مسجدي در طبقات متعدد با وسعت زياد درحال ساخت است كه امكانات حرم را افزايش ميدهد. در يك كلام، اين اقدام تروريستي، باعث توسعه و ساخت بهتر و زيباتر حرم شده است. عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.
بعد از نماز ظهر و عصر و فراغت از زيارت و نماز و دعا در محراب و سرداب، مشغول گشت و گذار در صحن وسيع و باصفاي حرم عسكر?ين شدم كه بزرگترين حرم ائمه عراق است. در گوشهاي از صحن، با ديدن چادر بزرگي كه افرادي به آن رفت و آمد ميكردند، كنجكاو شدم و به داخل چادر رفتم. ميزهاي ناهارخوري و صندليهاي سبك را كه ديدم اشتهاي مادي جاي اشتهاي معنوي را گرفت و به طرف آشپزباشي رفتم تا اگر از معنويت چيزي گيرم نيامده لااقل از فيض مادي بينصيب نمانم، اما ديگها خالي شده بودند و فقط چند قاشق آب خورشت در يكي از ديگها باقي مانده بود كه آشپز آن را در كاسه كوچكي ريخت و به همراه يك نان سمون به من داد و در گوشهاي نشستم و مشغول خوردن شدم. خيلي چسبيد، از ديزي سنگي قهوه خانههاي قديم ايران خودمان هم بيشتر!
درحال خوردن آخرين لقمه بودم كه يك روحاني بزرگوار از سلسله جليله سادات دستش را روي شانهام گذاشت و همراه با سلام مرا به اسم صدا كرد. به احترام او برخاستم و همديگر را بوسيديم و او خود را معرفي كرد و گفت اينجا كه هستيم، حرم جد ما حضرت امام علي النقي است، ما از نسل امام هادي عليه السلام هستيم... با هم از چادر خارج شديم و روبروي باب القبله حرم عسكر?ين ايستاديم و از سيد بزرگوار خواستم از جد خود بخواهد آن حضرت واسطه شوند تا خدا گشايشي در كار همه مسلمانها ايجاد كند و به ما نيز عاقبت به خيري عنايت فرمايد. سيد وقتي دست به دعا برداشت، گريه امانش نداد و مرا هم در اشك ريختن با خودش همراه كرد... شايد اين نشانه قبولي زيارتهاي ما باشد.
از حرم كه بيرون آمديم، در مسير برگشت به پاركينگ و در منطقه حفاظت شده، بخار سماورها و صداي استكان نعلبكيها توجه مرا به خود جلب كردند. معلوم بود ميزبانهاي عراقي ميدانستند بعد از دو سه ساعت اعمال عبادي در حرم، نوشيدن چاي براي ميهمانان خستهاي كه از راه دور آمدهاند وبايد همان راه را در برگشت هم طي كنند، چقدر لازم است. دو تا چاي شيرين و غليظ عربي خوردم و به بانيان اين بساط صلواتي دعا كردم. الحق والانصاف كه خيلي چسبيد.
نزديكيهاي غروب به كاظمين رسيديم و در هتل "قصرالكاظميه" در منطقه باب القبله، مستقر شديم. بعد از كمي استراحت براي نماز مغرب و عشا به حرم رفتيم و خوشحالي كرديم كه از كشور امام رضا عليه السلام به زيارت پدر و پسر امام رضا آمده ايم، امام موسي بن جعفر و امام محمد تقي عليهماالسلام.
اين شبها، صحن حرم كاظمين بسيار باصفاست. هواي ملايم بهاري، آسمان پرستاره بغداد، گنبدها، گلدستهها و ديوارهاي كاشي كاري شده زيبا در پرتو نور چراغهاي رنگارنگ، دست به دست هم دادهاند و صفاي معنوي حرم را تركيبي از اين مجموعه زيبائيها پشتيباني ميكنند. زائران، از ايراني و پاكستاني گرفته تا عراقي و اتباع ساير كشورهاي عربي در جمعهاي كوچك خانوادگي يا دوستانه در جاي جاي صحن نشستهاند و عدهاي هم مشغول خواندن نماز يا دعا هستند. اين مناظر معنوي، چشم انداز پرجاذبهاي را رقم زدهاند كه به كسي اجازه دل كندن از اين نقطه را كه قطعهاي از بهشت است نميدهند، مگر اينكه مثل ما به دليل سفر طولاني صبح تا غروب از كربلا تا سامرا و از آنجا تا بغداد و كاظمين، از فرط خستگي چارهاي غير از پناه بردن به خواب و استراحت شبانه نداشته باشد.
ادامه دارد
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]