واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: چرايي ترور دانشمندان هستهاي
ترور آن هم در محيط دانشگاه و از سوي مدعيان حقوق بشر و سكوت سازمان هاي حقوق بشري در برابر اين اقدامات شوم، حركت تازه اي براي مردم ما نيست. در اقدام جنون آميز اخير، گناه سازمان هاي بين المللي چون...
گروه سياسي «خبرگزاري دانشجو»، رضا عابدي گناباد، پژوهشگر و كارشناس ارشد مسائل سياسي؛ در سالروز ترور شهيد عليمحمدي طي عملياتي تروريستي يك خودروي بمبگذاري شده مقابل دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه علامه طباطبايي(ره) دو تن از جمله احمدي روشن يكي از دانشمندان جوان هسته اي كشور كه در زمينه تهيه و خريد تجهيزات هسته اي فعاليت داشت، به شهادت رسيدند كه اين خبر در اولين ساعات پيش از ظهر 21 دي 1390 بر روي خروجي سايت هاي كشور و به طبع آن در صدر اخبار رسانه هاي جهان قرار گرفت.
اين اقدام تروريستي كه اكثر رسانه هاي جهان حتي سي ان ان و الجزيره هم با پرداختن به آن انگشت اتهام را به سوي موساد و سيا نشانه رفتند؛ سومين ترور دانشمندان هسته اي ايراني در سال هاي اخير محسوب مي شود.
البته اين ترور شوم بار ديگر ادعاهاي برخي محافل شبه روشنفكري داخلي را مبني بر آنچه كه توهم توطئه در ميان ايرانيان مي خوانند و اعتقاد به اين نگرش كه غرب از پيشرفت كشور استقبال مي كند را براي چندمين بار با ناكامي عملي مواجه ساخت.
ترور آن هم در محيط دانشگاه و از سوي مدعيان حقوق بشر و سكوت سازمان هاي حقوق بشري در برابر اين اقدامات شوم، حركت تازه اي براي مردم ما نيست. در اقدام جنون آميز اخير گناه سازمان هاي بين المللي چون آژانس انرژي هسته اي كم تر از گناه طراحان آمريكايي و صهيونيست آن نيست.
اگر جامعه جهاني و سازمان ملل ترورهاي قبلي دانشمندان ايراني را محكوم و تدابير جدي براي توقف اين روند اتخاذ مي كردند، امروز شاهد كشته شدن يكي ديگر از دانشمندان ايراني نبوديم. عاملين اصلي ترور دانشمندان ايراني به حدي آشكارند كه حتي عليرضا نوري زاده ضد انقلاب هم با درك اين واقعيت آمريكا و اسرائيل را متهم اصلي مي داند.
ديدار شهيد احمدي با بازرسان آژانس انرژي اتمي اين احتمال را كه آژانس نام دانشمندان هسته اي ايران را به منظور ترور در اختيار آمريكا و اسرائيل قرار داده، افزايش داده است.
طفره رفتن وزارت خارجه آمريكا از پاسخ به سوالي درباره دست داشتن اين كشور و اسرائيل در ترور شهيد احمدي روشن را مي توان در همين چهارچوب ارزيابي كرد.
علاوه بر اين سند مكتوبي از نامه سه نماينده عضو كنگره آمريكا به اوباما وجود دارد كه نشان ميدهد پيتر تي كينگ، مايكل مك كول و پاتريك ميهان از اعضاي كميته امنيت ملي كنگره امريكا، پيشنهادهاي استفاده از عمليات مخفي عليه تجهيزات، تأسيسات و مقامهاي ايراني را مطرح كرده و افزودهاند كه بايد از عمليات پنهان سايبري نيز براي تقابل با رژيم ايران استفاده كرد.
گرچه هوشياري بيشتر نهادهاي امنيتي در داخل كشور و تلاش جدي تر دستگاه ديپلماسي و قضايي كشور به منظور پيگيري جدي دولت ها و اشخاص نقش آفرين در ترور دانشمندان هسته اي كشورمان حداقل درخواستي است كه مردم از اين نهادها دارند، اما واكاوي علل و چرايي ترور ناجوانمردانه دانشمندان كشور در قالب تروريسم دولتي غرب و صهيونيست ها به عنوان طراحان اصلي اين سناريوي ضد حقوق بشري هدف اصلي تنظيم اين نوشتار است.
تروريسم در فرهنگ هاي لغت چنين معنا شده است: عقيده به لزوم آدمكشي و ايجاد وحشت در بين مردم و يا سيستم فكري كه هر نوع عملي را براي رسيدن به اهداف سياسي جايز مي داند. در منابع و مآخذ فرنگ علوم سياسي، ترور و مشتقات آن را اين گونه معنا مي كنند؛ تروريسم كه از ريشه لاتين terror به معناي ترس و وحشت گرفته شده است، به رفتار و اعمال فرد يا گروهي اطلاق مي شود كه از راه ايجاد ترس و وحشت و به كار بستن زور مي خواهد به هدف سياسي خود برسد.
تروريسم فعاليت هاي عاملان دولتي يا غير دولتي است كه در كوشش هاي شان براي دستيابي به اهداف سياسي از روشها و وسايل خشونت آميز استفاده مي كنند. شيوه هاي به كار برده شده از طرف تروريست ها عبارتند از؛ هواپيما ربايي، گروگان گيري، خرابكاري، بمب گذاري، بانك زني، آدم ربايي سياسي و آدم كشي. در فرهنگ فارسي عميد مي خوانيم كه ترور (terror) معني ترس زياد، بيم، هراس، خوف و وحشت است.
در قرن 21 و بويژه با پايان جنگ جهاني دوم تروريسم دولتي به عنوان يكي از اشكال غيرانساني براي دست يابي به هدف اولين بار با بمباران اتمي ژاپن از سوي آمريكا وارد ادبيات سياسي شد. در اين نوع، گروههايي استخدام مي شوند تا در قلمرو دولت هاي ديگر عمليات تروريستي انجام دهند. در اين چهارچوب بعضاً مشاهده شده است يك دولت از گروه يا دولت ديگر براي پيش بردن حملات تروريستي حمايت مي كند. تروريسم دولتي انواع مختلفي دارد.
برايان جنكينس از خبرنگاران مشهور در معضل تروريسم است او تروريسم دولتي را به عنوان «جنگ از طريق قائم مقام» ياد ميكند.
وي ميگويد: «اين كشورها (پيروان تروريسم دولتي) بر محدوديت هاي جنگ هاي متعارف واقفند، بنابراين ترجيح ميدهند از امكانات سازمان هاي تروريستي كه خود راساً آن ها را ايجاد كرده اند يا تغذيه مالي آنها را بر عهده دارند، براي تهديد دشمن يا اخلال در ثبات سياسي و اقتصادي آن كشور يا ايجاد بي ثباتي سياسي و اقتصادي در آن مملكت بهره گيرند».
جنكينس معتقد است كه اين شكل از تروريسم به سرمايه گذاري بسيار كمتري نسبت به يك جنگ متعارف نياز دارد، دشمن را از پاي مياندازد و ميتوان ارتباط با تروريستها را به طور كلي منكر شد.
اين روزها غرب و اسراييل ايران را به تروريسم متهم مي كنند اما خود به اقدامات تروريستي عليه كشورمان متوسل مي شوند، ترور احمدي روشن نمونه بارز تروريسم دولتي غرب و اسرائيل عليه شخصيت هاي علمي است. اين حركات ناجوانمرانه پيشينه اي دارد طولاني به درازي بيش از 32 سال تاريخ اين مرز و بوم.
به طور مثال هنوز هم با گذشت بيش از دو دهه از پايان جنگ تحميلي دردهاي سلاح هاي شيمايي صدام حسين كه با كمك شركت هاي آمريكايي و اروپايي در اختيار ارتش بعثي قرار گرفت روح و جال فرزندان كشور را آزار مي دهد و هر از چند گاهي خبر پر كشيدن آسمانيشان براي بعضي از ما كاملاً عادي شده است. عمليات مرصاد و زخم هاي ترورهاي كور منافقين را هنوز بسياري از هموطنانم به خوبي در جاي جاي كشور به ياد دارند. تاريخ اين كشور دادگاه ميكونوس و ادعاي ترور مخالفين جمهوري اسلامي در خارج از كشور كه بارها از سوي آمريكا و اتحاديه اروپا مطرح شد را در صفحات خود نگهداري مي كند.
در همان ايام رونالد جورج دادستان كل آلمان در يك اقدام بي سابقه و كاملا ًسياسي رهبر معظم انقلاب و رئيس جمهور و وزير امور خارجه وقت ايران را نيز به دخالت در اين ماجرا متهم كرد و از اين اقدام با عنوان تروريسم دولتي ياد كرد.
هنوز چند سالي از تروريسم كور صهيونيست ها در فلسطين مظلوم در نبرد 22 روزه فاصله نگرفته ايم. هنوز ابوغريب، گوانتانامو و ديگر زندانهاي مخفي مدعيان دروغين آزادي و دموكراسي را فراموش نكرده ايم.
آن ها به بهانه برقراري آرامش و دموكراسي و مبارزه با تروريسم به جنگ ملتها رفته اند و تاكنون در عراق، افغانستان و كشورهاي ديگري چندين هزار كودك و زن بي دفاع و بي گناه را در راه رسيدن به هدفهاي اقتصادي و سياسي خود به كام مرگ كشانده اند، در حالي كه اين جنايتها را مبارزه عليه تروريسم در عرصه جهاني ناميده و خود را رهبر جهاني اين مبارزه معرفي مي كنند.
هنوز چند ماهي بيش از پيشنهاد ترور حاج قاسم سليماني از سوي آمريكايي ها نمي گذرد. گرچه كه هنوز هم بعيد مي دانم با ترور شهيد احمدي روشن و جوانان برومندي چون او؛ عروسك هاي خيمه شبازي چون بان كي مون ها، آمانوها و غرب زدگان وطني را خيالي باشد. اما اين اقدام هاي كور سندي است بر حقانيت، مظلوميت و راه درست ايران به سوي پيشرفت و خودباوري. اما آيا به راستي هدف پشت پرده از اين ترورها چيست؟ چرا سرويس هاي امنيتي بيگانه با علم به مشكلات و آسيب هاي جنايات خود در سطح افكار عمومي همچنان بر حذف فيزيكي دانشمندان ايراني اصرار دارند؟
براي پاسخ گويي به اين سوالات در نگاهي كوتاه مدت بايد اذعان داشت كه هدف از ترورر دانشمندان هسته اي ايران انتقال پيامي به جامعه علمي ايران و نيز ترساندن دانشمندان هسته اي كشورمان براي متوقف كردن همكاري اشان با برنامه هسته اي تهران است.
در تصور سرويس هاي امنيتي بيگانه همانگونه كه از تعريف تروريسم و بويژه نوع دولتي اش بر مي آيد ايجاد وحشت در ميان مردم و بويژه دانشمندان هسته اي كشور به منظور رسيدن به اهداف سياسي مد منظر است. از منظر سيا و موساد نيروهاي متخصص ايراني در بحث هسته اي به لحاظ تعداد محدود هستند لذا اين نهادها با همراهي مزدوران داخلي با ترور برخي از افراد موثر، به دنبال ايجاد جو عدم امنيت در ميان دانشمندان كشور به منظور عدم همكاري در برنامه صلح اميز هسته اي هستند.
در اين طراحي ايجاد نا امني و فتنه گري عواملي داخلي به عنوان نيازي جدي تعريف شده است. انجام اين حركات تروريستي آن هم در آستانه انتخابات مجلس شوراي اسلامي ايجاد چالش امنيتي و نا امني را دنبال مي كند. اما در نگاهي بلند مدت موساد و سيا به عنوان طراحان اصلي اين اقدام تروريستي به دنبال قرار دادن ايران در مسير آنچه كه جهاني سازي و آمريكايي سازي خوانده مي شود هستند.
برهم زدن بازي دو ابرقدرت در خاورميانه از سوي ايران در سال 1979 و مشكلات ساختاري ايجاد شده از سوي كشورمان براي منافع بلند مدت غرب در گستره ي جهان اسلام براي سياستمداران اين كشورها بسيار دردآور بود. لذا به علت ماهيت جهان شمول گفتمان ديني ايران به عنوان جهان بيني كه توانايي گفتمان سازي را در برابر راهبرد انسان محور غرب داشت بسياري از تئوري پردازان نظام ليبرال سرمايه داري را به فكر چاره در جهت مقابله با قدرت روز افزون تهران انداخت.
لذا اقدام تروريستي از اين دست در نگاهي بلند مدت به دنبال تشديد فشار بر تهران در جهت ايجاد سازشي نسبي ميان جمهوري اسلامي با نگرش ليبرال دموكراسي است.
در اين طراحي مشكل اصلي بحث هسته اي ايران نيست. بلكه مشكل از آنجا ناشي مي شود كه در سطح جهان اسلام و جهان سوم بحث هسته اي ايران به عنوان نمادگفتمان استقلال طلبانه و عدالت محور ايران مطرح شده است. اوج حقارت حاكمان عرب در برابر اربابان اروپايي و امريكايي خود اين روزها مدل عدالت محور و استقلال خواه ايران را به شكل جدي در برابر گفتمان غرب گرا در جهان اسلام قرار داده است.
سقوط بن علي، مبارك، قذافي و موقعيت تضعيف شده ي عربستان سعودي و حاكمان بحرين غرب را در برابر ايران در موقعيت به نسبت پايين تري قرار داده است. عدم سازش پذيري مدل اسلام ايران به نسبت مدلي از اسلام كه اين روزها تركيه و قطر پرچم آن را افراشته اند؛ از جمله عللي است كه امكان الگوگيري از ايران را بويژه در ميان جوانان منطقه افزايش داده است. لذا به منظور نابودي اين نقطه قوت تهران؛ تحميل ناامني به كشور و در نهايت وادار كردن مقام هاي اين كشور به سازش با غرب در جهت نشان دادن آن به افكار عمومي داخلي و بين المللي مي تواند در اين سناريو از سوي آمريكا و صهيونيست ها مطرح باشد.
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 164]