واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > معزی، محمدحسین - اندر احوال برخی سیاست ورزان جدید! تازه طلبه ای در مدرسه, خواندن کتاب الکبری فی المنطق (تألیف میرسید شریف جرجانی را که اولین کتاب از علوم عقلی در سیر علمی طلبگی است و طلاب در مقطع مقدمات می خوانند)را شروع کرده بود, بعد از اولین کلاس درس از مدرس خارج شد و دید جمعی طلبه دیگر مشغول درس گرفتن کتاب لمعه (اولین کتابی که طلاب در بحث فقه می خوانند) هستند, خواست اظهار فضل و مقامی کند, گفت نمی دانم شما فقها چرا دست از سر ما فلاسفه برنمی دارید.شاید آنروز کسی نبود که به این طلبه نوپا گوشزد کند که عزیز جان مواظب ویروس کشنده( توهّم) باش, که بد ویروسی است. این داستان همیشه بصورت تذکری دلسوزانه به کسانی که خیال می کنند واقعا خبری است, گوشزد می شده و می شود. یک روز در قم محضر یکی از بزرگان بودم که از علمایی است که تربیت شده حوزه علمیه نجف می باشد, و سابقه درخشان علم و تقوایش بر همگان روشن است, مطلبی را که شخصی از روزگار قدیم نجف برایم تعریف کرده بود را مطرح کردم و صحتش را از این عالم بزرگوار جویا شدم, استاد سکوت کرد, اصرار کردم, جواب نداد, فقط گفت خدا بسوزونه پدر این توهّم رو, متوجه شدم که داستان از چه قراره. پیشنهاد می کنم به احوالات سیاست و برخی از سیاسیون نوپا و پر انگیزه دقت مضاعفی بفرمایید. بسیاری از کسانی که امروزه وارد این میدان پر زرق و برق و صد البته خطرناک شده اند, متأسفانه نه لیاقت بسیاری از امور را دارند, نه حداقل هایی را که لازمه ورود به این میادین است را به همراه.اما تا دلتان بخواهد ادعا دارند. آنقدر هم این ادعاها با قدرت بیان می شود که تبدیل شده به حقیقت, البته در ذهن خودشان. مثلا آقایی که در 15خرداد 1342 فقط سه یا چهار سالش بوده است, چنان با آب و تاب از این واقعه تاریخی یاد می کند که گویی از واقعه سازان بوده است. آن وقت هم طوری تحلیل می دهد که مجال برای صحنه گردانان اصلی, باقی نمی گذارد. نقل واقعه تاریخ با ارائه تحلیلی که گویا حضرت آقا حضور داشته اند, با هم متفاوت است. یادم می آید که در جلسه ای که جمعی از بزرگان حوزه بودند ما رو هم راه داده بودند , کسانی که برخی از آنها سن وسالشان از پدران ما هم بیشتر بود, به مناسبت هر یک از این حضرات داستان تاریخی را نقل می کردند, آقای جوانی هم حضور داشت و پا به پای حضرات در بحث شرکت می کرد و استنادهای تاریخی را با آب و تاب نقل می کرد, کم کم میدان دار شد و جولانی دیدنی می داد و اجازه حرف زدن به دیگران هم نمی داد, ناگهان یکی از بزرگترهای جلسه با ناراحتی خطاب به او کرد و گفت ببینم بچه جان اصلا تو چند سالته که داری این واقعه تاریخی رو نقل می کنی؟ همه سکوت کردند و آقای متوهّم با شرمندگی گفت: خب من که خودم اون موقع به دنیا نیامده بودم ولی از پدرم شنیدم. خیلی از این حضرات خیلی چیزها را حتی از پدرانشان هم نشنیدند, بلکه در کتاب ها خوانده اند. اشکالی هم نداره, ولی یادمان نرود که هرکس باید حد و اندازه خودش را بشناسد. بقولی همه ما باید حواسمان جمع باشد که جوگیر نشویم و اندازه ها رو فراموش نکنیم. واقعا این ویروس توهّم کشنده است. متأسفانه امروزه حرمت شکنی در برخی مواضع سکه رایج شده و خیلی ها هم جوگیر می شوند و یادشان می رود که خیلی از این عرصه ها محل و مکان خود نمایی نیست و این روزگار گذرا است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 303]