تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837544641
جانشين رهبري در كرهشمالي كيست / چيست؟حزن و وحشت
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: جانشين رهبري در كرهشمالي كيست / چيست؟حزن و وحشت
مترجم: حسام اماميمنبع: اكونوميستگروه انديشه دنياي اقتصاد-جمهوري دموكراتيك خلق كره در روزهاي پاياني سال 2011 شاهد حادثهاي عظيم بود: كيمجونگايل رهبر اين كشور در اثر حمله قلبي درگذشت. كيمجونگاون، پسر جوان رهبر كره شمالي، زين پس به جاي پدر نشسته و جهان در انتظار تغييراتي است كه اين جانشيني به دنبال دارد.
كيمايل سونگ، پدربزرگ كيم جوان، اولين رهبر كره شمالي بود كه ايدئولوژي خودكفايي و استقلال را در كشورش رسمي كرد. حاصل زعامت او و پسرش تا سال 2011، اقتصادي شديدا متمركز با اوصاف زير است:
40 ميليارد دلار توليد ناخالص داخلي در سال 2009 كه اگر جمعيت را در نظر آوريم به سرانه 1800 دلار خواهيم رسيد. نرخ رشد در همان سال عددي منفي بوده است. بخش كشاورزي 7/20درصد، صنعت 8/47 درصد و خدمات 5/31 درصد توليد ناخالص را تشكيل ميدهد. كشوري كه نيروي كار 5/12 ميليون نفري دارد و نرخ بيكاري در آن نامشخص است. تنها 997/1 ميليارد دلار صادرات دارد و وارداتش نزديك به 3.096 ميليارد دلار است. اينها آمارهاي سال 2009 است و البته همگي تخميني است؛ چون هيچ آمار رسمي از سوي اين كشور اعلام نميشود.
تمركز كره شمالي در سالهاي گذشته بر ادعاي استقلال اقتصادي، تهديدآميز بودن به جهت نظامي، تلاش براي ثبات داخلي و مهمتر از همه دشمني پركينه با قدرتهاي شرق و غرب بوده است. اين سياست، اگرچه كره شمالي را به تهديدي جدي و خطري بالقوه براي بخش بزرگي از اقتصاد جهان تبديل ساخته است، اما چنين به نظر ميرسد كه لااقل از نظر رفاه اقتصادي نتايج اسفناكي براي مردمش داشته است. مسالهاي كه با مرگ كيمجونگايل دوباره پررنگ شده است، انتخابي است كه پسر و جانشين او ميان رفاه اقتصادي مردمش يا تاكيد بر استقلال و ثبات سياسي كشورش خواهد كرد. آنچه در اين تصميم اهميت حياتي دارد، تعارضي است كه در هر سوي اين انتخاب نهفته است: سياست ثبات، ميتواند بيتحملي مردمي را در پي داشته باشد كه با اين جوان چون پدرش برخورد نخواهند كرد. سياست اصلاح ميتواند تمام ثبات به ارث رسيده به كيم جوان را به باد دهد. دو مقاله پيش رو، قرار است اين تعارض دوسويه را با شرح بيشتري بررسي كند.
اينكه كيم جونگ اون بخواهد در كره شمالي اصلاحات انجام دهد بعيد است، اما بعيدتر اين است كه رژيم حاكم بتواند به مقاومت در برابر تحولات ادامه دهد.
اگر كرهشمالي تا اين حد تراژيك و خطرناك نبود، صحنههايي كه پس از تدفين كيم جونگ ايل در جهان پخش شد، كميك به نظر ميآمد. فوج فوج عزاداران از يكديگر در شدت حزن و اندوه پيشي ميگرفتند. مرد و زن و كودك در گراميداشت مردي كه 17 سال مردمش را در انزوا، فقر و تلقين مشتي دروغ نگه داشت، جامه ميدريدند. بنا به گزارش آژانس خبري حكومتي اين كشور، «در وفات اين قديس بهشت زاد حتي آسمان انگار از درد اين غم عظيم به خود ميپيچيد». نشانههاي نگراني كيم جونگ اون، فرزند سوم «رهبر عزيز» و وارث رژيم وي را ميشد حتي در سپاس رقتانگيز مردم بابت ليوانهاي حلبي شيرداغي كه به دستان لرزانشان داده ميشد، ديد.
كيم فقيد، در تابوت شيشهاي خود در آرامگاه كومسوسان سر بر بالشي سپيد گذاشته و پتويي سرخ روي جنازهاش را پوشانده است؛ سرخي به رنگ گل هاي مورد علاقهاش (كه به بگونياي كيميونگيا معروفند) كه اطراف تابوت را پر كردهاند. اگر عزاداري جمعي كه در پيونگيانگ فيلمبرداري شد، همه و همه تلفيقي از احترام مغزشستهها، ترس جدي از امري نامعلوم، صحنهپردازي و ريسك فتنهآميزِ بيعلاقه جلوه كردن باشد، چهره اون جوان پاي تابوت پدر، سراسر برانداز شرايط براي ايجاد حكومتي است كه غمين، استوار و متحد به نظر بيايد. و اين براي آنچه طبق معيارهاي كرهشمالي، جانشيني شتابان رهبري ناميده ميشود، يك نوع شاهكار محسوب ميشود. از كسالت رهبر عزيز بيش از دو سال (كه زمان زيادي براي آماده كردن و پرورش كيم جونگ اون نبود) ميگذشت؛ پدرش خود، چند دهه براي محكم كردن جانشينياش پس از كيم ايل سونگ، رهبر بزرگ، كه در سال 1994 مرد، فرصت داشت. مرگ خود كيم جونگ ايل اما بر اثر ايست قلبي در 17 دسامبر باعث تعجب كسي نشد. آوريل آينده صدمين سالگرد تولد كيم ايل سونگ، يعني جشني است كه قرار بود پسرش تدارك ببيند. پيش از اين به مردم وعده داده شده است كه اين مراسم سرآغاز اعتلاي كشور به وضع يك كشور توسعهيافته خواهد بود. با رياست كيم جونگ اون بيتجربه، نقطهعطف چنين جعلي، بيش از پيش به نظر پوچ و توخالي خواهد آمد. كيم فقيد، يك حكومت تماميتخواه در حال شكست و مسلح به تسليحات هستهاي را به دستان جواني سپرده كه به ندرت حتي جملهاي در محيطي همگاني از دهان وي خارج شده است و چنان بيرون از حلقه كوچك مشاورانش ناشناخته است كه مشخص نيست 27 ساله است يا 28 ساله. شايد تا حدي دليل رسيدن او به اين پست، برادر بزرگش باشد كه در سال 2001 هنگام تلاش براي ورود به ژاپن به منظور رفتن به پارك ديزنيلند توكيو دستگير شد و متعاقبا به ماكائو مهاجرت كرد و مشغول قماربازي شد.
كيم اون فقط 15 ماه بعد، وارث بلافصل نام گرفت و رسما در 19 دسامبر يعني زمانيكه رسانه دولتي بالاخره مرگ پدرش را گزارش كرد رسما «جانشين كبير» شد. به هر حال اين موضوع، حداقل روي كاغذ، 24 ميليون نفر جمعيت كره شمالي را به يوغ حكومت وي ميكشد؛ جمعيتي كه بعضي از آنها به قدري نيازمند هستند كه مكمل قوت ناچيز ذرتشان، علف يا هرچيز ديگري است كه پيدا كنند. همسايهها خبرچيني و جاسوسي يكديگر را ميكنند. مردم در ترديدي وحشتناك زندگي ميكنند چرا كه نميدانند اگر دست از پا خطا كنند چه بلايي سر خود يا خانوادهشان ميآيد.
براي حفظ نظم در خانه و عقب نگهداشتن دشمنان، آقاي كيم يك ارتش دائمي شايد يكميليوننفري را به ارث ميبرد؛ با موشكهاي بالستيكي كه به سمت كره جنوبي و ژاپن نشانه گرفته شدهاند و يك انبار كوچك تسليحات هستهاي. چين و آمريكا كه نيروهاي خود را به ترتيب در جناحين شمال و جنوب كشور وي نگه ميدارند، مدتي است براي واگذاري اين مناطق به رژيم كرهشمالي فشار ميآورند؛ اما اختلافاتشان بر سر چگونگي برخورد با اين رژيم سركش، كمكي به كشيدن دندان نيشش نكرده است. سرنوشت معمر قذافي پس از رها كردن برنامه تسليحات هستهاي، آقاي كيم را براي ترك برنامه كره شمالي تشويق نميكند.
اما او در كنترل امور تنها نيست. پشت سر جانشين آشكارا سه نماينده ديده ميشوند؛ عمه، كيم كيونگ هوي و شوهرش، جانگ سونگ تائك كه هر دو مدتها معتمدين پدر كيم بودند و يك متحد ديگر پدرش يعني ژنرال ري يونگ هو كه بند ناف اين شاهبچه به ارتش محسوب ميشود. ظاهرا اين نمايندگان به همراه پدر فقيدش رقباي احتمالي را از سر راه او برداشته و براي هموار كردن راه جانشيني وي، به متحدان ميدان دادهاند.
چين نزديكترين متحد و حامي شاكي كره شمالي با اصرار پيونگيانگ، عروج آسماني را در پيام تسليت خود خطاب به «ملت تحت رهبري رفيق كيم جونگ اون» پذيرفت. كرهجنوبي و آمريكا ترجيح دادند از درگذشت ديكتاتوري كه بهزعم آنها در كشورهايشان با بمبگذاري، آدمربايي و تحركات هستهاي، رعب و وحشت ايجاد كرده بود ابراز تاثر رسمي نكنند. وقتي كره جنوبي فاش كرد كه تنها به هيات كوچكي از نمايندگان اجازه سفر و اظهار تاثرشان را ميدهد، دستگاه خبرپراكني كره شمالي كه مثل هميشه رو به راه است تهديد كرد كه هرگونه ممانعت از جانب سئول «عواقب فاجعهبار غيرقابل پيشبيني» خواهد داشت.
اجتناب از هرج و مرج
از زماني كه كيم بزرگ اولين بار در سال 2008 و احتمالا در اثر يك سكته شديد به بستر بيماري افتاد، ناظران كره شمالي در واشنگتن و ساير كشورها پيشبيني كردهاند كه جانشيني همراه با هرج و مرج، بزرگترين تهديد براي رژيم خواهد بود. با اين حال پس از وقفه 51 ساعته قبل از اعلام مرگ آقاي كيم، بسياري ميگويند همه اقدامات لازم انجام شده تا هم به خارجيها و هم به ملت نشان داده شود كه زمام كشور در اختيار خانواده موسس خود، باقي خواهد ماند. ارگانهاي دولتي چاپلوسي را با نامههاي تبريك به جونگ جوان آغاز كردهاند. او نيز به نظر مصمم است كه تمام عناوين كلكسيون عظيم پدرش، از جمله (خستهكنندهترينشان) رهبر بزرگ نيروهاي مسلح انقلابي، رييس حزب كارگران كره را به خود اختصاص دهد. كساني كه به كره شمالي سفر داشتهاند ميگويند هنوز پس از 60 سال، بخشي از احترام به نام كيم به دليل خاطره كيم ايل سونگ، پدر انقلابي ملت است؛ كسي كه به ياري بخت، درست چندي قبل از اينكه قحطي يك ميليون نفر از مردم را بكشد و سيستم توزيع غذاي دولت از هم بپاشد درگذشت. كيم جونگ ايل، چشم بر گرسنگي مردم بسته بود و منابع عظيمي را صرف روياي ساخت سلاح هستهاي براي باجگيري از دنياي خارج كرد. اما قربانيان وي هيچ راهي براي ابراز نارضايتي ندارند؛ و براي عده كثيري، افسانه خانواده كيم (با همه بيگانههراسي فاشيستياش) تنها چيزي است كه براي باور كردن وجود دارد.
به علاوه، تمام محفل اعضاي خانواده كيم، ژنرالها و مقامات ارشد دولتي كه وفاداريشان بارها محك خورده است نيز از سقوط رژيم، به همان اندازه لطمه خواهند خورد كه تحتالحمايه جوانشان. نويسنده شرحي جامع از سلسله كيم، برادلي مارتين، معتقد است كه گروه حاكم هزاران دليل براي ترس از كف دادن امتيازاتش دارد. اين خود جاهطلبيهاي شخصي را كنترل ميكند. وقتي كمونيسم در اروپاي شرقي سقوط كرد، تلويزيون كره شمالي ويدئوهايي از مقامات قبلا بلندپايه آلماني را كه كارشان به فروختن سوسيس در خيابان كشيده بود، پخش كرد. مارتين ميگويد: هدف يادآوري اين نكته به نخبگان كشور بود كه وفاداريشان تا چه حد بايد باشد.
آنها تنها ذينفعان رژيم نيستند. بازديدكنندگان ميگويند در پيونگيانگ زندگي وفاداران به خانواده كيم اخيرا بهتر شده است؛ نكتهاي كه ميتواند آن ابراز تاثرهاي پرشور را توضيح دهد. گرچه قطع برق همچنان ادامه دارد اما در مقايسه با معابر خالي پنج سال پيش، اكنون دهها هزار ماشين به خيابانها هجوم ميآورند و طبقه متوسطي جداي از نخبگان صاحب قدرت، در حال شكلگيري است.
اكنون صدها هزار كاربر تلفن همراه در شبكه اين رژيم وجود دارند كه تماس بينالمللي براي بعضي از آنها فعال است. چند فروشگاه بزرگ كه جنسشان جور است ساخته شده و ديگر لازم نيست كه مهمانان خارجي را از جلوي مغازههايي كه قيمت دارند، اما در قفسههايشان جنس ندارند به سرعت رد كرد. در واقع، مردم آخرين بار كيم جونگ ايل را در يك سوپرماركت لوكس ديدند؛ بنا بر گزارشها پرسنل اين سوپرماركت پس از شنيدن خبر مرگ او، با شيون و زاري خود را به آغوش يكديگر پرتاب كردهاند.
خارجيهايي كه به ديگر شهرها سفر كردهاند، ميگويند: ساكنين اين شهرها نيز از چيزي كه بازديدكنندگان احتمالا «شبه درآمد قابل استفاده مينامند» برخوردارند. در شهر هامهونگ، يك مددكار اجتماعي در گزارش خود، كفشهاي پاشنهبلند، لباسهاي تميز وارداتي و ژاكتهاي خوب زمستاني را كنار لباسهاي مندرس و قديمي ميآورد. اين منافع اما فقط به كساني كه روابطي در حزب و ارتش يا اقوامي در چين دارند، ميرسد. اين به آنها اجازه ميدهد در بازارهاي سياهي كه هنوز نسبتا برقرارند و يادگار خلأ حاصل از فروپاشي سيستم توزيع غذا هستند، شركت كنند.
اما حتي در اولين ماههاي عمر رژيم نيز، ثبات داخلي را نميتوان ناديده گرفت. هر جواني كه رهبرياش متزلزل باشد و ژنرالهايي خشن احاطهاش كرده باشند، براي اثبات خود به اقدامات عجولانه متوسل ميشود. تحليلگران به شايعاتي كه حكايت از كمكهاي او به كارگردان حملات جنايتآميز به اهدافي در كرهجنوبي در سال 2010 دارند، به عنوان نشاني از بدسگالي بچهگانه او ياد ميكنند. تنشهاي قديمي بين ارتش و حزب، به خصوص بر سر دست داشتن دومي در تجارت مرزي كه باعث ايجاد بازارهاي سياه شده، ممكن است دوباره ظهور پيدا كنند.
شايد بزرگترين تهديد ثبات رژيم، بازارهاي سياه و طعم آزاديها و زندگي بهتري كه به همراه ميآورند باشد. در نزديكي مرز چين، مردم كره شمالي ميتوانند با استفاده از شبكه تلفن همراه چين مستقيما و يا با پرداخت مبلغي به دلالان، با كرهجنوبي تماس بگيرند. ديويديهاي حراجي بازار سياه زندگي جهان بيرون و به خصوص كره جنوبي را نشان ميدهد. افزايش درك مردم از عقبگرد اقتصادي كره شمالي ممكن است ميل به تغيير را بين آنان ايجاد كند.
غذا يا گلوله؟
از منظر يك ديكتاتور، شايد مديريت بازارها پيچيدهترين موضوع باشد. اگر آنها را ببندي، بايد ريسك شورش را بپذيري؛ اگر رهايشان كني، آنگاه تعداد روزافزون تجار ثروتمند ممكن است توطئهاي را شكل دهد. كيم جونگ ايل اين را تجربه كرد. اين سنگرهاي غيرقانوني كاپيتاليسم در سراسر كشور سبز شده بودند و تصوير يك اقتصاد كارآمد را در برابر سيستم ناكارآمد دولتي به نمايش ميگذاشت و يك طبقه جديد خطرناك از تجار را هر روز قويتر و فربهتر ميكرد. مصادره ارز در سال 2009، ثروت موفقترين تجار را از بين برد، اما همين حركت باعث گرسنگي و در نتيجه خشم عمومي شد.
اينكه سال 2012 صدمين سالگرد پدربزرگ مورد احترام وي بوده و در آن قرار است كره شمالي «كشوري قدرتمند و سعادتمند» شود نيز به فشارهاي بالقوهاي كه بر دوش اوست اضافه ميكند. برخي معتقدند كه او اين مناسبت را با جملهاي كه به او منتسب است علامتگذاري خواهد كرد؛ «غذا از گلوله مهمتر است». تحليلگران صلحطلب چيني، دوباره اميدواري خود نسبت به حركت به سوي آزادسازي اقتصاد را ابراز ميكنند. سران چين سالها مأيوسانه سعي داشتند كيمجونگ ايل را متقاعد كنند تا اصلاحات اقتصادي به سبك چين را بپذيرد. اكنون اما شايد با شوري دوباره براي انجام آن اصلاحات فشار بياورند. خوشبينها پيشنهاد ميكنند كيم جوان براي توجيه اصلاحات استدلال بياورد كه پدرش سلاحهاي هستهاي لازم براي «قدرتمند» شدن كشورش را ساخته است و اكنون زمان «سعادتمند» كردن كشور است. اما بدبينها كه تاريخ معاصر كرهشمالي نشان داده از نظرات آنان پيروي ميكند، استدلالشان اين است كه نخبگان نسبت به تسليم قيموميت و خراجگيريشان كه از آن نفع ميبرند، بيميل خواهند بود. عمده سرمايهگذاري شركتهاي چيني به تضمين حقوق معادن منحصر شد و در كل نفع ناچيزي به مردم رسيد. يك منطقه تجاري ويژه در نزديكي مرز چين، به نام راجين سونبونگ، سالهاست وعده اصلاح و بازگشايي را به تعويق انداخته است.
گروه سرمايهگذاري بينالمللي تائپونگ كره كه سعي در گرفتن قراردادهاي معدن و گسترش راجينسونبونگ دارد را نيز مديران اصلي شركت، يعني عموي آقاي كيم و جانگ سونگ تائك كه سالهاست با چين تجارت ميكند، مستقيما تحت نظر دارند.
بدون تخريب ناگهاني افسانه حكومت كدخدامنشانه دولت، يافتن راهي براي مدرنيزه كردن اقتصاد اين كشور دشوار است. بخش اعظم ظلمات درون كرهشمالي، نه تنها از اقلام مصرفي بلكه حتي درباره هر چيزي، از قيمتها گرفته تا سياست، از اطلاعات موثق محروم است. گرچه عده روزافزوني از مردم به خصوص در مناطق مرزي، از تفاوت عظيم بين كرهجنوبي كاپيتاليستي و بهشت كارگري خودشان آگاهند، پناهندگان ميگويند عده زيادي هنوز دقيقا نميدانند دنيا چقدر وسعت دارد. يكي از پناهندگان در توضيح اصرار اقوامش بر اعتقادشان به دولت خانواده كيم با وجود اينكه او از كرهجنوبي برايشان پول ميفرستد، ميگويد: فاصله زيادي بين آنچه ميدانيد و آنچه باور داريد وجود دارد.
اهالي كره شمالي از بدو كودكي طوري آموزش ميبينند كه به پاكي و برتري نژاد خود، خباثت آمريكاييها و ژاپنيها و نيازشان به يك شخص قدرتمند براي حفاظت از آنها ايمان بياورند. همين شايد طمع براي juche (خودبسندگي و خودكفايي) كه تنها ستون ايدئولوژيك اين فسانه است را توضيح دهد. هر اطلاعات ديگري در اين كشور فاش خواهد كرد كه ناتواني رژيم خانواده كيم در فراهم كردن آن چه حتي به چشم پسرعموهاي فقير همسايه در چين نميآيد تا چه حد رقتبار است؛ نه تنها غذا بلكه حتي راههاي حمل و نقل و سوخت و برق لازم براي گرم كردن خانهها در زمستان.
از قرار معلوم، اهالي كره شمالي فقط كافي است به نرخ نازل ارز ملي خود نگاه كنند تا متوجه شوند اوضاعشان چقدر آسيبپذير است. نرخ رسمي، 15 وون در برابر يك يوآن چين است. مددكاران ميگويند نرخ مبادله ارز در بازار سياه از 340 وون در ژوئن به 600 وون در نوامبر نزول كرده است. با ميانگين درآمد 3000 تا 6000 وون در ماه، در واقع اين پول بيارزش است و اين شايد دليل ديگري باشد براي سوءتغذيه اكثر مردم.
رنج طولانيمدت و كمرشكن مردم كرهشمالي نسبت به چشمانداز خلأ رهبري كه منجر به فروپاشي ناگهاني اقتصاد و سيلي از پناهندگان ميشود، دردسر كمتري براي چيني دارد كه تنها قدرت بينالمللي داراي نفوذ در اين كشور است. چنين چشماندازي خود ممكن است بيثباتي بيشتري به بار بياورد. اگر چين تلاش كند اغتشاشات متعاقب آن را با حركت نيروهايش به مرز كره شمالي كنترل كند، كره شمالي از ترس ادعاي اراضي قسمتي از جزيرهاي كه آن را با قداستي خاص، متعلق به «كره» ميداند قد برخواهد افراشت. اين كار، موج شوكهايي را نيز به كشورهاي آسيايي كه از توسعهطلبي چين هراسانند ارسال ميدارد. گزينه هستهاي
در صورت سرنگوني كامل، نيروهاي آمريكايي مستقر در جنوب مدار 38 درجه، سعي در حفظ ايمني تسليحات هستهاي، شيميايي و بيولوژيك كرهشمالي و تاسيسات توليدي آنها خواهند داشت. محل برخي از اين تاسيسات شناخته شده است، اما ممكن است چندتاي ديگري نيز وجود داشته باشند. چنين حركتي ممكن است منجر به درگيري نيروهاي آمريكا و چين در خاك كره شمالي گردد. كرهجنوبي كه اقتصادي 30 برابر بزرگتر از اقتصاد كرهشمالي دارد، به زعم خود، وحدت بدون نظارت و بحران فراگيري كه اين كار ايجاد ميكند را تهديدي بزرگ براي ثبات خود خواهد ديد.
اين ترسها واقعياند، اما همسايگان كره شمالي را وادار كرده گزينه بدتري را قبول كنند؛ حفظ وضع فعلي به جاي ترك اين رژيم و اميد به سرنگوني آن. از اين رو همسايگانش نوميدانه وارد مذاكراتي با كره شمالي جهت كنار گذاشتن تسليحات هستهاي كه بقايش بر آن استوار است شدهاند.
تحت حكومت كيم فقيد، كره شمالي دو بار به خلع سلاح هستهاي متعهد شد كه هر دو بار به اين وعده عمل نكرده و به دولتهاي ديگر نيز فناوري هستهاي خود را ميفروشد. گفتوگوهاي 6 جانبه به رياست چين و عضويت آمريكا، كره جنوبي، ژاپن و روسيه نيز از سال 2008 به تعليق درآمده است.
رابرت گيتس، وزير دفاع وقت آمريكا، جبهه سختي عليه فريبكاريهاي كره شمالي گرفت و گفت: از آزمودن آزموده خسته شدهام. با اين حال درست قبل از مرگ آقاي كيم، آمريكا مشغول مذاكره براي روشهاي از سرگيري كمكهاي غذايي به كره شمالي بود كه بنا بر گمانهزنيها، در اين بين به دنبال واگذاري امتيازات هستهاي بوده است.
پارك سيونگ ژه، از موسسه راهبردي آسيا در سئول، معتقد است كيم جوان روي مرگ پدر خود براي راه انداختن دوباره اين چرخ فلك، بازي خواهد كرد. او ميگويد استراتژي كرهشمالي يعني «تحريك كن، مذاكره كن، همه چيز را از بين ببر، دوباره همه مراحل را انجام بده» اين بار هم، 5 طرف ديگر گفتوگوها را فريب خواهد داد.
شايد گيجكنندهترين جنبه موضوع كره شمالي اين باشد كه گر چه در اين كشور پس از فروپاشي شوروي، تكيه زيادي به سرمايهگذاري چين و كمكهاي غرب شده است، اما در تاثيرگذاري روي محركهاي داخلي آن، كار چنداني از عهده جهان بيرون بر نميآيد. بنابراين مردم از منابع اطلاعات داخلي و خارجي كه رژيم موفق به كنترل آنها شده است محرومند. بنابراين منتي از دولت بر سر مردم است كه آنها را عادت داده پليس خود باشند.
با همه اينها كشوري كه آقاي كيم به ارث برده، آنقدرها هم بلاتغيير باقي نميماند. تلفنهاي همراه، سودجوييهاي لب مرزي، فساد و نابرابري، همگي افزايش يافتهاند. شكست اصلاحات ارضي به خشم بيسابقه مردم منجر شد. برخي بيگانگاني كه آشناياني داخل كشور دارند ميگويند مردم كره شمالي اين وارث جوان را، كه بخشي از تحصيلات خود را در يك مدرسه شبانهروزي تيزهوشان سوئيس گذرانده است و به ندرت از لباس انقلابي مشابه لباس پدربزرگش جدا ميشود، در خفا به تمسخر ميگيرند.
بزرگترين دستاورد سلسله كيم بهرغم ظلم رعبناكش اين است كه دو رهبرش به مرگ طبيعي مردهاند و حتي قربانيانشان براي آنها سوگواري كردهاند. اما حتي كساني كه فكر ميكنند كيم جوان براي مدتي قدرت را در دست خواهد گرفت نيز شك دارند كه تحمل داشته باشند. آقاي مارتين ميگويد: من به حاكم جوان غبطه نميخورم. فقط فكر نميكنم كه او هم در بستر بيماري بميرد.
دوشنبه|ا|19|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]
-
گوناگون
پربازدیدترینها