واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: ديروز به روايت امروز
تئاتر- رحيم عبدالرحيمزاده:
شنيدن نامهاي زند و قاجار بلافاصله در ذهن مخاطب ايراني مجموعهاي از تصاويري خاص را تداعي ميكند
لباسها و آرايشهاي ويژه و رفتار و گفتاري خاص كه بخشي از آن از دل كتابها و تصاوير عهد قاجار بر آمدهاند و برخي ديگر بهدليل تكرار الگوهاي آن در هنرهاي مختلف چون نقاشي و سينما در 100سال اخير شكل گرفتهاند.
اين تداعيها مجموعهاي از تصاوير آشنا و كليشهاي براي مخاطب ساختهاند و علي رفيعي در واپسين اجراي خود، شكار روباه سعي دارد از اين انگارههاي آشنا، آشنايي زدايي كند و با حوادثي برگرفته از مستندات تاريخي شكلي دگرگون شده و تغيير يافته را به مخاطب بنماياند.
وي براي اين آشنايي زدايي تاريخ را به زمان معاصر ميكشاند. لباس بازيگران لباسي امروزي است و حتي تماشاگر را به ياد فيلمهاي گانگستري مياندازد، در حوزه زبان نيز از نثر متكلف و متملق دوران قاجار خبري نيست بلكه با زباني امروزي روبهروييم كه به آن چاشني طنز نيز افزوده شده است. فضا نيز فضايي معاصر است؛ سرد خانه و مرده شور خانه نه به سياق مرده شور خانههاي قديمي بلكه به شكلي بسيار مدرن بازسازي شده است. ايده استفاده از فضاي مرده شور خانه براي اجرايي كه قصد دارد به بازسازي فضايي سرشار از كشتار و خشونت بپردازد در نفس خود ايده جذابي است و بستر مناسبي را براي رويدادهاي نمايش فراهم ميآورد.
از ديگر سو رفيعي در اجراي خود برههاي مهم و حساس از تاريخ ايران را دستمايه اثر خود قرار داده است؛ يعني به سلطنت رسيدن خاندان قاجار در ايران. آغامحمدخان قاجار شخصيت اصلي نمايش شكار روباه چه بهدليل خونريزي و سفاكياش و چه بهدليل ويژگيهاي خاص شخصيتي همچون اخته شدنش توسط دربار زنديه ميتواند از منظر دراماتيك شخصيتي جذاب و چند وجهي باشد.
رفيعي از اين امكان نيز به خوبي بهره ميگيرد و سعي ميكند تا برداشتي متفاوت چه از تاريخ و چه از شخصيت آغامحمدخان ارائه دهد و در اين راه سيامك صفري، بازيگر نقش آغامحمدخان با بازي بسيار زيبايش به ياري اين ديدگاه رفيعي ميآيد. هر چند تماشاگران تئاتر هميشه بازي زيبايي از سيامك صفري ديدهاند اما اين بار ميتوان گفت شاهد يكي از نقطه اوجهاي او در بازيگري هستيم.
رفيعي در تاكيدش بر روايت متفاوت و ديگرگونه از تاريخ و شخصيت آغامحمدخان تا بدانجا پيش ميرود كه تماشاگر حتي در پارهاي از لحظات نمايش بالاخص جايي كه از عشق حرف ميزند بر وي دل ميسوزاند و اين نشان ميدهد كه رفيعي شخصيت را تك بعدي نديده است و قصد دارد شخصيتي زنده از وي ارائه دهد.
نفس اقدام به آشنايي زدايي از تاريخ مثبت است، چرا كه هنر ملزم به بازسازي تاريخ نيست بلكه روايتي زيباييشناسانه از آن ارائه ميدهد، اما به دلايلي چند رفيعي موفق نميشود اين آشناييزدايي را بهطور كامل به انجام رساند و مهمترين دليل اين عدمتوفيق را بايد در پارهاي از ناهماهنگيها و تناقضهاي اجرا جست. در اينجا سعي خواهيم كرد هر چند اجمالي برخي از اين ناهماهنگيها را در اجرا پي بگيريم:
1) اگر قرار است از تاريخ آشناييزدايي صورت گيرد و فضاي آن به زمان معاصر كشانده شود يا حداقل المانهاي امروزي در مورد آن به كار برده شود بايد اين آشنايي زدايي در تمام وجوه آن تسري پيدا كند نه آنكه در برخي وجوه شاهد آن باشيم و در ديگر وجوه و لايهها اثري از آن به چشم نيايد.
در شكار روباه تمام اطرافيان آغامحمدخان چه برادرانش و چه خدمتكارانش لباس امروزي پوشيدهاند اما خود آغامحمدخان چه در دوره نوجواني و چه در بزرگسالي لباس قجري بر تن دارد. هر چند شواهد نشان ميدهد اين امر تعمدا از سوي كارگردان انجام گرفته است اما باعث ناهماهنگي فضاي اثر ميشود. از ديگر سو تعدادي از شخصيتهاي زن نمايش لباس امروزي پوشيدهاند و تعدادي لباس تركمني بر تن دارند. اين مجموعه ناهماهنگيها باعث ميشود تاريخ بهطور كامل به زمان معاصر نيايد و در مخاطب نوعي اغتشاش فكري بهوجود آيد.
2) زبان نمايش در راستاي معاصرسازي آن زباني گفتاري است، اما در بسياري از لحظات نمايش به سوي زباني ادبي و حتي شاعرانه ميرود و اين بالاخص در مونولوگهاي زن پابرهنه نمود مييابد. در بسياري از لحظات نمايش نيز ما با زباني معيار روبهروييم. اين چندگانگي زباني را ميتوان يكي ديگر از ناهماهنگيها در اجرا به شمار آورد كه مانع از آشناييزدايي كامل اثر ميشود.
3) علي رفيعي از آن دست كارگردانهايي است كه در پي يك زيبايي شناسي ويژه است و لحن اجرايي مشخصي را در اكثر كارهاي خود دنبال ميكند. بخشي از اين لحن اجرايي در آثار رفيعي در فيگورهايي تبلور مييابند كه اغلب حالت نرم و كشيدهاي دارند و براي لحظاتي فريز ميشوند. رفيعي بالاخص در اجراي «عروسي خون» از اين فيگورها بهره گرفته و حتي در ديگر اجراهاي خود از جمله «رومئو و ژوليت» آن را پي گرفته است.
اگر در اجراي عروسي خون بهدليل فضاي اسپانيولي و شاعرانه لوركا اين فيگورها در تناسب كامل با اجرا قرار داشت، اين نوع فيگورها در شكار روباه و فضاي ايراني و قاجارياش بسيار بيتناسب نشان ميدهد. جنس اين فيگورها كه اغلب برگرفته از رقصها و حتي شمشير بازي غربي است مخاطب را از فضاي ايراني اثر دور ميگرداند و نشانهاي ديگر بر مجموعه ناهماهنگيهاي اثر ميشود.
4) هر چند نميتوان از بسياري از زيباييهاي بصري شكار روباه چشم پوشيد؛ از جمله صحنه تاجگذاري آغامحمدخان يا لحظه كور كردن چشمان لطفعلي خان زند، اما به لحاظ حركتي نيز در اين اجرا شاهد يك تناقض عمده هستيم. در اغلب لحظات نمايش رفيعي حركاتش را به شكل خطي بر سكوي باريكي در انتهاي صحنه ميچيند و از امكانات صحنه وسيع تالار وحدت چشم ميپوشد و به همان سكوي باريك انتهاي صحنه اكتفا ميكند. وي در استفاده از آن نقطه صحنه و تاكيد بر ميزانسنهاي خطي آنچنان افراط ميورزد كه با وجود تمام لحظات زيباي كار، اجرا با نوعي يكنواختي بصري روبهرو ميشود و ديگر از آن تصويرسازيهاي جذاب و هميشگي علي رفيعي خبري نيست.
5) يكي ديگر از ويژگيهاي آثار رفيعي وسواسي است كه وي بر تكتك عناصر صحنه دارد تا جايي كه بر زيبايي هر كدام تاكيدي ويژه ميگذارد و ما در اجراهاي گذشته وي شاهد دقت نظر او در به اجرا در آوردن زيباي تمام عناصر از صحنه و لباس و آكسسوار گرفته تا نورها و رنگها بودهايم.
در اين اجرا نيز شاهد اين وسواس هنرمندانه رفيعي بالاخص در صحنه پردازي هستيم اما با وجود اين وسواس، موسيقي شكار روباه يكي از نامتجانسترين عوامل اين اجرا به شمار ميآيد كه نه تنها هيچ كمكي به فضاسازي و انتقال حس اجرا به تماشاگر نميكند بلكه حتي وي را از فضاي اجرا جدا ميسازد و ما را در مقابل اين پرسش قرار ميدهد كه چرا رفيعي آن وسواس هميشگي را در مورد موسيقي اثرش به كار نگرفته است؟
6)در پايان ميتوان بر بزرگترين تناقض اين اجرا و به تبع آن اين نوشتار انگشت گذاشت.
شكار روباه اثري است با مجموعهاي از عناصر زيبا از طراحي صحنه گرفته تا لباسها و بازي خوب بازيگران اما تناقض اينجاست كه تجميع اين زيبايي باعث خلق اثري زيبا نميشود.
اگر چه تكتك عناصر شكلدهنده شكار روباه بهطور مجزا كامل هستند اما بهعنوان يك مجموعه نميتوانند اثري كامل شكل دهند و راز اين تناقض در يك كلمه نهفته است: هماهنگي؛ چرا كه تئاتر در ذات خود هنري است كه بيش از هر چيز بر هماهنگي عناصرش تاكيد دارد و نه بر زيباييشان و به تعبيري ميتوان گفت در تئاتر زيبايي از دل هماهنگي بيرون ميآيد.
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 195]