تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1838165082
گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران -خبرگزاري ايسكانيوز :روزنامه هاي صبح ايران در سرمقاله هاي امروز خود به تحليل مسائل مهم سياسي و اقتصادي داخلي و خارجي از جمله جهان در تغيير، آوردگاه دو حريف، پرداختند.
به گزارش روز يكشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكانيوز" گزيده سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است:
**مردمسالاري: جهان در تغيير
برخي از صاحبنظران مي گويند: طرح تقريبا هشتصد ميليارد دلاري اوباما براي عبور از بحران اقتصادي در واقع اجراي برنامه هاي اجتماعي حزب دمكرات آمريكاست. طرحي كه به مراه طرح 750 ميليارد دلاري(TARP) سلف اوباما آمريكا و به طور غير مستقيم جامعه بشري را داراي قروضي حيرتآور حتي براي نوزادان و نازادگان مي كند. بحران مستمر و عميق اقتصادي كه در بورس هاي جهاني خود را مي نماياند به همراه تعطيلي كارخانه ها و بيكاري رو به افزون و ركود تورمي سراسري و بحران منابع و مسايل زيست محيطي نشانگر آنست كه در ديگر بر پاشنه پيشين نمي تواند بچرخد.
آثار و نشانه هاي ركود اقتصادي در ماه هاي اخير، نه تنها چالش هاي بسياري براي آمريكا پديد آورده كه بسياري از ديگر كشورها را نيز در معرض بحران قرار داده است.
«نيوزويك» مي نويسد، نگراني از آشفتگي اقتصاد جهاني، به اعتراضات و تظاهرات گسترده اي در كشورهايي چون يونان، فرانسه و انگلستان منجر شده است. افزايش قيمت ها، كاهش درآمدها و افزايش روزافزون بيكاري، عواملي هستند كه نه تنها به بحران هاي اقتصادي دامن زده اند، بلكه بيم آن مي رود كه به ناآرامي هاي سياسي هم منجر شوند. اين هفته نامه مي نويسد: هم اكنون ترس از ناآرامي هاي سياسي در كشورهايي چون روسيه و چين، بيش از هر زمان ديگري قوت گرفته تا جايي كه «ايان برمر»، رئيس گروه «اوراسيا»، در كتاب خود، سال 2009 را سالي پر خطر براي روسيه خوانده و نسبت به آشفتگي هاي سياسي در اين كشور هشدار داده است.
برمر همچنين در كتاب خود، وضعيت پيش روي روسيه را با زمان فروپاشي شوروي مقايسه كرده است.
اين در حالي است كه ديويد كارسبول كارشناس بانك سرمايه گذاري دانمارك ساكسو (SaxoBank) از عميق شدن بحران اقتصادي و سقوط بيشتر بورس ها و مهمتر و بدتر از بحران غذايي درسال 2009 در خاور ميانه سخن مي گويد.
به وجود بحراني بسيار عميق در همه جا همگان اذعان دارند. استراس كان رييس بانك جهاني مي گويد: اگر دولت ها تا 120000 ميليارد دلار از ماليات ها كاهش ندهند وضع بدتر از اين خواهد شد. اگر آمريكا و چين در بحران عميق و روسيه در رفتن بسوي فروپاشي و خاور ميانه در آستان بحران غذايي است اروپا در عين بحران از بي تصميمي هميشه نيز رنج مي برد. در چنين چارچوبي بخش هاي ديگر جهان تنها مي توانند وضع سختري را تجربه كنند.
درك ضرورت تغيير بگونه ايست كه حتي جمهوري خواهان آمريكا كه همواره حامي تمنيات سرمايه بزرگ و ماليات زدايي از آن براي عبور از هر بحراني بوده اند توان مخالفت با جستجوي راه حل هاي نوين را ندارند. منزوي ساختن سرمايه مالي حباب آفرين و اقتصاد مجازي به نفع سرمايه صنعتي وتجاري و اقتصاد واقعي و توجه به خواسته هاي جهان كار و عبور از اقتصاد جنگي به اقتصادمدني ضرورت حداقل به نظر مي رسد. جاني دل وكيو از لزوم روي آوري به بانكداري اخلاقي و اقتصاد واقعي كه مفهوم و شيوه اي به مانند بانكداري اسلامي است سخن مي گويد. وضعيت جديد آن طور كه انگلا مركل تقاضا مي كند و مورد موافقت جوژف استيگليتز است بايد تحت نظارت يك سيستم نظارتي بين ا لمللي باشد.
گرايش هاي نوين قلب سرمايه بين المللي كه هنوز در آمريكا و وال استريت مي تپد جهان را حتما به تغييرا ت ژئوپليتيك خواهد كشاند.
اگر در اسراييل قادر به تشكيل كابينه نمي باشند و يا كابينه هاي ضعيف تشكيل مي شوند از جمله و حتما به اين خاطر است كه حداقل محافلي در واشينگتن در يافته اند كه سياست هاي مبتني بر حمايت هاي بي قيد و شرط در وضعيت دگرگون شده كنوني ديگر ممكن نيست. در اسراييل نيز اين آگاهي وجود دارد كه هر تغييري هرچند بسيار اندك در سياست هاي واشينگتن براي آنان و نظم سياسي كنوني اسراييل سرنوشت ساز خواهد بود.اصحاب انديشه در اسراييل همچون ;يوري اونري; به نيكي مي دانند كه تنها يهودياني به آينده تعلق دارند كه با ترك نظامي گرايي و رعايت حقوق بين الملل به فكر همزيستي با همسايگان و محترم شمردن ملت و كشور فلسطين و در درون مرزهايي مشخص مي باشند.
در راستا ي ضرورت تغيير شاه عربستان نيز دست به تغييراتي گسترده و اصلاحات از بالا زده است. تغييرات در حدي است كه گذشته از جابجايي چهره ها در پست هاي اساسي و در نام وليعهد امر بسيار مهم تر با ورود يك زن به كابينه صورت گرفته است. احتمالا شاه عربستان كه با اين حركت جريان همسو و نزديك با نومحافظه كاران آمريكا در عربستان سعودي را منزوي مي كند دريافته است كه ديگر نمي توان دلارهاي رو به كاهش را صرف رواج و حمايت از افراطي گري بويژه در پاكستان و افغانستان و در مرزهاي شرقي ايران نمود.
به گفته محمد صادق الحسيني كارشناس مسائل خاورميانه پادشاه عربستان در حال تطبيق و به روز كردن خود با دوران اوباما است. صادق الحسيني در آينده در خواهديافت كه مطلب بسيار فراتر از مطابق شدن با جهت گيري هاي جديد آمريكاست. پرزيدنت اوباما نيز در حال جستجوي يك كشتي براي عبور از توفان بحراني است كه مي تواند حتي چهار ركن عناصر را از هم بشكافد.
ضرورت فرا گشت و تغيير در چارچوب پيشرفت , امنيت و منافع ملي را لايه هاي گوناگون جامعه مدني ايران مدت هاست كه درك كرده اند و در چارچوب متانت و نجابت توامان خويش آن را از طريق حقوق طلبي هاي مدني و مسالمت جويانه جهان كار و انديشه و حوزه آموزش و زنان و اقليت ها بروز مي دهند. مفهوم وضع جديد ر ا در تهران نيز حتما درك كرده اند. ايرانيان به نيكي مي دانند در كنار ايستادگي هاي منطقي و سلحشوري محافل دفاعي د ر برابر تمايلات سلطه جويانه مي بايد از خرد مذاكراتي چندين هزار ساله خود بهره گيرند. ايران به مثابه قدرت بلامنازع و رو به رشد منطقه اي نمي تواند متوجه و تاثير پذير از تغيير انجام شده در قلب بزرگترين قدرت جهاني نباشد .ايرانيان به مثابه يكي از كهن ترين مدنيت هاي بشري همواره و متناسب با وزن خود در حل مسايل جهاني و بشري و پاسداشت صلح ياري گر و پيشگام بوده اند.
**كيهان: آوردگاه دو حريف
1-تقابل بين ايران و آمريكا كه لايه بيروني آن ظاهراً مواجهه دو حكومت است، طي سه دهه اخير، با وجود فراز و نشيب هاي مختلف، به يك رويارويي ماهوي كه از هويت متضاد طرفين حكايت مي كند ، تبديل شده است.
آمريكا بنا به اعتراف مكرر و صريح مقامات كاخ سفيد، همواره دنبال تغيير نظام و سرنگوني انقلاب اسلامي بوده، اما تاكنون همه تلاش هاي-عاجزانه- خود را با شكست مواجه ديده است.
يكي از بارزترين صحنه هاي رويارويي ايران و آمريكا، مساله انرژي اتمي كشورمان و تلاش براي دستيابي به فناوري هسته اي از يك سو و طرحهاي پياپي آمريكا و همدستان آن براي سنگ اندازي در مسير پيشرفت كشور و تعليق فعاليت هاي صلح آميز اتمي ايران از سوي ديگر است.
«تحريم» و «انزوا» سياست هاي مداخله جويانه آمريكا در راه توسعه كشوري بود كه جز به سرافرازي مردم خود نمي انديشد. رايس-وزيرامور خارجه دولت بوش- در آخرين مصاحبه هاي خود كه با خبرگزاري فرانسه انجام داد با اشاره به پروژه هسته اي ايران، به دامنه شكست دشمني آمريكا با خواست تمام ايرانيان اشاره كرده و اعتراف مي كند: «تحريم هاي بين المللي عليه ايران كه با ابتكار آمريكا و براي متوقف كردن برنامه هسته اي اين كشور انجام مي شد، از مدتها قبل شكست خورده اند.»
گري سيك، مشاور سابق امنيت ملي آمريكا نيز با اعتراف به شكست و اينكه سياست هاي كشورش در قبال ايران اشتباه بوده است، مي گويد: «زماني كه فرآيند تحريم ها را شروع كرديم، ايران هيچ سانتريفيوژي نداشت اما اكنون بيش از 5 هزار سانتريفيوژ دارد.»
رژيم صهيونيستي نيز كه خود صحنه گردان سياست هاي آمريكا و عروسك رقصان مقامات كاخ سفيد است، به شكست برنامه هاي بازدارنده عليه پرونده هسته اي ايران اعتراف مي كند. روزنامه اسرائيلي هاآرتص به نقل از مقامات اطلاعاتي ارتش رژيم صهيونيستي مي نويسد: «بيش از يك دهه است كه اسرائيل سعي در منزوي كردن ايران دارد و براي جلوگيري از هسته اي شدن اين كشور، تحريمهاي بين المللي نيز عليه تهران وضع شده است. اما با اين وجود اكنون ايران در جايي است كه تا رسيدن به فناوري لازم براي تبديل شدن به يك قدرت هسته اي فاصله چنداني ندارد.»
تمامي اين اقدامات و تلاش گسترده غرب به سركردگي آمريكا براي تصويب چندين قطعنامه تحريم و فشارهاي بين المللي براي منزوي كردن ايران در حالي صورت گرفت كه جمهوري اسلامي بارها بر صلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي خود تاكيد كرده و با مخالفت با هرگونه تهديد و تجاوز و حتي رد ايدئولوژيك توسعه، انبار و استفاده از سلاح اتمي، همه فعاليت هاي هسته اي خود را تحت كنترل آژانس قرار داده و با اجراي كامل پروتكل الحاقي، اجازه بازرسي به متخصصان آژانس براي بازديد از تاسيسات مرتبط نيز داده است.
اكنون تقابل ميان ايران و آمريكا در جدي ترين جبهه طي سالهاي اخير، به شكست آمريكا انجاميده و ايران سرفرازتر از گذشته راه توسعه و پيشرفت خود را طي مي كند. تحريم ها خاصيت خود را از دست داده و پروژه انزواي ايران ناكام مانده است. چندي پيش يكي از ماموران كار كشته و قديمي سيا در امور ايران، با اعتراف به ابرقدرتي جمهوري اسلامي در منطقه اظهار مي كند؛ «امپراتوري ايران بزودي آمريكا را از خاورميانه بيرون خواهد انداخت.»
2-ناظران آگاه معتقدند در نظام سياسي آمريكا كه صهيونيست ها نقش هاي اصلي را بازي كرده و سياست هاي راهبردي اين كشور جاي ديگري تعيين مي شود، تغيير مهره ها تاثيرچنداني در اين سياست ها ندارد.اوباما نيز كه با شعار «تغيير» پاي در ميدان رقابت و نهايتاً به عنوان چهل وسومين رئيس جمهور آمريكا قدم به كاخ سفيد گذاشت-اگر بخواهد هم- نمي تواند تغيير مهم و تعيين كننده اي ايجاد كند.
جمهوري خواهان و نومحافظه كاران در دولت بوش با پذيرش شكست در طرحهاي جنگ طلبانه و سلطه جويانه خود، سالهاست كه در مقابله با ايران «جنگ نرم» به راه انداخته اند. طبعاً اين سياست براندازانه كه اتفاقاً با مشي دموكراتها سازگاري بيشتري نيز دارد، نمي تواند از دستوركار سياست خارجي دولت اوباما كنار گذاشته شود.
«كارن هيوز» معاون وزيرامورخارجه بوش در امور رسانه هاي عمومي كه يكي از چهره هاي اصلي اتاق فرماندهي جنگ نرم شمرده مي شد، مدعي بود؛ «كشورش براي مقابله با گسترش حس تنفر از آمريكا در جهان، نيروي واكنش سريع تشكيل داده و از آنجا كه مركز اصلي اين تنفرها بدون ترديد ايران است، لذا برنامه هاي خود را در جنگ نرم عليه ايران متمركز كرده است.» وي بمباران خبري و تبليغاتي عليه ايران را تنها گوشه اي از اين برنامه ها مي خواند.
جنگ نرم كه اكنون به عنوان پروژه اي بزرگ عليه نظام جمهوري اسلامي ايران در جريان است با مشخصه هايي چون سامان دادن به نارضايتي هاي مدني، ايجاد نابساماني اقتصادي، كمك به شكل گيري سازمان هاي غيردولتي در گستره اي بزرگ با هدف به كارگيري و مشاركت عامدانه يا غيرعامدانه آنان در مسير اجراي طرحهاي براندازانه، جنگ رسانه اي، عمليات رواني براي ناكارآمد جلوه دادن دستگاههاي اجرايي كشور و شاخص مهم ناتوي فرهنگي، شناخته مي شود.
دشمن از رويارويي با ملت هاي بزرگ واهمه دارد. لشكركشي و ايجاد جبهه نظامي جديد، آن هم در برابر ملتي كه 8 سال دفاع مقدس و محاصره شديد اقتصادي آن سالها را تحمل و تجربه كرده است، طبعاً كار عاقلانه اي نيست. اما، در مقابل تسخير مرزهاي جغرافيايي و تصرف زمين، ويراني ها و تلفاتي كه محسوس اند و كاري پرهزينه و كم بازده كه محصول يك حمله نظامي است، ناتوي فرهنگي بازده بيشتري دارد. در ناتوي فرهنگي - به عنوان اصلي ترين شاخصه جنگ نرم- مرزهاي فكري، انديشه اي ، فرهنگي و ماهوي ملت ها درنورديده مي شود و باورها، ايدئولوژي و جهان بيني آنان به تصرف درمي آيد. ويراني ها و تلفات دراين ناتو نامحسوس بوده و تخريب فكري و عقيدتي به آساني قابل بازسازي نيست.
حال گزينه هاي اين يادداشت را كنار هم بچينيد؛ سياست هاي كلان و راهبردي در آمريكا غيرقابل تغييراند و فقط تاكتيك ها عوض مي شود. برنامه هاي تحريم و انزوا با شكست مواجه شده است. اوباما دموكرات است. دموكراتها خوي جنگ طلبي و پرخاشگري ندارند. اسلوب جنگ نرم با خوي دموكرات ها سازگارتر است. پس، جنگ نرم كه تا امروز در موازات سياست هاي سلطه جويانه و جنگ طلبانه جمهوري خواهان اقدام مي شد، اكنون در سايه سياست هاي نرم دموكرات ها و شكست اهرم «تهديد و تشويق» شتاب بيشتري به خود مي گيرد. و اين، هوشياري ملت ايران و البته مسئولان كشور خصوصاً در حوزه فرهنگ و امور اجتماعي را مي طلبد.
**رسالت: اثري از آثار وضعي تعطيلي ماده 151
بازرس قانوني در ساختار شركتهاي دولتي و غير دولتي و خصوصي، ركني از اركان شركت محسوب ميشود تا در كنار سه ركن ديگر همچون مجمع، هيئت عامل و مدير عامل سامانه تفكيك مديريت از مالكيت را محقق و مسئوليت مديران از باب تخلف و تقصير و حتي جرايم مالي از ناحيه هر يك از آنان براي حصول اطمينان مجمع صاحبان سهام از حسن و قبح رويدادهاي مالي شركت مشخص نمايد.
انجام وظيفه بازرس قانوني در شركتها (معمولا با وظيفه حسابرس مستقل هم همراه است) ميبايستي وفق ماده 151 قانون تجارت انجام شود كه اجراي آن سالهاست معطل مانده است.(1) مضافا به اينكه با اجراي قانون حسابداران رسمي و محول شدن وظيفه حسابرس مستقل و بازرس قانوني به اعضاي جامعه حسابداران رسمي اكنون در گستره كل بنگاههاي اقتصادي عملكرد بازرسان قانوني اين تعطيلي بسط و توسعه يافته است كه لزوما توجه و تدقيق در مفاد اين گزارشاتي كه ميتواند حقوق صاحبان سهام را تضمين و يا تضييع نمايد بيش از پيش نمودار ميگردد.
اخيرا گزارش حسابرسي و بازرسي قانوني يك بنگاه عظيم اقتصادي در كشور را با گردش مالي ميليارد دلاري بازخواني ميكردم كه حسابرس مستقل و بازرس قانوني آن عملكرد مالي اين بنگاه را بدون هيچ گونه نقصي در دو صفحه جمعا 34 سطر به اصطلاح به صورت كلين (پاك) به مجمع تقديم و در قالب كلمات و الفاظي همچون موارد با اهميتي مشاهده نشد، مغايرتي جلب نشد و نهايتا عملكرد مالي شركت را از تمام جنبههاي با اهميت به نحو مطلوب اعلام كرده است و بدين ترتيب مهر تائيد بر ميلياردها ريال دريافت و پرداخت شركت نهاده است!! كنكاش در ميزان دستمزد و حق الزحمه چنين بازرسي قانوني و حسابرسي مستقل نشان داد كه دستمزد دريافتي بازرسي به ميزاني است كه اگر مبلغ آن را بر تعداد سطور گزارش تقسيم كنيم، بهاي هر خط و هر سطر گزارش ميشود 5 ميليون و سيصد هزار تومان و با يك حساب سرانگشتي كل دستمزد بازرسي قانوني اين شركت بيش از 170 ميليون تومان بوده است. آيا به راستي اين نوعي گرانفروشي نيست؟ و موضوع نبايد در عداد رسيدگيهاي سازمان تعزيرات حكومتي قرار گيرد، اين وضعيت در حالي است كه اگر دستگاهي ديگر از دستگاههاي نظارتي بر عملكرد مالي چنين بنگاهي اعمال نظارت كرده و تخلفات و تصرفاتي را به صورت غير قانوني در اين بنگاه احصا نمايد آيا گزارش مذكور به مثابه گزارش خلاف واقع تلقي نخواهد شد؟ در چنين فرضي پرسش كليدي مطرح آن است كه آيا براي يك گزارش خلاف واقع تلقي شده 34 سطري ميتوان 180 ميليون تومان پرداخت كرد؟
**دنياي اقتصاد: بررسي وضعيت توزيع درآمد در سي سالگي انقلاب اسلامي
در پي برگزاري جشن سيامين سال پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بررسي همه جانبه شاخصهاي مهم در عرصههاي گوناگون اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي، آموزشي، بهداشتي و غيره يكي از مهمترين وظايفي است كه بايد به آن پرداخت.
در طي سالهاي 1349 تا 1356 كه با انفجار قيمتهاي نفتي، ايران ميتوانست با اتخاذ يك سياست عاقلانه ملي و غيروابسته زيربناهاي خود را ساخته، عقبماندگي تاريخي خود را در قبال غرب و شرق جبران نمايد و نيز از فاصله فقر و غنا كاسته و بر تعادل در توزيع درآمدها به عنوان يكي از مهمترين شاخصهاي اقتصادي بيافزايد، متاسفانه به دليل سيطره نظام شاهنشاهي وابسته به غرب كه سرسپردگي كامل آن امروز در مدارك و اسناد به دست آمده و حتي خاطرات منتشر شده توسط سران آن رژيم منحوس كاملا مشهود است، اين رژيم وابسته نهتنها از اين فرصت تاريخي بهرهاي نجست، بلكه با آن سخنراني تاريخي شاه ملعون در شهر رامسر، روند انحطاط فرهنگ و اقتصاد كشور را توامان در پيش گرفت.
بر اساس مستندات منتشره از مراجع آماري كشور، ضريب جيني(1) كه يكي از بهترين معيارها در شناخت فاصله فقير و غني و بررسي تعادل و يا وخامت در توزيع درآمدها است، از 4368/0 در سال 1348 به 4429/0 در سال 1349 افزايش يافته و روند نامناسب خود را آغاز كرد. اين شاخص در سال 1350 به 4679/0، در سال 1352 به 4775/0، در سال 1354 به 5020/0 يعني بيعدالتي قابل ملاحظهاي رسيد. در طي همين ايام سهم 40درصد خانوارهاي كم درآمد كشور از كل هزينهها كه وضعيت زندگي فقرا را نشانگر است، از 87/13 به 10/11درصد كاهش يافت و در مقابل سهم 20درصد خانوارهاي با درآمد بالا (ثروتمندان) از كل هزينهها از 28/50 به 42/56درصد افزايش يافت. نسبت 10درصد ثروتمندترين به 10درصد فقيرترين خانوارها يعني دهك دهم نسبت به دهك اول نيز از 5/19 به 8/33 برابر رسيد.
هر چند در سال 1355 و با فشارهاي سياسي ملت ايران و نشستن افرادي نظير كارتر بر مسند قدرت در آمريكا، ايجاد فضاي معروف به جيمي كراسي در ايران متاسفانه متاثر از اخم و لبخند آمريكاي سلطهگر، رژيم ناچار شد تا حدودي ترمز گشادهدستيها و ريخت و پاشهاي سياسي و اقتصادي خود را بگيرد و اتخاذ برخي روشهاي موقتي و مسكن موجب شد تا كمي اين نسبتها روبه بهبود گذارد. اما كارنامه ده ساله آخر رژيم ستمشاهي نشانگر اعداد و ارقام غيرقابل دفاعي در اين عرصه مهم آن هم در شرايط بسيار خوب درآمدهاي نفتي ايران در آن زمان است.
با پيروزي انقلاب اسلامي و توجه ويژه نظام به اين امر، ضريب جيني از سال 1357 رو به بهبود گذاشت، به طوري كه در سال 1359 به 3984/0 و در سال 1364 و 1365 در اوج جنگ تحميلي و فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريم اقتصادي دشمن عليه نظام اسلامي، به ترتيب به 3910/0 و 3944/0 رسيد. با بررسي آمارهاي موجود درخصوص ضريب جيني در طي 40 سال گذشته كشور در مييابيم كه در 13 سال از عمر سيساله نظام جمهوري اسلامي ايران، اقتصاد ايران ضريب جيني زير 4/0 را تجربه كرده است كه اين امر از افتخارات نظام اسلامي ما است و نشان مهمي در بهبود توزيع درآمدها و كاهش فاصله فقر و غنا در آن سالها است.
اگر با اغماض اندكي در روشهاي محاسبه آماري بتوانيم متوسط ضريب جيني در سالهاي 1347 تا 1357 يعني ده سال آخر رژيم شاه را با سه دهه پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران مقايسه كنيم، اين متوسط در بازه زماني مذكور براي رژيم ستمشاهي معادل 4661/0 و در دهه اول حيات جمهوري اسلامي ايران (فاصله زماني 1357 تا 1367) معادل 4189/0 و در دهه دوم حيات جمهوري اسلامي ايران (يعني فاصله زماني 1367 تا 1377) معادل 3995/0 و در دهه سوم حيات جمهوري اسلامي (فاصله زماني 1376 تا 1386) معادل 4035/0 بوده است. اين امر هرچند رشد اندكي را در مقايسه با دهه دوم و سوم بيان ميكند، اما در روند كلي خود، باز نشانگر بهبود وضعيت توزيع درآمدها طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در كشور است.
هر چند كم كردن شيريني اين نتيجه ارزشمند مثبت در يكي از شاخصهاي مهم اقتصادي، حتي با انتقادي سازنده، خواسته قلبي نگارنده نيست، اما حفظ امانتداري در بيان حقايق به مردم، به فرموده امام صادق (ع) را بر اين خواست قلبي مقدم شمرده و عرض ميكنم كه اگر به نظر دلسوزان نظام در «ضرورت دقت در رشد متناسب نقدينگي» در سالهاي اخير كمي توجه ميشد، «و در نتيجه نرخ تورم روند كاهنده خود را ادامه ميداد»، در كنار اعمال برخي از سياستهاي مكمل و موردنياز قطعا روند كاهش يابنده ضريب جيني كه در سال 1383 به 3996/0 رسيده بود، در سالهاي 1384 و بعد از آن حفظ و امروز سند افتخارآميزتري را به رغم همه فشارهاي دشمن غدار پيش چشم ملت شريف ايران ميگشود. اما روند مجموعا رشد يافته ضريب جيني در مقايسه با سالهاي 1383 و 1386 اين شاخص را كه حداقل در 13سال پس از پيروزي انقلاب اسلامي، 2سال در دوره جناب آقاي مهندس موسوي، 6سال در دوره حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني و 4سال در دوره حجتالاسلام و المسلمين جناب آقاي خاتمي به عدد زير 4/0رسيده بود و ميتوانست در طي اين سه سال نيز در همين سقف حفظ شود، متاسفانه به عددي كمي بالاتر از 4/0رشد داد. لازم به توضيح است كه شاخص مذكور در همين سالها نيز هر چند در سال 1384 از 3996/0 به 4010/0 افزايش داشت، اما در سال 1385 مجددا بهبود يافته و به عدد 4004/0 كاهش يافت و متاسفانه در سال 1386 با جهش 4درصدي به عدد 4045/0 رسيد.
به عنوان مقايسهاي منصفانه عرض ميكنم، متوسط اين شاخص در سه سال اول دولت جناب آقاي دكتر احمدينژاد برابر است با متوسط سه سال اول دولت حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني، اما در مقايسه با متوسط سه سال آخر دولت حضرت آيتالله هاشمي رفسنجاني افزايش نامطلوب داشته است. همچنين اين شاخص در سه سال اول دولت جناب آقاي دكتر احمدينژاد در مقايسه با سه سال اول و سال آخر دولت جناب آقاي خاتمي، افزايش نامطلوب داشته، اما در مقايسه متوسط سه ساله با متوسط سه ساله آخر دولت جناب آقاي خاتمي كاهش يافته و در وضعيت مطلوبتري قرار دارد. ذيلا طي جدول (2) مقايسه ضريب جيني بين دولتهاي چهارگانه اخير را كه از سال 1360 به بعد بر سر كار آمدهاند، ارائه مينماييم.
**اعتماد ملي: دولت ملي و خردگرا
اگر بخواهيم ماهيت اصلي سخنان مهندس موسوي نخستوزير 8 سال دفاع مقدس را در يك مفهوم البته در حوزه سياست جمعبندي كنيم، ميتوانيم به دولت ملي خردگرا اشاره نماييم. دولت ملي خردگرا، تعبيري است كه بيشترين نزديكي را با اظهارات ايشان به ذهن متبادر ميسازد؛ دولتي كه مستقل است، به معناي تعريف كلاسيك از استقلال ملتها. استقلال بدان معنا كه اين دولت در اتخاذ تصميم و عمل به راهبردهاي داخلي و خارجي تنها به منافع ملي و حياتي خود توجه دارد.
اين توجه و رويكرد به منافع ملي تنها از زاويه مجادله و رجزخواني با قدرتهاي سلطهگر و موندياليست معنا ندارد، بلكه حتي فقدان تدبير و بهنگام نچيدن اولويتهاي كوچك و بزرگ، منافع خرد و كلان، تزاحم منافع ملي و باورهاي ايدئولوژيك نيز ميتواند منافع ملي و در نهايت استقلال را با چالش روبهرو كند اما از نظر موسوي استقلال به معناي ديوار كشيدن به دور مرزها و به چالش كشيدن مناسبات بينالمللي نيست لذا توجه به چگونگي و ماهيت ورود به بازارهاي جهاني، پيمانهاي بينالمللي از جمله WTO و تمركز بر الگوهاي مناسب جذب سرمايهگذاري ميتواند مورد دقت و تبعيت قرار گيرد. چنانكه الگوي توسعه چين و هند و مالزي با استفاده از فرصتهاي جهاني و جذب سرمايهگذاري هدايتشده معنا مييابد. خردگرايي به معناي استفاده بهينه از مزيتها و منافع مشترك سرزميني و هويتي است. ايران در موقعيتي خاص و استراتژيك واقع شده است. در چهار راه تمدن شرق و غرب استقرار يافته است؛ مزيتي كه توجيه تجارت جهاني از عصر اشكانيان تاكنون را معنادار ميكند. بازارهاي مناسب در آسياي ميانه و قفقاز و همسايگي با شبهقاره هند و نزديكي با چين و مزيتهاي خاص دارا بودن مرزهاي طولاني آبي در خليجفارس و درياي عمان، ايران را كشوري بيبديل كرده است. از اين موهبت بايد سود برد. اقليم، خاك، آب و هوا، جغرافيا، مساحت، ارتفاع، دشت، دريا، جنگل، كوهها و... در ايران ميتواند درآمدزا و موهبتآفرين باشد. تنها با سياستگذاريغلط و عدم درك مناسب اولويتهاي مديريتي است كه ميتوان كشور را به چرخهاي وارد كرد كه سياست و اقتصاد امروز ايران را نمايندگي كند. در واقع و به زبان سادهتر اگر هيچ تدبيري بر فرآيند مديريت سياسي و اقتصادي اعمال نشود، چه بسا نتايج كار بهتر و درخشانتر باشد زيرا حداقل آن است كه مكانيسم غريزي تدبير امور از تخريب بيشتر و بيتدبيري هدفمند ممانعت به عمل ميآورد. از سوي ديگر دغدغه ميرحسين موسوي در استفاده بهينه از ماهيت استثنايي استقلال ايران به معناي انزواي طولاني و فقدان فرصتها و ترجيح تهديدها نيست.جهان بزرگ ما مشحون از فرصتها و شرايط قابل بهرهوري است اما بايد به خوبي آن را شناخت، نسبت به ماهيت قابليتهاي داخلي هوشمند بود و بهموقع چرخه تعامل داخل و خارج را تنظيم كرد.120
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 165]
-
گوناگون
پربازدیدترینها