تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837880673




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مروري بر معنا و چگونگي حيات انسان از ديدگاه قرآن كريم


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: مروري بر معنا و چگونگي حيات انسان از ديدگاه قرآن كريم
گروه خبرنگاران افتخاري / محمد فضلعلي: خدا شما را گياه‌وار از زمين رويانيد! آيه نقل قول صحبت حضرت نوح(ع) به قوم خود است. تـشـبيـه رويـش انـسـان از زمـيـن مانند رويش گياه بـه اين معني است كه انسان درجا آفـريده نشده بلكه ضمن مراحلي گياه‌وار آفـريده شده است.
خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: «و ما انسان را از خاك كوره در گل و لاي سياه بد بوي تعـفـن گرفته آفريديم.» يكي از مباحث مبحث مجاز در زبان عربي گـفـتـن نـتـيجه كار به‌جاي خود كار است. مانند: نان مي‌پزم. به‌جاي خمير مي‌پزم؛ جام شـفـا نوشيدم. به‌جاي جـام دوا نوشيدم؛ سيب كاشتم، به‌جاي درخت سيب يا تخم آن‌را كاشتم؛ ساعت 12 پرواز مي‌كنم، به‌جاي هواپيما پرواز مي‌كند.

آيه مزبور نيز مانند جملات مزبور در چارچوب مبحث مجاز گفـته شده، يعني آفرينش انسان در آيه به معني آفرينش خود انسان نيست، بلكه آفرينش چيز ديگري است كه قرار بوده نتيجه آن آفرينش انسان بشود. پيش از اين نيز در آيه 20 عنكبوت ديديم كه قرآن گفـت: برويد در زمين و ببينيد خدا حيات را چگونه آغاز كرد:( قـُلْ سـيروُا فِي الاَرْضِ فـَانـْظـُروُا كَـيْـفَ بَـدَاَ الـْخـَلـْقَ) و در آيه 54 فـرقان ديديم كه خدا موجود بي‌ريش و پشمي را در آب آفريد (خـَلـَقَ مِـنَ الْـماءِ بَـشَراً)

همچنين در اين آيه، محل آغاز حيات و مواد آ‌‌ن‌را را گفـته كه از خاك كوره (خاك آتشفشاني) و در مرداب و گـل و لاي لجن متعـفـن بوده است؛ يعني چنين حياتي تكامل يافـته و راه به پيدايش انسان برده است و در سوره سجده آيات 7 تا 9 نيز چنين مي‌خوانيم: «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الانـْسَانِ مِنْ طِينٍ* ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ*ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالافْئِدَةَ قَلِيلاً مَا تَشْكُرُونَ»

آن خدائي كه آفرينش هر چيزي را بهتر كرد و آفرينش انسان را در گـل آغاز كرد، مدت درازي بعد نسل وي را از چكيده‌اي از آب بي‌ارزشي قرار داد، مدت درازي بعد او را راست (قامت) كرد و از روح خود در او دميد. همين‌طور شنوايي و بينايي‌ها و احساسات(اعصاب) براي شما درست كرد. افراد كمي از شما سپاسگذار هستند.»

در اين آيات مي‌بينيم كه انسان راست قامت كرده شده (يعني در آغاز آفرينش خود راست قامت نبوده) و پيش از راست قامت شدن نيز از طريق نطفه توليد مثل داشته و راست قامت‌شدن وي نيز مدت زمان درازي پس از توليد مثل وي از طريق نطفه صورت گرفته،(چنان‌كه حرف ثـُمّ كه براي بيان فاصله زماني و زمان بلند مدت است بر آن دلالت دارد.) دميده شدن روح خدائي در وي به‌معني دادن كاركرد و عملكرد خدائي به وي است. يعني انديشمند نمودن وي. (واژه روح از جمله به معني: حركت و كاركرد و عملكرد است.)

پـيـدايـش گـياه‌وار انسان‌

«خدا شما را گياه‌وار از زمين رويانيد!» آيه نقل قول صحبت حضرت نوح(ع) به قوم خود است. تـشـبيـه رويـش انـسـان از زمـيـن مانند رويش گياه بـه اين معني است كه انسان درجا آفـريده نشده بلكه ضمن مراحلي گياه‌وار آفـريده شده است:

گـيـاه (يعـني دانه‌اي كه منجر به پـيدايش گياه مي‌شود) در ابتداي خود عنصري بسيار ساده و در آب و خاك است. بنابر اين انسان (يعني موجود زنده‌اي كه منجر به پيدايش انـسـان شـده) نـيـز در ابـتـداي خـود بـايد عنصري ساده در آب و خاك بوده باشد. براساس شناخت امروزي ما از حيات اولـيه، چنين نيز بوده است.

گـيـاه رفـتـه‌رفـتـه جـوانه مي‌زند و شـاخ و بـرگ مي‌دهد. بـنابرايـن آن عـنصر حياتي اوليه نيز رفـته رفته پيچيده و پيچيده شده و صاحب شاخ و برگ يعني دست و بال و غـيره شده است. چـيـزي كه يك پـيامبر در چند هزار سال پيش گفـته و كساني‌كه خود را روشنفكر مي‌دانسته‌اند به آن مي‌خنديده‌اند امروزه علم عصر ماست.

آفرينش بشر ضمن مراحل بلند‌مدت

«مشكل شما كدام است كه به خدا شكوهمندانه نگاه نمي‌كنيد در حالي‌كه شما را طي دوره‌هاي بلند‌مدت آفريد.» آيه نقـل قول از گفتارهاي نوح به قوم خود است. وي چند هزار سال پيش از ميلاد به مردم خود گفته بوده كه انسان ضمن مراحل بلند‌مدت «انسان» شده، ولي مردم طبق معمول به وي مي‌خنديده‌اند و از جمله به وي مي‌گفته‌اند: تو حالت خوب نيست. (اطوار از جمله جمع « طـَور» است به معني: يك گام، يك مرحله، يك حالـت از گام‌ها و مراحل و حالات شئ)

منظور آيه از روآوردن با وقار و شكوهمندانه به خدا به‌خاطر آفرينش انسان در دوره‌هاي طولاني اين بوده كه از آن‌جا كه انسان در دراز‌مدت آفريده شده مانند هر چيز دست‌ساز وقـت‌گيرِ ديگر ارزشمند و نفيس است و خالق آن نيز ارزشمندتر. بنابر اين انسان بايد با وقار و شكوه به آفـريدگار شكوهـمـند خود روبياورد.

تنوع يافتن جانوران و هر يك از نژادهاي آن‌ها

«و در خلقت خود شما و خلقت هر نوع جانور ديگري كه به‌طور غير منظم گسترش مي‌دهد نشانه‌هايي براي كساني‌كه مسائل را عيني و مادي مي‌فهمند وجود دارد!» نكته آيه: موجودات بث پيدا مي‌كنند؛ فعل «يبث» در وزن مضارع است، در خلقت انسان و خلقت هر جانور ديگري نشانه‌هايي وجود دارد.

1 ـ موجـودات بث پيدا مي‌كنند: واژه بث به معني گسترش دادن (يا پخش كردن) غير منظم است. يعني: گسترش دادن يا پخش كردن چيزي به شيوه‌ها و اشكال گوناگون و متنوع) و «بث» كردن هر نوع جانوري به اين معني است كه هر نوع جانوري يعني هـر نژاد و تيره‌اي از جانوران را در اشكال و صورت‌هاي متنوع زياد مي‌كند كه به‌طور ضمني و تلويحي به اين معني است كه آن‌ها را از همديگر در مي‌آورد.

2 ـ فعل «يبثُّ» در وزن مضارع است: مضارع بودن فعـل «يَـبُـثُّ» به اين معني است كه هـنوز نيز نژادهـا و تيره‌هاي جديدي از انواع موجودات آفريده مي‌شوند. چند صد سال پيش انسان انـواع مـوجودات را شمرده بود و عددي حول و حوش هفت‌هزار را براي آن‌ها تعـيـين كرده بود. امروزه انسان در حدود بيش از يك ميلـيون و هـفت‌صد هـزار نوع موجود زنده را مي‌شناسد. و پيوسته انواع جديدي را پيدا مي‌كند. (برخي نوشته‌اند كه تكامـل و تـنوع انـواع مـوجـودات تـمـام شـده و ديـگـر مـوجـود جـديـدي به‌وجود نمي‌آيد (ولي اين فـقـط يك نظريه است و هـيچ‌گونه توضيح و مبناي علمي براي آن وجود ندارد.)

3 ـ در خلقت انسان و خلقت هر جانور ديگري نشانه‌هايي وجود دارد: تصوير 1 دست انسان، تصوير 2 بال يك پرنده، تصوير 3 بال خفاش و تصوير 4 بال مارمولك پرنده، تصوير 5 فسيل يك جانور دوزيست است. در همه آن‌ها مچ بازو، مـچ‌هـاي سـاعـد، مچ‌هاي دست و انگشتان مشترك است. تفاوت در شكـل و اندازه آن‌ها است كه به نوع كاربرد آن‌ها مربوط مي‌شود. آيه خطاب به بت‌پرستان است كه براي هر چيزي خدائي قـائل بودند. آيه با استدلال به ساختمان بدن انسان و جانوران يگانگي خدا را استدلال مي‌كند و منظور آن اين است كه در موجودات ردي بيش از رد يك آفريننده ديده نمي‌شود.

«و به شما رفته رفته رنگ و رو (رنگ و روي بشري) داد و مدت كوتاهي بعد رنگ و روي شما را بهتر كرد!» نكته آيه: انسان ابتدا رنگ و روي بشري داده شده و بعد ضمن مدت كوتاهي بهتر كرده شده:

انسان در بلند‌مـدت (چنان‌كه مصدر «تـصـوير» به معني رسم كردن و نقاشي كردن ضمن پروسه بر آن دلالت دارد) چهره بشري به‌خود گرفته است. (مدت آن 14 ميليون سال برآورد مي‌شود) و بعـد در مدت كوتاهي ظرافت و زيبائي فعلي آن را به‌خود گرفـته، (حرفِ «فـاء» كه بر ترتيب و تعـقـيـب دلالت دارد، آمـدن آن بر سرِ فعل اَحْـسَـنَ، بيانگر"بهـتر سـازي چـهـره در كـوتـاه‌مـدت پـس از رنگ و روي انساني به‌خود گرفتن چهره است.) در بررسي‌هـايي كه انـجـام‌شـده بـرآورد‌شـده كه ظرافـت و زيبائي چـهـره انسان در 10000 سال گـذشـتـه صـورت گرفـته است و از آنـ‌جـا كـه مـورد خــطاب آيه انسان است، بهتر‌سازي چهره شامل همه تيره‌ها مي‌شود.

تغيير متناسب با محيط طبيعي

«به آن‌ها بگو: خداست كه شماها را بنابر وضعيت سرزمين‌ها آفـريد.» واژه «ذرء» به معني درست كردن اختراعي است. «فـي» در آيه سببي است و «ارض» در آيه به معني «سرزمين و طبيعت» است كه از معاني آنست. آيه روي هم رفـته به اين معني است كه انـسـان در ابتدا يك گونه بـوده، پـس از پخـش شـدن در سرزمـين‌هاي مختلـف بنابر وضعيت طبيعتي كه در آن زندگي مي‌كرده تغـيـيـرات فـيـزيكي داده شده است.

«همه شما را از يك بشر آفريد.» نكته آيه همه انسان‌ها از يك انسان آفريده شده‌اند: آخرين تحقيقات مربوط به مسائل توارثي نشان مي‌دهد كه هـمه انسان‌ها (چه آن‌هايي كه پيش از اين زيسته‌اند، چه آن‌هايي كه فعلا زندگي مي‌كنند و چه آيندگان) همه در ذريه اولين انسان بوده‌اند. «مردم! ما همه شماها را از يك نر و يك ماده آفريديم و شماها را تيره‌بندي كـرده و افـراد هم تيره را كمي با هم تفاوت داديم تا بتوانيد همديگر را تشخيص بدهـيد. فـرد ارزشـمـند‌تر شما پيش خدا كسي از شماست كه نيكوكارتر باشد.»

نكته آيه: همه تيره‌ها از يك زن و مرد آفريده شده‌اند. تيره‌بندي انسان‌ها بعـدها صورت گرفته و ميان افراد هر تيره تفاوت داده شده تا افراد بتوانند همديگر را تميز و تشخيص بدهند. در رابطه با پيدايش و تكـامل انسان‌ها امروزه دو تا تئوري وجود دارد. يكي مي‌گويد همه انـسان‌ها از يك پـدر و مـادر به‌وجود آمده‌اند و ديگري مي‌گويد: تيره‌هاي مختـلف انساني از ميمون‌هاي مختـلـف ريشه گرفته‌اند. قـرآن نظـريه اولي را تأيـيد مي‌كند و اين نظريه نيز نظريه غالـب است.

آيه پاسخ به مشركين بوده است كه براي هر چيزي از جمله نژادهاي مختلف انساني خدايان متعددي را مطرح مي‌كردند. «هيچ جانوري در زمين يا پرنده‌اي كه با دو بال پرواز مي‌كند نيست مگر اين‌كه همه امت‌هايي مانند شماها هستند!» نكته آيه: جانوران و پرندگاني كه با دوبال پرواز مي‌كنند امت (يا ملت‌هايي) مانند انسان‌ها هستند: منظور از همگوني امتي يا مليتي ميان جانوران و پـرندگان با انسان مي‌تواند: از جنبه نحوه آفـرينش آن‌ها باشد و مي‌تواند از جنبه بافت آفرينش آن‌ها باشد و مي‌تواند از هر دو جنبه باشد.

اگـر مـنـظور از آن جنبه آفـريـنـش آن‌هـا بـاشـد در آن صـورت آيـه به اين معني است كه انواع تيره‌هاي حيوانات مزبور و پرندگان از همديگر ريشه گرفـتـه‌اند، چون پيش از اين خوانديم كه همه تيره‌هاي انساني (يعني همه امت‌ها و ملت‌ها) از يك پدر و مادر ريشه گرفته‌اند، بنابراين همگوني امتي يا مـلـيـتي در آن‌‌ها و در انسان‌ها بايد در از هم ريشه گرفتن آن‌ها و تيره‌بـنـدي شدن آن‌ها باشد و اگر منظور از همگوني امتي و مـلـيـتـي آن‌ـهـا بـا انـسان‌ها در بافت آفرينش آن‌ـهـا باشـد در آنـ‌صورت آيه به اين معني است كه آن‌ها و انسان‌ها از بافت و سـاختار زيربنائي آفرينشي مشتركي برخوردارند كـه پـيـش از اين نمونه‌اي را در اين رابطه در آيه چهارم سوره جاثيه ديديم.

«ما شما را آفريديم، مدت درازي بعد رفته رفته به شما رنگ و رو (رنگ و روي بشري) داديم و مدت درازي بعد به فرشتگان گـفـتيم: به آدم تن بدهيد (تسليم وي شويد) همه تسليم شدند به‌جز ابليس كه با تسليم‌شوندگان نبود.» نكته آيه: 1ـ انسان مدت درازي پس از آفريده شدن رفته رفته رنگ و روي انساني داده شده: مدت درازي پس از آفريده شدن رفـتـه‌رفـتـه رنگ و روي انساني بخود گرفتن به اين معني است كه انسان پيش از اين‌كه شكل و شمايل انساني بخود بگيرد در شكل و شـمـايل ديگري از حيات و زندگي وجود داشته است، يعني از انسان موجود ديگري به انسان تبديل شده است. فعلا نزديك‌ترين حيوان به انسان ميمون است كه انسان مي‌تواند تكامل يافـته آن باشد.

2 ـ مدت درازي پس از رنگ و روي انساني گرفتنِ انسان، ملائكه به آدم تن داده‌اند: آدم يعني چه و آدم مورد نظر آيه كدام است؟ واژه «آدم» در اصل اَءْدَمْ است. وقتي دوتا همزه بترتيب مفـتوح و ساكن كنار هم قرار بگيرند، در هم ادغام شده و به «آ» تبديل مي شوند. به اين ترتيب واژه اَءْدَمْ به آدم تبديل شده. اَءَْدَمْ بر وزن اَفْعَـلْ صفت تفضيلي است. به معني: چيزي‌كه بهـتـر يا بيشتر مي‌تواند ميان دو يا چند مـتـضـاد، ناهـمـاهـنگ، ناسازگار، ناهمخوان و غيره برود و آن‌ها را هماهنگ، سازگار، همخوان و منطـبـق و غيره بكند.

براي آشنايي بيشتر با واژه آدم برخي از واژه‌هاي هم خانواده آن‌را مي‌بينيم: «به ميانجي اَدْمَهْ هـم گفـته شده (چون ميان دو چيز مي رود و مسائل آنها را حل مي‌كند) ـ به نمك، زرد چـوبـه، فـلـفـل، سركه و مواردي از اين قـبـيل اُدْمْ هـم گـفــته شـده، و بـه ادويه جات روي هم رفـته اَدْمْ و اِدام هم گفـته شده (چون ميان دو يا چـنـد چـيز مختـلـف و ناهـمـگون ميروند و نوعي هـماهـنگي و يگانگي مـيان آنها ايجاد مي‌كنند) ــــ به چربي اِدامْ هم گـفـتـه شـده (چون اصطكاك و تـضـاد ميان دو چيز را رند مي‌كند) ــ و به واشـر چـرمي اَدْمْ هـم گفـته شده (چون هـماهـنگـي و انـطـباق بيشتر و بهتري را ميان دو يا چند چيز نا منطبق ايجاد مي‌كند.)

با توجه به معني واژه «آدم» كه به معني: چـيـزي اسـت كـه بـهـتـر يـا بيشتر مي‌تواند ميان دو يا چند متضاد، ناهماهنگ، ناسازگار، ناهمخوان و غيره برود و آن‌ها را هماهنگ، سازگار، همخوان، و منطبق و غيره بكند، وقتي انسان انـديـشــمـنـد شـده و توانسته بهتر و بيشتر از موجودات ديگر مسائل خود را حل بكـند، خداوند وي را آدم ناميده است. (جمع آن اوادِم است. اَوادِم بر وزن اَفاعِل است. اين وزن براي جمع بستنِ وزنِ اَفْعَل است. در ابتدا گـفـتيم كـه آدم در اصل اَءْدَمْ بر وزن اَفـْعَـل است)

آدم در آيه نام نوعي انسان است، (يعني به معني «انسان» است نه نام يك نـفـر). در جـاهاي ديگـر نـيـز واژه «آدم» بـه معني انسان بكار گرفـته شـده. مثلا داستان آدم در سـوره ص آيه 71 به بعد و در سـوره حجر در آيه 26 ببعد تكرار شده و در آن‌جا بجاي واژه « آدم» واژه «بشر» آمده و داستان مطرح شده در سوره ص نيز در سوره سجده تكرار شده و در آن‌جا بجاي واژه «بشر» واژه «انسان» آمده است.

به اين ترتيب وقتي حيوان رنگ و روي انساني به‌خود مي‌گيرد و انديشمند مي‌شود و مي‌تواند ميان اشياء و مسائل برود و آن‌ها را نسبت به ساير موجودات بهتر و بيشتر حل كند، آدم ناميده شده است.

ملائكه يعني چه و چگونه به آدم تن داده‌اند؟ واژه «مَـلائِـكِـه» جمع مَـلـَكْ است (از مصادر مَـلـْكْ ـ اَلـَكْ و لَـئْك) به مـعـني: پـيـام رسـانـنـده، واسط، كسي يا چيزيكه بنمايندگي از كسي كاري را انجام مي‌دهد، گمارده و مـفـاهـيـمـي از اين قـبـيل است. در قـرآن از جـمـلـه به قـوانين طبيعت (مانند نيروي جاذبه) و نـيـروهـا و مـوجوداتي كه از طرف خداوند مأموريت مي گيرند اطلاق مي شـود. از آن‌جا كـه آن‌ها انـديـشـمـنـد و خـلاق نيسـتند و با اراده خود كار نمي‌كـنند، پائين‌تر از انسان انديشمند، خلاق و با اراده قـرار مي‌گـيرند و انسان بر آن‌ها برتري دارد يا بر آن‌ها متسلط مي‌شود. مثلا انسان بر نيروي جاذبه غلبه ميكند و زمين را ترك مي‌كند.

«روزگاري از زمان بر انسان گذشته كه چيز قابل بياني نبوده است!» واژه انسان نام سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي انسان است. بنابراين آيه انسان از زماني كه موجودي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي شده زمان بسيار زيادي مي‌گذرد. خيلي بيش از آن‌چه از آثار هنري و فرهنگي پيدا شده تخمين زده مي‌شود. براساس اسكلت‌هايي كه تـاكنون پـيدا شده عمر بشر به چند ميليون سال مي‌رسد. بنابر آيه مزبور بشر بايد خيلي بيش از آن‌چه تخمين زده مي‌شود انسان شده باشد. هرچند با كمي تفاوت با حيوانات مانند آن‌ها زندگي طبيعي داشته بوده است، يعني در غارهـا و جنگـل‌هـا زندگي مي‌كرده و خوراك وي گياهان، مـيوه‌ها و حيـوانات بوده باشد. چيزي كه مي‌توان از آيه فهميد عمر انسان بايد صدها هزار سال باشد.

تاريخ و مذهـب

«هر مردمي در ابتدا يك جمع يگانه اي بودند، بعد دچار مشكل و درگيري شدند.» بقره 213: «كانَ النّاسُ اُمَّـةً واحِدَةً. فـَبَعَـثَ اللهُ النـَّبـِيّـيـنَ مُبَـشِّـريـنَ و مُـنـْذِريـنَ وَ اَنـْزَلَ مَعَـهُـمُ الْكِتابَ بـِالْحَـقِّ لِـيَـحْـكُـمَ بَـيْـنَ الـنـّاسِ فيما اخْـتـَلـَفـُوا فـيـهِ وَ مَا اخـْـتـَلَـفَ فـيـهِ اِلاّ الـَّـذيـنَ اوُتـُوهُ مِـنْ بَعْـدِ ما جـآئَـتـْهُـمُ الْـبَـيّـِـنـاتُ بَـغـْـيـاً بَـيْـنـَهُـمْ. فـَـهَــدَي اللهُ الّـذيـنَ آمَـنـُوا لِـمـا اخْـتـَلَـفـُوا فـيـهِ مِـنَ الْحَـقِّ بـِِاِذنـِهِ . وَ اللهُ يَهْـدي مَـنْ يَـشاءُ اِلي صِـراطٍ مُسْـتــَقـيـمٍ: هـر مردمي در ابتدا يك جمع يگانه‌اي بودند، بعد دچار مشكل و درگيري شدند. به اين خاطر خـدا پيامبران را با مژده و هشدار فرستاد و به آنها كتابِ بجا و بمورد داد تا مسائل و مشكلات آنها را حل كند. در آن (كتاب‌هاي انبياء) كه پس از نشان دادن معجزات به آن‌ها داده شده بود، فقط كساني اختلاف پيدا كردند كه با زور بيش از حق خود از ديگران مي‌خواستند. به اين ترتيب خدا اختلافات عادي كساني‌كه ايمان آوردند را حل كرد. خدا هر كه بخواهد را به رويه اعتدال و ميانه روي هدايت مي‌كند.»

بنابر مضمون آيه هـر مردمي و هر جمع و گروهـي از انـسـان‌‌هـاي اولـيـه بـدون هـيـچ‌گونه مشكل و درگيري با هم كار و زندگي مي‌كرده‌اند. بعد مردم دچار مشكل شده‌اند. متعاقب آن خدا پيامبران را فرستاده و كتاب‌هايي كه مناسب اوضاع و شرايط آن‌ها بوده به آن‌ها داده. كساني‌كه بطور قهر‌آميز بيش از حق و حقوق خود از ديگران مي‌گرفته‌اند به انبياء و كتاب‌هاي آن‌ها ايمان نياورده‌اند، ولي بـقيه مردم كه ايمان آورده‌اند كتاب‌هاي انبياء را براي حل و فصل مشكلات و مسائل خود به‌كار گرفته‌اند. رويه‌اي كه خدا در كتاب‌ها ارائه داده بوده نيز در پايان آيه «صـراط مستقيم» خوانده شده. «صراط مستقيم» به معني: راه و رويه متعادل و متوازن و بينابيني است. يعني اين‌كه مثلا انسان نه ستم كند و نه ستم را بپذيرد، نه در تنگدستي زندگي كند و نه مصرفي و تجملاتي.

انبياء يكي پس از ديگري برانگيخته شده‌اند و متناسب با فهم و درك اقوام خود و شرايط آن‌ها دين را تكامل دادند. در داستان انبياء در قرآن، هـميـشه ثروتمندان بوده‌اند كه عليه انبياء(ع) ايستادگـي مي‌كرده‌انـد، چون دين موقعيت مالي و نفوذي آن‌ها را تهديد مي‌كرده است.

واژه «اِسْـلام» مصدر مزيد باب افعال است. اين مصدر از مصدرهاي «سَـلامْ و سَـلامَـة» درست مي‌شود. «سَـلامْ و سَلامَة» به مـعني: آسيب، گزند، صدمه و آزاري نديدن است. وقتي به باب افعال مي روند كاركرد «كـَيْـنُـونَـة (به معني: رسيدن و قرار گرفـتن در نقطه اي)» وارد مضمون آنها مي شود، و «اِسْـلام» به معني: رسيدن و قـرار گرفتن در نـقـطه عدم آسيب پذيري، صدمه بيني، گزند بيني و مـواردي از اين قـبيل مي‌شود.

بعد واژه اسلام از جمله به معني «واگـذار كردن خود يا چيزي» بكار رفته (كه اشاره ضمني بوده به ضمين سلامتي و عدم آسيب‌بيني فـرد يا شئ در وضعيت مزبور) و هـمين‌طور به معني «خيانت كردن» بكار رفته ( كه اشاره ضمني بوده به اين‌كه فرد خود را از خطر به در برده و خود را راحت و آسيب‌ناپذير كرده)

واژه «مُــسْــلِـمْ» به معني «مسلـمان» نيز اسم فـاعـل از همين مصدر اسلام است كه در اصل به معني كسي است كه به نقـطه امن و آسيب‌ناپذير رسيده و كسي‌كه دين و آئين خدائي را پذيرفـته (به اعتبار اين‌كه دين انسان را آسيب‌ناپذير مي‌كند) و در قرآن «مُـسْـلِـم» به پيرو محمد(ص)، مسيح(ع)، موسي(ع) و ساير پيامبران همه اطلاق مي‌شود.)

با توجه به معني واژه اسلام، به مذهب اين خاطر اسلام گـفـته شده كه انسان را آسيب‌ناپذير مي‌كند، يعني: فرد با به‌كارگيري رهنمودهاي مذهب در دنيا و آخرت آسيب‌ناپذير مي‌شود. «اسلام» در فرهنگ و زبان مردم به دين محمد(ص) اطلاق مي‌شود، ولي در قـرآن «اسلام» به تماميت ديني كه خدا در طول تاريخ از طريق انبياء به انسان ارائه داده اطلاق مي‌شود، يعني اسلام شامل دين موسي(ع) و عيسي(ع) و محمد(ص) و ساير پيامبران همه مي‌شود. در قـرآن ديـن هـر يك از انبياء شِرْعَة، شـَريـعَـة وَمِنْهَاجا ناميده مي‌شود: مائده 48 « لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا: براي هر كدام شِرعَت و منهاجي را قرار داديم.»(مائده 48)

جاثيه 18 « ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ ...: بعد ترا بر شريعتي از دين قرار داديم...» شِرْعَة و شَريعت به معني سبك و سازمان كاري جـديـد و نوين است. از آن‌جا كه هر يك از انبياء بنابر شـرايط دوران خـود سبك كار و آئين خاص خود را داشته‌اند، آئين هر يك از آن‌ها شريعت ناميده شده است و «مِـنـْهـاج» به راهي گفته مي‌شود كه به‌جاي خاصي راه مي‌برد و به آن منتهي مي‌شود. مانند راه دهكده يا راهي كه به چند خانه منتهي مي‌شود و اصطلاحا به رويه‌ها و آئين‌هاي شخصي، قومي و جرياني اطلاق مي‌شود.

«شريعت و منهاجي» كه هر يك از انبيا ارائه داده‌اند (يعـني رويه، مـنـش، سـبك زندگي و آئيني كه هـر يك از آن‌ها ارائه داده‌اند) در «صراط مـستقيم» خلاصه مي‌شود. «صراط» در لغت به معني راه پهن و دراز است و در اصلاح به «رويه، منش، مشي، رفتار و عملكرد» اطلاق مي‌شود. (چنان‌كه در فارسي نيز چنين است.)

«مستقيم» اسم فاعـل از مصدر استقامة است. استقامت از جمله به معني متوسط، ميانه، متعادل و متوازن دويدن يا كاري را انجام دادن يا بودن است. «صراط مستقيم» روي هم رفـته به معني رويه و خط مـشي ميانه، متعادل، متوازن، بيانبيني و مـيانه» است. يعني مثـلا نه ستم كردن نه سـتم پذيرفـتن؛ نه در عـيـش و نوش و ريخت و پاش و نه در تنگدستي زندگي كردن. رويه و آئين مذهب ابراهـيمي در همه امور (سياسي، اجتماعي، اقـتصادي، فرهنگي، خوراكي، پوشش و غـيره) وضعـيت بينابيني، ميانه روانه، متعادل، متعارف و متوازن است. (اين مذهـب الـبته پيشـنهادي است براي كساني‌كه مي‌خواهـند رستگار شوند و چيزي زوري و تحميلي در آن نيست، نه در پوشش آن و نه در موارد ديگر.*

*منبع: پايگاه اطلاع‌رساني forum.patoghu.com

چهارشنبه|ا|7|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1209]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن