واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: من همیشه گفتهام بهترین برنامه تلویزیونی، نود است. حتی گفتهام كه به فردوسیپور حسودیام میشود. (میخندد) فكر میكنم بعد از خودش بهترین كسی كه میتواند برنامه نود را اجرا كند من باشم... نام آزاده نامداری با برنامه «تازهها» پیوند خورده است. این مجری تلویزیون به مدت بیش از 4 سال اجرای این برنامه را به عهده داشت و آن را به یكی از آیتمهای پربیننده برنامه «سیمای خانواده» تبدیل كرد. آزاده نامداری تصمیم گرفته در سال جدید اجرای این برنامه را به فرد دیگری واگذار كند. با او درباره جزییات دلایل این تصمیم و تجربههای 4سالهاش هم صحبت شدیم. آزاده نامداری متولد آذرماه سال 1363 در كرمانشاه و دانش آموخته رشته مدیریت صنعتی است. پس از 4 سال اجرا با برنامه «تازه ها»خداحافظی كردید. چرا؟ هر برنامهای كه یك روز شروع میشود باید یك روز هم تمام شود وگرنه به مرز تكرار میرسد. آدم باهوش كسی است كه بداند كی بیاید و كی برود. البته برنامهای كه ماهیتش اطلاعرسانی است، هیچ وقت كهنه نمیشود. خبر هیچ وقت كهنه نمیشود. ما تیمی بودیم كه هر روز خودمان را به روز میكردیم. نمیتوانستید فرم و ساختار برنامه را عوض كنید؟ همه این كارها را كرده بودیم. فصلی و سالی عوض كردیم. اما اساسا حسی به من میگفت كه باید كمكم برنامه را به فرد دیگری بسپارم و بروم و باز در یك فضای دیگری برگردم. ما برنامهای به نام نود داریم كه بیش از 10 سال است دارد اجرا میشود و جذابیتش را هم از دست نداده است. اتفاقا من هم همیشه به این مساله فكر میكنم. در دفاعیاتم همین را میگفتم. من معتقدم یك مجری باید هویت داشته باشد. برنامه نود با عادل فردوسیپور معنی دارد. ماه عسل با احسان علیخانی معنی دارد. برنامه من هم با خودم معنا داشت و با هم وصل بودیم. آن برنامهها هفتگی بودند. اما برنامه من روزانه است. احساسم این بود كه من باید در یك مقطع زمانی نباشم و از برنامه بروم و بعدها با یك برنامه دیگر برگردم. از تجربه 4 سالهات در این برنامه بگو. فكر میكنی چقدر موفق بودی؟ تازهها یك آیتم بود در دل سینمای خانواده. اما خیلی دیده شد. با این كه ساعت پخشش خوب نبود اما خیلی بازخوردهای خوبی داشت. خیلیها معتقدند سیمای خانواده را فقط خانمهای خانهدار میبینند. اما من از دیگران هم بازخورد داشتم. من دوست داشتم در دل سیمای خانواده برنامهای بگذاریم كه كاملا زنانه نباشد. یعنی اندكی جوان پسندتر و روشنفكرانهتر باشد. یكی از ویژگیهایت تند صحبت كردن است. خودت سعی كردی به این جنس اجرا برسی؟ صحبت كردن من این طوری است. عمدی تند حرف نمیزنم. بعد از یك مدت متوجه شدم كه تند صحبت میكنم. برای خودم عادی بود. اوایل میگفتند بد است. من تمرین كردم كه آرامتر صحبت كنم. یك هجمه وحشتناكی علیه من بود كه چرا این طوری حرف میزنی. اما مدیر گروهمان از من حمایت كرد و گفت تو همین طوری خوبی. همین قضیه باعث شد كه نتوانم خودم را عوض كنم. ولی در مجموع این ریتم تند با فضای برنامه تناسب داشت. من خیلی شانس آوردم. لطف خدا بود كه من و تازهها خیلی به هم میخوردیم. من اگر یك برنامه دیگر را اجرا میكردم شاید این قدر خوب از آب در نمیآمد. من برنامه را خیلی زنانه اجرا نمیكردم. خانمها معمولا خیلی آراماند و ادبیاتشان كلاسیك و مودبانه است. اما من خیلی هیجان دارم. حتی در برنامههایم درباره فوتبال هم صحبت میكنم. فكر میكنم طرز صحبت كردنت خیلی به «عادل فردوسیپور» نزدیك باشد. به این فكر نیفتادهاید كه یك برنامه مشترك با هم اجرا كنید. خیلیها این نكته را گفتهاند. میتواند دلایل زیادی داشته باشد. من بشدت برنامه نود را دوست دارم. در این 10 سال تمام دوشنبهها این برنامه را دیدهام. ممكن است تاثیر ناخودآگاهی بر من داشته باشد. دلیل دیگرش هم شاید ژنتیكی باشد. یعنی دست خودم نیست كه تند حرف میزنم. (میخندد) من همیشه گفتهام بهترین برنامه تلویزیونی، نود است. حتی گفتهام كه به فردوسیپور حسودیام میشود. (میخندد) فكر میكنم بعد از خودش بهترین كسی كه میتواند برنامه نود را اجرا كند من باشم. یك دلیلش این است كه در یك برنامه فوتبالی مثل نود خیلی صادقانه میشود رفتار واقعی مردم را نشان داد. فوتبال دیدن برای من خیلی لذتبخش است. در كشور ما خانمها تا به حال مسابقات فوتبال را گزارش نكردهاند. تو میتوانی از عهده این كار بر بیایی؟ بله. من طرحی دادم كه بشود چنین كاری كرد. خانمهای زیادی داریم كه به فوتبال علاقهمندند. اما اگر بخواهی حرفهای كار كنی باید شرایط آن فراهم باشد كه الان نیست. فكر میكنی یك مجری باید فنون بازیگری را هم بلد باشد؟ اتفاقا من در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر خیلی به این موضوع فكر میكردم. من پیشنهادهای بازیگری زیادی داشتم و دارم. یك وقتهایی وسوسه میشوم كه قبول كنم. با خودم میگویم چه اشكالی دارد یك مجری بازی هم بكند. اما بقیه به من میگویند ما تو را به عنوان یك مجری باورت كردهایم. این كار را نكن. من در برنامهای كه دارم مطلقا نمیتوانم بازی كنم. اگر حالم خوب باشد تابلوست كه حالم خوب است و اگر حالم بد باشد هم همین طور. اساسا هیچ برخوردی نمیكنم كه نقش بازی كردن باشد. وقتی ایران در بازیهای جام جهانی از مكزیك باخت، اصلا نمیتوانستم در برنامهام لبخند بزنم. موافق نیستم كه یك مجری نمیتواند بازی كند اما عكسش را موافقم. یعنی خیلی از بازیگرها نمیتوانند مجری شوند. میتوانی بگویی چرا؟ چون مردم آن بازیگر را در آن فضای فیلم و سریال پذیرفتهاند. بنابراین وقتی مجری میشود تصنعی به نظر میرسد. از یك طرف احساس من این است كه بازیگرها از پس اجرا برنمیآیند. اگر بتوانند این كار را بكنند خیلی خوب است. اجرا فقط این نیست كه بتوانی در 4 جمله سلام كنی و یك متن نوشته شده را بخوانی. اجرا همه زندگی آدم را تحت تاثیر قرار میدهد. بازیگرها فكر میكنند اگر روبه روی دوربین هول نشوی یعنی مجری خوبی هستی. برای اجرا باید تمام حس و وجودت را خرج كنی. مخاطب باید باور كند كه تو تمام دغدغه و فكرت مجریگری است. مجری باید آنقدر مقتدرانه اجرا كند كه همه فكر كنند همه چیز مال اوست. با این كه خیلیهای دیگر برای برنامه زحمت كشیدهاند. عكسالعمل مجری نباید نصفه و نیمه باشد. یعنی مثل برنامه نود كه فردوسیپور در آن همهكاره است؟ بله. او نمیگوید اجازه بدهید برویم ببینیم اتاق فرمان چه میگوید. نمیگوید یك گزارش میخواهند پخش كنند كه من نمیدانم چیست؟ یك جوری برخورد میكند كه انگار یك بار بعدازظهر این برنامه را كامل اجرا كرده و همهاش را میداند. حالا میخواهد دوباره برای شما اجرا كند. من خودم در تازهها این جوری بودم. نسبت به هیچ اتفاقی اظهار بیاطلاعی نمیكردم. این صداقتی كه میگویی چطور به دست میآید؟ بخشی از آن در ذات آدمهاست. یك سری از آدمها برونگرا هستند و همه چیز را بروز میدهند. یك سری از آدمها هم میتوانند احساسشان را جور دیگری بروز دهند. وقتی در یك مسابقه فوتبال ایران میبازد، فردوسیپور با ما همدردی میكند. میگوید ما حالمان بد است از این كه باختیم. اما یك مجری دیگری میگوید اشكالی ندارد كه باختیم. در زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر هر روز در سالن سینمای رسانهها حضور داشتی. از بین فیلمهای جشنواره چه كارهایی را بیشتر دوست داشتی؟ در جشنواره سال گذشته هیچ وقت این طوری از سینما بیرون نیامدم كه بگویم وای چقدر حالم خوب است. به هیچ فیلمی این جور احساسی نداشتم. من فیلم «هیچ» را دوست داشتم اما برایم فوقالعاده نبود. اپیزود دوم «طهران ـ تهران» خوب بود. البته اولیاش را ندیدم. چون همزمان با پخش تازهها بود. فیلم «آتشكار» را ابدا دوست نداشتم. فكر میكنم اصلا نباید اكران عمومی شود. فیلم «صد سال به این سالها» خیلی كشدار بود. اما فیلم «40 سالگی» را دوست داشتم. فكر میكنم یك شعر خوشمزه بود. من وسط فیلم 2 بار اشكم درآمد. فضای عاطفی خوبی داشت. فیلم «زمهریر» هم خیلی بد بود. احساس میكردی كه واقعا این كارگردان دنبال چه بوده؟ اما از آن طرف یك مساله دیگر من را آزار میداد. این كه برخی از این فیلمها توقیف بودند و ما برای دیدنشان هیجان داشتیم. اما دیدیم هیچ خبری در این فیلمها نبود. بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران از نظر آزاده نامداری؟ فیلم «درباره الی» (اصغر فرهادی)، «شوكران» (بهروز افخمی) و «كاغذ بیخط» (ناصر تقوایی). مجریای هست كه از او الگو بگیری؟ با همه مجریها دوست هستم. با هم در ارتباط هستیم. من كار همه مجریها را نگاه میكنم. حتی از مجریهای بد هم چیزی یاد میگیرم. میتوانم دربارهشان نظر بدهم. اما از كسی الگو نمیگیرم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]