تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820663046




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

براي مهار تحريم ها پول را پيش مي دهيم


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: براي مهار تحريم ها پول را پيش مي دهيم


سرمايه،جواد مرشدي: عسگراولادي ها براي اغلب ايرانيان نام آشنا هستند. «حاج حبيب الله» وزير اسبق بازرگاني، دبيركل پيشين حزب موتلفه اسلامي و دبيركل كنوني جبهه پيروان خط امام و رهبري است كه همواره از چهره هاي تاثيرگذار در سياست ايران بوده است. سال پيش زماني كه خبرنگاري درباره شايعه فعاليت اقتصادي حبيب الله از برادر كوچك ترش «حاج اسدالله» پرسيد او با خنده پاسخ داد:

«دوستان تبليغاتچي خارجي اشتباه گرفته اند. حبيب الله، الان در صادرات هيچ كالايي دخالت ندارد و درآمدش تنها از راه حقوقي است كه از رهبري مي گيرد. ثروتمند هم نيست. يك زندگي كاملاً معمولي دارد... آن عسگراولادي ثروتمند منم، نه حبيب الله، من كه در عمرم از بانكي وام نگرفته ام و كار دولتي هم نداشته ام و ثروتمندم، من امپراتورم، البته در بازار تهران خيلي ها از من امپراتورترند ...»حاج اسدالله عسگراولادي از سال 1336 كه اولين شركت صادراتي خود را راه انداخت تا هنگامي كه به «سلطان پسته» ايران مشهور شد و بابت كسب عنوان «صادركننده نمونه» سه جايزه از روساي جمهوري (هاشمي رفسنجاني، خاتمي و احمدي نژاد) دريافت كرد، راه پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته كه نتيجه آن مبدل شدن به فردي پخته و آشنا با بازارهاي جهاني و فوت و فن مذاكره و چانه زني است. شايد به همين دليل است كه او علاوه بر ايفاي نقش موثر 30 ساله در اتاق ايران و داشتن سمت هاي ريز و درشت، همزمان رئيس اتاق بازرگاني ايران با سه كشور مهم چين،روسيه و استراليا است با «حاج اسدالله» درباره تجارت ايران و چين به گفت وگو نشستيم، كشوري كه در كشاكش تلاش آمريكا و برخي دولت هاي غربي براي تشديد فشار به تهران با حربه تهديد، دريچه اي روي اقتصاد ايران گشوده است. عسگراولادي هر چند مبادله تجاري 120 ميليارد دلاري پكن- تهران طي پنج سال گذشته را دليلي بر وجود فضاي مناسب تجاري دو كشور مي داند اما معتقد است پكن در مقاطعي براي جلب رضايت غربي ها، اقداماتي را به اجرا مي گذارد كه تاجران ايراني را با دردسرهاي جدي مواجه مي كند. ارزيابي عسگراولادي از نوسان رفتاري چين واقع بينانه است: «پكن معادلات سالانه حداكثر 30 ميليارد دلاري با ايران را به تجارت سالانه 300 ميليارد دلاري با غرب ترجيح نخواهد داد.» اما در تنگناي جايگزين سازي شركت تجاري بايد روزنه ها را حفظ و با سرانگشت تدبير فراخ تر كرد و اين وظيفه اي است كه «حاج اسدالله» در انجام آن نقش محوري دارد. تعبير عسگراولادي مبني بر اينكه «لبخند شرق را به اخم غربي ها ترجيح مي دهم»، پژواك غالب در ميان فعالان سياسي - اقتصادي جناح راست سنتي است، هر چند، قدرت يابي اوباما با شعار «تغيير» و ارسال پالس هاي اوليه مثبت توسط كاخ سفيد به ايران، اين دلگرمي را حتي در اين جناح نيز برانگيخته كه لبخند غربي جانشين اخم شود و به اين ترتيب، دردسرسازي هاي پكن نيز در هراس از جذب ايرانيان به بازارهاي رقيب پايان يابد. اما تا فرارسيدن آن زمان، خواندن روايت رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين از مزيت ها و موانع تجارت كنوني دو كشور خالي از لطف نيست.
---
¦ در پنج سال گذشته ميزان مبادلات تجاري ما با چين در چه سطحي بوده است؟
از سال 1380 و پس از شكل گيري اتاق هر سال بين دو يا سه هيات ايراني به چين سفر كرده است، يك هيات هر سال به هنگ كنگ و هر دو سال يك بار هم يك هيات ايراني به تايوان سفر كرده است از آن طرف هم از چين پذيراي سه تا چهار هيات بوده ايم و يك هيات هم هر سال از هنگ كنگ و روابط به همين شكل ادامه پيدا كرد. از طرفي براي براي فروش نفت و انرژي، چين مشتري خوبي براي ما بود و ما مي توانستيم هر سال بين 20 تا 25 درصد افزايش مبادله داشته باشيم. اوج روابط مان با چين در سال 2006 است كه در آن سال توانستيم 25 ميليارد دلار مبادله داشته باشيم و در سال 2007 اين رقم به 5/26 ميليارد دلار افزايش پيدا كرد.
¦آيا اين رقم با درآمدهاي نفتي است؟
بله. با درآمدهاي نفتي اين ارقام به دست آمده است.
¦چه ميزان اين ارقام از درآمدهاي نفتي بوده است؟
از كل اين 26 ميليارد دلار سال 2007، حدود 60 درصد صادرات و 40 درصد واردات است پس در 10 سال اخير همواره حجم مبادلات مثبت به نفع ما بوده است.
¦صادرات و واردات ايران و چين شامل چه اقلامي و به چه ميزان است؟
از 60 درصد صادراتي كه گفته شد
40 درصدش انرژي است و 20 درصد آن غيرنفتي است كه بايد گفت انرژي همان نفت و گاز است و قسمتي هم پتروشيمي كه اين جزء همان 40 درصد است و 20 درصد غيرنفتي صادرات ما عبارت است از: مواد غذايي، خشكبار (يكي از بزرگ ترين خريداران پسته ايران چين است و سالانه حدود 5/1 ميليارد دلار از ما خريد دارد)، فرش هاي ماشيني، ماشين آلات هم از ما مي خرد و هم به ما مي فروشد، محصولات زيردست پتروشيمي، مقداري از حبوبات كه در حال حاضر ديگر صادر نمي كنيم، محصولات دريايي، پوست و چرم و سالامبور و حتي در عين حال كه خود چين به ما محصولات نساجي مي فروخت يك مقدار صنايع نساجي ما را نيز مي خريد كه ديگر در صنايع نساجي آنها از ما پيشي گرفته اند و از ما صنايع نساجي خريد نمي كنند اين مجموع 60 درصد صادرات ما به چين است و اما واردات ما از چين كه 40 درصد است شامل 20 درصد محصولات غيرنفتي كه شامل ماشين آلات، نساجي، كفش، پارچه و 20 درصد ديگر باز همان محصولات ناشي از پتروشيمي است يعني پتروشيمي به آنها مي دهيم و با ارزش افزوده از آنها پس مي گيريم.در نهايت بايد گفت آمار سال 2008 هنوز به رقم قطعي نرسيده با وجود اينكه در سه ماه آخر سال قيمت نفت كاهش پيدا كرده قرار بود ما 20 درصد افزايش داشته باشيم كه متاسفانه اين طور نشد ولي فكر مي كنم همان 5/26 ميليارد دلار امسال را نيز داشته باشيم اما براي سال 2009 رقمي كمتر و حدود 24 ميليارد دلار را پيش بيني مي كنيم يعني با توجه به بحران مالي حدود
20 درصد كمتر خواهد بود.
¦به نكته خوبي اشاره داشتيد و اينجا اين سوال مطرح مي شود كه آيا چين درخصوص حل بحران مالي جهاني پيشنهادي ارائه داده يا راهكاري انديشيده؟
چين ابتدا به خارج كردن خود از بحران پرداخته است.چين ذخاير عظيمي در غرب داشت و اين كشور طي 10 سال اخير توانسته بود با سالي هزار ميليارد دلار صادرات و 800 ميليارد دلار واردات هر سال 200 ميليارد دلار ذخيره داشته باشد. پس چين در زمان شروع بحران يك ذخيره 900-800 ميليارد دلاري را در غرب داشت.
¦اين ذخيره به چه صورت در غرب بود؟
اين ذخيره به صورت سپرده، سرمايه گذاري در موسسات غربي، شركت در بازار سرمايه و سهام و به صورت غيرمنقول در غرب بوده و هست يعني چين در اكثر نقاط دنيا شهر دارد كه ملك آن مال خودش است. در دوبي يا در هر ايالت آمريكا يك شهر چيني وجود دارد و اين شهر ملكيتش مال چين است يعني آن ذخاير را تقسيم كرده، قسمتي در بازار سرمايه، قسمتي در سهام، قسمتي در كارخانجات، قسمتي سپرده و قسمتي هم غيرمنقول كه همين شهرك ها هستند. با شروع بحران مالي قيمت ملك كاهش پيدا كرد سهام هم همين طور ولي نبايد فراموش كرد كه سپرده ها پابرجا هستند البته بعضي از سپرده ها در بانك هاي ضعيف بوده است و آن بانك ها دچار اشكال هستند و از آنجا كه سرمايه گذاري خارجي بوده، دولت هاي آن كشورها كه بانك هاي ضعيف داشتند نيز اين سپرده را تضمين كرده اند. پس از اين
800تا900 ميليارد دلار ذخاير خارجي بيش از 20 درصد صدمه نخورده است و حالا اين ذخاير را برمي گرداند و به كارخانه هايش تزريق مي كند و سه يا چهار نوع بخشودگي هم به كارخانه ها در ماليات و بيمه هاي اجتماعي و... اعطا مي كند. چين در حال مهار كردن بحران است و خيلي هم در اين خصوص پيش رفته است حتي بيكاري كه در همه دنيا 10 درصد افزايش داشت در چين پنج درصد افزايش پيدا كرده كه به اين پنج درصد نيز بيمه بيكاري مي دهد و به آنها وعده داده كه از نيمه دوم 2009 به كارهايشان بازمي گردند. در شرايط فعلي چين سرمايه گذاري را آغاز كرده و بهره بانكي براي سرمايه گذاري از
حدود 9درصد به چهار درصد رسيده است. درست است كه غرب سرمايه گذاري را به
5/1 درصد رسانيده ولي بايد در نظر داشت چين بهره بانكي خود را به چهار درصد رسانده و بنابر اين نهاده كه سرمايه هاي مردم به سمت توليد حركت كند نه به سمت سپرده كه متاسفانه در كشور ما برعكس اين عمل مي شود يعني 19 درصد به صاحبان سپرده مي دهيم و سياست بر اين است كه تورم را مهار كنيم ولي با اين كار صنعت را مي خوابانيم يعني مردم وقتي مي بينند به راحتي و بدون ماليات يا هرگونه مشكلي، 19 درصد سود سپرده خود را دريافت مي كنند هرگز به سمت توليد با همه مشتقات آن نمي روند كه در نهايت پنج درصد سود ببرند. اين امر به ظاهر اقتصادي مهار تورم است ولي راه اصلي نيست چرا كه در آن طرف بيكاري و ناراحتي هاي ديگر اقتصادي را در پيش دارد.چيني ها تشويق به سرمايه گذاري مي كنند يعني صنعت آنها نيز خوابيده ولي به بانك ها دستور داده اند ضمن اينكه به واحد جديد وام پرداخت نكنند تا پولش را بدهد اما طلب هايشان را مهلت بدهند.حرف ما نيز به بانك مركزي ايران همين است.
¦چطور مي توانيم اين بحران را به فرصت تبديل كنيم؟
با نوآوري و خلاقيت، بايد كارآفرينانمان از خلاقيت هايي كه دارند بهره وري كنند، بايد راهشان بيندازيم.اگر ما خلاقيت و نوآوري كارفرمايانمان را تشويق و ترغيب نكنيم، نمي توانيم بحران را مهار كنيم. مهار بحران در سايه تشويق و كمك كردن به مردم است. وقتي مي گوييم قدرت خريد نيست يعني اينكه به عنوان مثال قبلاً ما شش ماه ثبت نام مي كرديم تا خودرو تحويل بگيريم ولي در حال حاضر اگر ثبت نام كنيم سريعاً ماشين در اختيارمان قرار مي گيرد، پس ما براي اينكه بحران را مهار كنيم بايد ببينيم دولت هاي بزرگ چه كار دارند مي كنند. واقعاً من از دولت و همه مردم تقاضا مي كنم كه مشكل ديگران را بزرگ نمايي نكنند و به مشكل خودمان بينديشيم. من معتقدم در سايه انديشه مي توان خلاقيت ايجاد كرد و در سايه تفكر دولت و مردم راه ها را باز كرد. در سايه همدلي من نمي گويم تيم اقتصادي دولت بد كار مي كند اين طور نيست اتفاقاً تيم اقتصادي خوبي هم هست اما تيم اقتصادي دانشگاهي عالي است و بد نيست اين تيم دانشگاهي عالي با تيم تجربي افكارشان را توام كنند، حتي بد نيست تيم هاي تحقيقاتي به چين يا ژاپن يا هر كشور ديگري بفرستيم ضمن اينكه من فكر مي كنم ژاپن اولين كشوري است كه از بحران خارج مي شود.
¦قيمت ارزان كالاهاي چيني مردم را براي خريد به سوي كالاهاي بي كيفيت اين كشور سوق مي دهد كه اين دقيقاً به ضرر توليدكنندگان داخلي است. در اين خصوص چه پيشنهادي براي دولت يا توليدكنندگان داريد؟
اگر چين ارزان مي فروشد جنس مرغوبش را نيز ارزان مي فروشد. جنس هاي نامرغوب چيني از مجاري رسمي كشور وارد نمي شود، مبادي ورودي رسمي مثل گمركات تا گواهي استاندارد لازم را نداشته باشند اجازه ترخيص نمي دهند، پس آن كالاهاي بي كيفيت از مبادي غيرمجاز وارد مي شوند. همان كالايي كه در مرز مبادي رسمي مي آيد و گمرك و استاندارد اما آن را رد مي كند مي چرخد و از يك مرز غيرمجاز وارد مي شود پس اول ما بايد كنترل مرزهاي غيرمجاز را داشته باشيم دوم ما به خاطر ورود به سازمان تجارت جهاني (WTO) ديوار تعرفه مان را شكستيم حالا كه WTO در كار نيست چرا تعرفه حفاظتي براي كارخانه هايمان نمي گذاريم.چيني ها جنس مرغوب را ارزان و جنس نامرغوب را مفت مي دهند. من اين را به عينه در چين ديده ام و آنها براي ايجاد اشتغال اين كار را مي كنند. بايد هياتي فرستاد و ديد كه چين چرا كالاهاي مرغوب را نيز ارزان تمام مي كند. چين تنها با ما كه كار تجارت نمي كند با همه كشورها همين طور است.
¦بفرماييد طرف هاي عمده تجاري چين كدام كشورها هستند؟
بزرگ ترين طرف تجاري چين آمريكاست. در منطقه ما بزرگ ترين دوبي و عربستان است بعد مصر و تركيه و در اروپا بزرگ ترين خريدارش آلمان است و در آ فريقا نيز آفريقاي جنوبي بزرگ ترين شريك تجاري اين كشور است.
¦با استراليا هم مناسباتي دارد؟
چين با استراليا چند دفتر دارد. سرمايه گذاري مشترك دارد. اصلاً بعضي از كارخانه هاي چيني سرمايه هاي استراليايي داخلش است. بايد گفت سالانه حداقل 150 ميليارد دلار سرمايه خارجي به چين آمده است. چين در حال حاضر صاحب هزار ميليارد سرمايه خارجي است كه اين سرمايه از همه دنيا آمده است، حتي از ايران. ما در چين تجار ايراني مقيم كويت، آمريكا، اروپا، روسيه، مالزي و سنگاپور را داريم كه در چين سرمايه گذاري كرده اند و هر بار كه من به چين سفر مي كنم به سراغمان مي آيند. صادرات چين به آمريكا 250 ميليارد دلار است در حالي كه صادراتش به ايران فقط 10 ميليارد دلار است. همين جنسي كه به ما مي دهد به آنها نيز مي دهد پس بايد گفت چين جنس مرغوب هم دارد و آن را ارزان مي دهد و اين اشكال وزارت صنايع ماست كه پيگير نمي شوند كه چرا چين ارزان مي دهد.
¦يك بحثي وجود دارد در رابطه با اينكه برخي تجار به واسطه مسائل اقتصادي دولت را مجاب مي كنند به ازاي گرفتن امتيازات سياسي مراودات اقتصادي اش را با چين افزايش دهد. كه بعضاً اين امر محقق نمي شود و منافع ملي صرف منافع اقتصادي بخشي از تجار مي شود. آيا با اين مساله موافقيد؟
نه. اصلاً اينطور نيست و در پشت پرده چيزي وجود ندارد. بخش خصوصي ما چنين حركتي را ندارد. بخش خصوصي ما وقتي مي رود آلمان و موفق به معامله نمي شود يا اجازه نمي دهند مي رود چين و خريد مي كند. همين جنس را قبلاً از آلمان، فرانسه و انگليس مي خريديم ولي الان آنها نمي فروشند.
ما به جز 26 ميليارد دلار كه گفته شد يك تجارت نامرئي ديگر با چين داريم و آن از دوبي است. امارات با ما سالانه 15 ميليارد دلار مبادله كالا دارد كه از اين رقم پنج يا شش ميليارد دلار آن چيني است كه اين كالاها در آمارها چيني نيست و اماراتي است. الان اگر آمارهاي گمرك را كه وزارت دارايي منتشر مي كند بررسي كنيد خواهيد ديد بزرگ ترين شريك تجاري خارجي ما چين نيست، امارات است.اما آن چيزي كه شما گفتيد فقط در معاملات دولتي اين احتمال وجود دارد. به اين علت كه چون در معاملات دولتي ما غربي ها سر بي مهري دارند، فرضاً شايد دولت اين احتمال را بدهد كه اگر نفت را به چين نفروشد ممكن است غرب نخرد. در معاملات دولتي گاه لحاظ مي شود كه سياست اقتضا مي كند مبادلات تجاري چين را از دست ندهيم به خاطر مسائلي كه ممكن است جايگزينش را پيدا نكنيم.
¦چين در گروه 1+5 در مورد پرونده هسته اي ايران يا موضع گيري نمي كند يا داراي راي ممتنع است. چه راهكاري وجود دارد كه چين را از لحاظ سياسي مجاب به همكاري با ايران كنيم.
اين كار را كرديم خيلي جلو رفتيم. آنها از آن حالت تند قبلي نرم تر شده اند. الان گروه 1+5 حركتش متوقف شده است.
¦اگر چرخ به شكلي بچرخد كه بنابراين باشد چين بين ما و غرب بخواهد يكي را انتخاب كند، به كدام گزينه راي مي دهد؟
غرب. اگر غرب انرژي لازم را به چين بدهد با توجه به حجم مبادلات به سوي غرب خواهد رفت. چين مجموع مبادلاتش با ما 30 ميليارد دلار است ولي با غرب
300 ميليارد دلار و پكن نمي تواند 300 ميليارد دلار را فداي سي ميليارد دلار كند. حالا كه اين كار را مي كند براي اين است كه مي خواهد در منطقه صاحب قدرت باشد. ما در منطقه پنج كشور نفت خيز داريم. اگر ما نفت را ندهيم كشورهاي ديگر مي دهند. چين به خاطر اينكه الان بزرگ ترين شريك تجاري ماست، مي خواهد ما را حفظ كند.
¦ با توجه به تحريم هاي موجود طي 5 سال گذشته حجم مبادلات تجاري ما با چين در چه سطحي بوده است؟
سطح مبادلات هموار بوده و ما پنج سال پيش 20 ميليارد دلار مبادله داشتيم و سال گذشته 26 ميليارد دلار اگر به طور متوسط حساب كنيم در طول پنج سال ما 120 ميليارد دلار مبادله با چين داشته ايم.
¦يعني تحريم ها تاثيري بر مبادلات تجاري نداشته اند.
چرا تاثير به اين شكل بوده كه قسمتي از اين مبادلات غيرمستقيم شده است يعني مثلاً از امارات وارد مي شود البته تحريم نبوده، مشكلات بانكي است.
¦به عنوان يك فعال سياسي و رئيس اتاق درخصوص تحريم و رفع مشكلات تجار ايراني چه هماهنگي اي با دولت ايران و چه رايزني هايي با دولت چين درخصوص تاييد كالاها و گشايش اعتبار و... انجام داده ايد.
ما در يك سال اخير خيلي كار كرديم. چهار بار من در سال 2008 به چين سفر كردم. به هنگ كنگ دو بار رفتم. با بانك هايشان صحبت كرديم ولي نمي توانيم محتواي آن را بگوييم. به خودمان اجازه نمي دهيم اقدامات مان را منتشر كنيم چون با نهايت تاسف غرب مترصد است كه هر آنچه ما انجام داده ايم را خنثي كند. دغدغه اين است كه غربي ها دست ما را بخوانند و بانك هاي چين را زير فشار بگذارند. به عنوان مثال يك بانك بزرگ چيني كه در ايران شعبه اي دارد و در آمريكا 2100 شعبه دارد طبيعي است كه علاقه دارد بي سروصدا با ما همكاري كند.
¦پس عملاً تحريم ها تاثيرگذارند؟
بله، اثر كرده است. منتها ما ايراني ها زرنگي هايي هم داريم. ضايعات را مي پذيريم و در برابر تحريم ها در سيستم بانكي به صورت پول قبلي كار مي كنيم يعني پول را پيش مي دهيم.
¦ آيا در روند بيمه اي كالاهاي چيني هم تاثيري ايجاد شده است؟
هم شده و هم نشده است. براي اينكه اشكال در بيمه هاي خودمان است بيمه هاي ما آن پوشش لازم را نمي دهند.
¦يعني بيمه مركزي چين همكاري لازم را دارد؟
بيمه مركزي چين در مورد ضايعات پولي بيمه نمي كند ولي در مقابل ضايعات كالا بيمه كامل مي كند و ما مشكلي از نظر بيمه كالا نداريم. مشكل از نظر بيمه پولي داريم يعني بيمه چين پول پيش ما را بيمه نمي كند ولي كالاهايمان را بيمه مي كند و در اينجا پرداخت پول پيش ريسك خودمان است.
¦آيا نشست هاي مشتركي بين اعضاي ايراني و چيني اتاق برگزار مي شود؟
بله، سالي دو بار در چين (پكن و شانگهاي) و يك بار در تهران.
¦چشم انداز آينده روابط تجاري ايران با چين را چگونه مي بينيد؟
خوب مي بينم و فكر مي كنم در برنامه پنجم رابطه ما با چين بالاي 40 ميليارد دلار باشد.

شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 374]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن