واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تعزیه حضرت علی(ع) در شب بیستم ماه رمضان
یکی از سنت ها و مراسم هایی که در این ایام در شهرها و روستاهای ایران مشاهده می شود، برپایی تعزیه است. آنچه می آید بخشی از مطلب "تعزیه در کازرون" از کتاب "رمضان در فرهنگ مردم" احمد وکیلیان است.در شب بیستم این ماه مجالس مقابله و دعا و نوحه و مصیبت برپاست و آخر سر دنباله تعزیه امام علی (ع) برگزار می شود: پیش تعزیه : یکی از نوحه خوانان می خواند: می دانی ای سپهر چه رفتار کرده ای ؟ وز کین چه ها به عترت اطهار کرده ای فرصت به ابن ملجم بی رحم داده ای شرکت به خون حیدر کرار کرده ای بهر حسن ، رخت مصیبت بریده ای روز حسین را چو شب تار کرده ای از بهر خاطر دل قطامه ، ای فلک آذر به جان زینب افگار کرده ای در این لحظه زینب (ع) به مجلس آمده و با آه و فغان می خواند: عزیزان وای زینب، وای زینب سیه گشته یقین اقبال زینب کسی روزش الهی شب نگردد دل کس چون دل زینب نگردد حسن و حسین (ع ): مصراع اول حسن (ع) و مصراع دوم حسین (ع) خطاب به پدر می گویند: ای باب نامی، احوال چون است امشب جگرها لبریز خون است از خون تارک، روی مبارک بهر چه یارت گلنارگون است ؟ کردی تو از خون رنگین محاسن ما را دل از غم لبریز خون است ما بی کسان را در شهر غربت درد غریبی از حد فزون است درد مصیبت در شهر غربت از حد تقریر یارب برون است بابی چو حیدر، از دست ما رفت دیگر چه جای صبر و سکون است حسن (ع): ایا برادرم ! اکنون بس است ناله و آه خموش باش دگر ساعتی فغان منما برای زخم سر باب چاره باید کرد علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد حکیمی است در این شهر نام او نعمان از این قضیه او را خبر باید کرد به هر وسیله که باشد در این مکان آید به زخم تارک بابم نظاره باید کرد حسین (ع): چو امر، امر شما هست ای برادر جان هر آنچه امر شما هست آن بباید کرد و خطاب به عباس (ع ) گوید :ایا برادر با جان برابرم عباس بیا و رو تو به نزد حکیم خوش انفاس بگو که باب کبارم به دامن محراب رسیده ضربت کین بر سرش مرا دریاب عباس (ع) پیش نعمان حکیم رفته خطاب به او گوید: خطاب من به تو باد ای حکیم خوش انفاس رسیده وقت که خدمت کنی به مهر اساس برادرم حسن مجتبی بفرموده است که باب نامیم از خاک و خون بیالوده است بیا و زخم سرش کن نگاهی از سرمهر که نیست طاقت یاران دگر به چرخ سپهر نعمان جراح به بالین علی (ع ) آمده عرض می کند: سلام من به تو با ای شهنشه کونین سلام من به تو باد ای امیر بدر و حنین چه روی داده که این گونه مضطرب حالی شوم چو کور و نبینم تو را چنین حالی علی (ع ) در بستر بیماری به نعمان جواب می دهد: علیک من به تو باد ای حکیم خوش سیما بیا نظر بنما بر سرم ز راه وفا نعمان بعد از معاینه سر مبارک گوید: وامصیبت چه بگویم من دلخسته زار کاشکی کور بدی چشم مرا ای غفار تا نبینم به چنین حال سر شاه زمن اهل بیتش به سر و سینه زنان در شیونچون که این زخم که ظاهر شده بی درمان است شه دین یک شب دیگر به شما مهمان استو خطاب به حسنین (ع) گوید: عمرتان باد بقا ای دو مه تابان خاک بر سر شده امشب نعمان علی (ع) که زخم خود را بی علاج و مرگ را حتمی می بیند به حسن (ع) چنین وصیت می کند : آیا حسن خلف ارجمند ارشد من تویی خلیفه من بعد من به وجه حسن به هر بلیه درین ورطه استقامت کن به روی مسند من بعد من امانت کن ز یاری تو چو یاران کنند قطع نظر به رنج گوشه نشینی نشین تو همچو پدر چو خلق ترک تو گویند ترک غوغا کن مکن مجادله با دشمنان مدارا کن و به حسین (ع ) چنین گوید: ای تازه نهال باغ ایمان ای روشنی چراغ ایمان ای ذات تو مظهر خدایی تو کشته راه کربلایی گردد چو حسن شهید الماس بعد از حسن ای یگانه ناس این قوم به شرط و عهده و سوگند در کوفه تو را طلب نماید سازند به کربلا شهیدت هم پنج برادر رشیدت زینب (ع): کجا روم چه کنم من که بی مدد کارم پدر به مثل تو من ای پدر کجا آرم؟ بلافاصله گوید: پدر بعد از تو برگو من چه سازم یتیمانت به دست کی سپارم؟ کلثوم (ع):پدر جان مونس شبهای تارم بگو تو حال خود ای با وفایم پدر بعد از تو برگو ما چه سازیم در اینجا مثل تو دیگر نداریم زینب (ع):گرچه جان خواهد برون رفت از تن ما اهل بیت بی تو جان اهل بیت از تن برون باد ای پدر !آنکه ما را کرد در غربت اسیر و دربه در خانه عمرش الهی سرنگون باد ای پدر کلثوم (ع):ای پدر در ماتمت شد بزم عیش ما نگون همچو بزم عیش ما گردون نگون باد ای پدر کشتی عمر تو چون گردیده طوفانی به ظلم کشتی افلاک الهی غرقه خون باد ای پدرمطالب مرتبط :تعزیه حضرت امیر (ع) در شب نوزدهم ماه رمضان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 586]