واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: فطرى بودن دين
پرسش:
اينكه مي گويند دين يك مقوله فطري است به چه معنا است؟ لطفا مفهوم فطري بودن دين را تبيين كنيد،
در بخش نخست پاسخ به اين سوال ضمن تاكيد بر اهميت و جايگاه والاي اين بحث در نظام فكري و ارزشي يك مسلمان كه شهيد مطهري(ره) از آن به عنوان «ام المعارف» اسلامي تعبير كرده اند به تبيين مفهوم فطرت از ديدگاه آن شهيد والامقام پرداخته و بحث انواع فطريات را در دو بعد بينشي و گرايشي مطرح كرديم كه شاخص هاي بعد گرايشي را در حقيقت جويي، گرايش به خير و فضيلت، گرايش به جمال و زيبايي و گرايش به خلاقيت و ابداع ذكر نموديم. اينك د رادامه، بخش پاياني مطلب را پي مي گيريم.
5- عشق و پرستش
در ماهيت عشق نظريات مختلفي وجود دارد. برخي عشق را همان غريزه جنسي دانسته اند. ولي مراد از عشقي كه جزو گرايش هاي فطري است، عشق واقعي كه- غير از شهوات است- مي باشد و به مرحله پرستش مي رسد. عشق به اين معنا غير از غريزه جنسي و نوعي گرايش انساني است.
انواع فطريات بينشي
حكماي اسلامي، علم را به حضوري و حصولي تقسيم كرده اند. در علم حضوري معلوم بدون واسطه مفهوم و يا صورت ديگري حاصل مي شود. گاهي فطري به اين معنا است كه ما به آن چيز علم حضوري داريم. فطريات بينشي يا فطريات ادراكي، در علم حصولي در دو ناحيه مطرح مي شوند، تصورات و تصديقات.
1- فطريات تصوري
اين نوع فطريات در شمار مفاهيم بديهي است كه به تعريف نيازمند نيست. در مباحث منطق چنين بيان مي شود كه مفاهيم دو دسته اند، مفاهيمي كه بديهي اند، يعني ذاتا و بدون واسطه مفهوم و يا مفاهيم ديگر روشن هستند و ديگر مفاهيم فطري كه به مدد مفاهيم ديگر و به واسطه تعريف براي انسان آشكار مي شوند. فطريات به اين معنا به مفاهيمي اطلاق مي شود كه بديهي هستند.
2- فطريات تصديقي
تصديقات نيز مانند تصورات دو دسته اند، تصديقات بديهي، يعني تصديقاتي كه از راه تصديق و يا تصديقات ديگر به دست نيامده باشند و تصديقات فطري كه از راه تصديقات ديگر اثبات مي شوند. منطقيون اقسام مختلفي براي تصديقات بديهي بيان كرده اند. البته به همه اقسام بديهيات، فطري گفته نمي شود، بلكه اين اصطلاح در دو مورد بكار مي رود:
الف) اوليات
يعني گزاره هايي كه صرف تصور موضوع و محمول براي تصديق آنها كافي است مانند اين كه «كل بزرگتر از جزء است».
ب) فطريات به معناي منطقي
اين نوع قضايا گزاره هايي فطري هستند ولي حد وسط آنها در ذهن حاضر است، مانند اين كه «چهار زوج است». اين گزاره فطري است، ولي حد وسط آن، يعني قابل تقسيم به دو قسم مساوي بودن در ذهن حاضر است. لذا مي توان گفت «چهار قابل تقسيم به دو قسم مساوي است و هر عددي كه قابل تقسيم به دو قسم مساوي باشد، زوج است، پس چهار زوج است. به طور خلاصه، فطريات ادراكي سه قسم مي شود «علوم حضوري»، «اوليات» و «فطريات منطقي».
معناي فطري بودن دين
بعد از بيان اين اصطلاحات، اين پرسش را پيش روي داريم كه «فطري بودن دين به چه معنايي است؟» استاد شهيد اشاره اي گذرا به اين مطلب دارند. ايشان قصد داشتند اين مطلب را ادامه دهند كه مع الاسف چنين فرصتي دست نداد. فطري بودن دين ممكن است در ناحيه گرايش ها و يا در ناحيه بينش ها و ادراك ها مطرح شود و هركدام احتمالات گوناگوني را برمي تابد:
الف) فطري بودن دين در ناحيه گرايش ها
فطري بودن گرايش به دين ممكن است يكي از معاني زير را داشته باشند:
1- خداجويي فطري است؛ يعني ميل به خدا گرايشي فطري است. اين نظر شبيه سخن عرفا است كه انسان ها ناخودآگاه به طرف خدا مي روند. اگر طالب علم هستند، در حقيقت به دنبال علم مطلق اند كه فقط خدا آن را دارد؛ همچنين در قدرت و غيره.
2- خداپرستي فطري است؛ يعني در انسان ميل فطري نسبت به اين پرستش وجود دارد.
3- خواست هاي دين و تعليمات آن مطابق با گرايش هاي وجودي انسان است. به عنوان مثال، در انسان گرايشي به جاودانگي و ابديت هست. او مي خواهد با مرگ از بين نرود و حيات او ادامه يابد. دين هم مي گويد «جهان ديگري هست كه حيات بشر در آنجا ادامه يابد».
ب) فطري بودن دين در ناحيه ادراك ها و بينش ها
فطري بودن در ناحيه بينش ها هم ممكن است معاني مختلف داشته باشد.
1- علم به خدا حضوري است. شناخت خدا تنها از طريق علوم حصولي و براهين عقلي حاصل نمي شود، بلكه انسان نسبت به خدا شناخت حضوري دارد. البته موانعي مانند گرايش به ماديات و غيره موجب پنهان شدن اين علم مي شود.
2- شناخت خدا فطري است؛ يعني گزاره «خدا وجود دارد» از فطريات منطقي است و با اندكي تامل تصديق مي شود.
پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]