واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در محضر آخرين سفير الهي/شباهتهاي مصيبت امام حسين (ع) و حضرت يحيي(ع)
شباهتهاي مصيبت امام حسين (ع) و حضرت يحيي(ع)
قم - خبرگزاري مهر: هنگامي كه حضرت زكريا از ماجراي امام حسين(ع) آگاهي يافت، از عبادتگاه خود سه روز جدا نشد و گريه و ندبه و ناله خود را آغاز كرد و به خداي سبحان چنين گفت: بار الها! آيا فاجعه و مصيبتي را بر بهترين خلق خودت ـ به واسطه فرزندش ـ روا ميداري؟!
به گزارش خبرنگار مهر، سعد ابن عبدالله قمي از بزرگان و محدثان شيعه همراه احمد ابن اسحاق قمي (وكيل امام حسن عسكري عليهالسلام) براي طرح برخي از پرسشها به محضر امام حسن عسكري(ع) شرفياب ميشوند.
سعد جريان ديدارش با امام حسن عسكري(ع) را چنين توصيف ميكند: هنگامي كه محضر امام يازدهم رسيديم، پرسش را مطرح كردم! امام عسكري(ع) به فرزندش اشاره نمود و فرمود: "از نور چشمم سئوال كن!" در اين لحظه آن كودك خطاب به من فرمود: هر چه ميخواهي بپرس!
قلت فأخبرني يا ابن رسول الله(ص) عن تأويل (كهيعص) قال: هذا الحروف من انباء الغيب؛ اطلع الله عليها عبده زكرّيا، ثم قصها علي محمد و ذلك انّ زكرّيا سأل ربّه ان يعلّمه أسماء الخمسه فأهبط عليه جبرئيل فعلّمه ايّاها، فكان زكرّيا اذا ذكر محمداً و علياً و فاطمه و الحسن و الحسين سري عنه همّه، وانجلي كربه و اذا ذكرالحسين خنقته العبره و وقعت عليه البهره.
پرسيدم: منظور از "كهيعص" (از حروف مقطعه قرآن) چيست؟
امام زمان(عج) فرمود: اين حروف از خبرهاي غيبي است. خداوند بنده [و پيامبر] خود حضرت زكريا را از آن آگاه ساخته و سپس آن را براي محمد(ص) بازگو كرده است. داستان از اين قرار است كه زكريا(ع) از خداوند خواست تا نامهاي پنج تن [آل عبا] را به او بياموزد. خداوند متعال جبرئيل را به سوي او فرستاد و آن نامها را به او ياد داد.
حضرت زكريا چون [نامهاي مقدس] محمد(ص) و علي و فاطمه و حسن عليهم السلام را بر زبان ميآورد، اندوه و گرفتاريش برطرف ميشد و هنگامي كه نام "حسين" را ميبرد، بغض گلويش را ميفشرد و مبهوت ميشد.
فقال: ذات يوم يا الهي! ما بالي اذا ذكرت اربعاً منهم تسلّيت بأسمائهم من همومي، و اذا ذكرت الحسين تدمع عيني و تثور زفرتي؟ فانبأ الله تعالي عن قصته، و قال: (كهيعص) "فالكاف" اسم كربلا و "الها" هلاك العتره، و "الباء" يزيد، و هو ظالم الحسين و "العين" عطشه. و "الصاد" صبره.
حضرت زكريا گفت: بار الها! چرا وقتي كه آن چهار نفر را ياد ميكنم آرامش پيدا ميكنم و نگرانيهايم برطرف ميشود و هنگامي كه نام حسين(ع) را ميبرم اشكم جاري و فريادم بلند ميشود؟!
تفسير كهيعص
خداوند سبحان او را از داستان حسين(ع) آگاه كرد و فرمود: "كهيعص".
پس "كاف" نام كربلا است. "هاء" رمز هلاكت عترت است و "ياء" كنايه از نام يزيد كه جفاكننده نسبت به حسين(ع) است و "عين" اشاره به عطش و تشنگي او دارد و "صاد" نشانه صبر و شكيبايي امام حسين(ع) است.
فلمّا سمع ذلك زكرّيا لم يفارق مسجده ثلاثه ايام و منع فيها الناس من الدخول عليه و أقبل علي البكاء و النحيب و كانت ندبته "الهي اتفجّع خير خلقك بولده، الهي اتنزل بلوي هذه الرزيّه بفنائه، الهي اتلبس عليّاً و فاطمه ثياب هذه المصيبه، الهي اتحلّ كربه هذه الفجيعه ساحتهما؟! ثمّ كان يقول: اللّهم ارزقني ولداً تقرّبه عيني علي الكبر، و اجعله وارثاً وصياً، واجعل محلّه منّي محلّ الحسين، فاذا رزقتنيه فافتنّي بحبه، ثمّ فجّعني به كما تفجّع محمداً حبيبك بولده"
فرزقه الله يحيي و فجعّه به و كان حمل يحيي ستّه اشهر و حمل الحسين كذلك ...
گريه حضرت زكريا بر مصيبت امام حسين(ع)
پس هنگامي كه حضرت زكريا از ماجراي امام حسين(ع) آگاهي يافت، از عبادتگاه خود سه روز جدا نشد و ملاقاتهاي خود با مردم را در اين مدت قطع و گريه و ندبه و ناله خود را آغاز كرد و به خداي سبحان چنين گفت: بار الها! آيا فاجعه و مصيبتي را بر بهترين خلق خودت ـ به واسطه فرزندش ـ روا ميداري؟!
معبودا! آيا نازل ميكني اين مصيبت دردناك را براي امتحان اهلبيت(ع)؟!
پروردگارا! آيا با اين مصيبت، علي و فاطمه را لباس عزا ميپوشاني؟!
خدايا! آيا سختي اين فاجعه را بر ساحت مقدس علي و فاطمه وارد ميكني؟!
سپس در ادامه ميگويد: اللّهم ارزقني ولداً تقرّبه عيني علي الكبر، واجعله وارثاً وصيّاً، اجعل محلّه منّي محلّ الحسين، فاذا رزقتنيه فافتنّي بحبّه، ثمّ فجّعني به كما تفجّع محمّداً حبيبك بولده فرزقه الله يحيي و فجّعه به. و كان حمل يحيي ستّه اشهر و حمل الحسين كذلك.
خدايا! فرزندي به من بده كه در ايام پيري و كهنسالي نور چشمم و وارث و جانشين من باشد. و مكان و منزلت او را مثل حسين قرار بده براي من. پس هنگامي كه چنين فرزندي به من عطا كني، مرا به محبت او بيازما، سپس فاجعه و مصيبت دردناكي را كه بر دوست خودت محمد(ص) به وسيله فرزندش روا داشتي، براي من نيز همان [غم عظيم] و حادثه ناگوار را روا بدار.
و خداوند حضرت يحيي را به حضرت زكريا داد و او را با مصيبت دردناك آزمود. (كمالالدين و تمام النعمه، شيخ صدوق، تصحيح و تحقيق استاد اكبر غفاري، ص 488، چاپ جامعه مدرسين قم، سال 1422 هـ . ق)
و همانگونه كه حضرت امام حسين(ع) شش ماهه به دنيا آمد، حضرت يحيي نيز مدت حملش شش ماهه بود... [و همانطور كه سر امام حسين(ع) را از تن جدا كردند سر حضرت يحيي را نيز از بدن جدا كردند و همانطور كه سر امام حسين(ع) در مسجد اموي شهر دمشق در سوريه حاضر كردند و يزيد چوب به لب و دندان امام زد، سر حضرت يحيي را در همان مسجد دفن كردند.]
شخصيت راوي حديث، سعد ابن عبدالله بن ابي خلف اشعري قمي
ابوالقاسم، شيخ الطائفه و فقيه و شخصيت برجسته شيعه است كه حديث عامه را نيز بسيار شنيده است و در فراگيري علم و طلب حديث سفرها كرده، و از نزديك چهرههاي محدثان اهل سنت، همچون حسن بن عرفه، محمد بن عبدالملك دقيقي، ابوحاتم رازي و... را مشاهده و با آنان ملاقات داشته است.
اين محدث شهير به محضر امام عسكري(ع) نيز شرفياب شده و جمال مبارك حضرت بقيهالله(عج) را هم از نزديك رؤيت كرده است و پاسخ پرسشهاي علمي خود را ـ از جمله تفسير "كهيعص" را از امام زمان شنيده است.
سعد ابن عبدالله قمي داراي آثار گرانسنگي از جمله كتاب الرحمه (اين كتاب مشتمل بر ابواب بسياري در فقه است كه شيخ صدوق آن را از كتابهاي مورد اعتماد و مرجع دانسته است، كتاب الضياء (اين كتاب پيرامون امامت است)، كتاب مقالات الاماميه، كتاب مناقب رواه الحديث، كتاب الرّد علي المجبّره، كتاب بصائر الدرجات (اين كتاب به صورت مختصر بارها چاپ و منتشر شده است)، كتاب فضل عبدالله و عبدالمطلب و ابيطالب، كتاب المنتخبات، كتاب المزار و... است.
علامه مجلسي در مجلد 92 و 40 بحارالانوار، رساله انواع آيات القرآن سعد ابن عبدالله را مندرج كرده است و نظر مرحوم آيتالله العظمي خويي اين است كه سعد ابن عبدالله را در سند هزار و 142 حديث قرار دارد.( دايره المعارف تشيع، جلد 9، ص 164، جامع الرواه / ج 1، ص 355).
.........................................
عباس رفيعيپور علويجه
© 2003 Mehr News Agency .
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]