واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: در همان تعريف از سينماي انقلاب ماندهايم!
آويني فيلم_محسن غلامي: هر فرهنگي براي تبلور ارزش هاي خود، نيازمند دست آويختن به رسانه هايي است كه هم تأثير بر گستره مخاطب را داشته و هم عنصر ماندگاري را در طول زمان با خود به يدك كشد. اما "هنر" مسلما شاخصي است براي عصاي فرهنگ هر جامعه كه خود را در آن جلوه داده تا اينگونه نمودش را به كمك جذابيت و بوق و كرناي رسانه اي آن در بازتابي ميان فرهنگ هاي ديگر جوامع هم ببيند. و اين هم يعني اعتلاي فرهنگ مذبور و هم منبع عاريه براي ديگري؛ كه راه سرايت و رسوب را باز مي كند. سينما اما به سبب دايره سمعي و بصري از توان بالايي در اين گوي و ميدان رقابت سلطه فرهنگي برخوردار بوده كه خود سبب ساز برنامه ريزي و سياستگذاري در طرح الگوي فرهنگي جامعه مي شود. امري كه بايد در خدمت جامعه مبتني بر اصول ديني و اسلامي هم باشد. اما در مورد چرايي و چگونگي بود و نبودش در اين راه با جهانگير الماسي از فعالان اين عرصه به گفتگو نشسته ايم كه در پي آمده است.
**آقاي الماسي! با تمام آثاري كه تاكنون ساخته شده كه مسلما با تنوع محتوايي فراواني هم روبه رو بوده اما به نظر شما سينماي فعلي ما واقعا سينماي منتسب به انقلاب اسلامي است يا فقط عنوان آن را يدك مي كشد؟
من جواب را به همه كس و همه فيلم تعميم و نظر شخصي در اين باره نمي دهم. معتقدم كه اين بسته به نظر هر شخص شايد متفاوت جواب داده شود. البته بطور كلي بايد تعريف را از اين سينما مشخص كرد كه با شكلگيري انقلاب اسلامي، اين عرصه هنري بايد در پي چه باشد؟ چه مفاهيمي را اعتلا دهد؟چه حوزه اي را بايد ملاك ترسيم و تصوير قرار دهد؟ و... شما ببينيد قبل از انقلاب اسلامي، به ياد دارم افرادي كه نگاه و عملشان در حوزه فرهنگي و اقتصادي عاري از نگاه سرمايه داري بود، در زمره چهره هاي متعهد قرار داشتند؛ گرچه برخي از همين افراد نيز چندسال پس از آن سر از جوامع غربي درآوردند! متأسفانه همين مسائل نيز در حوزه سينماي امروز ديده شده و همچنان هم شايد رخ دهد.
**بنابراين مي توان مصداقي از فيلم ها و فيلمسازان داشت! مثلا آنكه آيا اين فرد و اثرش در چارچوب ارزش هاي حاكم و زير چتر انقلاب هستند يا نه؟
بله خب؛ مراد از سينماي انقلابي در آن زمان، شايد فيلم "گوزن ها" يا "ساز دهني" و برخي آثار امير نادري و... بوده كه در اين حوزه جاي مي گرفتند. چون نقدي داشتند بر شرايط حاكم بر سرمايه داري و ديگر پيامدهاي غرب گرچه شايد نگاه الان شكل تازه اي يافته باشد.
**چه شكل و رويكردي؟ به هر حال بايد تعريفي را هم از سينماي انقلابي و محورها و مفاهيم مورد پذيرش آن ارائه داد!
به گمان من سينماي انقلاب اسلامي امروز بايد پاسخگوي آموزه هاي اسلام باشد. وقتي كه مفاهيمي همچون برابري، برادري، دوري از شرك و رفتار و كردار غير انساني و... و به واقع ارزشي كه مدنظر دين ما باشد، هدف فيلمي قرار بگيرد مي تواند جزء اثري از سينماي انقلابي قرار بگيرد. در واقع سينماي انقلاب اسلامي بر ضد اين كجي ها و رهرو در ارزش هاي اخلاقي و انساني الهي است.
**پس با تعريف ارائه شده، همچنان هم قطع اليقين به بودن يا نبودن سينماي فعلي در چارچوب انقلاب فرهنگي اسلامي، نظر نمي دهيد؟
شما بگوييد! هست يا نه؟
**با اين نوع نعريف! نگويم نه اما مطمئنا سينماي فعلي رويكرد مبتني بر اين ارزش ها را چندان نداشته است.
تأكيد دوباره من روي اصل مشخص كردن تعريف كلي سينماي انقلاب اسلامي است. نبايد ملاك را روي تعريف شخصي گذاشت. بايد تعاريف را ديد و نبايد به نوع خاصي توجه داشت چون در بين اين دعواها، خيلي اصالت ها پايمال مي شود. بنابراين اولويت در زنده كردن اصالت سينماي انقلابي است. همچنان هم كه طي اين سال ها، بدون شناخت و به سبب دور بودن از شناخت اين حوزه فقط بر سر هم زده ايم. بنابراين هم تا حدودي شايد از اصل اين سينماي ديني و متعهد دور شده باشيم.
**خب طبق اين تفسير، ملاك و معيار اصلي در وجود يا كم و كيف اين سينما چه خواهد بود؟ به هر حال بايد چيزي باشد كه بتوان بدان استناد كرد.
نگاه و شخصيت ارزشي در فيلمساز اگر باشد، در نتيجه تبلور آن در ساحت سينما هم ديده مي شود.
**بحث را از نگاه خارج از گود هم ببينيم! شما تصور كنيد منِ بي اطلاع از سينماي ايران، از شما بازيگر، كارگردان و داور جشنواره هاي سينمايي سوال كنم كه آيا مي توان سينماي اين مرز و بوم را رسانه اي براي انقلاب اسلامي دانست يا نه؟! جواب شما چه خواهد بود؟
ببينيد سينما نه تنها قالب رسانه اي را دارد بلكه بايد از دو جهت ديگر هم به آن نگاه كرد. يعني بايد علاوه بر بُعد رسانه اي، صنعت و هنر بودن سينما نيز معياري ديگر خواهد بود. همينطور هم كه اشاره كرديد حتما هر سينمايي رسانه فرهنگي مختص بدان بوده؛ كما اينكه چه فيلم فخيم، با تكنيك و حتي پرت و پلا و سطحي هم به عنوان يك رسانه ديده مي شود. به هر حال هر كدام رسانه است كه برخي مفاهيم و اطلاعات را منعكس مي كند.
**بنابراين بايد تأييد مثبتي بر سوال قبلي من هم باشد!
البته؛ تمام فيلم هاي ايراني، تصويري از فرهنگ ايراني و ايرانيان را به ثبت مي رساند كه اميدوارم در اين امر درست عمل كنيم؛ چرا كه از اين دريچه بايد بديهايت و حقايق را ديد و نه جز آن را.
**يك اشاره اي هم درباره بُعد هنري مقوله سينما و خروجي آن؛ كه فيلم باشد، هم داشتيد. فيلم هاي ما تا چه اندازه اين محور را رعايت كرده اند؟
اين مقوله اشاره به تأثيراتي دارد كه هر سينمايي و بالتبع فيلم هاي آن از خود بر جاي مي گذارند. اينكه چقدر سينما بر اساس تكنولوژي موفق بوده و چه ردپايي از خودش باقي گذاشته، به جنبه هنري كار مربوط مي شود. همانگونه كه سينماي هالييود، انگليس و گاه فرانسه و حتي باليوود كه هريك هم به گونه اي توانسته سبك و ابزارهاي مختلفي را ساخته و در خدمت سينماي ديگر جوامع قرار دهد.
**جداي از صنعتي و هنري بودن اثر سينمايي؛ اگر بخواهيم نتيجه اي از اين بحث داشته باشيم، به گمان شما جنبه رسانه فرهنگي سينما توانسته در جهت اعتلاي اين انقلاب فرهنگي بخوبي كار كند؟
در جاي خود گاه آثاري اين وظيفه را انجام داده؛ سينماي انقلابي گاه زماني در برخي آثار امير نادري، ناصر تقوايي و افرادي اين چنين منعكس شده و به مراتب همچنان در فيلم هاي جمال شورجه، ابراهيم حاتمي كيا، رسول ملاقلي پور و... نمايان مي شود و بخوبي نيز توانسته هويت و فرهنگ ايراني را به نمايش بگذارد.
**به هر حال مشكلات و ضعف هايي وجود داشته كه نتوانسته به حد اعلا وظيفه خود را انجام دهد. به نظرتان اين خلل در كدام بخش ها بيشتر مشهود بوده؟
قبل از اين مسئله؛ معتقدم سينماي انقلابي داشتن يعني كار تحقيقي كردن و سرمايه گذاري مطلوب داشتن روي اين قضيه. متولي غافل بوده كه هدف خاصي را در حركت به سمت سينماي انقلابي و اعتلاي فرهنگ برخاسته از آن، دنبال كند. بنابراين در برنامه ريزي اگر بتوانيم هدف را جدا از انشاء و الفاظ نشان دهيم، در آن شرايط مي توان ادعا كرد كه سعي در انجام كاري داريم و اين چنين هم جرياني را مثلا در همين سينماي انقلابي در پيش گرفته ايم. پس به كار از همان تحقيق تا اجرا بايد اهميت داد كه به نظرم تنها نهادي همچون شوراي عالي انقلاب فرهنگي، توانسته بخوبي اين حركت را در كارهايش دنبال مي كند.
**يعني سينماي انقلابي ما نتوانسته اين الگو را رعايت كند؟
دقيقا؛ ما از اين الگوي كلان در عرصه سينما غافل بوده ايم. شما توجه كنيد به مقوله علوم انساني؛ زماني كه رهبر معظم انقلاب تحول اين حوزه را خاستار شدند واقعا اتفاق مباركي بود. مي دانيد چرا؟ چون ما چند قرن فقط مصرف كننده بوده ايم، نسخه اي از خودمان نداشته ايم. زماني كه غربي ها روي درخت زندگي مي كردند، ما و فرهنگ ما از مدينه فاضله حرف مي زديم اما حالا وضعيت چگونه است؟!
**شايد همان بحث هنري سينما كه اشاره داشتيد هم، رجوعي دوباره به همين مقوله باشد.
البته همانگونه كه گفتم متأسفانه ما در اين تقريبا ۴۰۰سال اخير شكل مصرف كننده را به خود گرفته ايم. همانگونه كه امروزه نيز ردپاي تكنولوژي آنان به عنوان يك هنر به ديگر كشورها سرايت كرده و ما هم فقط مصرف كننده شده ايم. نتيجه آنكه وقتي مي خواهيم حول محور دين و در چارچوب سينماي انقلاب اسلامي، هدف را تعريف كنيم بايد اين مفاهيم را در يك برنامه ريزي گماشت تا سعي در اعتلاي آن داشته باشيم.
شنبه|ا|10|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 70]