واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: خانههاي ايراني در معماري سنتي؛ خانههاي سنتي درونگرا بودند
خانههاي ايراني داراي دو بخش اندروني و بيروني بودند، بخش اندروني بزرگتر از بيروني بود و از آنجا كه مردم مهماندوست بودند و از طرفي نميخواستند مهمان وارد بخش خصوصي خانه شود...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، سارا جهرمي، كارشناس معماري و محمدرضا عطايي همداني كارشناس ارشد معماري؛ با توجه به اهميت نقش معماري و خانه در آداب اجتماعي و روحيات مردم اين يادداشت به بررسي چگونگي معماري خانههاي سنتي ايران ميپردازد.
خانه يكي از مباحث مهم در معماري ايران ميباشد كه نياز به آن در اين زمان بسيار احساس ميشود و بايد با شناخت معماري گذشته و تطبيق با معماري معاصر اين نياز را برطرف كرد. انسان وقتي از غار بيرون آمد نياز به سرپناهي داشت و بر اين اساس قديميترين مورد معماري خانه ميباشد. در گذشته به واژه خانه، اتاق خصوصي، وستاخ (گستاخ) يا وثاق ميگفتند.
جهتگيري بنا يا رون در خانههاي ايراني
يكي از مسائل مهم در طراحي خانهها، مسئله جهتگيري بنا با توجه به آب و هوا، جهت تابش خورشيد و جهت وزش باد است كه معماران سنتي به آن، «رون» ميگويند. در ايران سه رون را در نظر ميگرفتند:
1. رون راسته: در راستاي شمال شرقي - جنوب غربي است و همجهت قبله ميباشد. در شهرهاي يزد، تهران، جهرم و تبريز از اين رون استفاده ميكردند.
2. رون اصفهاني: در راستاي شمال غربي - جنوب شرقي ميباشد. در تخت جمشيد، فارس و اصفهان از اين رون استفاده ميشود.
3. رون كرماني: در راستاي شرقي - غربي ميباشد. در شهرهاي كرمان، همدان و آذربايجان غربي از اين رون استفاده شده است.
ابعاد و ويژگيهاي خانههاي سنتي
پنام: براي جلوگيري از ورود گرما و سرماي آزاردهنده به ساختمان، آن را عايقبندي ميكردند كه به آن پنام ميگويند. معني لغوي آن، پارچهاي است كه موبدان جلوي دهان خود ميآويختند. واژه پنام بطور كلي به معني عايق يا مانعي براي رسيدن چيزي از يك جسم يه جسم ديگر به كار ميرود. دو روش براي عايق كاري وجود داشته است:
دو لايه كردن: در اين روش سعي ميشد يك فضاي تهي ميان لايه آسمانه و لايه بام ساختمان ايجاد شود تا عايقي در برابر گرما و سرما باشد، روش كار براي آسمانه تخت و طاقي يكي است، در طاق ها به اين روش خوانچه پوش ميگفتند، به اين معني كه طاق اصلي در پشت قرار ميگرفت و سقف دوم را با آويزان كردن سقفي بصورت معلق اجرا ميكردند، يا اينكه بين دو پوشش كنو ميساختند، به اين معني كه براي تخت كردن بام طاق، ديوارها را تا بلنداي طاق ميآوردند و فاصله آن تا طاق را كنوبندي ميكردند و پوشش آن را تخت ميكردند.
تابش بند: براي جلوگيري از تابش زننده آفتاب به درون فضاها از تابش بند يا گلجام يا خرك پوش (آفتاب شكن) استفاده ميكردند. تابش بند به دو صورت افقي (سر سايه) و عمودي ساخته ميشد. تابش بند ايستاده يا عمودي كه همان تيغههاي گچي يا آجري بوده و بين هر دو درگاه به عرض 60-70 سانتيمتر و عمق 10-15 سانتيمتر ساخته ميشد.
راه هاي ديگري كه براي جلوگيري از تابش بيش از اندازه آفتاب بكار ميرفت، استفاده از ارسي، نورگيري از سقف و سه دري ها بوده است. ارسي در و پنجرههاي چوبي با قاب هاي كوچك و گرهسازي چوبي بوده و در آنها از شيشههاي رنگي كوچك استفاده ميشد. سه دري ها نيز طوري ساخته ميشدند كه آفتاب بطور مستقيم وارد فضا نشود اما متاسفانه در دوره قاجار عناصر مختلفي وارد معماري ايران شد. به اين ترتيب سه دري ها به دودري تبديل شدند و نور آفتاب را وارد فضا ميكردند.
انواع اندام ها در خانههاي ايراني
ذكر اين نكته ضروري است كه كليه عناصر معماري بر اساس پيمون تنظيم شدهاند. پيمون در تنظيم تناسبات و ابعاد به ما كمك ميكند با پيش ساختگي درب ها و روزنه ها، امر اجرا و ساخت و ساز با سرعت بيشتري صورت گيرد. انواع اندام هاي خانههاي ايراني به شرح زير است:
درآيگاه: بخشي از ساختمان است كه رفت و آمد به خانه از آنجا انجام ميشود. آسمانه درگاه كنه نام دارد كه بصورت نيم گنبدي است.
سردر: نماي درآيگاه از بيرون داراي يك سردر است. نسبت عرض به تورفتگي سردر معمولاً يك به دو بوده كه كنار آن سكوهايي بنام پاخوره تعبيه ميشد. تو رفتگي كنه و پوشش آن را نيز كنه (نيم گنبد) ميناميدند.
هشتي: فضاي ميانجي بيرون و درون است كه بعد از سردر قرار ميگيرد. شكل آن هشت ضلعي است و گاه بصورت هشت و نيم هشت، نگيني و كشكولي ساخته ميشود. اين فضا با راهروهاي پيچ در پيچ به اندروني منتهي ميشود و مانع از ديد افراد غريبه به حريم خصوصي خانه است.
راهرو: درگاه اصلي هشتي به دالان راه مييابد. دالان يا دهليز راهرويي است كه به ميانسرا راه مييابد.
ميانسرا (حياط): بخش روباز و بي آسمانه خانه، ميانسرا است كه اتاق هاي خانه گرداگرد آن ساخته ميشوند. به قسمت شمالي ميانسرا كه آفتابگير است، تهراني (اتاق زمستان نشين) ميگويند. قسمت هاي كم اهميت خانه را در قسمت شرق كه آفتاب شديدي دارد قرار ميدهند، نورگيري آنها بيشتر از سقف صورت ميگيرد و در قسمت جنوبي كه پر سايه است، بخش تابستاني خانه قرار دارد.
اتاق: اتاق ها به ميانسرا باز ميشوند و بصورت سه دري، پنج دري، تالار و ... ساخته ميشوند. نكته قابل توجه اين است كه براي ورود به اتاق ها مستقيماً وارد فضا نميشدند، بلكه كنار اتاق ها راهرويي وجود داشت و گاه اين فضا گشادهتر از يك راهرو ساخته ميشد كه به آن تختگاه ميگفتند. اتاق سه دري اتاق خواب خانه است و براي طراحي آن از نصف تناسب طلايي استفاده ميكردند. پنج دري اتاق مهماني است و در داخل اتاق تورفتگي كمي بالاتر از سطح زمين بنام شاه نشين وجود داشته كه مهمان هاي بزرگ آنجا مينشستند.
تالار: كربال يا تلوار براي استفاده از فصل گرما است و به فضاي باز راه دارد. در طبقه بالاي آن بالاخانه (اتاق دنج و راحت) وجود دارد، به بالاخانههاي دو طرف تالار گوشواره ميگويند. در كل به هر فضايي كه در وسط قرار گيرد ميانوار و دو طرف آن را بروار ميگويند.
آشپزخانه: بايد در محلي قرار ميگرفت كه به اتاق مهمان نزديك باشد و نقشه آن بنا بر نقشه خانه قابل تغيير بوده است.
انواع خانهها: در ايران با توجه به شرايط آب و هوايي خانههاي متفاوتي يافت ميشود. در شمال خانههاي گاليپوش، در غرب خانههاي ايواندار، در مناطق گرمسير خانههاي ايواندار و صفهدار وجود دارد.
مثلا در غرب ايران خانهها داراي يك صفه هستند، در اين مناطق كل خانه تركيبي از چند اتاق است. اتاقي كشيده بنام طنبي كه در آن تنور قرار دارد. اتاق عروس كه بهترين اتاق و محل پذيرايي مهمان است و اتاق ديگري هم وجود دارد كه مخزن يا انبار مواد غذايي است و كنور نام دارد.
كهنترين الگو در خانهسازي، الگوي 4 صفه بوده، بدليل اينكه 4 اتاق داشته است. يك فضاي مياني گنبددار با 4 صفه يا ايوان در 4 پهلوي آن و 4 اتاق كه در 4 گوشه ساختمان قرار دارند، اين خانهها در تابستان خنك بود و سرماي زمستان هم ساكنان را اذيت نميكرد، نمونه آن در اردستان در كوچه مسجد وجود دارد كه مربوط به سدههاي نخست اسلام يا پيش از اسلام ميباشد.
اندروني و بيروني، از ويژگيهاي خانههاي سنتي
بطور كلي ميتوان گفت، خانههاي ايراني داراي دو بخش اندروني و بيروني بودند. بخش اندروني بسيار گستردهتر و بزرگتر از بيروني بود و از آنجا كه مردم مهماندوست بودند و از طرفي نميخواستند مهمان وارد بخش خصوصي خانه شود، هر خانوادهاي هرچند كوچك، يك مهمانخانه داشت. در طبقه دوم يك بالاخانه يا فروار كه مهمانخانه است قرار داشت و پنجرههايي به كوچه و گذر باز ميشدند، بر پايه همين روحيه، مردم خانهها را درونگرا ميساختند.
از ديد نيارشي و ساختاري هم، در قرن 3 و 4 كه تاق ها بصورت آهنگ زده ميشد، بام خانه بلند و مرتفع ديده ميشد، چون نميتوانستند تاق آهنگ را از يك اندازهاي كوتاهتر بسازند، لذا خانههاي قديمي ممكن بود خشن به نظر برسند، تا زمانيكه در ساخت تاقها از تاق و تويزه استفاده كردند و ارتفاع بام را كاهش داده و از زير تاق جهت نورگيري استفاده كردند.
نمونههايي از خانههاي قديمي
در پايان نام چند خانه قديمي به جا مانده را ذكر ميكنيم: خانه كبير در يزد، خانه حسيني در محله فهادان، خانه وحشي بافقي در بافق، خانه پيرنيا در نائين، كه باقيمانده دوازده خانه به هم چسبيده بوده و مربوط به قرن 7 و 8 ميباشد و داراي گچبريهاي بسيار زيبايي است. خانه بروجردي ها در كاشان، كه به خاطر شرايط زمين در دو سوي رو به شرق و غرب اصلا اتاقي ندارد، برخلاف ساير خانههاي كاشان كه در سه يا چهار سوي ميانسرا اتاق دارند.
منابع:
1. پير نيا، محمد كريم. 1387. معماري ايراني. تهران: سروش دانش.
2. پيرنيا، محمد كريم. 1380. معماري اسلامي ايران. تهران: انتشارات دانشگاه علم و صنعت ايران.
پنجشنبه|ا|8|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9709]