واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: رسول در سريال «گل هاي گرمسيري» شخصيتي مثبت و قهرمان است
اشكان خطيبي متولد 19 مهر داراي مدرك كارشناسي تئاتر از دانشگاه آزاد است. خطيبي در فيلم هاي تلويزيوني اكباتان، بازگشت، مزد عشق، آرزو، بهار قبل و بعد، نوازنده و فيلم هاي سينمايي خيلي دور، خيلي نزديك، دختري از آسمان و به هدف شليك كن به نقش ها جان بخشيده است.او هم چنين در سريال هايي چون اگه بابام زنده بود، همسفر، روشنايي هاي شهر، اين راهش نيست، زماني براي خاكستر، دوران سركشي، آخرين گناه، از نفس افتاده، يك مشت پرعقاب و گل هاي گرمسيري بازي هاي متفاوتي از خود به جاي گذاشته است.خطيبي سال گذشته به همراه رامبد جوان مجري برنامه خانه اي با طرح نو بود.اشكان خطيبي ايفاگر نقش رسول در سريال گل هاي گرمسيري با شكل و شمايل خاص و گريم متفاوت و با لهجه جنوبي حضور يافته است.
در رابطه با اين سريال با خطيبي به گفت و گو نشستيم.
آقاي خطيبي چگونه با آقاي عسگرپور آشنا و براي بازي در اين سريال دعوت شديد؟
آشنايي ام با آقاي عسگرپور دقيقا هم زمان با پيشنهاد بازي ام در سريال گل هاي گرمسيري بود. يعني آشنايي گذشته با ايشان نداشتم.
شخصيت رسول داراي چه ويژگي هايي است؟
اين شخصيت نيز مانند همه شخصيت هاي ديگر است. بالاخره هر انساني ويژگي هايي دارد به طور مثال خود شما يك سري خصوصيات اخلاقي داريد كه منحصر به فرد است. هر شخصيت ويژگي هاي خاص خود را دارد مثل رسول كه يك ويژگي خاصي دارد. رسول سريال گل هاي گرمسيري شخصيتي مثبت و قهرمان است.
چه قدر تحقيق كرديد تا به اين نقش رسيديد؟
حدود 2 ماه قبل از شروع فيلم برداري با گروه عازم جنوب كشور شدم. در آن دوران بازي ام شروع نشده بود و طي اين مدت در بين مردم آن جا زندگي كردم كه تحقيقم همين بود تا بتوانم آن لهجه را ياد بگيرم. زيرا قرار بود نقش آدم جنوبي را بازي كنم. من هيچ گونه آشنايي با مردم جنوب نداشتم و با آن فضا و لهجه غريب بودم. مردم جنوب آن قدر خوب و باصفا هستند و فضا و زيبايي هاي آن جا به اندازه اي انسان را تحت تاثير قرار مي دهد كه ناخودآگاه جذب آن جا مي شوي؛ گويي مثل خودشان شده اي.
بعد از مدتي كه راه افتادم و به خوبي لهجه جنوبي را ياد گرفتم و صحبت مي كردم، شيطنت مي كردم و با مردم آن جا جنوبي حرف مي زدم آن ها هم باورشان مي شد كه من جنوبي هستم و از من مي پرسيدند بچه كجا هستي؟ و من نيز مي گفتم بچه اهوازم (مي خندد)
پس حضور شما در ميان مردم سبب شد به نقش برسيد؟
واقعا همين طور است. در غير اين صورت رسيدن به آن لهجه و شخصيت جنوبي شدني نبود.
اكنون كه سريال را تماشا مي كنيد از بازي خود راضي هستيد؟
متاسفانه به دليل اجراي تئاتر مانيفيست چو ۵-۴ قسمت آخر را نديدم ولي از آن قسمت هايي كه تماشا كردم از بازي ام راضي هستم.
اكنون سريال به قسمت هايي رسيده كه ناهيد (بهنوش طباطبايي) نمايشگاه عكس گل ها گرمسيري را راه اندازي كرده و حدود ۱۶-۱۵ سال از آن دوران گذشته است. (يعني پرش مقطع از يك زمان به زمان ديگر) آيا شما در اين مقطع حضور داريد؟ زيرا در هفته نامه سروش خواندم كه شما بيان كرديد رسول كم كم از يك انسان عادي تبديل به يك قهرمان مي شود و بخشي از آينده مملكت روي دوشش استوار مي شود.
خير؛ من چنين حرفي نزده ام. اصلا رسول همان رسول است و عوض نمي شود او آدمي است كه به خاطر مادرش راهي جنوب مي شود؛ بعد براي خانه و سپس خيابان، محله، شهر و كشورش مي جنگد. رسول خيلي درگير و دار قهرمان هاي داستان هاي اين گونه نيست. او انسان ساده اي است و آرمان هاي ديگري دارد به هر صورت جنگ است و مي جنگد. رسول مانند انسان هايي است كه در شهر خود ايستاده است و مانند انسان هاي ديگر مي جنگد، مقاومت و مبارزه مي كند. او از اواسط داستان ديگر حضور فيزيكي ندارد. زيرا او شهيد شده است. چون چند قسمت از سريال را تماشا نكرده ام دقيقا نمي دانم كدام قسمت پخش شده است. از ابتدا قرار بود اين سريال در تايمي 30 دقيقه اي پخش شود ولي اكنون به 40 تا 45 دقيقه افزايش يافته و در حال پخش است.
آقاي خطيبي پس همان گونه كه اشاره كرديد در اين مقطع از سريال بازيتان به پايان رسيده است؟
بله؛ دخترم بزرگ شده است و يك سري اتفاقات ديگري مي افتد و بار دراماتيك و اجتماعي سريال بيشتر مي شود. در اين مقطع داستان خانواده اي را شاهد هستيد كه در حال حاضر با اتفاقاتي كه در زمان جنگ افتاده است هنوز دست و پنجه نرم مي كنند.
سريال گل هاي گرمسيري فضاي خاصي دارد و به دوران جنگ تحميلي باز مي گردد مقطعي كه من و شما و هم نسلان ما كوچك بوديم و خاطره اي از آن دوران نداريم. در رابطه با حال و هواي اين مقطع كه نخستين تجربه شما بود برايمان بگوييد كه چه تجربه اي كسب كرديد؟
حقيقتش اين است خيلي لزومي نداشت كه تجربه اي آن چناني داشته باشم. وقتي در جايي كه شبيه ميدان جنگ است قرار مي گيري و يك سري ابزار و ادوات جنگي هم در آن فضا هست و شكل و شمايل يك قهرمان را به خود گرفته اي ناخودآگاه توهم خود آن انسان مي شوي و خيلي لازم نيست كه تلاش زيادي بكني. اين جور نقش ها بيشتر با فضاسازي، ابزار صحنه و چيزهاي ديگر مشخص مي شود. بازي نيز از لحاظ فيزيكال مهم است و از نظر جسمي كه توانايي آن را داشته باشي تا بتواني آن كارها را انجام بدهي. بخش جنگ خيلي كنش آن چناني براي بازيگر از نظر حسي نداشت و بيشتر نيازمند تحرك جسمي بازيگر در كار بود كه چه اندازه بازيگر توانايي انجام كار را داشته باشد. رسيدن به نقش و آن فضاي خاص برعهده كارگردان بود كه رسول را خلق كرد و من را در آن فضا قرار داد.
اشاره به كارگردان كرديد. آقاي عسگرپور چگونه كارگرداني است؟
آقاي عسگرپور كارگرداني خوب، بادرايت و مسلط بركار است. وي فردي آرام و متين است. يعني سرصحنه هميشه آرامش را به ديگران القا مي كند. روي هم رفته با ايشان طي كار با مشكلي روبه رو نشدم.
زماني كه در يكي از مصاحبه هايتان خواندم كه شما و خانم روناك يونسي ديالوگ هاي سكانس و پلان هاي خود را بازنويسي كرده ايد، فهميدم كه آقاي عسگرپور در كار دست بازيگر را باز مي گذارد؛ نظر شما چيست؟
البته من ديالوگ ها را براي خانم يونسي بازنويسي كردم. حدود۶-۵ سال است كه عادت كرده ام اگر در كاري از نظر ديالوگ مشكلي وجود داشته باشد، آن ديالوگ ها را درست مي كنم. اين قضيه مهمي نيست. آقاي عسگرپور به من اطمينان داشتند و اجازه دادند ديالوگ هايم را تغيير دهم.
از هم بازي شدن خود با مريم بوباني، بهنوش طباطبايي، روناك يونسي و آتيلا پسياني براي مان بگوييد كه چه تجربياتي كسب كرديد؟
در هر كاري كه حضور پيدا مي كني فقط كسب تجربه، همكاري و هم بازي بودن نيست بلكه بايد براي يكديگر فضايي آرام خلق كني تا بازيگران اطراف بتوانند به خوبي بازي كنند. من با خانم مريم بوباني در گذشته همكاري كرده بودم. آتيلا پسياني بازيگري بي نظير است و به شدت دوست داشتم با ايشان كار كنم و با خانم ها بهنوش طباطبايي و روناك يونسي همكاري خوبي داشتيم.
چه قدر گريم و طراحي لباس در رسيدن به نقش كمك كرد؟
خيلي زياد؛ گريم و طراحي در كار هنري بي تاثير نيست. به هر صورت ريزه كاري هاي خانم مهري شيرازي و طراح لباس سريال تاثيرگذار بود. بخش مهمي از موفقيت خود را در اين سريال مديون اتفاقات پشت صحنه مي دانم.
از سختي و شرايط كار در آبادان و خرمشهر برايمان صحبت كنيد.
جنوب كشورمان مانند خيلي از شهرستان هاي محروم ديگر محدوديت و مشكلات خودش را دارد. مردم آن جا براي تامين آب آشاميدني مشكل دارند. من جنوب كشور را بسيار دوست دارم. فكر مي كنم بخشي از وجودم از جنوب كشور است. دوست داشتم براي مردم جنوب كاري انجام بدهم. مردم در آن جا مجبورند براي تهيه مايحتاج خود از روستاها به شهر مراجعه كنند.
چه كارهايي آماده نمايش داريد؟
به تازگي بازي ام در فيلم سينمايي به هدف شليك كن محمد كتيرايي به پايان رسيده و قرار است اين فيلم در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر حضور يابد. در حال حاضر مراحل فني و ... اين فيلم طي مي شود.
هم چنين در فيلمي با نام بهار قبل و بعد به كارگرداني شاهد احمدلو بازي كردم كه فيلمي ويدئويي است و قرار است تبديل شود. هم اكنون نيز در تئاتري با نام مانيفيست چو به كارگرداني آقاي محمد رحمانيان بازي مي كنم كه در سالن چارسو به روي صحنه مي رود.
از بازيتان در اين تئاتر بگوييد زيرا زبان اصلي نمايش انگليسي است.
تمرين اين تئاتر را پارسال آغاز كرديم و حدود 8-7 ماه تمرين داشتيم. خيلي اتفاقي (شايد از ديد من اتفاقي بود) آقاي حبيب رضايي با من تماس گرفت و مرا براي بازي در اين كار دعوت كرد.
علاقه ام به تئاتر است و دوست دارم هرچند وقت يك بار روي صحنه تئاتر حاضر شوم.
اين نمايش كار سختي نبود؟
همه كارها سخت است. با اين حال به دليل عشق و علاقه ام به تئاتر همه سختي ها لذت بخش است. در اين كار از لحاظ اداي ديالوگ هيچ مشكلي نداشتم.
سخن پاياني
ممنونم كه وقت خود را به من داديد. از خوانندگان اين صفحه نيز سپاس گزارم؛ اميدوارم يك روز به خراسان سفر كنم و آن جا را هم كشف كنم.
يکشنبه 6 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]