محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831375562
بينظمي در حوزه سلامت كمر دولتها را ميشكند
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاين: بينظمي در حوزه سلامت كمر دولتها را ميشكند
جامعه > سلامت - گفتوگو با معاون پارلماني وزارت بهداشت
مريم نوابينژاد: آخرين گزارش سازمان بهداشت جهاني براي دولتمردان و مردم هشداري بود تا معلوم شود جايگاه ايران در حوزه سلامت و بهداشت قابل دفاع نيست. براي ما در داخل كشور البته اين مساله با گوشت و پوست قابل لمس است. حسن امينلو، معاون پارلماني وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، درباره همه مشكلات نظام سلامت، طرح ناتمام پزشك خانواده و اختلاف نظرهاي وزارت رفاه كه آخرين فصلهاي اين كتاب قطور هستند، به گفتگو نشستيم تا تصويري از وضعيت امروز جامعه را در حوزه سلامت و چشماندازي از آينده را پيش رو داشته باشيم. امينلو تاكيد ميكند: خوشبختانه بعد از انقلاب، تحولات مثبتي در زمينه سلامت و بهداشت به وجود آمد هرچند هنوز مشكلات بسياري در اين زمينه وجود دارد و راههاي نرفته بسياري داريم.
شما به عنوان يك مسئول وزارت بهداشت كه در دولتهاي قبل هم مسئوليت داشتيد، جايگاه ايران در دنيا را از نظر شاخصهاي بهداشت و سلامت چطور ميبينيد؟
جايگاه ما جايگاه نسبتا خوبي است. اوايل انقلاب اميد به زندگي 53 سال بود، الان در بانوان اين عدد به 72 سال و در آقايان به 73 سال رسيده است. مرگ و مير نوزادان در زير يك سال به 14 در هزار رسيده كه در اوايل انقلاب 100 در 1000 بود. مرگ و مير مادران بالاي 150 در صدهزار بود الان به 30 درصدهزار رسيده يعني 5 برابر كاهش پيدا كرده با وجودي كه جمعيت كشور دوبرابر شده! اين آمارها نشان ميدهد كه سرمايهگذاري عظيمي در زمينه بهداشت صورت گرفته است، اما بالاخره مشكلات بسياري در اين زمينه وجود دارد و راههاي نرفته بسياري داريم.
ميشود راههاي نرفته را معني كنيد؟
درست است كه اين شاخصها به نحو چشمگيري بهبود پيدا كرده اما راهي كه تا الان رفتيم بسيار سادهتر بوده تا راهي كه بايد از الان طي كنيم. با يك سرمايهگذاري، اميد به زندگي را نزديك به 20 سال افزايش داديم ولي اين ايدهآل ما نيست. چون دركشوري مثل ژاپن، اميد به زندگي 83 سال است. درست است كه ژاپن بالاترين اميد به زندگي را در ميان ساير كشورها دارد ولي ما هميشه دنبال رسيدن به نقطه اوج هستيم و براي رسيدن به آن نقطه، سرمايهگذاري عظيمي بايد انجام بدهيم.
چرا ميگوييد پيشرفت از يك نقطه به بعد مشكلتر ميشود؟ بالاخره همه كشورها اين راه ها را طي كردهاند...
ببينيد، در سالهاي قبل، بيشتر مرگ و ميرها به خاطر بيماريهاي عفوني ويروسي بود كه قابل پيشگيري بود. مثل سرخك، آبله، فلج اطفال مثل اسهال اين بيماريها را توانستيم با گسترش شبكه مهاركنيم. همانطور كه ميدانيد يكي از موفقترين شبكههاي بهداشت جهان متعلق به ايران است. در شبكه نيروي انساني بسيار ارزان مثل افرادي كه پنج كلاس سواد داشتند آموزش ديدند و به روستاها رفتند، تا مردم را آموزش بدهند. اين آموزشها مثلا مادران را حساس كرد به اين كه چگونه نوزادانشان را شير بدهند يا چگونه از بروز بيماريهاي اسهالي به سادگي جلوگيري كنند. از طرف ديگر واكسيناسيون را افزايش داديم، مرگ و ميرها كاهش پيدا كرد و اميد به زندگي بالا رفت. الان بايد با حفظ وضعيت موجود مرگ و ميرها را باز هم كاهش بدهيم، ولي سرمايه زيادي لازم داريم چون علل مرگ بسيار پرهزينه شده يعني الان اگر بخواهيم اميد به زندگي را يك سال افزايش بدهيم به اندازه 19 سال براي كشور هزينه دارد.
روزگاري وضعيت ايران كه با شاخصههاي وزارت بهداشت جهاني سنجيده ميشد، بد نبود ولي آمارهايي كه به تازگي از سوي اين سازمان ارائه شده، وضعيت ايران را در انتهاي جدول نشان ميدهد. ظاهرا شما اين آمارها را قبول نداريد...
بگذاريد گفتهتان را اصلاح كنم. شاخصههاي بهداشت و درمان در جهان به دو صورت دستهبندي و اعلام ميشود. سازمان بهداشت جهاني براي سنجش دو معيار دارد. يكي معيارهاي بهداشتي است كه شامل 3 شاخص مرگ و مير كودكان، مرگ و مير مادراني كه تولد زنده دارند و اميد به زندگي ميشود. با در نظر گرفتن اين سه شاخص رتبه ايران در جهان چهل و سوم است و نسبتا خوب است. در اين شاخص از تعداد زيادي از كشورهاي اروپايي رتبه بالاتري داريم. در منطقه خاورميانه و رامرو(مديترانه شرقي) هم جزو كشورهاي تراز اول هستيم ارزيابي ديگر سازمان بهداشت جهاني، مربوط به سه شاخصه ديگر است: اول مشاركت عادلانه مالي مردم ديگري شاخص هزينههاي خانمانسوز و تحمل ناپذير است و سومي سهم سلامت از توليد ناخالص ملي است اگر اين سه شاخص را در نظر بگيريم رتبه ايران در دنيا 117 است. با ارائه اين شاخصهاي جديد وضع ايران خوب نيست.
اما در اين سالها، مشكلات عمده سلامت و بهداشت به حوزه درمان برميگردد. چرا بخش درمان اين همه بحث برانگيز است؟ چرا براي كاهش هزينههاي درمان به راهكارهاي موثري نميتوان رسيد؟
بحث سلامت بسيار پيچيده است و به ابزاري نياز دارد كه خيلي سهل الوصل نيستند. در بخش درمان به چند عامل نياز داريم: و اول نيروي انساني است كه در حوزه سلامت مورد استفاده قرار ميگيرد. نيروي انساني مورد نياز سلامت در اين قسمت از كار وزارت بهداشت و درمان كه مثلا در مهار بيماريهاي قلبي_ عروقي موثر باشد فوق تخصص قلب است يا به فوق تخصص مغز نياز داريم. اين فرد بايد نزديك به سي سال تحصيل كند تا در حوزه سلامت، فردي موثر در اين برهه كاري باشد. تربيت اين فرد، هم هزينهبر است، هم زمانبر است. به طور مثال براي هر استان به چهار جراح مغز و اعصاب به طور متوسط نياز داريم، براي شهري مثل تهران دست كم 200 جراح مغز و اعصاب موردنياز است اما امسال فقط 16 جراح مغز و اعصاب فوق تخصص گرفتهاند. پس امكانات براي تربيت نيروي انساني مورد نياز بسيار محدود است.
عليرغم انبوه فارغ التحصيلان پزشكي عمومي؟
در حال حاضر با انبوه فارغ التحصيلان پزشكي عمومي روبرو هستيم ولي اينها بايد دورههاي تخصص و فوق تخصص را هم بگذرانند. يعني الان نياز وزارت بهداشت به فارغ التحصيلان پزشكي عمومي بسيار كمتر شده و با توجه به پيچيدهتر شدن بيماريها، نياز به فوق متخصصان بيشتر شده است. عامل ديگري كه در بخش درمان به آن نيازمنديم فضاي درماني است. در حوزه بهداشت و درمان متوسط سطح زيربنايي يك تخت بيمارستاني به طور متوسط 80- 70 مترمربع است كه در بيمارستانهاي غيرآموزشي يك تخت بيمارستاني در حدود 70- 60 ميليون تومان تمام ميشود، اگر بخواهيم آن را آموزشي تجهيز كنيم مثلا يك دستگاه آنژيوگرافي بگذاريم هزينه يك تخت بيمارستاني براي وزارت بهداشت 100 ميليون تومان تمام ميشود. پس ميبينيد كه افزايش فضاي درماني هم هزينه بالايي ميطلبد. الان با پيشرفتهاي پزشكي، مدام راههاي جديد درمان پيدا ميشود. ولي اين راههاي درمان بسيار گران قيمت است. يك فرد سرطاني براي يك دوره درمانش بايد 30- 20 ميليون تومان هزينه كند. پس ميبينيد حوزه درمان بسيار هزينهبر است.
كميسيون بهداشت و درمان در مجلس جزو كميسيونهاي برتري است كه افراد صاحب نظري در آن حضور دارند. چرا اين كميسيون فعال و هماهنگ در بهبود وضعيت درماني كشور نقش پررنگي ندارد؟
بله، كميسيون بهداشت و درمان يكي از قويترين كميسيونهاي مجلس است. 2 وزير، رييس نظام پزشكي و چند نمايندهاي كه سابقهاي طولاني دارند عضو كميسيون هستند. ولي آيا ميشود تمام اين مشكلات را در چند ماه حل كنند؟ بايد توقعات جامعه از اين كميسيون در حد امكانات و اختياراتي باشد كه در توان دارد. هر چقدر حكومت و دولت، با نظام سلامت و بهداشت هماهنگ عمل كند، آثار اقتصادي، اجتماعي و سياسي وسيعتر و مطلوبتري در پي خواهد داشت. ما هم در برنامه 5 ساله بعدي بيشترين تاكيدمان روي آموزش و پيشگيري است. آموزش ميدهيم كه مردم چطور اسلوب و روشهاي زندگي خودشان را با معيارهاي سلامت هماهنگ كنند كه اين بخش به همكاري بين بخشي نياز دارد، يعني وزارت بازرگاني، وزارت كشاورزي، وزارت راه و مسكن سازمان حفاظت از محيط زيست و ساير سازمانها همه بايد با هم به تعامل برسند. شوراي عالي سلامت و امنيت غذايي هم تشكيل شده، اين سازمانها بايد دست به دست هم بدهند برنامهريزي و سياستگذاري را وزارت بهداشت و درمان انجام بدهد و ساير بخشها بسيج شوند تا بتوانيم شاخصها را اصلاح كنيم.
مثل تعاملي كه وزارت بهداشت با نيروي انتظامي داشت...
بله! ما در برنامه 5 ساله چهارم تجربه موفقي درباره حوادث جادهاي داشتيم. درست است كه هنوز هم آمار مرگ و مير جادهاي در ايران بسيار بالا است و در شان جمهوري اسلامي ايران نيست. تعداد 26 هزار كشته در سال به خاطر تصادفات جادهاي به اندازه آمار يك سال شهداي جنگ است. در جنگ ايران و عراق 200 هزار نفر در طول هشت سال كشته شدند كه اگر تقسيم كنيم ميبينيم در يك سال 25 هزار نفر را در جنگ از دست دادهايم. الان آمار كشته شدگان تصادفات جادهاي 26 هزار نفر است. اما روند آن كند شده با توجه به اين كه تعداد خودروها نسبت به سالهاي قبل افزايش پيدا كرده و هرسال در حدود يك ميليون خودرو وارد بازار ميشود. اما آمار تلفات تصادفات جادهاي در ايران 4- 3 درصد هم كاهش پيدا كرده است. اين نشانه تعامل وزارت بهداشت با دستگاههاي ذيربط مثل وزارت راه و نيروي انتظامي است.
حتي در صورت تعامل همه جانبه وزارت بهداشت با ساير وزارتخانهها و بخشها يك قسمت از كار باقي ميماند كه از عهده وزارت بهداشت خارج است و آن بخش سودآوري يا تجاري است كه ممكن است با سياستهاي سلامت هماهنگ نباشد، مثل تبليغات كالاهاي مضر يا توليد يك ميليون خودرو در سال!
نكته ظريفي را فرموديد. اين نكته هم براي ما بسيار مهم است. همكاري بين بخشي يك شرط است و آن هم بسيار مهم است اينكه در بخش تبليغات، وزارت بهداشت و درمان بايد حرف اول را بزند. وقتي تبليغ پفك مدام از تلويزيون پخش ميشود صدا و سيما بايد با وزارت بهداشت هماهنگ عمل كند و راهنماييهاي لازم از سوي وزارت بهداشت و درمان صورت بگيرد. حتي اين اعمال نظر بايد در مورد تبليغات غيرمستقيم هم انجام شود. چون تبليغات غيرمستقيم موثرتر است مثلا وقتي شخصيت خوب و مثبت فيلم در وضعيتي مطلوب سيگار روشن ميكند خواه ناخواه اين تصوير در تشويق طيف وسيعي به سيگار موثر است. وزارت بهداشت بايد در اين موارد دخالت داشته باشد.
بحث پزشك خانواده به كجا رسيد؟
يكي از كارهاي بسيار خوبي كه در مجلس هفتم انجام شد، بحث پزشك خانواده بود. البته سابقه تاريخياش به سال 1373 برميگردد. زماني كه قانون بيمه همگاني تصويب شد در يكي از مواد اين قانون همگاني آمده بود كه بيمه بايد از طريق نظام ارجاع به پزشك خانواده انجام بگيرد. چون كار بسيار سخت بود و ميتوانست تحولي در نظام بهداشت و درمان ايجاد كند برنامهريزان و سياستگذاران اين ماده را در قانون بيمه همگاني آوردند. منتها بسترش در آن زمان آماده نبود و به تعويق افتاد.
و قرار شد بحث پزشك خانواده، از روستاها آغاز شود...
بعدا به دليل اين كه شبكه بهداشت در روستاها مستقر بود وزارت بهداشت به راحتي ميتوانست در روستاها سياستهاي خودش را اعمال كند. در شهرها كار وزارت بهداشت خيلي سخت است چون بخش خصوصي كاملا مطيع نيست و مانعي براي اجراي سياستهاي وزارت بهداشت به شمار ميرود. ولي در روستاها، راحتتر ميتوان سياستهاي كلان را شروع كرد. در سال 1373 منابع اعتباري جهت اجراي اين طرح تامين نشد تا اينكه در بودجه سال 1384 اعتبار نسبتا خوبي براي اجراي اين كار از سوي مجلس تصويب شد. چون اين اعتبار در لايحه دولت نبود و به لطف مجلس انجام شد.
اين اعتبار چقدر بود؟
ما براي بيمه روستاييان، 100 ميليار تومان پول داشتيم، با مصوبه مجلس اعتبار نسبتا خوبي براي اين كار در نظر گرفت. يك اعتبار 500 ميليارد توماني در اختيار حوزه سلامت گذاشت. البته اين اعتبار هم هنوز كافي نيست. اعتبار مورد نياز 4 تا 5 برابر اين مقدار است ولي قدم بسيار مهمي بود. اما پول را در اختيار وزارت بهداشت و درمان نگذاشت. پول در اختيار وزارت رفاه و تامين اجتماعي قرار گرفت چون طبق قانون مسئول اجراي بيمه وزارت رفاه است و نقش وزارت بهداشت فقط ارائه خدمات است.
طرح پزشك خانواده تا كجا ادامه يافت؟
كار را شروع كرديم. طرح پزشك روستايي را نوشتيم كه مثلا براي چند نفر روستايي يك پزشك و چند ماما لازم است. تيمها طبق جمعيتهاي تعريف شده تشكيل شد. مثلا در جاهاي كمجمعيت براي هر 5 هزار نفر يا براي مناطق پرجمعيت براي هر 15 هزار نفر جمعيت و به طور متوسط براي هر 10 هزار نفر جمعيت يك پزشك، دو ماما و ساير پرسنل خدماتي را تعريف كرديم و چيدمان آن را براي كل كشور تنظيم كرديم قسمتي از راه را رفتيم و با وزارت رفاه قراردادهايمان را بستيم. اما به دليل اختلاف ديدگاههايي كه ميان وزارت بهداشت و وزارت رفاه در نحوه برخورد و روشها وجود دارد، كار هنوز عملي نشده است.
و اين اختلاف نظرها درنهايت موجب تعويق در اجرايي شدن طرح ميشود...
وزارت رفاه با توجه به ديدگاههاي خودش تحليل ميكند، وزارت بهداشت هم از ديدگاه خودش ولي چون مردم سلامت را از وزارت بهداشت و درمان طلب ميكنند كارشناساني كه در اين حوزه در وزارت بهداشت فعاليت ميكنند سالها تجربه دارند و در خارج و داخل كشور كارهاي مثبت فراواني انجام دادهاند و توقع وزارت بهداشت اين است كه وزارت رفاه همكاري بيشتري با وزارت بهداشت انجام بدهد و نظر كارشناسان وزارت بهداشت را لحاظ كند تا اين برنامه در همه روستاها عملي شود و به شهرها تسري پيدا كند.
شما در صحبتهايتان از بينظمي در حوزه بهداشت و درمان سخن گفتيد. منظورتان از اين بينظمي چيست؟
بينظمي يعني اين كه مردم به هر پزشكي كه ميخواهند ندانسته مراجعه ميكنند و پزشكان هرچه ميخواهند تجويز كنند به نفع سلامت مردم و اقتصاد كشور نيست. بينظمي در حوزه سلامت كمر دولتها و ملتها را ميشكند. چون نقطه بسيار پرهزينهاي است و اگر كنترل صورت نگيرد تمام بودجه كشور هم براي پوشش دادن هزينهها كفايت نميكند. كشوري مثل آمريكا، شايد بيشتر از ده برابر كشورها براي بهداشت و درمان هزينه ميكند ولي اوضاع بساماني ندارد چون نظام درمانياش نظم ندارد. ولي كشوري مثل كوبا كمتر از كشور ما براي بهداشت و سلامت هزينه ميشود ولي موفقتر از ما عمل كرده است.
در تحليلها مشاركت عادلانه مالي مردم اين طور تعريف ميشود كه همه مردم از نظر دريافت خدمات پايه بايد يكجور باشند؟
همين طور است. عمل آپانديسيت براي يك ميليارد رو يك آدم فقير يكجور است اما از نظر پرداخت پول بايد تفاوت باشند. كسي كه درآمد زيادي دارد بايد مشاركت بيشتري در تامين منابع مالي سلامت داشته باشد و فرد فقير اصلا نبايد پول بدهد ولي بايد خدمات يكساني دريافت كند. متاسفانه اين شاخصه در ايران وضع اسفباري دارد.
هزينههاي تحملناپذير در ايران چه وضعيتي دارد؟
هزينههاي تحمل ناپذير به اين معنا است كه وقتي كسي بيمار ميشود نبايد بيشتر از 40 درصد از درآمد سالانهاش را براي بيمارياش خرج كند. اگر خانوادهاي 10 ميليون تومان درآمد در سال داشته باشد اگر بيش از 4 ميليون تومان صرف هزينههاي درماني كند ميگوييم هزينه درمان براي اين خانواده، تحمل ناپذير است. در اين شاخص هم وضع خوبي نداريم. الان در وضعيت 83 صدم هستيم كه اين وضعيت بايد به بالاي 90 صدم برسد كه در برنامه 5 ساله پنجم آمده است.
Print چاپ مطلب
شنبه 5 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاين]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 190]
-
گوناگون
پربازدیدترینها