واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: آيا براي تغيير آمده است
بهروز بهزادي
چند روز است كه مردم امريكا مي زنند و مي كوبند. ميلياردها دلار هزينه شده است تا وسايل ارتباط جمعي اين شعار را به سراسر جهان مخابره كنند كه فصل تغيير سياست هاي داخلي و خارجي امريكا فرارسيده است.هنرمندان و سياستمداران دست در دست هم تلاش مي كنند شور تغيير را كه ناشي از شعار تغيير باراك اوباما در رقابت هاي انتخاباتي است، زنده نگه دارند و فصلي جديد در مناسبات كاخ سفيد با شهروندان امريكايي از يك سو و با جهانيان از سوي ديگر آغاز كنند.چرا كه آنچه ملت امريكا در انتخابات رياست جمهوري به آن راي داد، شعار تغيير بود كه باراك اوباما در يك بسته بندي جذاب به مردم عرضه كرد. در واقع باراك اوباما مي دانست مردم از دو جنگ بزرگ افغانستان و عراق كه جرج بوش آغاز كرد و نا بساماني هاي ناشي از آن گريبان امريكا را گرفته است، ناراضي اند و به كسي راي خواهند داد كه امريكا را به سرعت از باتلاق جنگ بيرون بكشد. شعارهاي اوباما در اين زمينه زماني به آرزوي بزرگ مردم تبديل شد كه اوضاع اقتصادي امريكا به سرعت سير نزولي يافت، ورشكستگي كارخانجات، بانك ها و بنگاه هاي بزرگ اين كشور آغاز شد، بيكاري فزوني گرفت و چاره يي جز تغيير در سياست هاي سياسي و اقتصادي كشور باقي نماند.در اين شرايط، ماه هاي پاياني دولت بوش به كابوسي براي امريكاييان تبديل شد. توفان كاترينا كارآمدي دولت را زير سوال برد. در بسياري از كشورهاي دنيا، به ويژه خاورميانه افكار عمومي به مخالفت با حضور امريكا برخاست تا جايي كه شماري از روساي جمهوري عرب به علت داشتن مناسبات نزديك با كاخ سفيد با بغض شهروندان خود روبه رو شدند. در كشورهاي مرفه اروپا و آسيا نزول شاخص هاي اقتصادي ناشي از تاثير اقتصاد امريكا، بر هژموني امريكا تاثير منفي گذاشت و در نهايت امريكا با آبرويي باخته در مركز توجه جهانيان قرار گرفت. اين آبروي رفته بايد به نوعي ترميم مي شد و چاره كار در ايجاد شرايطي بود كه در فضاي داخل و خارج امريكا تغيير ايجاد كند. اين شرايط با شعار «تغيير» اوباما شكل گرفت، انتخابات رياست جمهوري را تحت تاثير قرار داد و با موضوع انتخاب نخستين فرد سياهپوست به عنوان رئيس جمهوري ممزوج شد تا ديروز كه تبليغات بزرگ اعلام تغيير در جامعه امريكا همزمان با مراسم تحليف باراك اوباما به اوج خود رسيد.همزمان اوباما اعلام كرد «تغيير» نه تنها به پايان نرسيده بلكه آغاز شده است و با طرح شعارهاي ملي مي كوشد جامعه امريكا را در هيجان نگه دارد.اوباما با انتخاب آبراهام لينكلن به عنوان شخصيت سياسي مورد توجه خود و تزريق شور وطن پرستي در امريكاييان در حقيقت فضا را آماده پذيرش شرايط جديدي در قاره امريكا مي كند.همزمان توجه جهانيان از بعد انتخاب اوباما به عنوان نخستين رئيس جمهور سياهپوست به او جلب شده است. اين امر شرايطي ايجاد مي كند كه تلاش براي تغيير نگاه جهانيان به امريكا نيز پاسخ دهد.بر اين اساس امريكا از امروز رئيس جمهوري خواهد داشت كه با شعار و ادعاي تغيير در مناسبات گذشته وارد كاخ سفيد شده است.اما امروز در نخستين روز فعاليت اوباما به عنوان چهل و چهارمين رئيس جمهور امريكا، دنيا در شرايط بسيار آشفته يي به سر مي برد. اروپا و كشورهاي توسعه يافته شرق و جنوب شرقي آسيا از تاثيرات مخرب اقتصاد امريكا بر اقتصاد خود انتقاد مي كنند. كره شمالي تمامي قرار و مدارهاي خود را بر سر تسليحات هسته يي بر هم زده است. اروپا جدا از تحمل تحميل كاهش قيمت سهام از سوي امريكا، دريافته است كه زندگي و رفاه خود را در اختيار روسيه گذاشته است و روسيه هرگاه اراده كند، مي تواند شيرهاي گاز را ببندد، همچنان كه در ماه گذشته اين اتفاق افتاد.خاورميانه در شرايط بسيار بدي به سر مي برد. اسرائيل بدون آنكه با مخالفتي روبه رو شود، هر آن اين قدرت را در خود مي بيند كه با زور سلاح هاي پيشرفته آتش بر سر فلسطينيان به ويژه مردم غزه بريزد.بسياري از رهبران عرب بدون آنكه در ميان مردم خود محبوبيتي داشته باشند، با حمايت امريكا در كاخ هاي باشكوه خود نشسته اند و مردم مشكلات خود را از چشم حمايت هاي امريكا از حكام عرب مي بينند.از سوي ديگر اوباما و حاميان او مي دانند ادامه شرايط موجود، جنگ افغانستان و عراق و اوضاع نابسامان خاورميانه بزرگ ترين دشمنان طرح تغيير او هستند و بايد به گونه يي عمل كند كه بتواند به نابساماني ها پايان دهد.امريكا اكنون با سازمان ملل متحد رابطه يي متلاطم دارد كه نمايش قدرت بوش باعث آن شده است و براي ترميم آن اوباما نياز به تعامل مثبت با اين سازمان جهاني دارد.روسيه در جنگ گرجستان نشان داد به دنبال دستيابي به اقتدار از دست رفته خود است و اين نيز يكي از چالش هاي بزرگ دولت اوباما است. گرچه مناسبات امريكا با چين از نظر اقتصادي بد نيست، ولي حمايت امريكا از تايوان، افكار عمومي چين را عليه اين كشور شورانده است و به نظر مي رسد شعله اين آتش زير خاكستر روزي سر برآورد.اما از همه اينها مهم تر براي ما ايرانيان، نگاه دولت اوباما به ايران است. ايران و امريكا طي سه دهه گذشته تقابل شديدي با يكديگر داشته اند. ديگ اين تقابل در دولت بوش هر چه بيشتر به جوش آمد و اينك ايران و امريكا نه تنها در مناسبات خود، بلكه در خاورميانه روبه روي يكديگر ايستاده اند. اوباما بايد دريافته باشد كه اگر قرار است در خاورميانه نقش منفي نداشته باشد، بايد به منافع مشروع ايران در عراق، لبنان، فلسطين و ساير مناطق توجه كند و در واقع نقش ايران را به عنوان يك قدرت منطقه يي در تعاملات اين منطقه بپذيرد.در زمينه هسته يي امريكا بايد به حقوق مشروع ايرانيان در داشتن تاسيسات هسته يي احترام بگذارد و همان طور كه ساير كشورها براي آينده خود استفاده از سوخت هسته يي را برنامه ريزي كرده اند، ايران نيز چنين حقي را براي خود متصور مي بيند و امريكا بايد اين حق ايران را به رسميت بشناسد.در مجموع براي تغيير كه اوباما به عنوان سياست اصلي خود در كاخ سفيد اعلام كرده است، تغييراتي واقعي در سياست امريكا بايد ايجاد شود تا جهان بپذيرد «تغيير» اعلام شده از سوي باراك اوباما تنها يك شعار نيست، بلكه يك اعتقاد است؛ اعتقادي كه منافع آن در كل براي خود امريكا حاصل خواهد آمد.بايد در انتظار بمانيم تا بدانيم طي چند روز آينده نخستين سخنان آقاي اوباما درباره ايران، خاورميانه، غزه، فلسطينيان، عراق و افغانستان آيا بوي تغيير مي دهد يا اينكه در بر همان پاشنه زمان جرج بوش خواهد چرخيد و شعار تغيير تنها براي مصرف داخل امريكا و انتخابات كاربرد داشته است. اگر چنين باشد ديگ جوشان مشكلات جهان به لحظه انفجار نزديك خواهد شد؛ انفجاري كه نخستين امواج آن امريكا را هدف قرار خواهد داد.و در نهايت ميل ندارم كه گزينه ديگري را مطرح كنم و آن اين كه ممكن است اوباما پا جاي پاي جان كندي گذاشته باشد و“
چهارشنبه 2 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]