تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833405703
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز فراموشي فلسفه وجودي بودجه
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز فراموشي فلسفه وجودي بودجه
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز اسيران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشسور و جهان پرداخته اند از جمله «كشتي نوح ايراني در ساحل حماسه حماس»،«سخني با مقامات صدا و سيما»،«كلكسيون جنايت»،«سخنگوي كج سليقه!»،«از موسوي دهه 60 تا موسوي دهه 80»،«فراموشي فلسفه وجودي بودجه» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد.
رسالت
«كشتي نوح ايراني در ساحل حماسه حماس» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛كشتي 2 هزار تني كمكهاي دارويي و غذايي هلالاحمر جمهوري اسلامي ايران به ارزش صدها ميليون دلار كه به غزه اعزام شده اكنون به دو قدمي آبهاي سرزميني دولت قانوني حماس در كشور فلسطين رسيده است و به دلايل غيرقابل توجيه متوقف شده است.
دلايل غيرقابل توجيه آنكه در عرف قوانين و مقررات بينالمللي امروز حتي دزدان دريايي سواحل سومالي هم ميدانند كه حوزه آبهاي سرزميني هر كشوري 12 مايل از ساحل است و خارج از اين محدوده آبهاي بينالمللي محسوب ميشود و هيچ دولت زورگويي نميتواند مانع از تردد كشتي هاي كشورهاي ديگر در آبهاي بينالمللي باشد. در سايه سكوت معنادار مجامع بينالمللي اكنون در بخشي از سرزمين كشور فلسطين جنگ كه نه بلكه جنايت جنگي در حال وقوع است و رژيم مستبد و زورگوي اسرائيل به نسل كشي ملت فلسطين مشغول است و با كشتار جمعي زنان و كودكان روي چنگيزخان مغول و هيتلر را در تاريخ سفيد كرده است. در شرايطي كه مجامع بينالمللي با سكوت خود چشم بر قتل عام مردم غزه بستهاند و به مثابه شريك دزد و رفيق قافله عمل ميكنند، وظيفه ما چيست و چه بايد كرد؟
شعار دادن و ابراز همدردي لازم است اما آيا كافي هم هست؟ اعزام كشتي حامل كمكها به غزه لازم بود و هست اما به دليل سازوكار پيشبيني نشده آن كافي نيست. كفايت آن وقتي است كه ضمانت اجرايي اعطاي اين كمك نيز به همراه محموله اعزام ميشد، كه نشد و حالا بايد تمهيدي بينديشيم و مراتب اين تمهيد به شرح زير ميتواند باشد.
1. تكنولوژي و فناوري نوين در شرايط امروز به ما اين امكان را ميدهد كه با استفاده از سيستم GPS و اينترنت دقيقه به دقيقه اعزام محموله را ثبت و به سمع و نظر جهانيان برسانيم.
2. كشتي اعزام شده نبايد بدون اسكورت به سمت غزه ميرفت، اكنون كه رفته لازم است همان كشتي يا كشتي ديگري را با اسكورت قايقهاي توپدار و سريعالسير نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران اعزام كنيم تا امنيت محموله را در مواجهه با اولا دزدان دريايي و ثانيا با رژيم اشغالگر قدس كه مانعي براي امدادرساني ايجاد ميكنند، تامين نماييم.
3. كشتي اعزامي دوم همراه با 4 اسكورت در اطراف و با اطلاعرساني بينالمللي از طريق اينترنت و با استفاده از GPS صرفا بايد در مسير آبهاي بينالمللي حركت كرده و در اين مسير هر مانعي را با استفاده از مشت آهنين سلاحهاي قايقهاي تندرو از سر راه بردارد.
4. نگارنده يقين دارم كه ارتش رژيم صهيونيستي كه بعد از 33 روز نتوانست حريف حزبالله لبنان شود و 21 روز است كه تكتيراندازهاي حماس گردان گردانش را در حومه خانيونس زمين گير كردهاند اگر از عزم و اراده شهادتطلبانه سربازان امام زمان مستقر در قايقهاي تندرويي كه كشتي حامل دارو و غذا را اسكورت ميكنند آگاه شوند فرار را بر قرار ترجيح خواهند داد.
5. به فرض ممانعت، در نبردي جانانه با قايقهاي اسكورت ماموريت خود را در رساندن كشتي به ساحل غزه به نحو احسن انجام ميدهند و تا مرز شهادت ميجنگند يا در اين درگيري منطقهاي پيروز مي شوند و يا به لقاءالله ميپيوندند.
آنچه گفته شد يك سناريو در پاسخ به فرياد ياللمسلمين مردم غزه است. عملياتي شدن چنين فكري با رعايت سازوكار قانوني خاص خود قابل تحقق است. هيچ مرجع بينالمللي و هيچ حقوقداني در هيچ مرجعي همچون دادگاه لاهه نميتواند اقدام بشردوستانه كاپيتان كشتي ايراني و قايق هاي اسكورتش را زير پرچم هلالاحمر محكوم نمايد. فيلمبرداري و ثبت و ضبط مسير 3 كيلومتري از بندر پورت سعيد تا ساحل غزه و پخش آن از طريق اينترنت به صورت زنده ميتواند تصويرگر ايثار و گذشت بشردوستانه ايران در كمك به برادران عرب فلسطيني و جانفشاني ايراني شيعه براي نجات برادران عرب سني را در حماسه حماس در منظر قضاوت جهانيان قرار دهد.بي شك چنين اقدام بشردوستانه وخداپسندانه كه قطعا از حمايت افكار عمومي جهان نيز برخوردار ميباشد اثر وضعي بسياري در خنثي سازي تبليغات سوء دشمناني كه به جنگ لفظي بين شيعه و سني و ايراني و عرب دامن ميزنند خواهد داشت.
اعتماد ملي
«سخني با مقامات صدا و سيما» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن ميخوانيد؛ اقدام برنامه 20:30 شبكه دوم صداوسيماي جمهوري اسلامي در خصوص نحوه تعامل و مواجهه با حادثه غزه از سوي روزنامه اعتماد ملي سوالبرانگيز و تاملآفرين است.هر چند اين اولين دستهگل اين برنامه ظاهرا خبري اما عميقا جانبدارانه سياسي نيست كه به آب انداخته ميشود. عادت كردهايم با نزديكي هر انتخابات يا اتفاق سياسي از اين دست داوريهاي از منظر مدعيالعمومي را شاهد باشيم. گويا اين برنامه تلاش دارد جاي برخي رسانههاي پرمدعا و طلبكار هميشگي از رسانههاي اصلاحطلب را پر كند.
از سويي متوليان اين برنامه گويا معتقد به آن تئوري منورالفكري هستند كه معتقد است حافظه تاريخي مردم ايران ضعيف است و آنها با امكانات رسانهاي كه در اختيار دارند با مدل بمباران دائمي، ذهن مردم را به جهت اهداف و خواستههاي خود سوق ميدهند. وگرنه مخاطبما ميداند در 20 روز گذشته كه رژيم غاصب اسرائيل حمله وحشيانه و ددمنشانه خود را به مناطق مسكوني غزه آغاز كرده حجم وسيعي از خبر، گزارش، تفسير، عكس و سرمقاله در اين روزنامه اصلاحطلب به موضوع غزه اختصاص يافته است و اين كمترين وظيفه انساني ماست. كافي است متوليان پرمدعاي آن برنامه و مقامات صدا و سيما به آرشيو اين روزنامه مراجعه كنند تا صحت اين ادعا را دريابند. توضيح اين امر نه بدان معنا است كه ما خود را در جايگاهي ميبينيم كه به صدا و سيما پاسخ دهيم، كه چنين منزلت و جايگاهي را براي آن سازمان قائل نيستيم، اين توضيح تنها براي تنوير افكار عمومي و ثبت در تاريخ به نگارش درآمده است. مضافا اصلاحطلبان در عموم، حزب اعتماد ملي بهطور خاص و همكاران روزنامه اعتماد ملي عميقا و بر اساس باورهاي ديني و ملي خود از ابتداي آغاز بهكار روزنامه و به شهادت تمامي صفحات و صفحه يك اين نشريه رژيم صهيونيستي را يك رژيم غاصب و جنايتكار ميدانند.
در عالم رسانه و خبر پوشش خبري حادثه غزه حداقل كاري است كه هر نويسنده، روزنامهنگار و رسانه باشرافتي ميتواند در دفاع از ملتي مظلوم و مورد تهاجم واقع شده انجام دهد.هرچند ذكر اين نكته ضرورت دارد كه مجموع مديران رسانههاي اصلاحطلب بايد اين دقت و تدبير را داشته باشند كه در مواجهه با مدعيان جديد ! برخوردي جديتر و مسوولانهتر كنند. ما به منافع ملي، ارزشهاي انقلابي و حقوق انساني مظلومان ازجمله فلسطينيها و تعهد حرفهاي خود پايبند هستيم و خود را مقيد به پاسخگويي به هيچ رسانه غرضورز و با جهتگيري رسانهاي نميدانيم؛ رسانهاي كه با پول مردم و بودجه عمومي اداره ميشود و حق ورود به دستهبنديها و سياسيكاريهاي آلوده را ندارد.
كيهان
«كلكسيون جنايت» عنوان يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن ميخوانيد؛ جنايات جنون آميز صهيونيست ها درغزه و خلق فجايع دلخراش و هولناكي كه كمتر در تاريخ بشريت مي توان نمونه هايي از آن را به ياد آورد كلكسيوني از انواع جرايم بين المللي اعم از جنايات عليه صلح، جنايات عليه بشريت و جنايات جنگي را دربرمي گيرد و اين در حالي است كه چندي پيش «حقوق بشر» 60 سالگي را پشت سرگذاشت و مدعيان آن كه ساليان سال است با در دست گرفتن «تابلوي حقوق بشر»! كشورها و دولت هاي ديگر را به گام گذاشتن در اين مسير فرا مي خوانند خود مهارتي ويژه در انحراف از مسير و به راه انداختن جنگ و درگيري و كشتار و خونريزي دارند و در پوشش «پروژه حقوق بشر» و فازهايي ديگر از اين پروژه همچون دموكراسي يا مبارزه با تروريسم خواسته ها و اهداف استعماري و استثماري شان را دنبال مي كنند.
گفتني است طي سده هاي اخير بخصوص در چند دهه گذشته و بعد از جنگ جهاني دوم و تأسيس سازمان ملل متحد (1945م) و سپس تشكيل نهادها و سازمان هاي بين المللي حقوق بشري حجم انبوهي از متون و قوانين حقوق بشري نيز تدوين و تصويب شده است تا ثمره همه اين تلاش ها اين باشد كه در ذهن انسان قرن بيستم و بعد از آن ديگر صحنه ها و وقايع ضد بشري جنگ هاي جهاني اول و دوم تداعي نگردد؛ ولي نسل كشي آشكار و مرگ تدريجي كودكان، زنان و غيرنظاميان در غزه از جانب رژيم جعلي و متجاوز صهيونيستي همه اين متون و قوانين از اعلاميه جهاني حقوق بشر، ميثاق هاي بين المللي حقوق بشر و منشور سامان ملل متحد تا كنوانسيون هاي بين المللي حقوق بشر همچون كنوانسيون ژنو، كنوانسيون نسل كشي و... را زيرپا گذاشت.
در شرايط كنوني دنياي امروز نيز نهادهاي عريض و طويل حقوق بشري دو هفته بعد از جنگ غزه - كه امروز وارد بيست ودومين روز خود شده است- و بعد از 15 روز نگاه بي تفاوت و جانبدارانه به قتل عام و مجروحيت پرشمار انسان هاي بي گناه و بي دفاع و تحميل خسارت هاي غير قابل جبران مادي و معنوي، تنها به علت موج فزاينده فشارهاي افكار عمومي جهان به صحنه آمدند و از سرناگزيري و رفع تكليف به صدور قطعنامه ها و مصوبه هايي بسنده كردند كه درباره ارزيابي اين قطعنامه ها و جرايم و جنايات رخ داده در غزه و به تبع آن مسئوليت مدني و كيفري مرتكبين و متخلفان و تشكيل دادگاه صالح براي رسيدگي به اين جنايات گفتني هايي هست كه به كند و كاو برخي از آنها مي پردازيم.
1- شوراي امنيت سازمان ملل متحد در شامگاه سيزدهمين روز جنگ در غزه با تصويب قطعنامه اي با 14 رأي مثبت، بدون راي منفي و با رأي ممتنع آمريكا خواستار آتش بس فوري در نوار غزه شد. در اين قطعنامه 9 ماده اي علاوه بر آتش بس فوري به خروج نيروهاي رژيم صهيونيستي، انتقال تجهيزات و ارسال كمك هاي انسان دوستانه همچون غذا، سوخت، دارو و مداواي پزشكي به سراسر غزه نيز تأكيد شده بود.
سياق مواد قطعنامه و نبود راهكارهاي پيش بيني شده براي تحقق آتش بس فوري و خروج نيروهاي متجاوز و امدادرساني هاي اوليه نشان از خلأ «ضمانت اجرا» در اين قطعنامه دارد و بديهي است كه استقبال از ابتكار عمل مصر- كه در اين قطعنامه نامش چندين بار ذكر شده اما نامي از دولت قانوني حماس نيامده است- به عنوان مكانيسم اجرايي قطعنامه با توجه به هويت دولت كمپ ديويدي قاهره نه تنها دلالت بر آن دارد كه ماهيت اجرايي اين قطعنامه بار حقوقي ندارد بلكه با توجه به بستن غير قانوني گذرگاه رفح از جانب مصر- همچنانكه ديده بان حقوق بشر در بيانيه اي بستن مرزهاي غزه را غيرقانوني و بي رحمانه اعلام كرد- و نقش و مشاركت اين دولت در جنايات غزه، وجه سياسي مسئله نمود بيشتري پيدا مي كند. از سويي ديگر؛ تحديد و محدوديت عبارات قطعنامه 1860 به جملات و گزاره هاي كلي كه صرفاً بيانگر محكوميت است، عنصر غير الزام آور آن را پررنگ تر مي كند.
همچنين امروز در حالي كه بيست و دومين روز جنگ سپري مي شود و 9 روز از صدور قطعنامه شوراي امنيت سپري مي شود ادامه جنايات وحشيانه و ددمنشانه صهيونيست ها در نوار غزه خود مؤيد آن است كه قطعنامه 1860 قدرت اجرايي و بازدارندگي نداشته است چرا كه به هر حال قيد «فوريت» در آتش بس از بار معنايي و حقوقي خاصي برخوردار است و تا امروز اين اتفاق نيفتاده است.
جلوگيري از كمك هاي ارسالي به غزه- از جمله توقف كشتي ايراني حامل دو هزار تن مواد غذايي در آبهاي بين المللي- را هم بايد علاوه كرد به ديگر دلايلي كه نشان مي دهد اين قطعنامه از ضمانت اجرايي برخوردار نيست و نه تنها براي متجاوز - رژيم صهيونيستي- لازم الاتباع نيست بلكه رأي ممتنع آمريكا به اين قطعنامه مجوزي براي صهيونيست ها در استمرار جنگ و آدم كشي است.
2- در هفدهمين روز جنگ غزه و 4 روز بعد از قطعنامه 1860 شوراي امنيت، شوراي حقوق بشر سازمان ملل نيز با صدور قطعنامه اي حاوي 33 رأي مثبت، 12 رأي ممتنع و يك رأي منفي دولت كانادا، تجاوزات رژيم صهيونيستي عليه مردم مظلوم غزه را محكوم مي كند. قطعنامه شوراي حقوق بشر از كميسر عالي حقوق بشر و گزارشگران ويژه حقوق بشر سازمان ملل درخواست مي كند تا گزارشي در خصوص وضعيت حقوق بشر مردم غزه متعاقب حملات اخير رژيم صهيونيستي تهيه و به شورا ارايه كند. همچنين در اين قطعنامه بر تشكيل هيئت حقيقت ياب مستقل بين المللي به منظور تحقيق در خصوص كليه موارد نقض حقوق بشر از سوي رژيم صهيونيستي در سرزمين هاي اشغالي و بخصوص نوار غزه تأكيد مي گردد.
هر چند تشكيل هيئت حقيقت ياب بين المللي مي تواند مقدمه اي براي برپايي دادگاهي صالح براي رسيدگي به جرايم بين المللي رژيم صهيونيستي باشد و همين كه اين اقدام فراتر از محكوميت هاي صوري و بي اثر است، خود گامي رو به جلو است اما بايد به انتظار نشست و ديد واقعاً شوراي حقوق بشر به وظايف قانوني خود عمل مي كند و يا اينكه تشكيل «هيئت حقيقت ياب» نيز پس از مدتي مشمول مرور زمان مي شود؛ ضمن آنكه اهرم حقوقي اين شورا در قياس با شوراي امنيت از قدرت كافي برخوردار نيست و تاخير 17 روزه اين شورا در ورود به مسئله غزه با توجه به نقض فاحش حقوق بشر شائبه به ثمر نرسيدن اقدامات پيش بيني شده را قوت مي بخشد.
3-جنايات رژيم صهيونيستي طي 22 روز جنگ در غزه كه به دستور مقامات ارشد اين رژيم صورت پذيرفته است بيانگر اثبات جرايم بين المللي جنايتكاراني چون پرز، اولمرت، باراك و... است. بمباران شهرها و روستاها، آنهم با استفاده از سلاح هاي ممنوعه و كشتار غيرنظاميان بنابر قوانين و معاهدات بين المللي از مصاديق «جنايات جنگي» است و اين در حالي است كه آسوشيتدپرس در همين ايام به نقل از ناظران حقوق بشر گزارش مي دهد كه اسرائيل در جنگ از بمب هاي آتش افروز با فسفر سفيد استفاده مي كند. همچنين يك موسسه حقوق بشري چند روز پيش با بر شمردن ابعاد جنايات اسرائيل در نوار غزه تصريح مي كند كه بيش از 80 درصد از شهداي غزه از ميان غيرنظاميان هستند.
علاوه بر «جنايات جنگي» رژيم صهيونيستي، كشتار جمعي و نسل كشي آشكار مردم غزه در زمره «جنايات عليه بشريت» است و بالاخره آنكه نقض فاحش تعهدات و معاهدات بين المللي كه براي حفظ صلح و امنيت بين المللي اهميت اساسي دارد و همچنين عدم رعايت قواعد بين المللي همچون اصل «عدم تجاوز» و يا «اصل عدم توسل به زور» گواهي بر آن است كه «جنايات عليه صلح» را نيز بايد به ليست سياه جنايات سردمداران تل آويو اضافه كرد.
در اين ميان اظهارات متعددي از شخصيت ها و نهادهاي بين المللي -هرچند دير هنگام- درباره جنايات رژيم صهيونيستي خود گوياي عمق فجايع بشري در غزه است. خانم ناوي پيلي كميسرعالي حقوق بشر سازمان ملل عملكرد و اقدامات صهيونيست ها در غزه را برخوردار از تمام ويژگي هاي «جنايات جنگي» مي خواند. ريچارد فالك گزارشگر ويژه حقوق بشر سازمان ملل در فلسطين نيز تصريح مي كند اقدامات اسرائيل نقض فاحش حقوق بشر است و اين رژيم يك رشته خشونت تكان دهنده عليه مردم بي دفاع در غزه مرتكب شده است.
كميته بين المللي صليب سرخ هم مشاهدات گروه پزشكي در شهر غزه را تكان دهنده توصيف مي كند و رئيس صليب سرخ بين المللي با چشمان اشكبار مي گويد جناياتي كه در غزه مي گذرد قابل توصيف نيست. نمونه هايي از اين دست فراوان است اما آنچه ضرورت دارد آن است كه فراتر از اين سطح، جنايتكاران بين المللي در دادگاهي صالح به مجازات اعمالشان برسند.
براي اين منظور مي توان به برپايي دادگاهي ويژه و اختصاصي اميد بست كه همچون دادگاه هايي نظير نورمبرگ (رسيدگي به مجازات رهبران جنگي آلمان)، توكيو (رسيدگي به مجازات رهبران جنگي ژاپن) و يا لاهه (رسيدگي به مجازات جنگي در يوگسلاوي و رواندا)، جنايتكاران رژيم صهيونيستي را محاكمه و مجازات كند.
اما به نظر مي رسد با توجه به اينكه ديوان كيفري بين المللي بر اساس ماده 5 اساسنامه اش صلاحيت رسيدگي به خطيرترين جرايم بين المللي همچون جرايم بر ضد بشريت، جرايم جنگي، جرم كشتار دسته جمعي و جرم تجاوز را داراست مرجعي مناسب براي رسيدگي به كلكسيون جنايات سران رژيم صهيونيستي و محاكمه آنها باشد.
در همين رهگذر شايسته است سازمان كنفرانس اسلامي با طرح اقامه دعوي عليه مقامات جنايتكار اسرائيلي شرايط و مقدمات اوليه براي محكوميت آنها را مهيا سازد. البته قضاوت عادلانه ديوان كيفري بين المللي درباره مجرمان بين المللي صهيونيست معطوف به آن است كه ديوان تحت تاثير و قيموميت قدرت هاي غربي قرار نگيرد.
آفتاب يزد
«سخنگوي كج سليقه!» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛پايان خدمت معاونت صدا در رسانه ملي، روندي كه با بركناري مدير موفق راديو جوان آغاز و با برخورد نسبت به مديران راديو گفتگو ادامه پيدا كرده بود را تكميل نمود تا مشخص گردد باز شدن فضاي انتقادي نسبت به دولت نهم - حتي در گامهاي اوليه آن- بدون هزينه نخواهد بود. البته براي كساني كه آيندهنگري دارند مخفي نيست كه كمتحملي در برابر انتقادات ملايم خوديها، به نفع هيچكس نخواهد بود؛ همانطور كه حمايت افراطي رسانه ملي نسبت به رئيس دولت سازندگي، در نهايت سودي براي آن دولت و ملت نداشت. امروز قطعا حسن خجسته رئيس راديو، از اينكه بار بزرگي از دوش او برداشته شده احساس راحتي ميكند، ضمن اينكه عملكرد او در راهاندازي شبكههاي موفقي همچون راديو جوان و راديو گفتگو نيز در اذهان باقي خواهد ماند.
از سوي ديگر، مسئولان عاليرتبه صدا و سيما كه با پذيرش استعفا يا بركناري مديران موفق راديو، بخشي از موفقيت خود در تغيير نسبي فضاي رسانه ملي را از دست دادهاند هم اكنون در برابر يك دو راهي قرار دارند. يك راه، تقويت روند حاكم بر بعضي شبكههاي راديويي و تلاش براي رساندن صداو سيما به جايگاه يك رسانه بي طرف است- كه هم اكنون فاصله زيادي با آن دارد- و راه دومي كه در پيشروي مسئولان صدا و سيما قرار دارد، تكميل روندي ميباشدكه با تغيير مديران شبكههاي موفق راديويي و نهايتا جابهجايي معاونت صدا آغاز شده است. متاسفانه به نظر ميرسد جناح طرفدار راه دوم، درحال تحميل ديدگاههاي خود به مديريت صدا و سيماست كه البته اين وضعيت، با شدت و ضعف در شبكههاي مختلـف راديو و تلويزيوني و به صورت خاص در بعضي برنامههاي رسانه ملي قابل مشاهده است.
در يكـي دو سال اخير، نمايش علاقه اين رسانه به دولت نهم و رئيس آن، به گونهاي بوده است كه گاه بر انعكاس اظهارات مقامهاي عاليرتبه قواي ديگر نيز سايه انداخته است. همچنين، بسياري از مشكلات - كه آحاد مردم با گوشت و پوست خود احساس ميكنند- در رسانه ملي انعكاس شايسته نمييابد مبادا »طبع لطيف و نازك« مسئولان دولتي مكدر گردد. اما ظاهرا اين حد از برخورد هم رضايت بعضي از افراد را فراهم ننموده است و ماموريت جديد در بخشهايي از اين رسانه بزرگ، پروندهسازي عليه روزنامههاي منتقد دولت به منظور بهرهبرداري در روز مباداست.
آنچه در برنامه 20:30 پنجشنبه شب به نمايش درآمد تنها از همين زاويه قابل تحليل است. سناريونويسان پرمدعاي اين برنامه كه ظاهرا از موفقيت سناريوهاي سابق نااميد شدهاند به فكر تعريف مسئوليت و جايگاه جديدي براي خود افتادهاند و با تكيه زدن بياجازه بر جايگاه مدعيالعموم، به محاكمه روزنامههايي ميپردازند كه تمام بيمهريها و برخوردهاي تبعيضا~ميز و همچنين آرزوي بعضي حاميان دولت براي زمين خوردن آن روزنامهها، هنوز نتوانسته مانع فعاليت آنها شود. در برنامه 20:30 پنجشنبه شب، دو روزنامه اصلي منتقد دولت، هدف سناريوي جديد واقع شدند و با مقدمه چيني نه چندان ماهرانه، اين دو روزنامه - اعتماد ملي و آفتاب يزد- به كمكاري در موضوع غزه متهم شدند. براي خالي نبودن عريضه، نام روزنامه دولتي هم در كنار اين دو روزنامه منتقد قرار گرفت اما در همين مورد نيز تفاوت رفتارها و ادعاها آشكار بود. بهترين دليل بر اين مدعا، نامه مدير مسئول همان روزنامه به ضرغامي است كه در بخشي از آن آمده است:»همكاران جنابعالي ابراز داشتهاند به دليل آنكه صدا و سيما دو روزنامه اصلاح طلب را نقد كرد، مجبور بود يك روزنامه اصولگرا را هم در گزارش بياورد«!
البته براي نگارنده مشخص نيست كه كدام رسالت الهي يا وظيفه قانوني، برعهده بعضي افراد در صدا و سيما قـرار گرفته است تا چرتكه به دست گيرند و براساس استانداردهاي خود، ميزان انجام وظيفه انساني روزنامهها در موضوع غزه را محاسبه كنند؟ »آفتاب يزد« نه نيازي ميبيند كه با يادآوري مجدد آنچه كه در سه هفته گذشته درخصوص غزه انجام داده است در برابر سناريونويسي بعضي »سناريونويسان ناشي« بايستد و نه حاضر است با در پيش گرفتن رفتارهاي تظاهرآميز، انجام وظيفه انساني، اخلاقي و ديني خود را كمارزش كند. اما دست اندركاران آفتاب يزد به عنوان تعدادي از آحاد ملت كه هزينههاي صدا و سيما از محل اموال آنان تامين ميشود حق دارند نسبت به انعكاس مسائل غيرواقعي در رسانهاي نگران باشند كه قرار است اعتماد عمومي را با خود همراه نمايد؛ فرقي هم نميكند كه اين مسئله غيرواقعي، مخفي نگهداشتن ضعفهاي دولت باشد يا اتهامافكني عليه منتقدان دولت!
مخفـي نگـهداشتن ضعفهاي دولت يا نپرداختن منـاسب به مشكلات روزمره مردم توسط رسانه ملي، موضوعي است كه بسياري از سياستمداران در ماههاي اخير بارها به آن اشاره كردهاند. بسياري از مردم هم كه مشغوليات روزمره خود را با نحوه بازتاب موفقيتها و ناكاميهاي دولت مقايسه ميكنند از ارائه نمونه در اين مورد بينياز هستند. اما روند جديد كه با تخريب روزنامههاي منتقد دولت آغاز شده است بايستي در نخستين گامها براي مردم افشا شود. اين مقاله نيز تنها با اين هدف نوشته شده است.
در برنامه 20:30، آفتاب يزد متهم به كمكاري در موضوع غزه شد و نهايتا ادعا گرديد كه در 10 روز گذشته، جز يك بار در صفحه اول روزنامه توجهي به حوادث غزه وجود نداشته است. اين ادعا درحالي مطرح شد كه همان روز پنجشنبه از چهار خبر مهم در بالاترين قسمت صفحه، يك خبر مربوط به اظهارات رئيس سابق صدا و سيما - علي لاريجاني- در نشست اضطراري مجالس كشورهاي اسلامي و تاكيد او بر لزوم قطع روابط دولتهاي اسلامي با اسرائيل و خبر دوم در مورد ممانعت اسرائيل از پهلوگيري كشتي امدادرساني ايران در سواحل غزه بود.سرمقاله روزنامه نيز در همين روز به موضوع غزه ميپرداخت.
همچنين علاوه بر روز دوشنبه كه تصوير نخست صفحه اول مربوط به تظاهرات گسترده در اروپا بر عليه اسرائيل بود، در تمام روزهاي هفته جاري هر روز حداقل يك خبر و در بعضي روزها دو خبر از پيشاني روزنامه به حوادث غزه اختصاص داشت. البته شيفتگان دولت حق دارند كه سرمقاله روزنامه را نبينند زيرا در آن، انتقادات ملايمي به دولت نيز وجود داشت. آنها همچنين حق دارند تصوير نخست روزنامه در روز دوشنبه را نديده باشند زيرا درست در كنار اين عكس، سرمقاله انتقادي نسبت به افزايش بي سر و صداي نرخ سود بانكي توسط دولت - عليرغم تبليغات گسترده قبلي در مورد كاهش نرخ- چاپ شده بود .
انتقاد احمدينژاد از قطعنامه شوراي امنيت و خبر مرتبط با تلاشهاي لاريجاني براي حل بحران غزه هم كه روز يكشنبه در بالاترين قسمت روزنامه چاپ شده بود احتمالا تحتالشعاع تيتر نخست روزنامه قرار گرفته كه بحث عبور اصولگرايان از احمدينژاد را مطرح ميكرد. تيتر انتقادي روزنامه نسبت به قطعنامه ضعيف شوراي امنيت در برابر جنايات اسرائيل در غزه كه در روز يكشنبه به چاپ رسيده بود هم به چشم سناريونويسان رسانه ملي نيامده است؛ لابد به خاطر آنكه تصوير دو رقيب انتخاباتي احمدينژاد در زير همين تيتر وجود دارد! درخصوص چشم بستن بر دو تيتر مهم روز سهشنبه - درخواست قطر و تركيه براي تحريم و قطع مذاكرات با اسرائيل و اعتراض به بازداشت خبرنگار العالم در اسرائيل- هم حق با سناريونويسان برنامه 20:30 است، زيرا در پايين اين دو تيتر، اظهارات محمد خوشچهره چاپ شده بود كه فتواي مقام معظم رهبري مبني بر و نيز تيتر و تصوير مربوط به گردهمايي مديران رسانههاي ايران در دفترحماس در تهران كه روز چهارشنبه در بالاترين قسمت صفحه اول روزنامه منعكس شده بود هم اگر از چشم مسئولان صدا و سيما مخفي مانده است باز هم حق را به آنها ميدهيم زيرا اظهارات انتقادي كروبي به خاطر مخفي نگهداشته شدن اخبار ناكاميهاي اقتصادي و نيز انتقاد سخنگوي قوهقضائيه از دولت، به فاصله چند سانتيمتري از اين دو خبر چاپ شده بود.
البته لازم است بر اين نكته تاكيد شود كه صدا و سيما را در جايگاهي نميبينيم كه يك رسانه مستقل را به محاكمه بكشاند و اگر قرار باشد يك رسانه، بابت كمكاري خود مورد سوال قرار گيرد قطعا اولويت نخست، پرسشگري از صدا و سيماست كه اما چون هنوز به بعضي مسئولان طراز اول رسانه ملي و انگيزه آنها براي تبديل به رسانه مورد اعتماد مردم اميدواريم، نكات فوق را توضيح داديم شايد بتوانند از تعميق روندي كه ظاهرا تنها هدف آن، حمايت از دولت و حمله به منتقدان آن به هر روش و با هر هزينهاي ميباشد جلوگيري نمايند. رسانه ملي حتي اگر قرار است سخنگوي تمام عيار دولت باشد بهتر است اندكي را نيز چاشني اين كند شايد بتواند در ماههاي باقيمانده تا انتخابات، رسالت اصلي خود را آنگونه كه آرزوي عدهاي ميباشد انجام دهد، اما دليلي وجود ندارد كه در اين ميان، مردم مظلوم غزه را قرباني كنند!
كساني كه به ناحق، روزنامههاي مستقل ايران را به كمكاري در موضوع غزه متهم ميكنند آيا ميخواهند به دنيا پيام دهند كه حمايت از غزه، يك عزم عمومي و مردمي در ايران نيست و تنها رسانههاي حكومتي و متعلق به بيت المال و بخشي از جرايد وابسته به جناح حاكم، حاضر به انعكاس مظلوميت مردم غزه ميباشند؟
جمهوري اسلامي
«قضاوت غيرواقعي درباره مجامع جهاني !» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛هر بار كه جنگي در سطح جهاني يا منطقه اي رخ مي دهد عملكرد منفي سازمان ها و مجامع جهاني يا بهتر است گفته شود « بي عملي » آنها موجب مي شود صاحبنظران زبان به شكوه بگشايند و در ارزيابي ها و جمع بندي هاي خود در اين مورد اين سازمان ها و مجامع به اين نتيجه برسند كه كاري از دست آنها ساخته نيست . اكنون در مورد جنگ غزه همين نكته درحال تكرار است و سازمان ملل سازمان كنفرانس اسلامي اتحاديه عرب سازمان صليب سرخ جهاني سازمان عفو بين الملل و مجامع و سازمان هاي ريز و درشت ديگر به شدت زير سئوال قرار دارند كه چرا همه آنها تماشاچيان ساكتي شده اند و كاري براي توقف جنايات صهيونيست ها انجام نمي دهند،درباره مجامع و سازمان هاي جهاني اينگونه قضاوت كردن با واقعيت منطبق نيست . اينكه گفته شود كاري از دست اين مجامع ساخته نيست حرف نادرستي است . واقعيت اينست كه اين سازمان ها در همه جنگ ها و حتي در همين جنگ غزه كارهاي زيادي انجام داده اند.
اشكال كار همه كساني كه مجامع و سازمان هاي جهاني را ضعيف و ناتوان مي دانند اينست كه به عملكرد آنها نگاهي يكطرفه دارند. فقط يكطرف اين سكه را ديدن موجب مي شود چنين قضاوت نادرستي درباره اين مجامع صورت بگيرد و افكار عمومي جهان به درستي در جريان واقعيت هاي مربوط به آنها قرار نگيرد.
مجامع و سازمان هاي بين المللي همانطور كه مي توانند بيانيه بدهند و اقدام عملي كنند با سكوت خود نيز كارهاي زيادي انجام مي دهند. اين همان روي ديگر سكه است كه اظهارنظر كنندگان درباره عملكرد اين مجامع آنرا نمي بينند و لذا مرتكب قضاوت نادرستي درباره آنها مي شوند.
اگر به چگونگي اشغال افغانستان و عراق توسط آمريكا و انگليس نگاه كنيد متوجه اين واقعيت خواهيد شد كه سازمان ملل چه كمك شاياني به اشغالگران براي اصل اشغال اين كشورها و ادامه اشغالگري آنها انجام داده است . در مهره چيني هاي بعدي و امضاي قراردادهاي استعماري با دولت هاي دوران اشغال در اين كشورها نيز سازمان ملل با سكوت سنگين خود كمك هاي بزرگي به آمريكا كرده است . همين نگاه را به جنگ 33 روزه لبنان منتقل كنيد و به اين نكته توجه نمائيد كه يكماه تمام خانه ها بيمارستانها مدارس مساجد و همه امكانات مردم لبنان توسط ارتش رژيم صهيونيستي بر سر آنها خراب شد و سازمان ملل با تعلل خود اين جنايات را تاييد كرد ولي درست زماني كه آمريكا و اسرائيل دچار مشكلات جدي شدند و به قطعنامه اي فوري براي آتش بس نياز پيدا كردند سازمان ملل فعالانه وارد عمل شد و ظرف مدت كوتاهي جنگ را متوقف ساخت .
اينها و ده ها نمونه ديگر نشان مي دهند برخلاف اظهارنظرهائي كه مي شود مجامع جهاني بويژه سازمان ملل همواره به نفع قدرت هاي زورگو فعال است البته گاهي با قطعنامه دادن و گاهي با قطعنامه ندادن گاهي با سكوت و گاهي با اظهارنظر. در مورد همين جنگ كه اين روزها در غزه جريان دارد نيز وضعيت دقيقا همينطور است . دبيركل سازمان ملل 20 روز به عنوان تماشاچي در دفتر كار خود در ساختمان بلند اين سازمان در نيويورك نظاره گر كشتار تخريب آوارگي ويراني و ضجه كودكان و زنان غزه بود و سكوت مي كرد. حالا دو سه روزي است به قاهره و تل آويو سفر فرموده و هنگامي كه از آسمان غزه عبور مي كرد گفت : « شرايط خطرناك نوار غزه اجازه سفر به اين منطقه را به من نمي دهد » !
مفهوم سخن آقاي بان كيمون كاملا روشن است . اين شرايط خطرناك غزه نيست كه به او اجازه سفر نميدهد بلكه كساني كه اين خطر را آفريده اند يعني آمريكا و رژيم صهيونيستي به وي اجازه سفر به غزه را نمي دهند. دبيركل سازمان ملل با جايگاهي كه سازمان ملل دارد مي تواند به منطقه جنگي برود و با سفر خود آنجا را امن كند و به طرف متجاوز دستور بدهد لااقل در مدت سفر وي جنگ را متوقف نمايد اما چنين اتفاقي نمي افتد چرا چون قرار براينست كه نيافتد تا به مردم فلسطين گفته شود كه صهيونيست ها اين قدرت را دارند كه جلوي چشم دبيركل سازمان ملل ورئيس كميته صليب سرخ جهاني و هر مسئول بين المللي ديگر هر جنايتي را كه اراده كنند انجام بدهند. بنابر اين حتي همين سفر دبيركل سازمان ملل به منطقه و همين خودداري او از سفر به غزه نيز اقداماتي در جهت كمك به آمريكا و رژيم صهيونيستي براي ادامه جنايت هستند. با اينحال چگونه مي توان گفت سازمان ملل كاره اي نيست !
اتحاديه عرب هم كه بعد از 20 روز تماشا كردن نسل كشي در غزه حالا تعدادي از اعضاي آن تحت فشار افكار عمومي جهان عرب در دوحه جلسه تشكيل داده اند نيز با اين كار خود تا اينجا حداقل سه هفته به صهيونيست ها فرصت كشتار داده است . سازمان كنفرانس اسلامي كه فلسفه وجودي خود را از آرمان فلسطين دارد در اين ماجرا از اينها هم بيشتر به آمريكا و صهيونيست ها خدمت كرده چون تاكنون هيچ تحركي از خود نشان نداده است .
بدين ترتيب تاكنون كاري اگر شده توسط همين سازمان ها و مجامع بين المللي شده و ملت ها و دولت هائي كه در اين مجامع نفوذي ندارند كاري نكرده اند كه در خور باشد. انقلاب اسلامي ايران پديده اي در جهت خلاف جريان موجود حاكم بر جهان بود كه توانست تغييرات عمده اي در معادلات سياسي بين المللي ايجاد كند. راهي كه اين انقلاب پيش پاي مردم جهان گذاشت بايد ادامه پيدا كند تا موانع موجود برطرف شوند و همه چيز در جاي خودش قرار گيرد. در غير اينصورت براي هميشه بايد شاهد نسل كشي هائي همانند آنچه در غزه جريان دارد باشيم .
ابتكار
«غزه صحنه تقابل گفتمان مقاومت و سازش» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛جنگ عليه مردم مظلوم غزه كه هفتم ديماه جاري آغاز شد به روزهاي پاياني خود نزديك مي شود. نگاه به بيست و يك روز مقاومت مردم غزه و دولت حماس، نشان مي دهد كه نه تنها مقاومت، آسيبي نديده بلكه محبوبتر از هميشه استوار و پايدار باقي مانده است و در حقيقت حماس جنگ را برده است و اين حقيقتي است كه رسانه هاي اسرائيلي به آن اذعان دارند و اكنون بعد از بيست و يك روز بمباران هوايي، زميني، دريايي نه حماس نابود شد، نه دولت هينئه سقوط كرد، نه موشك باران متوقف شد و نه... ديوار قدرت نظامي اسرائيل به عنوان پنجمين ارتش بزرگ و مجهز دنيا كه در جنگ 2006 از سوي حزب ا... ترك برداشته بود با مقاومت مظلومانه مردم غزه در حال فرو ريختن است.
پيروزي نسبي مقاومت نه تنها سرنوشت ارتش اسرائيل را تعيين مي كند بلكه در ابعاد سياسي، امنيتي، اجتماعي موجوديت اسرائيل به عنوان كشور - ملت كه سران آن رژيم از آينه آن در وحشتند در كابوس هاي سراشيبي سقوط فرو خواهد برد. به بركت حمله وحشيانه صهيونيست ها و مقاومت مظلومانه مردم غزه ماهيت رژيم اسرائيل كه سراسر بي رحمي، تجاوز، خونخواري و ضد انساني بود براي جهان برملا» شد و مظلوميت مردم غزه و حقانيت آنها بيش از پيش نمايان شد. دفاع از غزه به خواست عمومي در سراسر جهان تبديل گرديده است و انزجار از جنايات اسرائيل گفتمان همه آدم هاي آزاديخواه شده است.
جنگ غزه نمايشگر تقابل گفتمان مقاومت و انفعال و سازش شد اردوگاه گفتمان مقاومت در اين جنگ از اردگاه سازش باز تعريف شد. مردم جهان اسلام ساكنين اردوگاه «وادادگي و خود باختگي» را شناختند و مرز خائن و خادم به آرمان فلسطين معلوم گرديد. اسرائيل و ارتجاع عرب كينه محبوبيت حماس و گفتمان مقاومت را بر دل داشت و تلاش كردند كه با اين جنگ، انتقام خود را بگيرند و از اين طريق مردم غزه را نسبت به حماس بدبين نمايند اما مي بينيم كه اين ترفند نه فقط بر محبوبيت حماس نكاست كه در جاي جاي جهان شعار حمايت از حماس به گوش مي رسد. سران مصر و عربستان كينه محبوبيت سيد حسن نصرا... را داشتند حمله اسرائيل به غزه «هنيه» را هم به يك سيدحسن نصرا... ديگر در جهان عرب تبديل كرد. سكوت و همراهي دولتمردان كشورهاي اسلامي به خصوص كشورهاي كه داعيه رهبري جهان اسلام را دارند «بحران مشروعيت» اين رژيم ها را تشديد كرد و با توجه به رشد و بيداري ملت هاي مسلمان بايد منتظر بود كه اقدامات و فعاليت هاي رژيم هاي حاكم عرب به چالش كشانده شود. جنگ عليه غزه صداي حقانيت گفتمان مقاومت را رساتر از هميشه به گوش جهانيان رساند و آثار زيانبار گفتمان سازش و انفعال را بروز داد.
يكي از ويژگي هاي مهم جنگ غزه نقش خلوص مقاومت است ديگر كسي شك ندارد كه دليل پيروزي مقاومت در لبنان و غزه خلوص آن است و پاك شدن صحنه مقاومت از تعصبات عربي و ناسيوناليسم مي باشد و يك بار ديگر مشخص گرديد آنگاه كه مقاومت به نام دين و با روح شهادت طلبي باشد پيروزي قطعي است و اين نتبجه همچون شجره اي طيبه خواهد بود كه ميوه آن دنياي ما را بهشت خواهد كرد. مقاومت امروز مردم غزه نقطه عطفي در تاريخ ملت ها خواهد بود و يك بار ديگر قدرت نرم ايمان، شهادت به رخ همگان كشيده شد و معلوم گرديد كه آنچه مبارزات مردم فلسطين را بي نتيجه گذاشت برتري نظامي اسرائيل نبود بلكه ضعف ايمان و نبود عنصر شهادت دليل اصلي آن است. از اين به بعد عنصر شهادت، مقاومت نقش اصلي مبارزات ملت ها را ايفا خواهد كرد و بيداري برآمده از مقاومت مردم غزه موجب برآشفته شدن خواب سران كشورهاي عربي خواهد شد و مقاومت امروز مردم غزه موجب تقويت اردوگاه گفتمان مقاومت و تضعيف بيش از پيش گفتمان سازش خواهد گرديد.
اعتماد
«سه محور عمده سياست خارجي اوباما» عنوان يادداشت روز روزنامهي اعتماد به قلم بهروز بهزادي است كه در آن ميخوانيد؛در آستانه ورود باراك اوباما به كاخ سفيد، گزارش ها و تحليل هاي جديدي درباره نحوه رويكرد غرب با مهم ترين فعاليت هاي بين المللي كه مي توان آنها را در سه محور مشخص پرونده هسته يي ايران، اوضاع خاورميانه از عراق گرفته تا كشورهاي حوزه درياي مديترانه كه كانون جوشان آن فلسطين است و در آنچه دولت بوش به آن نام تروريسم داده بود ديد. اين سه محور گرچه در مواردي دور از هم است ولي در مواردي نيز درهم تنيدگي دارد و تحليل هاي جديد نشان دهنده خطاي استراتژيك دولت بوش و در مواردي هم پيمانان او - مشخصاً در دوسيه عراق و ورود اروپاييان به جنگ - است.
1- آنچه امروز به عنوان خطاي فاحش و استراتژيك دولت بوش در محور تروريسم مي توان از زبان غربيان نوشت نحوه برخورد اين دولت با تروريسم است و بيان رساي آن را جدا از زبان پاره يي از سياستمداران امريكايي، مي توان در سخنان ديويد ميليبند وزير خارجه انگلستان ديد كه گفت نحوه رويارويي دولت بوش - و البته توني بلر كه ميليبند اشاره يي به آن نكرد - با تروريسم باعث شد اقدامات تروريستي مجتمع شده و از تفرق خارج شوند. اين طرز تفكر بر اين ايده پافشاري مي كند كه غرب به هر نحو ممكن بايد از متحد شدن گروه هاي تروريستي جلوگيري كند و امكان فعاليت مشترك را از آنان بگيرد. گفتني است بعد از يازدهم سپتامبر دولت بوش با اين تحليل به جنگ تروريسم رفت كه خط مقدم جنگ را از داخل خاك امريكا و حتي اروپا خارج كرده و به كشورهايي مثل افغانستان كه به ظن امريكا تروريست ها در آن مجتمع بوده اند، منتقل كند. به هر روي در بررسي اين نكته كه موفقيت دولت بوش در دور كردن تروريسم از داخل كشورهاي غربي موفق بوده است يا نه، مسلم است كه بعد از يازدهم سپتامبر هيچ اقدام مهم تروريستي در امريكا و غرب انجام نشد. ولي حضور مجدد طالبان در صحنه افغانستان و حوادث خونين پاكستان و هند در اين اواخر نشان مي دهد كه آنان به انسجام بيشتري دست يافته اند و درگيري نظامي نتوانسته به جايي برسد و جاي اقدام هاي ديپلماتيك براي رويارويي با اين پديده خالي است.
2- درباره خاورميانه نيز از گفته ها پيدا است كه دولت جديد امريكا با رويكرد ديگري وارد ميدان خواهد شد. بخش فلسطيني آن كه ادامه سياست هاي شكست خورده امريكا براي ايجاد صلحي تحميلي است، اكنون در آستانه تحليف باراك اوباما به عنوان چهل و چهارمين رئيس جمهور امريكا به عنوان يك زخم به گونه يي سر باز كرده است كه اميد غريبان به ادامه سياست هايي كه يك سوي آن محمود عباس و سوي ديگر آن اسرائيل باشد، از بين رفته است تا جايي كه در همين زمينه سران عرب نيز دچار دو يا حتي چنددستگي شديد شده اند.امريكا در سياست هاي خود حماس را كه نماينده بخش بزرگي از فلسطينيان است ناديده گرفته بود و تلاش مي كرد در جلسات متعدد عباس و اولمرت را در دو سوي ميز مذاكره بنشاند و با رايزني اين دو به يك قرارداد صلح بين فلسطين و اسرائيل برسد كه از آغاز بسياري از تحليلگران سياست خاورميانه شكست آن را پيش بيني مي كردند. گرچه اينك نيز تمام فشارها بر كنار گذاشتن حماس حتي از آتش بس در جنگي كه يك سوي آن خود حماس است، متمركز شده است، ولي قطعاً با ورود اوباما به صحنه اين معادلات تغيير خواهد كرد و از بار تحميل غرب به فلسطينيان كاسته خواهد شد.گرچه آقاي اوباما مانند اسلاف خود پشتيباني از اسرائيل را يكي از خطوط قرمز خود مي داند، ولي از آنجا كه حضور سوريه و ايران را در فرآيند صلح اسرائيل و فلسطين خواستار شده است، به نظر مي رسد تغييرات مهمي در فرآيند گفت وگوها پديد آيد و از آنجا كه در هيچ جلسه يي با حضور اسرائيل، ايران شركت نخواهد داشت، ولي حضور قوي سوريه كه خود يكي از كشورهاي درگير با اسرائيل است و نماينده طرز تفكر كشورهاي مخالف با سازش به حساب مي آيد، تغييرات زيادي در معادله خواهد داد و در نهايت صلحي را كه آقاي بوش با حضور اولمرت و محمود عباس دست يافتني مي ديد به فراموشي خواهد سپرد، مگر اينكه اسرائيل مجبور به دادن امتيازات زيادي شود. البته با تغيير تعريف قدرت نظامي در منطقه و ورود موشك به جاي سلاح هاي متعارف و سنتي، اسرائيل در آينده با مشكلات زيادي روبه ر و خواهد بود كه حداقل در زمينه امتيازدهي بايد تغييرات اساسي در كار خود بدهد.
3- اما بخشي كه مستقيم درباره ايران است، موضوع پرونده هسته يي است و تغيير رويكرد امريكا در اين زمينه. آنچه تاكنون روشن و آشكار شده، علاقه دولت اوباما به گفت وگو با ايران است؛ علاقه يي كه البته در ماه هاي آخر دولت بوش نيز در سياست خارجي واشنگتن نمودار بود، ولي ايران به علت رفتارهاي پيشين اين دولت حاضر به پذيرفتن آن نشد.گرچه از زمان تبليغات انتخاباتي، سخنان زيادي از آقاي اوباما نقل شده است، ولي رويكرد دولت او زماني عيان خواهد شد كه صورت رسمي به خود بگيرد. در حال حاضر فقط اين مساله روشن است كه امريكا به گفت وگوي مستقيم با ايران علاقه مند است. گرچه نقل قول هاي زيادي در محافل خبري شنيده مي شود كه نشان دهنده تمايل اين كشور به فشار بر ايران براي توقف غني سازي اورانيوم است، ولي تا زماني كه آقاي اوباما يا خانم هيلاري كلينتون در موضعي رسمي درباره مناسبات ايران و امريكا سخن نگويند هيچ چيز روشن نيست. به ويژه كه دولت امريكا مي داند در آغاز كار آنچه را كه به علت تغيير دولت امريكا به عنوان امتياز به دست آورده است نبايد از دست بدهد و با درهاي بسته گفت وگو با ايران روبه رو شود. از آنجا كه تكيه دولت اوباما بر ديپلماسي است، پس سياست تهديد و تهاجم تبليغاتي بر ايران بي اثر خواهد بود و لوازم ديپلماسي و گفت وگو ايجاب مي كند از محيط خصمانه دوري بجويد و گفت وگوهايي از مواضع برابر ميان سياستمداران دو كشور صورت بگيرد. بيشترين پيش بيني ها بر اين اصل استوار است كه دولت اوباما آموخته است، ادامه سياست هاي جرج بوش در تعامل با ايران محكوم به شكست است و اين كشور بايد از در ديگري وارد شود كه البته نظرات طرف مقابل يعني ايران نيز در آن اهميت بسزايي دارد. بايد منتظر بود و ديد كه نخستين رفتار رسمي دولت اوباما چگونه شكل مي گيرد. البته ناگفته پيداست كه طرف ايراني منتظر تغيير كامل دولت در امريكا است تا دور جديدي از مناسبات را آغاز كند. رفتار ديپلماتيك دولت جديد نشان خواهد داد كه اين دولت تا چه حد متكي بر رفتارهاي پراگماتيستي است و بر اساس آنچه اوباما در دوران تبليغات انتخاباتي مي گفت بر اساس «تغيير» عمل مي كند. در اين صورت ايران مي تواند دور جديد فعاليت خود را براساس تغيير شيوه امريكا آغاز كند و در اين شطرنج سياسي به مهره چيني بپردازد.
مردم سالاري
«تحليلي بر پيام رئيس جمهور به نشست روابط عمومي» عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري به قلم ميرزا بابا مطهري نژاد است كه در آن ميخوانيد؛هفته گذشته پيام رئيس جمهور به يك نشست روابط عمومي در تهران توسط دكترالهام سخنگوي دولت قرائت شد. رئيس جمهور در پيام خود، تمام چهره روابط عمومي را در اطلاع رساني، اهميت اطلاع رساني، ويژگي ها و جايگاه اطلاع رساني تصوير كرده است وشاه بيت آن اين جمله است: امروز اطلاع رساني صحيح، بيان واقعيت ها و روشن كردن ذهن ها و مبارزه با دروغ و نيرنگ بعضي از رسانه ها، يك مجاهده و وظيفه انساني است. البته ديدگاه ايشان را براي كاركرد رسانه ها درست مي دانيم اما روابط عمومي را در حال حاضر بايد به گونه اي ديگر ديد و اگر نگرش مديران جامعه نسبت به روابط عمومي تغيير نكند، روابط عمومي اقتدار لازم براي ايفاي نقش و وظيفه خود را نخواهد يافت. نظريه پردازان روابط عمومي از جمله هانت و گرونيك چهارالگو براي روابط عمومي شناسايي و ارائه كرده اند. الگوي اول، الگوي تبليغ كارگزاري مطبوعاتي است، سابقه اين الگو به اواخر قرن 19 برمي گردد كه الگويي است يك سويه كه در آن هدف اصلي ارتباط تبليغات به معناي Abvertising يا Propaganba است و در اين الگو حقيقت كامل ضرورت ندا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 280]
-
گوناگون
پربازدیدترینها