واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: از خطاهاي بزرگ مسئولان چشم پوشي مي كنيم!
اوايل انقلاب، برخي ميگفتند ما حزب را براي چه ميخواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفتهها را متوجه نميشوم. شكر خدا كه به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد.ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور كنيد كه چه رخ خواهد داد!
ر انتخابات رياست جمهوري نهم، بيش از آن كه بله به شخص باشد، بله به شعارها و مجموعه برنامههايي بود كه جامعه عطشي نسبت به آن داشت و مردم بر حسب آن عطش و انزجار از چيزي و از كسي، اين انتخاب را انجام دادهاند.
دكتر افروغ در گفتگو با تابناك با بر شمردن خصوصيات و شرايط سياسي جامعه گفت: جامعه ما عقلانيت سياسي و غير سياسي لازم و مطلوب را ندارد؛ يعني اگر جامعه ما نسبت به مفاهيم عقلانيتر برخورد ميكرد، رفتار كانديداهاي ما هم عقلانيتر ميبود. اگر آن عقلانيت مطلوب در جامعه وجود داشت، ما هم اكنون احزاب تعريف شده داشتيم، چون بلافاصله تا سخن از برنامه ميشود، پاي حزب و عقلانيت به ميان ميآيد و بايد گفت كه ما احزاب شناخته شده و مردمي تعريف شده با استراتژي و برنامه و مسلك سياسي مشخصي نداريم.
در دوره توسعه سياسي، برخي تلاش كردند يكسري كارهايي انجام دهند و اصل اين بود كه با ورود به رابطه ساختاري قدرت ـ ثروت، تحولي در عرصه مدني ايجاد كنند؛ البته اين كه تا چه اندازه در اين كار موفق بودند، جاي بحث دارد! در اين بين، نبايد از نقش چهرههاي تأثيرگذار و روشنفكرهاي حقيقتگرا و بيداردل در عرصه مدني غافل بود، چرا كه آنان ميتوانند با تلطيف اين رابطه، زمينهساز عقلانيت و نگاه راهبردي باشند.
نقش عالمان حوزوي، عالمان دانشگاهي و روشنفكران و نهادهاي مدني، بايد بسيار پررنگتر از اينها باشد، به ويژه نقش حوزههاي علميه به دليل قرابت زيادي كه با مباني ايدئولوژيك اين نظام دارند، بسيار برجسته است. البته اگر تفسير نادرستي از قدرت داشته باشند و قدرت را به قدرت رسمي تقليل دهند و از قدرت مدني غافل شوند، اين غفلت در وهله نخست، گريبان خود آنها را خواهد گرفت. در چنين شرايطي، شما نبايد توقع داشته باشيد كه ما شاهد يك قدرت نقد قوي در عرصه عمومي و بالطبع، يك عقلانيت چشمگير در جامعه و وجود احزاب شناخته و تعريف شده باشيم.
اوايل انقلاب، برخي ميگفتند ما حزب را براي چه ميخواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفتهها را متوجه نميشوم. شكر خدا كه به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد، چون حزب با گروهها پيوند خورده و از مؤلفههاي فرآيند تفكيك است، در حالي كه مرجعيت تقليد با فرآيند انسجام گره خورده است.
ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور كنيد كه چه رخ خواهد داد!
بايد درس بگيريم از گذشته و تجربه ديگر كشورها را ببينيم و به سمتي برويم كه جامعه ما خواهش عقلانيتري داشته باشد.
رئيس كميسيون فرهنگي مجلس هفتم در ادامه در زمينه جايگاه احزاب و ضرورت به وجود آمدن حزب ها و گروه هاي پويا در كشور افزود: اوايل انقلاب، برخي ميگفتند ما حزب را براي چه ميخواهيم؟ ما مرجعيت داريم. من واقعا معني اين گفتهها را متوجه نميشوم. شكر خدا كه به خير گذشت. مرجع تقليد كه نبايد كاركرد حزبي داشته باشد، چون حزب با گروهها پيوند خورده و از مؤلفههاي فرآيند تفكيك است، در حالي كه مرجعيت تقليد با فرآيند انسجام گره خورده است.
ممكن است يك مرجع تقليد، محل رجوع افرادي از احزاب گوناگون باشد؛ بنابراين، اگر قرار باشد كه مرجع تقليد جايگزين حزب شود، بايد فتاواي سياسي و حزبي بدهد و تصور كنيد كه چه رخ خواهد داد!
بايد درس بگيريم از گذشته و تجربه ديگر كشورها را ببينيم و به سمتي برويم كه جامعه ما خواهش عقلانيتري داشته باشد.
روزي كه آمديم بخش رسمي نظام را از بخش غير رسمي جدا كرديم؛ يعني نهادهاي رسمي را اصلاحگر كل جامعه قرار داديم و از قدرت نظارت نهادهاي غيررسمي بر نهادهاي رسمي غافل شديم، بايد چنين وقايعي را نيز پيشبيني ميكرديم.
اگر ما ميخواهيم در بخش رسمي نظام، سلامتي برقرار باشد، تفكيك قوايي داشته و شاهد نظارت تمامعيار مجلس به عنوان عصاره فضايل ملت و قوه در رأس امور باشيم، حتما بايد اين مجلس تحت نظارت مردم باشد.
اين استاد دانشگاه با بيان چگونگي نظارت بر دستگاه ها و دولت ادامه داد: براي مثال، دولت به زيرمجموعه خود، توصيه ميكند كه يكديگر را نقد نكنند و عيبهاي يكديگر را آشكار نسازند. من اين را متوجه نميشوم يعني چه! حضرت علي (ع) چشمهاي بيداري دارد و به محض اين كه كوچكترين تخطي از سوي كارگزاران خود ميبيند، برخورد ميكند و لاپوشاني و كتمان نميكند و جالب است همين امام به مالك ميگويند؛ اگر عيبي از مردم سر زد، غمض عين كن، گذشت كن و مشاوراني را برگمار كه تيزترين انتقادها را به تو بكنند و خود نيز از كوچكترين عيب مسئولان و كارگزاران نمي گذرد.
در اين سخنان، اهميت امر به معروف و نهي از منكر در سطح دولت با دولت كاملا روشن است، ولي ما برعكس رفتار ميكنيم. آنجا كه خطاها مربوط به مردم ميشود، بزرگ كرده و آبروريزي ميكنيم، اما از خطاهاي بزرگ برخي مسئولان چشم پوشي ميكنيم؛ مثالش وزارت كشور و آن داستان مدرك جعلي و مقاومت در برابر عزل آن (وزير كشور يا ...) و حتي معرفي وي به عنوان بسيجي است.
افروغ ضمن اشاره به جايگاه راي مردم در انديشه امام و اركان انقلاب گفت: اگر شما به انديشههاي حضرت امام نگاه كنيد، ميبينيد كه ايشان براي رأي مردم حرمت قايل بوده و بر اين باور بودند كه هيچ كس حق ندارد، رأيي را به مردم تحميل كند و البته در جايي اشاره ميكنند كه ممكن است مصلحت اسلام و نظام اسلامي، چنين امري را اقتضا كند، اما بلافاصله اضافه ميكنند كه خدا آن روز را هم نياورد.
به هر حال، به نظر من، نبايد عدهاي از قانون اساسي و جمهوري اسلامي، تفسيري خلاف حقوق ملت و دو مؤلفهاي بودن مبناي مشروعيت يا قانوني بودن آن بكنند، چرا كه تفسيربردار نيست و همه موارد و مباني اين مباحث، كاملا شفاف است.
وي در زمينه چگونگي بازشناسي كانديداي مطلوب و قابل اعتماد از ديگران بيان كرد: انتخابات عرصهاي نيست كه عشق حرف اول را بزند، بايد عقل حرف اول را بزند، اما هيچ عقلي بدون عشق به عمل نمي پيوندد و هيچ انتخابي بدون احساس صورت نميگيرد. وقتي عقلم من به يك كانديدايي رسيد، با يك احساسي همراه ميشود كه به آن شخص رأي بدهم.
به هر حال، به نظر من، محوريت از آن عقل است و من شخصا براي خودم اين را توصيه ميكنم كه بروم برنامه آن كانديدا را ببينم؛ نه عاشق چشم و ابروي كانديدايي شوم و نه بيزار از چشم و ابروي كسي. با كسي نبايد عهد و عقد اخوت بست. بحث از عشق كه ميشود، پاي اخوت به ميان ميآيد. وقتي ميگوييم با كسي عقد و عهد اخوت نبستهايم، يعني خيلي روشن و شفاف با مسائل از روي عقلانيت برخورد ميكنيم؛ بنابراين، در مسأله انتخابات بايد علم و عقلانيت حرف اول را بزند. بايد از برنامه و افراد مورد نظر كانديدا براي مديريت كشور و صداقت و توانمنديهايش مطمئن شويم.
دكتر عماد افروغ در زمينه انتخابات آينده رياست جمهوري گفت: آقاي خاتمي گفته است يا من ميآيم يا آقاي مير حسين موسوي. اگر آقاي خاتمي بيايد، اجماع اصولگرايان بيشتر ميشود، اما اگر آقاي ميرحسين موسوي بيايد، اين اجماع كمرنگتر ميشود، چون برخي از اصولگرايان، آقاي مير حسين موسوي را اصولگرا ميدانند. دست كم برخي از چهرههاي سرشناس اصولگرا، زماني عضو كابينه آقاي ميرحسين موسوي هم بودهاند.
مسلما اگر شرايط فرق كرده و اين تغيير طبيعي هم بوده، ميرحسين موسوي هم فرق كرده و مسلما مير حسين هم با برنامه پيشين نخواهد آمد و برنامه جديدي خواهد داشت، ولي در كل هماكنون شرايط انتخابات؛ پيچيدهتر از گذشته است و اين پيچيدگي هم قابل پيشبيني است و مثل انتخابات رياست جمهوري نهم نيست، چون رياست جمهوري نهم به محض اين كه انتخابات به دور دوم كشيده شد، مشخص شد كه چه كسي رأي خواهد آورد و معلوم بود.
به هر حال، به نظر ميرسد كه آقاي ميرحسين موسوي، يك رقيب جدي است براي رئيسجمهور كنوني، چون ايشان هم عدالتخواه است. وي هم به گونهاي اصولگرا به شمار ميرود و براي خودش، اصولي دارد و چهرهاي ارزشي است؛ بنابراين بايد منتظر بود كه آيا چنين تقابلي صورت ميگيرد يا خير. در صورت حضور آقاي خاتمي هم مطمئنا در هر دو طرف، اجماع بيشتر ميشود و اين كه نتيجه چه ميشود، قابل پيشبيني نيست
شنبه 28 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]