تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشان منافق سه چیز است: 1 - سخن به دروغ بگوید . 2 - از وعده تخلف کند .3 - در اما...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833520020




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روایاتی از زندگی شهید زنگی آبادی


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: روایاتی از زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی
شهید حاج یونس زنگی آبادی
حسین گفت : پدرش شصت و دو سالش است . شاید خدا فرزندی به او ندهد . شاید هم فرزندی بدهد که هفت پشت ما به خاطر او آمرزیده شویم . عید قربان همان سال یونس به دنیا آمد و از همان بچگی صدایش می کردند حاج یونس***تا وقتی پدرش زنده بود جلوی هیات های عزاداری آینه و قرآن می گرفت . بعد از فوتش امام جماعت مسجد گفت : کی حال داره امسال آینه و قرآن بگیره ؟ یونس از جا بلند شد . غوغایی توی جمعیت افتاد . از دوازده سالگی یتیم شد .***به شوهرم گفتم از حاج یونس بپرس برای چی نمی آید خانه ما ؟گفت حاج یونس گفته : هر وقت حساب سال خودت را کردی و خمس مالت را دادی من هم می آیم .***آمد خواستگاری . با یک جلد قرآن و مفاتیح . رساله امام را قبلا آورده بود .***یک برگه بزرگ آورد بیرون و بسم الله گفت . شرایطش را نوشته بود . همه ش از جبهه و ماموریت و مجروحیت و شهادت گفته بود . و اینکه من با شرایط سخت حاج یونس بسازم تا با هم ازدواج کنیم . شرط کرده بود مراسم عقد توی مسجد باشد .***گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشد.گفت : نه ! یک جلد قرآن نمی شود . یک جلد قرآن با یک دوره کتاب های شهید مطهری .***- همه را دعوت کرده بود مسجد . از سپاه کرمان هم آمده بودند . دعای کمیل که تمام شد عاقد توی جمعیت دنبالم می گشت . تازه فهمیدند مراسم عقد حاج یونس است .***یک قدح آب آورد . گفت : روایت است هر کس شب عروسی اش پای زنش را بشوید و آبش را در خانه بریزد ، تا عمر دارند خیر و برکت از خانه شان نمی رود . به شوخی گفتم : پاهای من کثیف نیست . گفت : مهم این است که ما به روایت عمل کنیم . ***
شهید حاج یونس زنگی آبادی
سه روز قبل از محرم عروسی کردیم وضو گرفتیم و دعای کمیل ، توسل و زیارت عاشورا خواندیم . گفت : من دعا می کنم تو آمین بگو : اول شهادت دوم حج ناگهانی سوم اینکه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفی . همه اش مستجاب شد*** می رفتیم برای تحویل خط گفت بذار من پشت فرمان بنشینم . توی راه یک خمپاره شصت خورد کنارمان . به خط که رسیدیم گفت : یک تکه پارچه نداری دستم را ببندم ؟ترکش خورده بود توی ساعدش و خون از دست و آستینش می چکید . وقتی اعتراض کردم که چرا با زخم دستش رانندگی کرده گفت : ما می خواهیم خط را تحویل بگیریم . زشت است آدم توی این شرایط بگوید دستم زخمی شده . ***قرار بود روی دژ شهید همت دو تا سنگر بسازیم . خیلی خسته شده بودیم . حاج حسین که با او خودمانی تر بود ، گفت : اگر قرار است سنگر جلویی را بسازیم ، لطف کن دو تا چوب کبریت بده بذاریم لای پلکهامان تا نخوابیم . می خندید و می گفت : تا شما را شهید نکنم ول کن نیستم . مجبورمان کرد تا صبح دو تا سنگر بسازیم ***به غیر از آب قمقمه آب دیگری نداشتیم دستور داد هر کس آب دارد بدهد به اسیرهایی که از دیشب توی محاصره بودند . ***سرزده آمد خانه مان . چون چیزی توی خانه نبود مادر رفت و شیرینی خرید . لب به آنها نزد . گفت : من نمی خورم تا یادتان باشد خودتان را برای من به زحمت نیاندازید و هر چه توی خانه بود ، همان را بیاورید . ***سنگر کمین آن قدر به عراقی ها نزدیک بود که صدای برخورد قاشق با بشقاب را عراقی ها می فهمیدند . تازه از مکه برگشته بود . رفت توی سنگر و بچه های سنگر را بوسید و بغل کرد . گفت : چند تا تسبیح آورده ام که به عزیزترین بچه های جبهه بدهم . تسبیح ها را داد به بچه های همان سنگر . می گفتند: می مانیم تا شهید شویم یا شما از پشت بیسیم بگویید برگردیم .***حدود چهل پل شناور را به هم وصل کردیم . حاجی گفت : حس نظامی من می گوید بیست و چهار ساعت کار را تعطیل کنیم . بعد از دو روز برگشتیم . چند خمپاره خورده بود روی پل . پل ها از هم جدا شده بودند . گفته بود : کار را تعطیل کنید تا عراقی ها خمپاره هایشان را بزنند . ***تازه بچه دار شده بود . گفتم : دلت برای بچه ات تنگ نشده ؟ جبهه و جنگ بس نیست ؟لبخند زد و گفت : اگر صد تا بچه داشته باشم و روزی صد مرتبه هم خبر بیاورند بچه ات را ازت گرفته اند ،من دست از خمینی بر نمی دارم و جبهه و جنگ را بر همه چیز ترجیح می دهم . ***موقعیت حاجی خیلی خطرناک بود . از پشت بیسیم گفت اگر من شهید شدم ، حاج یونس فرمانده لشکر است .***ساعت هشت شب ترکش خورد به کتفش . از ترس اینکه خاکریز تمام نشود یا اینکه حاج قاسم بفهمد ، تا ساعت چهار صبح ادامه داد و کار را تمام کرد . دو سه روز بعد دیدمش . از بیمارستان فرار کرده بود . گفت : هنوز یک دستم سالم است .***آخرین باری که آمده بود مرخصی گفت : حاج قاسم اسم تیپ ما را گذاشته امام حسین . دوست داری اسم تیپ ما چی باشه ؟گفتم : هر چی خودت دوست داری .گفت : چون اسم تیپ ما امام حسین است ، دوست دارم مثل امام حسین شهید شوم . ***گفت : من که شهید شدم باید مرا از روی پا بشناسیدم . دوست دارم مثل امام حسین شهید شوم . روی تابوت را که کنار زدم جای سر ، پاهایش بود . مطالب مرتبط:نوشتن كتاب خاطرات شهید حاج یونس زنگی آبادی به دست خود شهید (1) نوشتن كتاب خاطرات شهید حاج یونس زنگی آبادی به دست خود شهید (2)





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 638]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن