واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: تخيل، بستر خلاقيت در كودكان است سفر در دنياي خواب و خيال
جام جم آنلاين: ميگويند: لئوناردو داوينچي در شبهاي باراني لكههايي را كه روي ديوارها بر اثر رطوبت نقش ميبست، تماشا ميكرد و به توصيف تصاويري كه ميديد، ميپرداخت و حتي آنها را نشان ميداد. همين طور در تركهاي ديوار، چين و شكن آبهاي راكد را مشاهده ميكرد يا در ابرها، تصاوير و مناظري را ميديد.
شايد خود ما هم بازي ابرها را در دوران كودكي به ياد داشته باشيم كه چگونه در روزهاي ابري به آسمان نگاه ميكرديم و نام حيوان يا منظرهاي را ميگفتيم و هر يك در ابرها به دنبالش ميگشتيم و آن كس كه زودتر آن را پيدا ميكرد، برنده ميشد.
نگاه لئوناردو داوينچي و بازيهاي كودكانه شما نشان از تخيل و خلاقيت ميباشد همراه با تخيل، خلاقيت در سالهاي اول زندگي كودك و سپس در ساير زمينهها و فعاليتهاي او قابل مشاهده است.
مطالعات انجام شده حاكي از آن است كه اوج خلاقيت در حدود 30 سالگي است. پس از آن در همان حد باقي مانده يا بتدريج كاهش پيدا ميكند. لذا توجه به مساله آفرينشهاي ذهني در دوره كودكي، نوجواني و جواني فوقالعاده حائز اهميت است.
در دنياي پيچيده كنوني كه شاهد رقابتهاي بسيار فشرده جوامع مختلف براي دستيابي به جديدترين تكنولوژي و منابع قدرت هستيم، افراد تيز هوش و خلاق و صاحبان انديشه نو و تفكر واگرا به مثابه گرانبهاترين سرمايه، از جايگاه بسيار والا و ارزشمندي برخوردار هستند امروز جامعه ما بيش از هر زمان ديگر به افراد هوشمند و خلاق نياز دارد. هر قدر جهاني كه در آن زندگي ميكنيم پيچيدهتر ميشود.
نياز به شناسايي و پرورش ذهنهاي خلاق و آفريننده بيشتر و شديدتر ميگردد. به همين دليل در شرايط كنوني مساله خلاقيت از مهمترين مسائل در قلمرو خانواده، مدرسه و جامعه ميباشد. از آن جايي كه به نظر غالب روانشناسان خلاقيت در سالهاي اول زندگي كودك ظهور ميكند و در آغاز؛ با تخيل همراه است بدون ترديد تخيل از مهمترين عواملي است كه تفكر خلاق را ممكن ميسازد.
ارتباط بين خلاقيت و تخيل
خلاقيت و تخيل در عين حال كه يكي نيستند ولي كاملا با هم ارتباط دارند. خلاقيت غالبا مستلزم كاربرد تخيل است. به نظر فرويد تفكر خلاق شكل عالي تخيلات آزاد و بازيهاي دوره كودكي است. به عقيده او سرچشمه خلاقيت را بايد در تجربيات دوره كودكي جستجو نمود، زيرا چگونگي تجارب دوران خردسالي در ظهور انديشههاي نوفوقالعاده موثر است.
در هر حال بايد اذعان داشت كه از مهمترين عواملي كه تفكر خلاق را ممكن ميسازد، تخيل است. از جمله ويژگيهاي مشترك ميان افراد خلاق كه مورد قبول همه روانشناسان و محققان اين رشته است، وجود قدرت تخيل فوقالعاده در نزد همه كودكان و بزرگسالان خلاق است. در ادامه براي اين رابطه فقط به يك مثال اشاره ميشود.
چسب لباس كه كار دكمه را ميكند و بسيار راحتتر از دكمه بستن است در نتيجه مشاهدات مبدع آن خلق شد. او هنگامي كه از مزرعهاي ميگذشت ديد كه خار و خسك به لباسش چسبيده است. او از اين مشاهده با استفاده از تخيلش مدلي براي بستن لباس ابداع كرد. بسياري از افراد در طول سالها ميدانستند كه خار و خسك چه خاصيتي دارد ولي او اولين كسي بود كه كاربرد گستردهتر آن را ديد. او با استفاده از خلاقيتش مشاهداتش از خار و خسك را به لباسش ارتباط داد.
اهميت تخيل وخلاقيت در كودكان
وقتي كه به هنگام سخن گفتن از تربيت فرزندان بر تشويق خلاقيت و تخيل آنان تاكيد ميكنيم فقط به خاطر آينده جامعه نيست، بلكه وضعيت فعلي كودكان نيز مد نظر است. با تشويق خلاقيت و تخيل، كودكان بهتر ميتوانند به روابط تازه و درك تازه از پديدهها دست يابند. كودكان خرد سال طبيعتا در مورد افراد و جهان پيرامون خود كنجكاوند و ميخواهند ارتباط خود را با آنها بدانند. كودكان به كمك تخيل ميتوانند از زمان حال به گذشته و آينده و آنچه خواهد شد فراتر بروند. آنان از جهان حسي خود در لحظه رها ميشوند. كودكان از طريق كوششهاي خلاقه و پر تخيل خود افكار خود را بيان ميكنند براي مثال، از طريق نقاشي و طراحي زيبايي و ارزش جاوداني را تجربه ميكنند. درباره مفاهيم تازه ميانديشند و آنها را ميآفرينند. مشكلات را حل ميكنند و در اين كار مسلط ميشوند. عزت نفس پيدا ميكنند. مثلا از طريق شناختن هويت خود آنان ميتوانند تصور و ديدي از جهان داشته باشند كه متعلق به خودشان است. ما ميتوانيم با بررسي و كاوش در بيان خلاقانه و تخيلي كودكان بفهميم درباره جهان خود چه ميدانند، چه چيزي را مهم ميدانند و چگونه آن را بيان ميكنند.
كودكان در سنين مختلف جلوههايي از خلاقيت را از خود نشان ميدهند. در اين جا سعي ميشود به برخي از فعاليتها و بازيهاي كودكان كه در آن تخيل و خلاقيت تواما ظهور مييابند، اشاره شود.
جان دارپنداري
جاندار پنداري تمايلي است كه ضمن آن كودك سعي ميكند به اشياي بي جان شعور بدهد. در واقع كودكان خردسال اطلاعات و تجارب زيادي ندارند تا تفاوتي بين اشياي جان دار و بيجان قائل شوند. كودك تصور ميكند همان گونه كه خودش محيط اطراف را درك نموده، با آن ارتباط برقرار ميكند، اشياء و پديدهاي ديگر نيز همانند او عمل ميكنند. خيلي مشكل است كه بگوييم تفكر جاندار پنداري به اين دليل شروع ميشود كه كودكان خردسال قادر نيستند تصورات ذهني خود را به زبان بياورند، لذا بايد افكار آنان در عمل به نمايش درآيد. انديشه جان پنداري در حدود 2 سالگي شروع شده، در سنين 4 تا 5 سالگي به اوج خود ميرسد و پس از آن با سرعت كاهش يافته، در آستانه ورود كودك به مدرسه از بين ميرود. مسلما كودكان سنين كودكستاني و پيش دبستاني، در خانواده از زمينه مساعدي براي تمايل به داشتن انديشه جاندار پنداري برخوردارند.
خانواده كودكان را تشويق ميكند كه برنامههاي تلويزيوني، بخصوص برنامههاي كودك را تماشا نمايند، برنامههايي كه در آن اسباب بازيها، گلها، حيوانات، ستارهها واشياي مختلف مثل آدمها رفتار كرده، حرف ميزنند. زماني هم كه پدر و مادر كودكان را از لگد زدن به در و ديوار منع كرده، يا مثلا ميگويند: «استكان را پرت نكن، دردش ميآيد»، انديشه جاندار پنداري را در آنها تقويت ميكنند.
بدون ترديد جاندارپنداري يا حيات بخشي به پديدهها يا اشياي بيروح، براي كودكان نوعي احساس خوشايند و رضامندي دروني را به همراه دارد. جاندارپنداري بازيهاي آنها را بانشاطتر ميكند، بخصوص در دوراني كه كودكان نميتوانند با اطرافيان بازي كنند. زماني كه كودك با كسب مهارتهاي اجتماعي ميتواند با ديگران ارتباط بيشتري برقرار كند، رغبت او به بازي با اسباب بازي كمتر ميشود. جاندارپنداري نه تنها مانعي براي رشد مهارتهاي اجتماعي نيست، بلكه كودك با نشان دادن احساس همدلي و همدردي با اشيايي كه آنها را در تخيل خود جاندار ميپندارد، ميآموزد كه با ديگران در موقعيتهاي مختلف چگونه رفتار كند. وقتي كه كودك با لالايي عروسك خود را ميخواباند، ترس او از تنهايي كاهش مييابد.
بازي نمايشي
در بازي نمايشي كه اغلب به بازي ساختگي و قصه گونه (باور كنيد كه همين طور است) معروف است، كودك از اسباب بازيها به جاي آدمها و حيوانات استفاده ميكند. بازي نمايشي همانند جاندارپنداري است و به هنگام شروع مدرسه، كودكان رغبت كمتري به اين بازي نشان ميدهند. در واقع زماني كه قدرت استدلال كودك بيشتر ميشود، گرايش او به بازيهاي ساختگي به حداقل ميرسد و تخيل و انديشه خلاق كودك به طرف چيزهاي ديگر سوق مييابد. استون و چرچ الگوهاي بازي نمايشي كودكان را به اين صورت توصيف كردهاند:
1- براي كودك 2 ساله يك قطعه آجر ميتواند به جاي عروسك، قطار، ساختمان يا گاو باشد.
2- براي بچه 5 ساله يك قطعه آجر از وسايل ساختمان سازي محسوب ميشود و با آن ايستگاه قطار يا ماشين درست ميكند.
در بازيهاي نمايشي، كودك با خلاقيت خود از هر چيزي استفاده ميكند و صداي مورد نظر را هم از خودش در ميآورد.
بازيهاي سازنده
بازيهاي سازنده شكل بسيار مطلوبي از خلاقيت كودكان است. عمدتا به هنگام ورود به مدرسه علاقه كودكان به بازيهاي دراماتيك بتدريج كاهش يافته، به بازيهاي سازنده بيشتر روي ميآورند. البته اين بدان معنا نيست كه بازيهاي سازنده با خاتمه يافتن بازيهاي دراماتيك آغاز ميگردد، بلكه بازيهاي سازنده خيلي زود و حتي غالبا زودتر از بازيهاي دراماتيك شروع ميشود.
يكي از دلايل اين امر كه بازيهاي سازنده بخصوص در سنين قبل از دبستان از اشكال بسيار جالب و دوست داشتني خلاقيت ميباشد، اين است كه در اين بازي كودك ميتواند بدون همبازي مدتها سرگرم بوده، لذت ببرد. در بازيهاي دراماتيك غالبا كودك نياز به همبازيهايي دارد كه بعضي از نقشها را عهدهدار شوند مثلا نقش پدر يا مادر را بازي كنند.
گرچه كودكان از عروسكها نيز براي همين منظور بهره ميگيرند، اما اين بازي در صورتي لذت بخش تر خواهد بود كه كودك لااقل يكي دو نفر همبازي داشته باشد. از متداولترين اشكال بازي سازنده ميتوان از كشيدن نقاشي و ساختن چيزهاي مختلف نام برد.
انتخاب موضوع نقاشي يا ساختن چيزهاي مختلف از گل، خمير، آجر، سنگ، كاغذ، تخته و غيره به عوامل گوناگون از جمله قدرت تخيل و خلاقيت كودكان بستگي دارد. كشيدن تصاوير چيزهايي كه كودك به ياد ميآورد و يا چيزهايي كه دوست دارد، بيانگر ذهن خلاق اوست. بازيهاي سازنده قدرت تخيل و خلاقيت كودك را تقويت نموده، موجبات بهداشت رواني و لذت بخش حياتي او را فراهم ميكند.
همبازيهاي تخيلي
دوست يا همبازي تخيلي ميتواند، يك شخص، يك حيوان و يا چيزي باشد كه كودك در ذهن خود خلق كرده، تا همدم و همبازي او باشد. در بسياري از بازيها، كودك دوست دارد كه يك همبازي داشته باشد تا از بازي لذت بيشتري ببرد. زماني كه كودك همبازي دلخواه ندارد، در ذهن خود يك همبازي تخيلي بوجود ميآورد. در شرايطي نيز كه كودك تجارب ناخوشايندي از بازي كردن با ساير كودكان دارد و يا اين كه به لحاظ كمرويي فوقالعاده قدرت برقراري ارتباط با ديگران را ندارد، همبازي تخيلي را به همبازي واقعي ترجيح ميدهد.
غالبا دوستان تخيلي بچهها، كودكاني هستند همجنس و همسن و سال خودشان كه براي آنها اسمهايي هم تعيين ميكنند. ويژگي دوست يا همبازي تخيلي اين است كه هر وقت كودك بخواهد حاضر است، همبازي تخيلي كاملا مطيع كودك است، هرچه او بخواهد انجام ميدهد و هر زمان كه اراده كند حضور دارد.
همبازيهاي تخيلي در نزد كودكان فوقالعاده تيز هوش، بيشتر از كودكاني است كه از نظر هوشي در حد متوسط قرار دارند. در واقع داشتن يك همبازي تخيلي، خود نشانهاي از قدرت خلاقيت كودك است و به همين دليل براي كودكان عقب مانده ذهني، اين مساله نميتواند مورد چنداني داشته باشد.
خيالبافي
خيالبافي شكل ديگري از بازي ذهني است كه در آن كودك خودش را در عالم خيال رها ميكند. در اين بازي ذهني (فانتزي) كودك خود را به گونهاي ميپندارد كه دوست دارد. اگر خيالبافي كودكان كه عمدتا موضوعات آن از رسانههاي جمعي، راديو، تلويزيون و سينما سرچشمه ميگيرد، كنترل نشود ميتواند خطرناك باشد.
دروغهاي عجيب و غريب
يكي ديگر از جلوههاي بسيار متداول خلاقيت در ميان كودكان، گفتن دروغهاي عجيب و غريب يا به اصطلاح دروغهاي شاخدار است. بديهي است اين نوع دروغها با دروغ گفتن آدمهاي بزرگسال كاملا متمايز و متفاوت است.
در اين جا كودك هرگز نيت تقلب، كتمان حقيقت يا فريب ديگران را ندارد و به آنچه كه ميگويد واقعا و به روشني باور دارد. بسياري از اين قبيل دروغهاي بچگانه و باورنكردني، از خيالبافي سرچشمه ميگيرد.
در عالم خيال كودك خودش را در هر موضعي كه تمايل دارد، قرار ميدهد و به لحاظ لذتي كه از اين حالت ميبرد بسيار مشتاق است تصورات او در عالم واقع نيز رخ ميدهد، لذا آنچه را كه ميخواهد باشد به زبان ميآورد و نه آنچه را كه واقعا هست!
اين نوع دروغهاي تخيلي در سنين 4 و 5 سالگي به اوج خود رسيده، بتدريج همراه با رشد ذهني كودك و گسترده شدن دامنه اطلاعات وي بطور قابل ملاحظهاي كاهش مييابد و بندرت پس از ورود به مدرسه قابل مشاهده است. در هر حال واكنش بزرگسالان نسبت به اين كودكان كه بسيار مهم نشاني از قدرت تخيل و خلاقيت آنهاست، هرگز نبايد تنبيهگرانه باشد، و هيچ وقت نيز نبايد دروغهاي تخيلي كودكان را حمل بر نيت سوء آنها كرد.
صابر محمدي
چهارشنبه 25 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 198]