واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: منازعات سایبرنتیک
تحولات شگرفى در جمع آورى، ذخیره سازى، پردازش، انتقال و ارائه اطلاعات و همینطور سازمان هایى كه از افزایش اطلاعات منتفع است ، در حال رخ دادن است. اطلاعات در حال تبدیل شدن به یك منبع استراتژیك است و مى تواند خود را به عنوان یك عنصر بانفوذ و ارزشمند در عصر فراصنعتى، همانند نقش سرمایه و كار در عصر صنعتى، مطرح كند. انقلاب اطلاعات در حال به چالش كشیدن طراحى سازمان هاى زیادى است. این انقلاب، سلسله مراتب سازمان هایى كه به صورت متعارف طراحى شده اند را از هم مى پاشد و به مرور زمان از بین مى برد. انقلاب اطلاعات اغلب قدرت را به نفع بازیگران كوچك تر و ضعیف تر اشاعه و توزیع مجدد مى كند. این انقلاب از مرزهاى فعلى مسئولیت ها عبور مى كند و مرزهاى جدیدى براى این مسئولیت ها ترسیم مى كند و عموماً سیستم هاى بسته را مجبور به باز شدن مى كند. انقلاب اطلاعات مى تواند موجب تغییر جهت در چگونگى كشمكش بین جوامع و چگونگى برپایى جنگ توسط نیروها شود. جنگ اطلاعاتى یك اصطلاح نسبتاً جدید است كه در سال هاى گذشته به واژه نامه اصطلاحات نظامى وارد شده است. البته مفهوم استفاده از اطلاعات در جنگ قدمتى طولانى دارد. ظهور اصطلاح جنگ اطلاعاتى و اهمیت روزافزون آن با انقلاب اطلاعات ارتباط مستقیم دارد. باور همگانى براین است كه چنین انقلابى آنقدر قدرتمند و دامنه تأثیر آن آنقدر گسترده است كه مى تواند بعد جدیدى در جنگ یا اصلاً سبك جدیدى از جنگ را تعریف كند.مارتین لیبیكى، از محققان برجسته مؤسسه مطالعات استراتژیك در دانشگاه دفاع ملى، در كتاب «جنگ اطلاعاتى چیست؟» مى نویسد:«تلاش براى درك مفهوم جنگ اطلاعاتى مانند این است كه چند نفر نابینا بخواهند با لمس كردن بخش هاى مختلف یك فیل بگویند كه این موجود چیست. كسى كه پایش را لمس كند مى گوید این یك درخت است، نفر دیگرى كه دم آن را لمس كند مى گوید این یك طناب است و الى آخر. جنگ اطلاعاتى نیز مشابه یك فیل شامل اجزاى مختلف و متعددى مى شود. بنابراین هنگام تعریف این مفهوم باید حتى الامكان نگرش جامع نگرانه داشت تا همه ابعاد مختلف همزمان مد نظر قرار گیرند». گفته لیبیك در واقع به حقیقت پیوست و تا سال 1990 كه وزارت دفاع آمریكا یك تعریف رسمى ارائه نمود شاهد بحث ها و تعاریف متعددى در این باره هستیم. وزارت دفاع آمریكا در اواخر دهه 1990 تعریف رسمى زیر را ارائه نمود: «جنگ اطلاعاتى عبارت است از اقدام هاى اتخاذ شده براى تحقق برترى اطلاعاتى كه از طریق تأثیرگذارى بر اطلاعات و سیستم هاى اطلاعاتى دشمن از استراتژى ملى پشتیبانى كرده و در عین حال اطلاعات و سیستم هاى خودى را ارتقا بخشیده و از آنها دفاع مى كند».همانطور كه مشخص است در تعریف فوق بر اهمیت پشتیبانى از «استراتژى نظامى» تأكید شده و بنابراین اقدام هایى كه در محیط اطلاعاتى انجام شده و ارتباط مستقیمى با استراتژى نظامى ندارد، مد نظر قرار نمى گیرند.مارتین لیبیكى ضمن وفادار ماندن به تعریف كاملاً نظامى از جنگ اطلاعاتى هفت شكل مختلف جنگ اطلاعاتى را به شرح زیر نام مى برد:جنگ فرماندهى: كه هدف آن قطع كردن سر دشمن، یعنى از بین بردن مغز متفكر دشمن، است.جنگ بر پایه اطلاعات: كه مشتمل از طراحى، حفاظت و ممانعت از دسترسى به سیستم هایى است كه براى برترى بر فضاى نبرد در جستجوى دانش كافى هستند.جنگ الكترونیك: تكنیك هاى رادیویى، الكترونیك، یا رمزنگارى.جنگ روانى: كه در آن از اطلاعات براى تغییر ذهنیت و طرز فكر دوستان، بى طرف ها و دشمنان استفاده مى شود.جنگ هكرها: كه در آن به سیستم هاى رایانه اى حمله مى شود.جنگ اطلاعاتى اقتصادى: ایجاد مانع در برابر اطلاعات یا تسهیل جریان اطلاعات با هدف كسب برترى اقتصادى.جنگ سایبر: تركیبى از همه موارد شش گانه فوق Cyber بخشى از كلمه Cybernetics است. پس ابتدا باید معنى این كلمه را بدانیم. كلمه Cybernetics را نخستین بار Norbert Wiener به كار برده است. او در تعریف این كلمه گفته است: «ما تصمیم گرفته ایم كلیت مطالعات نظرى كنترل و ارتباطات در ماشین و موجودات زنده را سایبرنتیكس بنامیم.» سایبرنتیكس ریشه در كلمه لاتین «Gubernetes» دارد. این كلمه به معنى كنترل رفتار ها به منظور هدایت، اعمال قدرت حاكمیت، قانونمند كردن، تحت سلطه قرار دادن، مهار كردن و فرماندهى است. خود این واژه لاتین نیز ریشه در كلمه یونانى Kubernetes-pilot دارد. Pilot به معنى حاكم و فرمانده ـ به ویژه ناخداى كشتى و خلبان هواپیماست. از طرف دیگر s در Cybernetics به معنى علم یا مطالعه است. پس مى شود علم یا «مطالعه نظام كنترل ارتباطى ـ اطلاعاتى» در موجودات زنده و ماشین. این كلمه در بعضى از متون، به اختصار «فرمان شناسى» ترجمه شده است.
جنگ سایبر چیست؟به هدایت عملیات نظامى بر اساس قوانین حاكم بر اطلاعات، جنگ سایبر گویند. هدف از این نوع جنگ، تخریب سیستم هاى اطلاعاتى و ارتباطاتى است ؛ تلاش این جنگ در جهت شناسایى مسائلى است كه دشمن بشدت از آن محافظت مى كند؛ این جنگ حركتى در جهت تغییردهى «توازن اطلاعات و دانش» به نفع یك طرف است، به خصوص اگر توازن نیروها برقرار نباشد. در واقع، به كمك دانش، سرمایه و نیروى كارى كمترى هزینه خواهد گردید.این جنگ از فناورى هاى گوناگونى بهره مى برد. از موارد برجسته این نوع فناورى ها مى توان به فرماندهى و كنترل براى رسیدن به هوشمندى، توزیع و پردازش براى رسیدن به ارتباطات تاكتیكى، تثبیت موقعیت و شناخت هویت دوست و دشمن در زمینه مبادلات سیستم هاى جنگى هوشمند اشاره كرد. همچنین این نوع فناورى ها مى توانند موجب اغفال، فریب و ایجاد اختلال در تجهیزات ارتباطاتى و اطلاعاتى دشمن شده و راهى جهت نفوذ به آن پیدا كنند.جنگ سایبر الزامات گسترده اى براى دكترین و سازمان هاى نظامى هم دارد. حركت به سمت ساختار شبكه اى تا حدودى نیازمند فرماندهى و كنترل غیرمتمركز است؛ اما این همه مطلب نیست؛ فناورى جدید با تأمین نگاه بهترى از بالا ، سبب بهبود مدیریت پیچیدگى ها مى شود. سلاح هاى سایبر شامل موارد زیر مى شود:ابزارهاى آفندى مانند ویروس هاى رایانه اى، اسب هاى تروا، ابزارهاى عدم دسترسى به سرویسابزارهاى داراى كاربرى دو منظوره مانند اسكنرهاى آسیب پذیرى پورت و ابزارهاى پایش شبكهابزارهاى پدافندى مانند رمزنگارى و دیواره آتش در جنگ سایبر انواع نفوذگران، حمله ها و اهداف عبارتند از:گروه نفوذگران كلاه سفید: هر كسى كه با دانش خود بتواند از سد موانع امنیتى یك شبكه بگذرد و به داخل شبكه راه پیدا كند، اما اقدام خرابكارانه اى انجام ندهد را یك هكر كلاه سفید مى خوانند. هكرهاى كلاه سفید متخصصین شبكه اى هستند كه سوراخ هاى امنیتى شبكه را پیدا مى كنند و به مسئولان گزارش مى دهند.گروه نفوذگران كلاه سیاه: به این گروه كراكر (Cracker) مى گویند. این افراد آدم هایى هستند كه با دانشى كه دارند وارد رایانه قربانى خود شده و به دستكارى اطلاعات و یا جاسوسى كردن و یا پخش كردن ویروس و غیره مى پردازند.گروه نفوذگران كلاه خاكسترى: شاید سخت ترین كار توصیف حوزه این گروه از نفوذگرهاست. این گروه از نفوذگرها بنا به تعریفى حد واسط دو تعریف گذشته است.گروه نفوذگران كلاه صورتى: این افراد آدم هاى كم سوادى هستند كه فقط با چند نرم افزار به خرابكارى و آزار و اذیت بقیه اقدام مى كنند. ظهور عصر سایبر مفاهیم و مبانى متعددى از زندگى دوران صنعتى را دستخوش تغییر و تحول قرار داده است كه از جمله آن مى توان به بحث «جنگ» اشاره نمود. انقلاب اطلاعات به گونه اى مفهوم نبرد را تغییر داد كه بیش از این دیگر شاهد نبرد فرسایشى خونین نیروهاى نظامى نخواهیم بود. در عوض، نیروهاى كوچك و چالاكى كه به اطلاعات بلادرنگ ماهواره ها و حسگرهاى صحنه نبرد مسلح شده اند، با سرعت اعجاب آورى به محل هاى غیرمنتظره حمله مى برند. در جنگ، فاتح و پیروز كسى است كه مى تواند از اطلاعات براى از بین بردن «ابهام فضاى جنگ» (كه دشمن را فراگرفته است) استفاده كند. جنگ سایبر مى تواند موجب خلق دكترین هاى جدید در زمینه انواع نیروهاى موردنیاز، و اینكه چگونه و كجا باید آنان را مستقر كرد تا بتوان به دشمن حمله ور شد. این كه چطور و چه نوع كامپیوترها، حسگرها، شبكه ها و پایگاه داده ها در چه موقعیتى قرار گیرند، اهمیتى هم سطح با نحوه استقرار بمب افكن ها و عملیات پشتیبانى آن ها (در گذشته) دارد. جنگ سایبر مى تواند همان «حمله رعدآساى قرن بیستم در قرن بیست و یكم» (به عنوان ابتكارى در جنگ) باشد. پائین ترین سطح جنگ سایبر، مبین اهمیت گسترش اطلاعات در جنگ است: فرماندهى و كنترل، ارتباطات و آگاهى، مى تواند در شناسایى، تعیین موقعیت، فهمیدن و اغفال دشمن (قبل از اینكه دشمن این كار را انجام دهد) مثمرثمر باشد. شاید صحنه نبرد در عصر فراصنعتى، تغییرات بنیادینى را در اثر انقلاب فناورى اطلاعات به خود ببیند. افزایش وسعت و عمق میدان نبرد و بهبود مستمر دقت و تخریب كنندگى تسلیحات متعارف، اهمیت اطلاعات را به جایى رسانده است كه برترى تنها از این بعد مى تواند معنا داشته باشد و مزایاى منسجمى را براى فاتح جنگ داشته باشد. منبع: روزنامه ایران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]