محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831604436
فلسطين يك انقلاب اسلامي مى خواهدآنچه درباره غزه و اسرائيل نمى دانيم در گفتگو با يك نسل سومى اين كاره
واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: فلسطين يك "انقلاب اسلامي" مى خواهدآنچه درباره غزه و اسرائيل نمى دانيم در گفتگو با يك نسل سومى اين كاره
مهدي نوري
امام موسي صدر در مراسم
چهلم دكتر شريعتي سخنران بوده؛ ياسر عرفات وسط سخنراني وارد سالن مي شود. آن موقع عرفات
خيلي محبوب بوده، همه بلند مي شوند و برايش شروع مي كنند كف و سوت زدن...
امام موسي برمي گردد به عرفات مي گويد: «بدان كه شرف قدس
اجازه نمي دهد كه جز به دست مسلمين آزاد بشود...»
حسين وهابيان تهراني يك نسل سومي دوآتشه و شش دانگ است. با همان نوگرايي هاي آشنا، او از زماني كه 15ساله بود - حدود سال 75 - بر سر برخي حوادث! هرچه كتاب و مقاله فارسي درباره فلسطين وجود داشت را خواند و در ذهنش يك فايل كامل در اين حوزه ايجاد كرد. اين روند را تا امروز هم حفظ كرده است. نشان به آن نشاني كه دو جلد كتاب درباره ديوار حائل و شارون با استناد به منابع دست اول غيرفارسي تاليف كرده است. او همچنين در تدوين چند كتاب و يكي دو برنامه تلويزيوني هم نقش بسزايي داشته و همچنان برروي تحولات قلب تپنده مظلوميت و نبض بيمار حوادث فلسطين متمركز است. «وهابيان» اين روزها و در پي تعطيلي نسبي موسسه روايت فتح به عنوان پژوهشگر ارشد در موسسه امام موسي صدر فعاليت دارد و هرازگاهي سري به مطبوعات مي زند. با او براي پرسيدن صريح ترين سؤالات و ابهامات مان درخصوص فلسطين و غزه در دفتر موسسه صدر قرار گذاشتيم و آنچه مي خوانيد شفاف ترين و صادقانه ترين پاسخ هايي بود كه از گفتن شان واهمه اي نداشت؛ حرف هايي كه خيلي بيشتر از آني است كه در صفحه جا شد... حرف هايي كه شايد كمي جنس اعتراض ها و حضورهاي دانشجويي -طلبگي در حمايت از غزه و فلسطين را فراتر از شور و شعار و تكرار جملات كليشه اي حماسي ببرد...
شارون زنده است؟
از زماني كه توي كما رفته ديگر هيچ خبر رسمي درباره اش منتشر نشده است. بعد از آن كه پسرش يك مصاحبه مطبوعاتي داشت ديگر هيچ خبر ي هم منتشر نشد. اين اواخر -حدود دو سه ماه پيش- پسر شارون مدعي شد كه وضعيت پدرش رو به بهبود است و كم كم اعضايش حركت مي كند و حتي مشاعرش هم برگشته است.منتها هيچ كسي اين را تاييد نكرد چون هيچ كسي او را نديده است. در واقع هر جور كه هست زنده نگهش داشتند.
اين اطلاعات از كانال هاي رسمي است؟
خير اما محققان مي توانند اين اطلاعات را داشته باشند. مثلا پسر شارون توي خاطرات جديدش كه به تازگي منتشر شده، نكاتي را از وضعيت عمومي شارون گفته است. ولي بعد از آن هيچ خبر يا گزارشي از هيچ منبع قابل رصدي منتشر نشده. حالا خيلي هم سرنوشت شارون برايشان مهم نيست. چرا كه خيلي بعيد است شرايطش اجازه بدهد دوباره به سياست برگردد. همان ابتداي كار خيلي از اعضاي بدنش را تعويض كردند كه اين اتفاق بيفتد اما... شارون ديگر براي شان فايده اي ندارد. شايد مرگش براي آنها خيلي بيشتر به درد بخورد تا زنده ماندنش.
تا به حال به فلسطين اشغالي يا نوارغزه سفر كرده ايد يا اينكه تحقيقات كتابخانه اي داشته ايد؟
غزه كه اصلا هيچ! حتي به ديگر نقاط فلسطين اشغالي هم براي اتباع ايراني امكان سفر نيست. براي خودشان هم به سختي ممكن است كه به بيرون از مرزها شان سفر كنند. شما اگر بخواهيد از مرز خاكي به غزه برويد بايد از مرز مصر برويد، كه الان تكليفش روشن است. البته يك مرز آبي دارد كه آن هم به شدت تحت كنترل رژيم اشغالگر است. رفتن به مصر مشكل است چه برسد به اينكه شما بروي به مصر بعد از آنجا بروي غزه. از طرف كرانه باختري هم كه بخواهي بروي كه دست فلسطيني هاست بايد از مرز اردن بگذري. حالا خود اردن رفتن و از آنجا به مرز فلسطين رفتن مستلزم طي مراحل اداري و كارهاي طولاني است. خود مردم كشورهاي عربي هم به سختي تردد دارند. حتي ما از برخي اتباع فلسطين و نمايندگان جهاد اسلامي كه اينجا هستند مي پرسيم، پاسخ مي دهند كه در تردد خانواده هايشان هم با سختي هاي زيادي مواجه اند. خودشان حتي به اين راحتي ها نمي توانند به كشورشان بازگردند مگر اينكه تحت پوشش هاي اطلاعاتي و تدابير امنيتي خاصي باشد. بنابراين تقريبا تمام اطلاعات ما از نوع تحقيقات كتابخانه اي است و از طريق جستجو و رصد رسانه ها.
پس براي دو كتاب ديوار و شارون نتوانسته ايد ميداني كار كنيد؟
براي اين دو تا كتاب تحقيقات بسيار زيادي روي متون اينترنتي داشتيم. همزمان با همكاري بچه هاي روايت فتح هرچه كتاب در كشورهاي اروپايي و آمريكايي راجع به اين موضوع منتشر شده بود، خريداري كرديم. آنها را هم خوانديم. يكي از دلايل خريد اين كتاب ها اين بود كه خبرنگارهاي خارجي (آمريكايي و اروپايي) امكان رفتن به سرزمين هاي اشغالي را دارند، و خب گزارش هاي شان خيلي مفيد است و كمك مي كند. اگر چه آنها ديدگاه خودشان را در نگارش كتاب ها لحاظ مي كنند. با اين حال تقريبا دوسال تحقيق كرديم.
حالا چرا شارون؟
خيلي از كتاب هاي منتشر شده در ايران از روي هم تحقيق مي كنند و شما مي بينيد كه مجموعه اي از اطلاعات و دانسته ها دائما تكرار مي شود. چون كتاب ها از روي هم نوشته مي شود و متأسفانه بعضي هايش خيلي هم مستند نيست. حالا شايد آمار مي گيرند توي وزارت ارشاد يا جاهاي ديگر و مي گويند مثلا سال گذشته هزار عنوان راجع به فلسطين چاپ شده ولي از اين تعداد، كتابي كه بشود به آن استناد كرد و يا ساختار درستي داشته باشد، پيدا نمي كنيد. ما گفتيم كه بياييم يك شخصيت را پيدا بكنيم كه هم مسائل روز را بشود درباره اش مطرح كرد و هم چندان تخصصي و خشك نشود. شارون از قضا از نسل رهبر رهبران اين رژيم است كه همزمان با تاريخ جديد فلسطين و مناقشات ارضي آن متولد شده و رشد پيدا كرده. براي همين بهترين نمونه براي نشان دادن آن چيزي است كه مي خواستيم. يك نكته ديگرش اين بود كه ما چيزي را مي خواستيم بگوييم كه در دل جايي كه به آن اسرائيل مي گويند، اتفاق مي افتد. اكثر كتاب هاي نوشته شده، فلسطين و طرف ما را نشان مي دهد و ما اطلاعاتي از آن طرف نداريم مثل جعبه سياه است. مشخص نيست كه داخل آن چه اتفاقاتي افتاده. اصلا شيوه تحقيقات و نوشتار هم به گونه اي بود كه فرض كرديم خودمان داخل خيمه گاه آنها هستيم.
ما همواره نام غزه را به همراه جايي به نام كرانه شنيده ايم اما اهميت استراتژيك اين دو منطقه و علت بروز تنش هاي نظامي در اين 360 كيلومتر را معمولا نمي دانيم...
از سال 1967 به بعد فقط در همين دو تا منطقه فلسطيني ها ساكن بودند. بقيه را اسرائيلي ها پاك سازي كامل كردند. شما از غرب و شمال و جنوب ديگر به آن معنا فلسطين نداريد. يكي از اشتباهات يا غفلت هاي محققان و رسانه هاي ما همين است كه اخبار آن بخش از فلسطين كه در اشغال كامل است را رصد نمي كنند. ما همين الآن هم ادعا داريم كه تمام اين سرزمين فلسطين است. ولي هيچ خبري از اينكه اشغالگران اين مناطق چه كار مي كنند منتشر نمي كنيم. حتي محققان ما خيلي با آن بخش ها كاري ندارند(!) اما چون در اخبار بالاخره خب فلسطيني ها آنجا بودند، مناقشات آنجا بوده. ببينيد به صورت اجتماعي اگر بخواهيم بگوييم مردم كرانه باختري مخصوصا از زماني كه از هم جدا شدند دو تا تكه كاملا جدا از هم هستند يا به صورت راهي هم با هم ارتباط ندارند، يعني يك نفر فلسطيني بخواهد هم نوار غزه برود و هم به كرانه باختري، بايد از گيت هاي اسرائيل رد بشود ،وارد مرزهاي اسرائيل بشود، وارد منطقه اسرائيل بشود، دوباره از اسرائيل خارج بشود برود توي آن قطعه از فلسطين، البته اين حرف هم تا وقتي ديوار حائل را بكشند صدق داشت و بعد از اينكه ديوار را كشيدند هم نوار غزه، هم كرانه باختري را تكه تكه كردند، يعني نوار غزه هم ديگر يكپارچه نيست عملا فلسطين را تبديل كردند به يك سري جزاير جدا از هم، شما فرض كنيد توي كشور ما مثلا دور تهران يك حصاري بكشند، دور تبريز هم يك حصاري بكشند، دور شيراز هم يك حصاري بكشند، بعد بگويند اين سه تا شهر كه دورش هم حصار كشيديم اينها ايران است و مردمش ايراني. و هيچ ارتباط هوايي و زميني هم ندارند و اگر بخواهند زميني هم بيايند بايد از آن گيت ها رد بشوند و آن سندها را ارائه بكنند تا بروند مثلا شيراز. از سال 2000، يك همچين اتفاقي افتاد، براي همين جمعيت ها توي نقاطي كه فلسطيني ها را محصور كردند بيشتر خالي هست يعني خود نوار غزه به قول شما سيصد و خرده اي كيلومتر است و توي نوار غزه سه تا شهرك يا اردوگاه به قول اخبار، و اين اردوگاه هم كه مي گويند توي تصور مردم ما يك سري مثلا چادر و اينهاست كه اينجوري نيست اين اردوگاه ها عملا شهر و شهرك هايي است كه فلسطيني ها در آن ها زندگي مي كنند.
از غزه بيشتر بگوييد فكر مي كنم ناآگاهي در اين باره به نسل ما منحصر نمي شود.
در خود غزه سه نقطه امنيتي وجود دارد، يكي شهر غزه است يكي بندر غزه است، يكي خان يونس . ما چون راجع به غزه قرار است صحبت بكنيم من يك تفاوت جمعيتي شان را مي گويم بعد وارد غزه مي شويم . مردم غزه با مردم كرانه باختري هم يك خرده متفاوت هستند. ببينيد مثلا توي ايران شما مي گوييد مردم تهران اصلا رفتار و صحبت كردنشان با يك شهر ديگر كاملا متفاوت است مردم كرانه باختري به دليل وجود شهرهاي مقدس و اماكن مذهبي يك طيف مذهبي تري هستند، مردم غزه يك طيف ديپلمات تري هستند از خود فلسطيني ها، اگر نگاه بكنيم به تاريخ مبارزات فلسطين بيشتر شكل گيري گروه هاي فلسطيني هم در كرانه باختري بوده آنجا كه شهرهاي مقدسي بوده حالا الخليل، بيت المقدس و... يكي از دلايلش همين وجود شهرهاي مذهبي بوده و البته يك دليل ديگرش هم وجود جغرافياي بيشتر است چون نوار غزه به قول شما باريك است اما كرانه باختري بزرگ تر بوده اما مردم غزه ديپلمات تر بودند؛ شايد به همين دليل است كه مراكز اداري و رسمي دولت خودگردان هم در غزه است.
كمي راجع به ارتش اسرائيل بگوييد.
از سويي اسرائيلي هاي شرقي با اسرائيلي هاي غربي خيلي متفاوت هستند. اسرائيلي هاي شرقي چون خودشان طبعاً توي اسرائيل تحت ظلم هستند يك تضاد طبقاتي بينشان هست و هميشه اين پتانسيل را دارند كه شما ازشان استفاده كنيد. سيدحسن نصرالله با زيركي تمام از اين پتانسيل توي جنگ 33روزه استفاده كرد. در كل براي سربازهاي اسرائيلي من حداقل يك مشخصه مثبت هم سراغ ندارم كه به شما بگويم ولي اين را نمي شود نديده گرفت كه آنها آدم هايي هستند كه از جاي ديگر دنيا آمده اند، و رمز پيروزي حزب الله و انشاءالله حماس كار روي همين نقطه ضعف بزرگ است.
درحال حاضر شرايط دولت و كابينه اين رژيم را چه طور مي بينيد؟
اين روزها رژيم صهيونيستي يكي از ناپايدارترين كابينه هاي تاريخ جعلي خود را دارد. هنوز خانم ليوني به عنوان نخست وزير كابينه اي را تشكيل نداده است.
چرا؟
يك واحدهاي زماني را طي مي كنند، تقريباً شروع كار كابينه همزمان با رياست جمهوري آمريكا است. اماحتي پس از آمدن ليوني هم نمي توانند اميدي به بهبود وضعيت داشته باشند. واقعاً اين دوره يكي از متزلزل ترين زمان ها براي كل تاريخ ساختگي صهيونيست هاست.
بد نيست بدانيد اسرائيل قانون اساسي ندارد كه شما بتوانيد تصوير درستي از مثلاً رابطه دولت و ارتش داشته باشيد. اين ها همان مصوبات مجلسي است كه شايد اصلاحات را پيش ببردولي قانون اساسي اصلاً . در شصت سال گذشته معمولاً سياست مداران از ارتش بوده اند و تربيت سياستمدار برايشان جايگاه و معنايي ندارد.
يك شبهه اساسي وجود دارد كه ما در ايران يا هر مسلماني در كشورهاي ديگر آيا صلاح است كه وارد اين مناقشات بشويم؟ درصورت ورود مي توانيم تأثيرگذار باشيم؟ يا نه ما بايد به كشورهاي خودمان برسيم و آنها هم مردمي دارند، ملت آن كشور هم مي تواند براي خودشان تصميم بگيرند و ما بايد به آنها فقط اميد بدهيم و نبايد دخالت چنداني بكنيم؟
اين تناقض را اولين بار خود نخبگان فلسطيني ايجاد كردند. يعني از زماني كه ياسر عرفات وارد مذاكره با رژيم صهيونيستي شد اين تناقض را در تمام كشورهاي اسلامي ايجاد كرد. حالا دولت به خاطر اينكه مسئولين هم از يك شعور و آگاهي سياسي بالاتري برخوردار هستند و هم به دليل آن مختصات انقلاب اسلامي زيربار نرفتند حتي فلسطيني ها رفتند مذاكره كردند به نتيجه رسيدند با اسرائيل يك مقاطعي هم- دهه 90- عرفات با اسرائيلي ها قراردادهاي صلح متعددي را امضاء كرد؛ اين تناقض را اولين بار خودشان ايجاد كردند ...
خب اين اتفاقات بر نظر مسلمانان و دولت هاي اسلامي هم تأثيرگذار است ديگر.
بله! اين مسئله واقعاً يك چالشي را ايجاد كرد هم در رده نويسندگان و محقق هاي ما، هم در بين سياسيون و نخبگان ما. با اين حال، موضوع ما قدس است. موجوديتي به نام اسرائيل است. يادم هست همان موقع كه عرفات اولين توافق را امضاء كرد، رهبري اشاره داشتند كه با امضاء كردن توافق نامه بين فلسطيني ها و اسرائيلي ها هيچ چيزي براي ما عوض نمي شود، كاملاً يادم هست كه تعبير ايشان هم همين بود كه فقط تعدادي كاغذ پاره جابه جا شد.
مسئله ما يك مسئله ايدئولوژيك است نه مسئله مردم فلسطين؛ اگر تمام فلسطيني ها هم توافق بكنند كه اصلاً كشوري به نام فلسطين نباشد موضع ما همين است. شايد عكس العمل و خروجي هاي سياست هاي خارجي ما وحتي نخبگان ما و رهبران ما در موقعيت هاي زماني مختلف متفاوت باشد ولي مبنا اين است كه مسأله ابتدائاً براي ما مسأله ايدئولوژيك است. مسأله ديگر اينكه ما اصلاً با اسرائيل مشكل داريم. حالا مي خواهد طرفش مصري ها باشند يا فلسطيني ها؛ اينها جزء جدايي ناپذير ايدئولوژي انقلاب اسلامي است.
كمي هم از جنگ بگوئيد؛اين حملات ارتش اسرائيل به كجا مي رسد با وجود مقاومت و نبرد مردم غزه؟
يك چيزي را نبايد از قلم انداخت. ارتش اسرائيل، ارتش فوق العاده مجهز و قدرتمندي است خصوصاً دستگاه ارتباطي اين رژيم. از سوي ديگر در جبهه فلسطيني ها من مي خواهم يك مقايسه بكنم بعد وارد مسئله شوم چراكه فلسطيني ها را با حزب الله مقايسه مي كنند، درحالي كه نه رهبري شان متمركز است نه جنبه هاي نظامي شان و نه جنبه هاي اطلاعاتي شان؛ حزب الله يك گروه بود سيستم بسيار قوي اطلاعاتي و نظامي دارد و رهبري متمركز. اما گروه هاي فلسطيني متعدد هستند شما اگر به اخبار هم توجه كنيد، مي گويند فلان عمليات را شاخه نظامي حماس انجام داد يا حالا يك گروه هاي فلسطيني هست كه ممكن است شما تا حالا اسمش را هم نشنيده باشيد و اينها وجود دارند خيلي هم زياد هستند براي همين هماهنگي بينشان خيلي سخت است؛ اينها همه شان جزء سابقه دارهاي مبارزه فلسطين هستند و كوتاه نمي آيند به اين راحتي، و خيلي هم تلاش مي كنند كه هر عملياتي را به نام خودشان ثبت كنند. حزب الله اما اينطوري نبود و نيست. زماني در لبنان، شيعيان لبنان عمليات انجام مي دادند عليه اسرائيلي ها ولي مي گفتند به نام فلسطيني ها باشد كه مقاومت فلسطيني باقي بماند...
دركل پيروزي كه براي مردم غزه و فلسطين نزديك است، كار اطلاعاتي قوي، انسجام در مقاومت و هدف گذاري در حملات را مي طلبد. اسرائيل در حملات زميني هم شكست خواهد خورد و تجربه شكست اين چنيني را در لبنان داشته اما...
ممكن است باز يك بحران منطقه اي ايجاد شود؟
نه اسرائيلي ها اين كشش را دارند نه جامعه بين المللي مي گذارد. اينها نهايت اگر بخواهند ادامه بدهند به نظر من يكي دو هفته ديگر است كه اوباما رئيس جمهور آمريكا رسمي مي شود. اگر دقت كنيد اينها عملا از 5-4 روز قبل از سال ميلادي شروع كردند. از آن روز يك گپ سه هفته اي را هم آمريكايي ها دركل دنيا دارند. اين يك فرصت طلايي براي اينهاست چرا كه در آمريكا معلوم نيست چه كسي دارد چه كار مي كند... سازمان هاي بين المللي هم تعطيل هستند. البته ممكن است يك استراتژي آمريكايي هم اين جا وجود داشته باشد كه اوباما به عنوان فرشته نجات وارد ماجرا شود و با هم وارد مذاكرات صلح بشوند اما بيشتر از اين به مسائل نظامي و اجتماعي اسرائيل اجازه پيشروي نمي دهد.
آيا اين شعار ارتش صهيونيستي كه ما هيچ ساختماني را سالم و هيچ مخالفي را زنده باقي نمي گذاريم درحد شعار باقي مي ماند؟
بله. اسراييلي ها در شصت سال گذشته موقعيت هاي بسيار بهتر از اين داشته اند و نتوانسته اند. بعداز آن جنگ هايي كه همه كشورهاي عربي را نابود كردند، اصلا كسي حرفي براي گفتن نداشت چون بعداز يك شكست از حزب الله وارد جنگ شدند آن موقع اين كار را نكردند. ببينيد اين يك واقعيت است اصلا اينها نمي توانند، شما نمي توانيد يك ميليون آدم را بكشيد. دنيا به شما اين اجازه را نمي دهد و نمي توانيد هم اين كار را بكنيد خود يهودي هاي اسرائيل نمي گذارند اين كار بشود. همين الان اگر به وبلاگ ها و سايت هاي اقتصادي نگاه بكنيد خيلي هايشان مخالف اين وحشي گري هاي اسرائيل هستند به دليل منافع خودشان. مي گويند اين كار را مي كنيم مثلا موشك مي زنند در خانه ما، خب بنشينيم زندگي مان را بكنيم. اين خوي اسرائيلي ها هم بوده كه هميشه يك دست بالاتر بگيرند، دو تا چك مي زنند مي گويند شما هزار تومان بدهيد؛ جواب نمي گيرند با شما سر صد تومان توافق مي كنند! بالاخره صد تومان هم صد تومان هست... الان بالاخره اينها اگر بتوانند هم حماس را از چشم فلسطيني ها بيندازند و هم قواي نظامي اش را تحليل ببرند و از چشم دنيا بيندازند خيلي برايشان خوب و مغتنم است. الان حماس يك دولتي هست كه هم از طرف جامعه جهاني به رسميت شناخته شده هم مردم فلسطين به آن رأي دادند. دوم اين كه اين اسرائيلي ها چندين سال است دنبال اين هستند كه خودشان را از اين جنگ ها خلاص كنند اگر شما دقت كنيد مي بينيد با تمام كشورهاي عربي پيمان صلح بستند، با مصر كه بستند با اردن بستند با سوريه چندين بار مذاكره كردند. اخيراً هم دوباره مذاكره داشتند درباره بلندي هاي جولان در سوريه. اين را هم بايد بدانيد نوار غزه به صورت تاريخي جزو مصر محسوب مي شده و ارتش اسرائيل از ارتش مصر درسال 1967 آن را گرفته، اينها آمدند گفتند معامله مي كنيم با اردن و با مصري ها يك تكه از غزه را مي دهيم به مصر، مي گوييم بفرماييد سهم شما، بقيه اش هم كه مال ما هست فلسطيني ها هم كه ديگر حذف مي شوند!
از سويي يك طرح ديگر هم دارند؛ اگر دقت كنيد بعداز مرگ عرفات آمدند درگيري را از درگيري اسرائيلي- فلسطيني تبديل كردند به درگيري فلسطيني- فلسطيني و امروز هم عرب با عرب... اينها مي خواستند درگيري را از سر خودشان باز كنند و به فرض نيروهاي امنيتي مصر را با فلسطيني ها درگير كنند. مسئوليت سركوب فلسطيني ها و جمع و جور كردنشان را بدهند به نيروهاي مصري و اين طرف را بدهند به نيروهاي اردني و خودشان را بكشند كنار كه بگويند مثلا به ما چه؟! اين يكي از جمله هاي معروفي است كه شارون دارد: «اسراييل يك كشور متمدني است كه گير كرده بين اين همسايه هاي وحشي كه با هم درگير هستند...» اما اين طرحشان به طور كامل اجرايي نشد و همچنان گرفتار اين درگيري غزه و فلسطين و لبنان هستند...
حالا خود شما دراين تحصن هاي اخير تهران شركت كرديد؟
توي تحصن ها نرفتم، ولي در تظاهرات سراسري بعداز نماز جمعه چرا شركت كردم.
اينكه نرفتيد با يك ديد تحليلي بوده و يا يك نظر شخصي؟
مي توانم صادقانه يك توضيحي بدهم، براي امثال من يا ديگراني كه خيلي اين مسأله را دنبال كردند، اتفاقات اخير خيلي جديد نيست، اگرچه عمق فاجعه زياد است، من چون به قول معروف كمي حرفه اي تر با اين مسأله برخورد مي كنم و دراين شرايط سعي مي كنم كه به اطلاع رساني بيشتر بپردازم تا اينكه بيايم مثلا تحصن بكنم اگرچه تاثير اين تحصن ها چه در رسانه هاي جهاني و چه رسانه هاي اسرائيلي خيلي زياد است.
درباره نگاه نسل سومي هاي فلسطيني، پيچيدگي هاي اجتماعي فلسطين و افق ديدشان هم توضيح بدهيد.
شما موقعي كه وارد بطن مردم مي شويد چه آوارگاني كه به صورت آواره در كشورهاي مختلف زندگي مي كنند و چه آنهايي كه براي تحصيل به كشورهاي ديگر مي روند؛ بيشتر آدم هايي هستند كه زندگي مي كنند و دنبال آينده مي گردند؛ مخصوصا آنهايي كه به قول شما هم سن و سال هاي ما هستند. من در دانشگاه ها سراغشان رفتم. طرف براي خودش يك آينده اي ترسيم كرده مثلا مي گويد ليسانسم را مي گيرم و فوق را مي گيرم و بعد مي خواهم بروم آمريكا درس بخوانم و... مي خواهم بگويم علاوه بر آرمان كشورشان، دغدغه خودشان را هم دارند بالاخره مي خواهند زندگي راحتي داشته باشند. با اين همه نسل مقاوم و صبوري هستند؛ واقعاً نسل مقاومي هستند در اين همه ظلم و اين همه فشاري كه بهشان آمده همچنان آن دغدغه فلسطين را دارند ممكن است امروز صددرصد دغدغه اش فلسطين نباشد اما هنوز دغدغه اش هست ؛هر كس ديگري بود گذاشته بود رفته بود؛ اما اينها هنوز پايبند هستند به آرمان فلسطين گرچه معتقدم فشارها تأثير خودش را گذاشته است؛ الان آن هويتي كه بين همه شان مشترك است يكي آن قضيه ناسيوناليستي فلسطين است و ديگري هم اسلام كه در اين 8-7 سال اخير در بين شان احيا شده است... من رفتم توي اردوگاهشان در لبنان، شما بايد ببينيد در چه فضايي دارند زندگي مي كنند. طرف سه نسل است كه مثلاً توي آلونك دارد زندگي مي كند در چنين شرايطي كه نمي تواني با او بحث ايدئولوژيك خيلي عميقي بكني، اينقدر فشارهاي مالي، روحي، جسمي و... را تحمل كرده با اين حال فلسطين را رها نمي كند و سرگرم روزمرگي شود.
كدام نهادهاي ايراني درباره فلسطين محل رجوع محققان است؟
تحقيقات در ايران، بيشتر بر مبناي اشخاص بوده است. يعني فرض كنيد يك شخصي در هيئت ها و مجامع دولتي بوده كه خيلي در اين زمينه ها علاقه و اطلاعات داشته است. بر مبناي ايشان يك موسسه اي عمومي تأسيس مي شود. موسسه اي به نام «مركز مطالعات فلسطين» به مديريت آقاي سلطان شاهي را تقريبا مي شود كامل ترين موسسه راجع به موضوع فلسطين در ايران دانست. تحقيقا كامل ترين كتاب خانه راجع به موضوع فلسطين به زبان هاي مختلف را دارد. بعد هم كتابخانه وزارت امور خارجه است. آنجا هم خيلي كتابخانه مناسبي دارد. مخصوصا در بخش كتاب هاي لاتين و دايره المعارف هاي كم ياب. كتاب هاي روز دنيا و خيلي از مطبوعات در اين كتابخانه به روز در دسترس است حتي روزنامه هاي اسرائيلي.
كتاب هايي كه فكر مي كنيد در اين قصه براي شناخت واقعي تر فضاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و حتي مذهبي فلسطين مناسب است، چيست؟
كتاب هايي كه مركز مطالعات استراتژيك خاورميانه وابسته به وزارت امور خارجه منتشر مي كند كتاب هايي است كه براي آدم هاي محقق خيلي خوب تهيه شده چون هم اطلاعاتش به روز است هم آكادميك توليد شده است. باقي كتاب ها هم كه مثل هم است!
ترجمه اي ها چي؟
ترجمه اي ها باز بهتر است الان يك چند سالي هست كه ترجمه كتاب هاي تاريخي جاي خودش را به كتاب هاي داستاني داده است حالا داستان منظورم فقط خود داستان نيست منظورم كتاب هاي روايتي، با ادبيات روايي است اين هم متاثر از خواست جهاني در فرهنگ مطالعه است. سايت ها و وبلاگ ها هم همه به اين سبك روي آورده اند. خود گروه حماس يك سايت بسيار قوي دارد، به زبان فارسي هم هست، هم اطلاعات تاريخي و جغرافيايي فوق العاده اي دارد هم اطلاعات سياسي اش به روز است.
و آخرين نكته اي كه دوست داريد بگوييد؟
من نوجوان بودم كه خيلي به موضوع فلسطين علاقه مند شدم. دليلش هم اين بود كه يك شب زمان انتفاضه اول يك مستند 15-10 دقيقه اي تلويزيون خيلي برايم جذاب بود. يعني اين حس براي من تداعي شد كه چرا يك همچنين ظلمي توي دنيا اتفاق مي افتد و من هيچي از آن نمي دانم، اين يك مقدمه اي شد براي اينكه برويم دنبال اين حوزه مي شود گفت توي يك مقطع زماني هرچه منبع فارسي در اين زمينه بود ، خواندم. مطمئناً مي توانم بگويم كه همه را خواندم... آن موقع با خودم نشستم فكر كردم كه آخرش چي؟ يك جمله خيلي قشنگي امام موسي صدر دارد كه اتفاقاً توي مراسم چهلم دكتر شريعتي هم اين جمله را مي گويد. در آن مراسم ايشان سخنران بوده ياسر عرفات وسط سخنراني وارد سالن مي شود. آن موقع عرفات خيلي محبوب بوده، مجلس بلند مي شود همه برايش شروع مي كنند كف و سوت زدن. امام موسي برمي گردد به عرفات مي گويد: «بدان كه شرف قدس اجازه نمي دهد كه جز به دست مسلمين آزاد بشود» آن موقع عرفات به سمت ايدئولوژي ماركسيستي و اينها رفته بود. حالا الان شما مي توانيد سير تاريخي فلسطين را ببينيد كه چرا مبارزه فلسطيني ها توي مقاطع مختلف فراز و فرود داشته هر وقت رو آوردند به مباحث ايدئولوژي پيشرفت كردند و هر وقت مسائل سياسي و ايدئولوژي را گذاشتند كنار، برعكس شد... من در لبنان با خيلي از همين نماينده هاي فلسطيني صحبت كردم خودشان جمع بندي شان اين بود كه انتفاضه اي اتفاق مي افتد در كشورهاي اسلامي اردن و مصر، و اين متصل مي شود به انتفاضه فلسطين و مي گويند تا اين انتفاضه ها اتفاق نيافتد، مساله فلسطين حل نمي شود بعد هم در توضيح اين معادله مي گفتند: اين حوادث در واقع وقتي اتفاق مي افتد كه مثل انقلاب ايران، مردم به سمت اسلام عملي آمده باشند.
سه شنبه 24 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[مشاهده در: www.kayhannews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]
-
گوناگون
پربازدیدترینها