محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831309873
به مناسبت فرارسيدن تاسوعا و عاشوراى حسينى؛شمر امروز را بشناسيد
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: به مناسبت فرارسيدن تاسوعا و عاشوراى حسينى؛شمر امروز را بشناسيد
خبرگزاري فارس: مقام معظم رهبري يادآور شده اند: مرحوم شهيد مطهرى، سالها قبل از انقلاب در اين حسينيه ارشاد، قريب به اين مضمون فرياد مىكشيد كه والله بدانيد شمر، امروز - اسم نخستوزير آن روز اسرائيل (صهيونيست) را مىآورد - او است. واقع قضيه هم همين است.
به گزارش خبرگزاري فارس، بخشي از بيانات بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي و مقام معظم رهبري در خصوص پيامهاي عاشورا در ذيل ميآيد:
*دو طريقه از صدر اسلام تاكنون
از صدر اسلام تاكنون، دو طريقه بوده است؛ يك خط، خط اشخاص راحتطلب كه تمام همشان به اين است كه يك طعمهاى پيدا بكنند و بخورند و بخوابند. آنهايى كه مسلمان بودند، عبادت خدا هم مىكردند، اما مقدم بر هر چيزى در نظر آنها، راحتطلبى بود.
وقتى كه حضرت سيدالشهداء(ع) مىخواستند به اين سفر عظيم مسافرت كنند، بعضى از اينها نصيحت مىكردند كه بنشينيد و بخوريد و بخوابيد(!) بعضى از همان قماشها بودند كه اشكال هم مىكردند كه چرا يك عده كمى در مقابل يك قدرت بزرگى قيام مىكنند؟
تمام آمال آنها اين بود كه آدم اينجا چند روزى كه هست، خوب استراحت بكند، بنشيند (و) در خانهاش عبادت بكند. اسلام را در عبادات خلاصه كرده بودند، مثلا نماز و روزه و امثال اينها. براى اسلام هم غير از اين، نه اطلاعات صحيح داشتند و نه ارزشى قائل بودند. حضرت امير(ع) از اينها تعبير مىكند كه اينها همشان علفشان است، مثل حيواناتى كه همشان اين است كه شكمش سير بشود، شهواتش را بر همه چيز مقدم مىدارد، نماز هم مىخواند و روزه هم مىگيرد و عبادات شرعى را هم به جا مىآورد، لكن وضع تفكر (آنها) اينطور است كه انسان نبايد خودش را در معرض يك خطرى قرار بدهد!
يك دسته ديگر هم انبيا و اولياى بزرگ بودهاند (كه) تمام عمرشان (و همشان) را صرف مىكردند در اينكه با ظلمها و با چيزهايى كه در ممالك دنيا واقع مىشود، (مقابله كنند).
اگر وضع تفكر سيدالشهداء(ع) مثل بعض مقدسينِ زمان خودش بود - آنها طرحشان اين بود كه حضرت(ع) در جوار حضرت رسول(ص) بماند و عبادت كند - اگر وضع تفكر مولا هم اينطور بود، كربلايى پيش نمىآمد، يك راحتطلبى بود و كنارهگيرى از جامعه و دعا و ذكر، لكن وضع تفكر، جور ديگرى بود. اگر چنانچه ائمه ما(ع) با اهل ظلم و ستم سازش مىكردند، احتراماتشان بسيار زياد بود، خلفا حاضر بودند كه آنها را هر جور (كه خودشان مىخواهند)، احترام بكنند (و در عوض)، آنها دست از دعوتشان بردارند. حضرت موسىبنجعفر(ع) مِن باب اتفاق نبود كه چندين سال در حبس به سر برد و تبعيد بعض ائمه(ع) و.... همچو نبود كه اينها (مثل) يك مردم عادى باشند كه بنشينند و درسى بخوانند و درسى بگويند و مطالعهاى بكنند و عبادت خدا را بكنند و در جوار رسول خدا(ع) عبادت كنند. اگر طرز افكار آنها هم اين بود، اين مذهبى كه در طول تاريخ، در مقابل ظلم واقع شده است، نبود. اين دو رشته، از اول خلقت تا حالا بوده است؛ رشته تعهد به اسلام و ايستادگى در مقابل ظلم و ستم و ديكتاتورى و قدرتهاى شيطانى و سازش.(1)
* اگر عاشورا نبود...
سيدالشهداء(ع) - به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما - از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد، مىدانست كه شهيد مىشود. وقتى كه (به) مكه آمد و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مىروند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود و اين حركت اسلامى سياسى بود كه بنىاميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.(2)
اگر عاشورا و فداكارى خاندان پيامبر(ع) نبود، بعثت و زحمات جانفرساى نبى اكرم(ص) را طاغوتيان آن زمان به نابودى كشانده بودند و اگر عاشورا نبود، منطق جاهليت ابوسفيانيان كه مىخواستند قلم سرخ بر وحى و كتاب بكشند و يزيد، يادگار عصر تاريك بتپرستى كه به گمان خود، با كشتن و به شهادت(رساندن) فرزندان وحى، اميد داشت اساس اسلام را برچيند و با صراحت و اعلام «لاخبر جاء و لا وحى نزل» بنياد حكومت الهى را بركَنَد، نمىدانستيم به سر قرآن كريم و اسلام عزيز چه مىآمد، لكن اراده خداوند متعال بر آن بوده و هست كه اسلام رهايىبخش و قرآن هدايتافروز را جاويد نگه دارد و با خون شهيدانى چون فرزندان وحى، احيا و پشتيبانى فرمايد و از آسيب دهر نگه دارد و حسينبنعلى(ع)، آن عصاره نبوت و يادگار ولايت را بر انگيزد تا جان خود و عزيزانش را فداى عقيده خويش و امت معظم پيامبر اكرم(ع) نمايد تا در امتداد تاريخ، خون پاك او بجوشد و دين خدا را آبيارى فرمايد و از وحى و از رهآوردهاى آن پاسدارى نمايد.(3)
(آرى،) اين خون سيدالشهداء(ع) است كه خونهاى همه ملتهاى اسلامى را به جوش مىآورد و اين دستجات عزيز عاشورا است كه مردم را به هيجان مىآورد و براى اسلام و حفظ مقاصد اسلامى مهيا مىكند.(4)
* به خاطر اسلام
سيدالشهداء(ع) در همان ظهر عاشورا كه جنگ بود و همه در معرض خطر بودند، وقتى يكى از اصحاب گفت كه ظهر شده است، فرمود كه نماز را (به) ياد من آورديد، خدا تو را از نمازگزاران حساب كند. در همان جا ايستاد (و) نماز خواند.
(نفرمود) كه ما مىخواهيم جنگ بكنيم، خير، براى نماز جنگ كردند. جنگ در اسلام، يك چيزى نيست كه خودش يك مطلبى باشد، جنگ براى اين است كه آن زبالههايى كه هستند، آنهايى كه مانع از پيادهشدن اسلام هستند، آنهايى كه مانع از ترقى مسلمين هستند، آنها را از بين راه بردارند، مقصد اين است كه اسلام را پياده كنند و با اسلام، انسان درست كنند.(5)
معناى «كل يوم عاشوراء...»
«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا»، يك عبارت آموزنده است، نه معنايش اين است كه هر روز كربلا است (و) هر روز بنشينيد گريه بكنيد. ببينيد سيدالشهداء(ع) چه كرده، كربلا چه صحنهاى بوده، هر روز بايد اين صحنه باشد؛ مقابله اسلام با كفر، مقابله عدل با ظلم، مقابله عدد كم با ايمان زياد، در مقابل عدد زياد با بىايمانى. نه از جمعيت كم بترسيد و نه از شكست بترسيد، شكستى (در) كار نيست. وقتى كار براى خدا باشد، شكست (در كار) نيست. كشته شويد، بهشتى هستيد، بكشيد، بهشتى هستيد.(6)
* وجه عزادارى براى سيدالشهداء(ع)
هر مكتبى تا پايش سينهزن نباشد، تا پايش گريهكن نباشد، تا پايش توى سر و سينهزدن نباشد، حفظ نمىشود.(7)
اين گريهها مكتب سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته، اين ذكر مصيبتها مكتب سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داشته. اين يك ميتينگ و فريادى است براى احياى مكتب سيدالشهداء(ع).(8)
روضه سيدالشهداء(ع) براى حفظ مكتب سيدالشهدا است.(9)
آن روضههاى سنتى را سرجاى خودش نگه داريد و آن مصيبتها را زنده نگه داريد كه بركاتى كه به ما مىرسد، از آنها است و از كربلا اين بركات به ما مىرسد. كربلا را زنده نگه داريد و نام مبارك حضرت سيدالشهداء(ع) را زنده نگه داريد كه با زندهبودن او، اسلام زنده نگه داشته مىشود.(10)
گريه كردن بر عزاى امام حسين(ع)، زنده نگهداشتن اين معنا است كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور عمل امام حسين(ع)، دستور است براى همه؛ «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين(ع) با عده كم، همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و «نه» گفت. هر روز بايد در هر جا اين «نه» محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين را محفوظ بدارد.(11)
* يك سؤال
گاهى كه وقايع روز عاشورا را از نظر مىگذرانم، اين سؤال برايم پيش مىآيد كه اگر بنىاميه و دستگاه يزيدبنمعاويه، تنها با امام حسين(ع) سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انسانى چه بود كه در روز عاشورا با زنهاى بىپناه و اطفال بىگناه مرتكب شدند! بچههاى خردسال چه تقصيرى داشتند؟ زنها چه تقصيرى داشتند؟ به نظرم مىگذرد كه آنها با اساس سر و كار داشتند. نمىخواستند شجره طيبه باشد.(12)
* كلام آخر؛ سرلوحه زندگى امت اسلام
دستور آموزنده «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بايد سر مشق امت اسلامى باشد؛ قيام همگانى در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا، قيام عدالتخواهان با عددى قليل و ايمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران كاخنشين و مستكبران غارتگر بود و دستور آن است كه اين برنامه، سرلوحه زندگى امت در هر روز و در هر سرزمين باشد.(13)
اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى. بايد كوشش كنيد تا حفظ شود. اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد. هر دو جهت بايد باشد، نه آنطورى كه سابق بود و كارى به دستگاه ظلم نداشتند، نه آنكه ما بياييم نمازمان را بخوانيم و سراغ كارمان برويم. اهل منبر هم بروند و چهار كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار كلمه اخلاق هم بگويند و (به) خانههاشان بروند. بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند.
همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همينجا هم كربلا است و ما بايد نقش كربلا را پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، (منحصر) به يك افراد نمىشود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمينها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها. ملتها غفلت نكنند از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند.(14) آن روزى كه افراد احتمال بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز بايد همان كارى كه امام حسين(ع) كرد، بكنند. آن روزى كه احتمال بدهيم اسلام در خطر است، بايد همهمان فداكارى بكنيم.(15)
** بيانات مقام معظم رهبري:
به مناسبت فرارسيدن ماه محرمالحرام(18)
* ماتم و اشك ما به اين خاطر است
مىگويند چرا ماتم و گريه و اشك را در بين مردم رواج مىدهيد؟ اين ماتم و اشك براى ماتم و اشك نيست، براى ارزشها است.
آنچه پشت سر اين عزاداريها، بر سر و سينه زدنها، اشكريختنها وجود دارد، عزيزترين چيزهايى است كه در گنجينه بشريت ممكن است وجود داشته باشد، او همان ارزشهاى معنوى الهى است.
اينها را مىخواهند نگه دارند كه حسينبنعلى(ع) مظهر اين ارزشها بود، ياد آنها است، زنده نگهداشتن آنها است. (19)
* عزادارى سنتى و ثمرات آن
من واقعاً مىترسم از اينكه خداى ناكرده، در اين دوران كه دورانِ ظهور و تجلى اسلام و تجلّى فكر اهلبيت (است)، نتوانيم وظيفهمان را انجام دهيم. برخى كارها است كه پرداختن به آنها، مردم را به خدا و دين نزديك مىكند. يكى از آن كارها، همين عزادارىهاى سنّتى است كه باعث تقرّبِ بيشترِ مردم به دين مىشود. عزاداريهاى سنتى مردم را به دين نزديك مىكند، اين كه امام(ره) (مى)فرمودند عزادارى سنتى بكنيد. در مجالس عزادارى نشستن، روضهخواندن، گريهكردن، به سروسينه زدن و مواكب عزا و دستههاى عزادارى به راه انداختن، از امورى است كه عواطف عمومى را نسبت به خاندان پيغمبر: پرجوش مىكند و بسيار خوب است. (20)
اين مجالس عزادارى براى اين است كه دلهاى ما را با حسينبنعلى(ع) و اهداف آن بزرگوار نزديك و آشنا بكند. راه آنها را فرابگيريم.
يك عده كجفهم نگويند كه امام حسين(ع) شكست خورد، نگويند كه راه امام حسين(ع) معنايش اين است كه همه ملت ايران كشته بشوند.
كدام انسانِ نادانى ممكن است چنين حرفى را بزند. يك ملت بايد از حسينبنعلى(ع) درس بگيرد، يعنى از دشمن نترسد؛ به خود متّكى باشد، به خداى خود توكّل كند، بداند كه اگر دشمن، با شوكت است، اين شوكت، ناپايدار است، بداند اگر جبهه دشمن، به ظاهر گسترده و قوى است، اما توان واقعىاش كم است. (21)
اگر ملت اسلام، نام و ياد (امام) حسين(ع) را زنده نگه بدارد و آن را براى خود الگو قرار بدهد، از همه موانع و مشكلات عبور خواهد كرد.
لذا است كه ما در انقلاب اسلامى، در نظام جمهورى اسلامى از صدر تا ذيل، همه - مردم، مسؤولين، بزرگان، شخص امام بزرگوار ما(ره) - بر روى مسأله امام حسين(ع) و مسأله عاشورا و همين عزاداريهاى مردمى تكيه كردند و جا دارد.
اين عزاداريها جنبه نمادين دارد، جنبه حقيقى هم دارد، دلها را نزديك مىكند، معارف را روشن مىكند. (22)
* اركان حفظ ايمان و شوق ملت به ائمه(ع)
هيأتهاى مذهبى، اركان حفظ ايمان و شوق ملت بزرگ ما به خاندان پيغمبر(ص) هستند، از جمله پيوندهاى مستحكم ميان امروز و روز عاشوراى حسينى هستند، آن روحيه را به امروز منتقل مىكنند، خاطره امام حسين(ع) را تجديد مىكنند.
در طول سال، دستهاى دشمنان اسلام و قرآن و خاندان پيغمبر:، هر چه تلاش مىكنند براى اينكه فضاى جامعه را فضاى غيردينى قرار بدهند، (ولى) وقتى كه ايام عاشورا و دهه محرم مىشود، اين موكبهاى حسينى در خيابانها و كوچهها و محيط زندگى مردم راه مىافتد، مثل آب بارانى كه پليديها و كثافتها را مىشويد و فضا را پاك مىكند، فضاى جامعه را شستشو مىدهد و همه آن تلقينات فاسد را كه دست دشمن در محيط و فضا بهوجود آورده است، پاك مىكند و مىشويد.
قدر اين هيأتها را خيلى بايد بدانيد.
عشق و محبت به خاندان پيغمبر(ص)، عشق به حسينبنعلى(ع)، عشق و دلبستگى به ياران امام حسين:، دلسوختگى شديد نسبت به حادثه عاشورا، روح اين هيأتهاى مذهبى است.
اينها چيز كوچكى نيست.
مبادا كسى خيال كند كه هياءات مذهبى يك چيزى است كه اگر بود، بود، نبود، نبود.
اينجور نيست. (23)
* جهتگيرى ما در عزادارى امام حسين(ع)
جهتگيرى در عزادارى امام حسين(ع) بايد به اين نحو باشد: گسترش تبيين، بيان، آگاهسازى، محكمكردن ايمان مردم، روح تدين را در مردم گسترشدادن، روح شجاعت و غيرت دينى را در مردم زيادكردن، حالت بىتفاوتى و سكر و بىحالى را از مردم گرفتن، اينها است معناى قيام حسينى و بزرگداشت عزادارى امامحسين(ع) در زمان ما.
لذا زنده است، هميشه هم زنده خواهد بود. (24)
* عزادارى يا ضايعكردن عزادارى؟
گويندگان، وعاظ، مداحان، سرايندگان، همه بايد توجه داشته باشند كه اين يك حقيقت عزيز است، با آن نبايست بازى كرد، حقايق ماجراى عاشورا را نبايد بازيچه قرار داد.
هر كسى يك چيزى به آن اضافه بكند، خرافهاى را به آن وصل بكند، كارهاى غير معقول را به نام عزادارى انجام بدهد، اينها نبايد باشد، اينها طرفدارى از امام حسين(ع) نيست.
يك وقتى ما راجع به مسأله تظاهرات قمه، مطلبى را گفتيم، يك عدهاى گوشه كنار، صدايشان بلند شد كه آقا! اين عزادارى امام حسين(ع) است، با عزادارى امام حسين(ع) مخالفت نشود! اين، مخالفت با عزادارى نيست، مخالفت با ضايعكردن عزادارى است.
عزادارى امام حسين(ع) را نبايد ضايع كرد.
منبر حسينى، مجلس حسينى، محل بيان حقايق دينى يعنى حقايق حسينى است.
شعر در اين جهت، حركت در اين جهت، نوحه و مديحه بايد در اين جهت باشد.
شما ديديد در آن محرم سال 57، دستجات سينهزنى ما در بعضى از شهرستانها مثل يزد و شيراز و جاهاى ديگر شروع شد و بعد هم به همه كشور گسترش پيدا كرد، سينه مىزدند و حقايق روز را در نوحههاى خودشان بيان مىكردند، با ارتباطدادن و اتصالدادن اينها به ماجراى عاشورا كه درست هم هست. (25)
* سخنى با روحانيون و خطبا
قوامِ مجالس عزا به اين است كه عدهاى دور هم جمع شوند و يك فردِ روحانى، با حضوريافتن در ميان آنها، اقامه عزا كند تا ديگران از اقامه عزاى او، مستفيد شوند. يك روحانى چگونه اقامه عزا خواهد كرد؟ اين، سؤال من از همه كسانى است كه نسبت به چنين قضيهاى احساس مسؤوليت مىكنند. به اعتقاد بنده، مجالس عزادارى حسينى بايد از سه ويژگى برخوردار باشد؛ اوّلين ويژگى بايد اين باشد كه چنين مجالسى، محبّت به اهل بيت را زياد كنند. چون رابطه عاطفى، يك رابطه بسيار ذىقيمت است.
شما روحانيون بايد كارى كنيد كه محبّت شركتكنندگان در مجالس مذكور، روزبهروز نسبت به حسينبنعلى(ع)، خاندان پيغمبر(ص) و مناشىء معرفت الهى بيشتر شود.
اگر شما خداى ناكرده در مجالس مذكور، وضعى را بهوجود آوريد كه مستمع يا فرد بيرون از آن فضا، از لحاظ عاطفى به اهلبيت: نزديك نشد، بلكه احساس دورى و بيزارى كرد، نه فقط چنين مجالسى فاقد يكى از بزرگترين فوايد خود شده، بلكه به يك معنا مضّر هم بوده است.
حال شما كه مؤسّس يا گوينده چنين مجالسى هستيد، ببينيد چه كارى مىتوانيد بكنيد كه عواطف مردم بر اثر حضور در اين مجالس، نسبت به حسينبنعلى(ع) و اهل بيت پيغمبر(ص) روزبهروز بيشتر شود.
ويژگى (ديگرى) كه بايد در اين مجالس به وجود آيد، اين است كه مردم نسبت به اصل حادثه عاشورا، معرفت روشنتر و واضحترى پيدا كنند.
اينطور نباشد كه ما در مجلس حسينبنعلى(ع) به منبر برويم يا سخنرانى كنيم، اما موضوع سخنرانى، حضّار آن مجلس، اعم از جوان و غيرجوان و زن و مردِ اهل فكر و تأمّل را به اين فكر فرو ببرد كه «ما به اين مجلس آمديم و گريهاى هم كرديم، اما براى چه؟ قضيه چه بود؟ چرا بايد براى امام حسين(ع) گريه كرد؟ اصلا چرا امام حسين(ع) به كربلا آمد و عاشورا را به وجود آورد؟» بنابراين، به عنوان منبرى يا سخنران، بايد به موضوعاتى بپردازيد كه جوابگوىِ چنين سؤالاتى باشد. بايد نسبت به اصلِ حادثه عاشورا، معرفتى در افراد بهوجود آيد. سومين ويژگى لازم در اين مجالس، افزايش ايمان و معرفت دينى در مردم است.
در چنين مجالسى بايد از دين، نكاتى عنوان شود كه موجب ايمان و معرفتِ بيشتر در مستمع و مخاطب گردد،، يعنى سخنرانان و منبرىها، يك موعظه درست، يك حديث صحيح، بخشى از تاريخ آموزنده درست، تفسيرِ آيهاى از قرآن يا مطلبى از يك عالم و دانشمندِ بزرگ اسلامى را در بيانات خود بگنجانند و به سمع شركتكنندگان در اين مجالس برسانند.
اينطور نباشد كه وقتى بالاى منبر مىرويم، يك مقدار لفّاظى كنيم و حرف بزنيم و اگر احياناً مطلبى هم ذكر مىكنيم، مطلب سستى باشد كه نه فقط ايمانها را زياد نمىكند، بلكه به تضعيف ايمانِ مستمعين مىپردازد.
اگر اينطور هم شد، ما از جلسات مذكور به فوايد و مقصودِ موردِ نظر نرسيدهايم.
اگر در روضهخوانى و سخنرانى يا سايرِ مطالبِ بيانشده از طرف شما، نكتهاى روشنگر يا حداقل اشارهاى به اين معنا نباشد، يك ركن از آن سه ركنى كه عرض شد، كم و ناقص خواهد بود، يعنى ممكن است مجلس مذكور، فايده لازم را ندهد و ممكن هم هست خداى ناكرده در بعضى از فروض، ضرر هم بكنيم.
برخى منبرىها، بعضى اوقات، يك حديث را آنقدر شاخ و برگ مىدهند كه معناى اصلىاش از بين مىرود.
اگر شما يك حديثِ صحيح را براى مستمعِ خود، درست معنا كنيد، ممكن است بخشِ مهمّى از آنچه را ما مىخواهيم، داشته باشد.
وقتى شما از روى يك تعبير معتبر، راجع به يك آيه قرآن، فكر و مطالعه كنيد، به تنقيح آن بپردازيد و براى مستمع بيان نماييد، مقصود حاصل است.
اگر براى ذكر مصيبت، كتاب «نَفَس المهمومِ» مرحوم «محدّث قمى» را باز كنيد و از رو بخوانيد، براى مستمع گريهآور است و همان عواطفِ جوشان را به وجود مىآورد.
چه لزومى دارد كه ما به خيال خودمان، براى مجلسآرايى كارى كنيم كه اصل مجلس عزا از فلسفه واقعىاش دور بماند؟!(26)
* سخنى هم با مردم
يك وقت است كه كسى از داشتن نعمتى بىبهره است و در مقابل نعمتِ نداشته، از او سؤالى هم نمىشود.
اما يك وقت، كسى از نعمتى بهرهمند است و از آن نعمتى كه دارد، از وى سؤال مىشود.
يكى از بزرگترين نعمتها، نعمت خاطره و ياد حسينبنعلى(ع)، يعنى نعمتِ مجالسِ عزا و محرّم و عاشورا براى جامعه شيعىِ ما است.
هم مردم و هم روحانيون، بايد از اين نعمت استفاده كنند.
استفاده مردم اين است كه به مجالس عزادارى سيدالشهداء(ع) دل ببندند و اين مجالس را - در سطوح مختلف - هر چه مىتوانند بيشتر اقامه كنند.
مردم بايد مخلصانه و براى استفاده، در مجالس عزادارى حسينى شركت كنند؛ نه براى وقتگذراندن يا به صورت عاميانهاى؛ فقط به عنوان ثواب اُخروى كه نمىدانند اين ثواب اُخروى از كجا مىآيد؟ مسلّماً شركت در مجالس مذكور، ثواب اُخروى دارد، اما ثواب اُخروى مجالس عزا، از چه ناحيه و به چه جهت است؟ مسلماً مربوط به جهتى است كه اگر آن جهت نباشد، ثواب هم نيست.
بعضى از مردم متوجّه اين نكته نيستند.
همه بايد در اين مجالس شركت كنند، قدر مجالس عزادارى را بدانند، از اين مجالس استفاده كنند و روحاً و قلباً، اين مجالس را وسيلهاى براى ايجاد ارتباط هر چه محكمتر ميان خودشان و حسينبنعلى(ع) و خاندان پيغمبر(ص) و روح اسلام و قرآن قرار دهند. (27)
* چند نكته با مداحان و نوحهسرايان
چيزى كه بنده در بعضى از خوانندگان جلسات مداحى اطلاع پيدا كردم، استفاده از مدحها و تمجيدهاى بىمعنا است كه گاهى هم مضر است.
فرض كنيد راجع به حضرت اباالفضل(ع) صحبت مىشود، بنا كنند (به) تعريفكردن از چشم و ابروى آن بزرگوار، مثلا قربون چشمت بشم(!) مگر چشم قشنگ در دنيا كم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهاى قشنگش بوده؟! اصلا شما مگر اباالفضل را ديدهايد و مىدانيد چشمش چگونه بوده؟ اينها سطح معارف دينى ما را پايين مىآورد.
معارف شيعه در اوج اعتلا است. معارف شيعى ما معارفى است كه يك فيلسوف در غرب پرورشيافته با مفاهيم غربى و بزرگشده آشناى با معارف فلسفى غرب مثل هانرى كربن را مىآورد (و) دو زانو، جلوى علامه طباطبايى مىنشاند، او را خاضع مىكند و مروج شيعه و معارف آن در اروپا مىشود.
مىشود معارف شيعه را در همه سطوح عرضه كرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامى بگيريد تا سطوح بالاترين فيلسوفها.
ما با اين معارف نبايد شوخى كنيم.
ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداكارى و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است، به صبر و استقامت او است، به آب نخوردن او است؛ در عين تشنگى و بر لب آب، بدون اين كه شرعا و عرفا هيچ مانعى وجود داشته باشد.
ارزش شهداى كربلا به اين است كه از حريم حق در سختترين شرايطى كه ممكن است انسان تصورش را بكند، دفاع كردند.
حالا يك وقت، شاعرى در يك قصيده سى چهل بيتى، اشارهاى هم به جمال حضرت اباالفضل مىكند. آن يك حرفى است. ما نبايد خيلى خشكى به خرج دهيم و سختگيرى كنيم. اما اين كه ما همهاش بياييم روى ابروى كمانى و بينى قلمى و چشم خمار اين بزرگواران تكيه كنيم، اين كه مدح نشد. در مواردى ضرر هم دارد. در فضاهايى اين كار خوب نيست. نبايد بگذاريد منبر ده دقيقهاى يا بيست دقيقهاى شما از معارف خالى بماند.
شنيدهام در مواردى از آهنگهاى نامناسب استفاده مىشود، مثلا فلان خواننده طاغوتى يا غيرطاغوتى، شعر عشقى چرندى را با آهنگى خوانده، حالا ما بياييم در مجلس امام حسين(ع) و براى عشاق امام حسين(ع)، آيات والاى معرفت را در اين آهنگ بريزيم و بنا كنيم آن را خواندن. اين خيلى بد است. خودتان آهنگ بسازيد. اين همه ذوق و اين همه هنر وجود دارد. يقينا در جمع علاقهمندان به اين جريان، كسانى هستند كه مىتوانند آهنگهاى خوب مخصوص مداحى بسازند. (28)
* اينگونه دين بدنام مىشود
كسى كه با مسائل شوروى سابق و بخشى كه شيعهنشين است - جمهورى آذربايجان - آشنا بود، مىگفت: «آن وقتى كه كمونيستها بر آذربايجانِ شوروىِ سابق مسلط شدند، همه آثار اسلامى را از آن جا محو كردند، مثلا مساجد را به انبار تبديل كردند، سالنهاى دينى و حسينيهها را به چيزهاى ديگرى تبديل كردند و هيچ نشانهاى از اسلام و دين و تشيع باقى نگذاشتند، فقط يك چيز را اجازه دادند و آن، قمهزدن بود! دستورالعمل رؤساى كمونيستى به زيردستان خودشان اين بود كه مسلمانان حق ندارند نماز بخوانند، نمازِ جماعت برگزار كنند، قرآن بخوانند، عزادارى كنند، هيچ كار دينى نبايد بكنند، اما اجازه دارند قمه بزنند! چرا؟ چون خودِ قمهزدن، براى آنها يك وسيله تبليغ بر ضد دين و تشيع بود. بنابراين، گاهى دشمن از بعضى چيزها، اينگونه عليه دين استفاده مىكند.
هر جا خرافات به ميان بيايد، دين خالص بدنام خواهد شد. (29)
عزيزان من! مؤمنين به حسينبنعلى(ع)! امروز حسينبنعلى(ع) مىتواند دنيا را نجات بدهد، به شرط آنكه چهره او را با تحريف مغشوش نكنند. نگذاريد مفاهيم، كارهاى تحريفآميز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارك و منوّر سيدالشهدا(ع) منصرف كند.
با تحريف بايستى مقابله كنيد. (30)
* پايان كلام اين كه امروز، شمر كيست؟
مرحوم شهيد مطهرى، سالها قبل از انقلاب در اين حسينيه ارشاد، قريب به اين مضمون فرياد مىكشيد كه والله بدانيد شمر، امروز - اسم نخستوزير آن روز اسرائيل (صهيونيست) را مىآورد - او است. واقع قضيه هم همين است.
ما شمر را لعنت مىكنيم، براى اينكه ريشه شمرشدن و شمرى عملكردن را در دنيا بِكَنيم، ما يزيد و عبيدالله را لعنت مىكنيم، براى اينكه با حاكميت طاغوت، حاكميت يزيدى، حاكميت عيش و نوش، حاكميت ظلم به مؤمنين در دنيا مقابله كنيم.
حسينبنعلى(ع) قيامش براى اين بود كه بينى حاكميتهاى عليه ارزشهاى اسلامى و انسانى و الهى را به خاك بمالد و نابود كند و همين كار را هم با قيام خود كرد.
مجالس ما، مجالس حسينى، يعنى مجالس ضد ظلم، مجالس ضد سلطه، مجالس ضد شمرها و يزيدها و ابنزيادهاى زمان حاضر، معنايش اين است. اين استمرار ماجراى امام حسين(ع) است. امروز دنيا پر از ظلم و جور است.
شما ببينيد چه مىكنند، در فلسطين چه مىكنند، در عراق چه مىكنند، در كشورهاى گوناگون چه مىكنند، با ملتهاى دنيا چه مىكنند، با فقرا چه مىكنند، با ثروتهاى ملى كشورها چه مىكنند. ابعاد عظيم حركت حسينبنعلى(ع)، شامل همه اين ميدان وسيع مىشود.
امامحسين(ع) نه فقط براى شيعه، نه فقط براى مسلمانها، بلكه براى احرار عالم درس دارد. رهبر آزادىبخش نهضت هند در شصت هفتاد سال قبل، اسم حسينبنعلى(ع) را آورد، گفت (كه) من از او ياد گرفتم، در حالى كه هندو بود، اصلا مسلمان نبود. در بين مسلمين هم همينطور است. ماجراى امامحسين(ع) اين است. شما گنجينهدار يك چنين جواهر ذىقيمتى هستيد كه همه بشريت مىتواند از او بهره برد و استفاده كند. (31)
----------------------------------------------------------------------------------
1) صحيفه نور، ج 15، ص 45
2) صحيفه نور، ج 18، ص 140
3) صحيفه نور، ج 14، ص 265
4) صحيفه نور، ج 15، ص 204
5) صحيفه نور، ج 12، ص 148
6) صحيفه نور، ج 9، صص 147 - 148
7) صحيفه نور، ج 8، ص 70
8) صحيفه نور، ج 8، ص 70
9) صحيفه نور، ج 8، ص 69
10) صحيفه نور، ج 18، ص 22
11) صحيفه نور، ج 10، ص 31
12) صحيفه نور، ج 1، ص 54
13) صحيفه نور، ج 9، ص 57
14) صحيفه نور، ج 9، ص 202
15) صحيفه نور، ج 18، ص 140
19) فرازهايى از فرمايشات رهبر حكيم انقلاب:
- 19/10/1386
20) 17/3/1373
21) 10/4/1371
22) 19/10/1386
23) 12/5/1373
24) 19/10/1386
25) 19/10/1386
26) 17/3/1373
27) 17/3/1373
28) 5/5/1384
29) 1/1/1376
30) 1/3/1374
31) 19/10/1386
سه شنبه 17 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
-
گوناگون
پربازدیدترینها