واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نفحاتي از عاشورائيان/ ره صد قافله دل را به نگاهي بزنند
گروه خبرنگاران افتخاري / حامد علياكبرزاده: زهير بن قين بجلي، اين يار وفادار و شيداي حسين(ع) نيز از جمله انسانهايي است كه با محبت و عشق، از مذهب خود روي گردان شده و به مذهب عشق ميگرايد. زهير كه عثمانيمذهب است در پي يك جذبه عاشقانه گام در مسيري مينهد كه تنها 72 تن شايستگي پيمودنش را داشتند و حسينيمذهب ميشود.
به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، مهمترين ويژگي عشق، مجذوب ساختن انسان است، به طوريكه عاشق با نيروي جذبه عشق ميتواند از قهقراي ذلت به اوج عزت و بلند پايگي برسد، انساني كه عاشق ميشود رنگ ميبازد و به مذهب عشق و رنگ عشاق ميگرايد. در تعاليم اسلامي ما نيز عشق به معني «اشد حبالله» (بنگريد به المنجد در معناي كلمه عشق) جايگاهي ويژه دارد. محبت، انسان عصيانگر و طاغي را زنده ميكند، چونانكه در مناجات شعبانيه از لسان معصوم ميخوانيم:
«الهي لم يكن لي حول فانتقل به عن معصيتك إلا في وقت ايقظتني لمحبتك»
پروردگارا، من هيچ تواني براي اين كه از گناه و معصيت تو دوري گزينم ندارم، مگر اينكه با محبت خويش مرا از خواب غفلت بيدار سازي.
انساني كه شيفته ذات احديت و اولياي الهي ميشود، آسانتر و پرشورتر از ديگران در مسير دين و شريعت گام مينهد، در زيارت جامعه كبيره ميخوانيم: «بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا» به واسطه محبت و دوستي شما ـ اهل بيت(ع) خداوند معالم دين را به ما آموخت.
پس آنجا كه پاي عشق به ميان ميآيد، بايد منتظر انقلاب و تغيير و اصلاح بود.
خوبرويان چو علم بر سر راهي بزنند
ره صد قافله دل را به نگاهي بزنند
گر پسند دلشان افتي و منظور حضور
به دمي راه دلت گر چه نخواهي بزنند
زهير بن قين بجلي، اين يار وفادار و شيداي حسين (ع) نيز از جمله انسانهايي است كه با محبت و عشق، از مذهب خود روي گردان شده و به مذهب عشق ميگرايد. زهير كه عثمانيمذهب است در پي يك جذبه عاشقانه گام در مسيري مينهد كه تنها 72 تن شايستگي پيمودنش را داشتند و حسيني مذهب ميشود. تاريخ اينچنين مينويسد كه:
كاروان امام حسين(ع) در مسير كوفه به منزلگاهي به نام «زرود» ميرسد. زهير بن قين كه از ابتداي حركت از مكه از دور شاهد كاروان سيدالشهداء(ع) بود و نميخواست با كاروان حضرت در يكجا فرود آيد، در اين منزلگاه مجبور ميشود به دليل وجود آب نزديك كاروان امام عليه السلام اطراق كند.
راوي ميگويد: حسين (ع) در يك طرف و ما در طرف ديگر بار انداختيم. پس در حاليكه نشسته بوديم و غذايي ميخورديم، ناگهان پيك حسين بيامد و سلام كرد و آنگاه داخل شد و گفت: اي زهير! همانا ابا عبدالله الحسين(ع) مرا سوي تو فرستاد تا نزد او بيايي. در اين موقع هر يك از ما آنچه در دست داشت، انداخت.
«دلهم بنت عمرو» همسر زهير گويد: به زهير گفتم: آيا پسر رسول خدا (ص) تو را ميخواند و نزد او نميروي؟ سبحانالله، برخيز و بشنو كه چه ميگويد و بازگرد. زهير برخاست و خدمت حسين رسيد و پس از اندك زماني شادمان و با چهرهاي تابان بازگشت.
دستور داد خيمه و بارو بنه را بردارند و درجوار اردوي امام خيمه زنند و به همسرش گفت: تو به خانه برگرد زيرا من دوست ندارم از ناحيه من، جز خير و نيكي چيزي به تو رسيده باشد. پس به همراهيانش نيز گفت: هر كدام از شما دوست دارد پسر پيغمبر را ياري كند چه بهتر است و گرنه اينك آخرين ديدار ما خواهد بود. زهير پس از آن، آنچه را كه از سلمان فارسي در اين خصوص شنيده بود براي يارانش نقل كرد و گفت: وقتي در جنگ «بلنجر» پيروز شديم و غنائمي به دست آورديم و خوشحال بوديم، سلمان فارسي به ما گفت: آنگاه كه جوان آل محمد (ص) را درك كرديد با قتال در لشكر او شادماني بيشتري خواهيد داشت و چون اكنون وقت آن رسيده است من با شما خداحافظي ميكنم» (ترجمه مقتل الحسين، مقرم ص108، لهوف، سيد ابن طاووس، ص101، مقتل الحسين، ابي مخنف ص136)
تاريخ از محتواي گفتوگوي امام حسين(ع) و زهير چيزي به دست نميدهد، اما آنچه هست اينكه جذبهاي از عشق الهي از كانون نوراني حسين بن علي(ع) بر قلب زهير تابيده شد كه آنچنان منقلب شد و جاودانه گشت. زهيري كه پيش از پيوستن به قافله حسين هيچ نامي از او نيست، پس از اينكه به كاروان عشق ميپيوندد، به نامي بسيار آشنا تبديل ميشود به طوريكه ميبينيم در مجموعه مقاتل و تواريخ واقعه كربلا سخنان بسياري از او نقل شده است و حتي او فرماندهي گروهي از سپاهيان حسين عليه السلام را بر عهده ميگيرد.
او همان زهيري شد كه در شب عاشورا خطاب به مولاي خويش گفت: به خدا قسم من حاضرم هزار بار كشته و زنده شوم اما در مقابل آن، خداوند، تو و اهل بيت(ع) تو را از مرگ نجات دهد. (مقتل مقرم ص159)
او همان زهيري ميشود كه در روز عاشورا با خطبه و سخنراني حماسياش كوفيان را شرمسار ميسازد و در جواب تهديد دشمن ميگويد:به خدا سوگند كشته شدن در ركاب حسين به مراتب بهتر است از زندگي جاودانه با شما پست فطرتان. (مقرم ص185)
و در آخر نيز سيد و مولايش حسين بن علي در كنار پيكر بي جانش ميايستد و ميفرمايد: «لايبعدنك الله يا زهير! ولعن الله قاتليك «اي زهير!خدا تو را از رحمت خود دور نگرداند و خداوند كشندگان تو را لعنت كند. (مقرم ص212)
نويسنده:حامد علي اكبرزاده
دوشنبه 16 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]