واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: تنها نه در مصيبت او آسمان گريست/ نگاهي به تأثيرپذيري شعر فارسي از واقعه عاشورا
گروه ادب: عاشورا واژهاي است كه دلها را تا چشمها بالا ميآورد و چشمها را تا زمين ناگزير ميكند؛ واژهاي كه مترادف با حسين(ع) است؛ شيرينترين فرهاد تاريخ كه عشق را به حماسه خواند و در اين بين بسياري از قلمها ناتوان در مقابل اين عشق، زانو زده و آن را مجسم ميكنند.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در تاريخ اسلام، فصلهاي شكوهمندي پيداست كه اين دين جهاني را با تصويري زلال و روشن از اصول و مواضع پايهاي اين تفكر پويا و ابدي به تماشا گذاشته است.
آنچه قبيله آسماني امام حسين(ع) به خطي سرخ در آن نيمروز بيمثل بر پوست صحرا نوشتند، راز سر بهمهري بود كه جز به بيمهري آب و بيدريغي آفتاب، نميتوانست فاش شود و چون اين راز در جهان پيچيد، تيغي تيز ميانه حق و باطل را در هيئتي ابدي فصل كرد و خون اصحاب عاشورا ضامن استيلاي جهاني حق شد.
از آن روز تا به حال، اين روز تاريخي در زبانها و قلمهاي فراواني جاري شد چندان كه اينك مشهورترين ذكر اهل فضل است؛ اما ترديدي نيست كلمه به رغم جسارت بسيار و با همه تواني كه دارد در اندازه كردن وسعت اين اتفاق عظيم، خجل و پايدرگل است.
واقعه عاشورا در تاريخ شعر فارسي
اين واقعه كه جانگدازترين اتفاق در سرتاسر تاريخ اسلام محسوب ميشود از همان اوايل تاريخ شعر فارسي مورد توجه و تأمل شعرا بوده و تكتك اجزاي روايت كربلا به نحو چشمگيري در لايههاي پنهان و پيداي شعر فارسي رسوخ كرد و تلمحيات زيبايي را رقم زد تا جاييكه ملاي رومي در بيان آن ميگويد:
كجاييد اي شهيدان خدايي/ بلاجويان دشت كربلايي
و مصائب واقعه كربلا در آثار نخستين شاعران فارسي (تا اواسط قرن پنجم) نيز راه يافته، ولي در گذر زمان به همراه بخش اعظم اشعار اين سخنوران به عدم پيوسته است.
از اواسط قرن پنجم به اين سو وضع اندكي تفاوت پيدا ميكند و آثار اين دوره حاوي اشعار صريح و مستقل در منقبت و يا تعزيت حضرت امام حسين(ع) و ديگر امامان شيعه است. در اين عصر ناصرخسرو قبادياني از جمله شعرايي است كه مكرر از واقعه كربلا ياد ميكند.
هيچ شنيدي كه به آن رسول/ رنج و بلا چند رسيد از نهاش
دفتر پيشآر و بخوان حال آنك/ شهره از او شد به جهان كربلاش
اما پررنگترين اشارات و عبارات را درباره واقعه كربلا در شعر شاعر سترگ و عارف بزرگ اين دوره «ابوالمجد مجدود بن آدم سنايي غزنوي» ميتوان سراغ گرفت؛ سنايي از معدود شعرايي است كه هر جا از مصائب ائمه(ع) ياد شده است، بيپروا بر دشمنان ايشان نيز لعنت ميفرستد و در كتاب شريف «حديقةالحقيقة و شريعةالطريقة» نيز مفصل به منقبت امام حسين(ع) و سرگذشت جانسوز آن حضرت پرداخته است.
در قرون هفتم و هشتم ذكر مناقب اهل بيت(ع) به دليل نفوذ و شيوع انديشههاي شيعي در جامعه رونقي روزافزون يافت و اهل سنت بيش از هر دورهاي در مدح و منقبت خاندان عصمت و طهارت(ع) سخنسرايي كردند و ابياتي از اين دست كه در ادوار مختلف شعر فارسي فراوان است، اما در سدههاي نخستين شعر فارسي، كمتر اشعار مستقل و مشخصي در مرثيه پيشواي سوم شيعيان ديده ميشود.
«اي قوم در اين عزا بگرييد/ بركشته كربلا بگرييد
با اين دل مرده خنده تا چند/ امروز در اين عزا بگرييد
فرزند رسول را بكشتند/ از بهر خداي را بگرييد»
ديگر شعراي اين دوره نيز (اعم از شيعه و سني) اغلب دين خود را نسبت به خاندان رسولالله(ص) ادا كرده و در رثاي ايشان اشعاري سرودند و از جمله آنان ميتوان به «امامي هروي»، «فخرالدين عراقي»، «سلمان ساوجي»، «خواجوي كرماني» و «سعيد هروي» اشاره كرد.
در قرن نهم كار منقبتگويي و مرثيهسرايي امام حسين(ع) به نحو چشمگيري ادامه يافت و در ديوان جامي، شاعر سني مذهب اين عهد ميخوانيم:
«كردم زديده پاي سوي مشهد حسين
هست اين سفر به مذهب عشاق فرض عين
خدام مرقدش به سرم گر نهند پاي
حقا كه بگذرد سرم از فرق فرقدين»
و شاعران ديگري نيز همچون «كمال غياثالدين شيرازي»، «بابا سودايي ابيوردي»، «تاجالدين حسن توني سبزواري»، «خواجه اوحد سبزواري» و «لطفاله شيرازي» نيز در اين عهد به واقعه كربلا پرداختهاند.
اوج اشعار عاشورا در زمان صفويه
اين سير در دوره حكومت صفويان كه شيعياني معتقد و متعصب بودند از جهت كيفي و كمي به اوج كمال خود رسيد و كمتر شاعري را در اين دوره ميتوان يافت كه قصيده يا تركيب و ترجيعي در ستايش پيامبر اسلام و امامان شيعه نسروده باشد.
در اين دوره چنين به نظر ميآيد كه شاعران اين كار را زكات طبع و قريحه خود به شمار ميآورند و از گزاردن آن به عنوان يك وظيفه محتوم ديني غفلت نداشتند.
در ميان شاعران اين دوره كساني به مدح ائمه(ع) پرداختهاند؛ «نظام استرآبادي»، «اهلي شيرازي» و «لساني شيرازي» قديميترند، اما مراثي امام حسين(ع) در اين عهد جاني و راهي تازه يافت و تركيببند معروف وي «باز اين چه شورش است كه در خلق عالم است/ باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» تا امروز بر سر زبانها است.
در عهد قاجار آنچه شايسته توجه و تأمل است، تغييراتي است كه در شكل مراثي به وجود آمد و نتيجه اين تغييرات «نوحه» ناميده شد؛ اگرچه اين واژه به همين معناي امروزين يعني عزاداري و ماتم داشتن است اما قدمتي كهن دارد، چنانكه فردوسي ميگويد:
«بسازيد نوحه به آواز و رود/ به بربط همي مويه زد با سرود»
و ظاهراً «يغماي جندقي» نخستين كسي است كه مجموعهاي از نوحه با همين نام و نشان در قالبهاي خاص فراهم آورده است.
«محشري بينم عيان در هفت كشور آسمان
آسمان، شرمي، آخر آسمان
شام عاشورا است اين، يا صبح محشر آسمان
آسمان، شرمي، آخر، آسمان»
يكي از همعصران يغما كه مفصل به واقعه كربلا پرداخته، «سروش اصفهاني» است كه شصتبند در رثاي امام حسين(ع) به استقبال تركيببند محتشم كاشاني سرود.
«اي ديده خون ببار كه ماه محرم است/ نزد خدا ديده گريان مكرم است»
پس از اين دوره يعني در اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم مرثيهگويان و نوحهسراياني نام برآوردند كه ازجمله مشاهير ايشان ميتوان به «ميرزا ابراهيم برودجردي»، «عبدالجواد جودني خراساني»، «صامت بروجردي» و «شيخ محمدرضا دروديان تفرشي» نام برد.
در دوران معاصر و پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران شعر عاشورايي وارد مرحله تازهاي شد و اين شعر با بياني تازه در ميان ديگر انواع ادبي روز، جلوهاي زيبا يافت و شاعران با نگاهي مدرن به بيان آن پرداختند.
آنچه گفتيم دورنمايي بود از جريان منقبتگويي، مرثيهسرايي و نوحهسرايي درباره شهادت مظلومانه امام سوم شيعيان حسين بن علي(ع) از آغاز شعر فارسي تا روزگار تاكنوني؛ بيان قيامت سرخگون حسين(ع) از زبان شاعراني كه تنها به واژه عشق انديشيدند.
نويسنده: معصومه كلانكي
دوشنبه 16 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 279]