واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: محمدرضا خالصي: مسأله مهم در شعر تازي عاشورا، تولي و تبري استمقايسه قيام جهاني امام حسين (ع) با فضاي اسطورهها قياس معالفارقي است
خبرگزاري دانشجويان ايران - فارسمقايسه قيام جهاني، ديني و انساني امام حسين (ع) با فضاي اسطورهها، قياس معالفارقي است و مسأله مهم در شعر تازي عاشورا، تولي و تبري است. به گزارش ايسنا از شيراز ، دكتر سيد«محمدرضا خالصي» معاون فرهنگي جهاد دانشگاهي فارس و محقق، پژوهشگر و مدرس دانشگاه شيراز، با بيان اين مطلب اظهار كرد: اسطوره هر چند متضمن سرگذشت قدسي و مينوي واقعههاي آغازين است؛ اما بيشك با يك واقعيت تاريخي قدسي تفاوتهاي ماهوي دارد. به اعتقاد وي در بينش اساطيري فوران و طغيان مينوي است كه عالم را ميسازد و بنيان مينهد و بر اثر مداخلات موجودات مافوق طبيعي است كه همه كارها و رفتارهاي انسان معنيدار ميشود. معاون فرهنگي جهاددانشگاهي فارس گفت: شناخت اساطير يعني دانستن رمزگونهي چگونگي پيدايش جهان، اسطورهها زيستگاه مردم ابتدايي را به ما نشان ميدهد؛ هرچند به قول «اگوست كنت» اين شناخت در سه مرحله تكوين مييابد، تئولوژيكي، متافيزيكي و تحقيقي؛ اما در هر سه مورد آنچه وجود دارد فرضيههاي اذهان ساده و بدوي است كه به قول آنتروپولوژيستها از متخيله آدمي نشأت گرفته است و انسان بدوي به جهت افق فكر بسيار محدود اسطورهها را خلق كرده و از آنها بهره برده است. اين مدرس دانشگاه افزود: يك واقعه تاريخي از تخيل سرچشمه نميگيرد، رمزگونه اتفاق نميافتد، زيستگاه مردم ابتدائي و جنبه تئولوژيكي آن را نمايش نميدهد. وقايع تاريخي بر اساس اهميت وجوديشان و نوع تأثيرگذاريشان در زندگي بشر در اذهان انسانها ميمانند و نقش بازي ميكنند. اين نويسنده شيرازي با بيان اينكه واقعه عاشوراي سال 61 هجري از مهمترين وقايع جهان اسلام است كه مسلمانان اعم از شيعه و سني آن را در قلب و جانشان زنده نگاه داشتهاند، به قول «عباس محمود العقاد» اشاره كرد كه «فقد كان الصراع بين الحسين و يزيد اول تجربه من قبيلها بعد عهد النبوه ... لم يكن الصراع بين علي و معاويه علي هذا الوضوح الذي لاشبهه فيه بين الحق و الباطل و بين الفضيله و النقيضه.» خالصي بر اين باور است كه اين حادثه جنگ سادهاي ميان نيروهاي متخاصم نيست كه ذهن بشريت از آن بسيار ديده باشد و به سرعت آن را فراموش كند. وي افزود: حادثه عظيم كربلا به مسلمانان به قول عبدالله العلائلي دانشمند برجسته اهل سنت «علمنا الحسين (ع) كيف نحرسها و علمنا كيف نقدس العقيده و كيف ندافع عنها.» و به همين دليل است كه امام حسين (ع) تنها شهيد شيعيان نيست، آنچنان كه نويسنده كتاب الحسين في الفكر المسيحي معتقد است، «الحسين (ع) شهيداً الاسلام و المسيحه و اليهوديه و لكل الاديان و العقايد الانسانيه الاخري.» نگارنده كتاب «حنجرهاي براي هميشه» تصريح كرد: مقايسه اين قيام جهاني، ديني، انساني با فضاي اسطورهها به نظرم قياس معالفارقي است قيام حضرت اباعبدالله (ع) به قول فرانسيسكو گابريلي استاد دانشگاه روم قيامي است كه رمز تداوم و جاودانگي تشيع را بايد در آن جست. اين محقق و پژوهشگر ادبيات و عرفان در پاسخ به اين سئوال كه چگونه مفاهيم عاشورايي ميتواند فرصت تفكر را در اختيار اهل ادب قرار دهد؟ گفت: هر حركت و انديشه، كلمات كليدي خود را ميطلبد. ما بدون آن كلمات طلائي، بدان مخزن دست نمييابيم؛ مثلاً كلمات كليدي فلسفي براي ورود به انديشههاي فلسفي، كلمات كليدي عرفاني براي ورود به مفاهيم عرفاني؛ لذا بيشك قيام عاشورا نيز از اين مقوله جدا نيست؛ در شعر عربي نيز اين كلمات نقشي اساسي دارند. وي خاطرنشان كرد: مثلاً «احمد شوقي» در ابيات «هذالحسين دمه بكربلا / روّي الثري و كمّا جري علي ظما / و استشهد الاقمار اهل بيته / يهوون في التّرب فرادي وثنا» و «احمد و حبور» در شعر« آتٍ علي عطشي و في زوادتي تمر النخيل/ فليخرج الماء الدفين الي وليكن الدليل/ يا كربلا تلمسي وجهي بمائك/ تكشفي عطش القتيل» و «منير الخباز» در شعر « قدست يا حسين يا قافيه الشهاده الشّما» و «عبدالكريم شمسالدين» در شعر«اسم له معني الشهاده و الوفاء / و له التمرد في وجوده الظالمين له الفداء / و مقاتلوك مازال منهم كل آنٍ كربلاء» متأثر از اين مفاهيم عاشورايي هستند. خالصي درخصوص تاريخ مرثيهسرايي نيز گفت: اولين مرثيه براي امام حسين (ع) چنانكه در «تذكره الخواص» آمده از «رباب بنت امرؤالقيس» همسر آن حضرت است، هنگامي كه سر مقدس اباعبدالله را در شام به نزد اهل بيت آوردند رباب سر را بوسيد، به دامان گرفت و سرود: «وا حسينا فلانسيت حسينا / اقصدته اسنه الاعداء / عادروه بكربلاء صريعا / لاسقي الله جانبي كربلاء» نويسنده كتابهاي زبانشناسي شطح و فرسايشها با بيان اينكه ميتوان از مرثيه املقمان خواهر مسلم بن عقيل هم نام برد ادامه داد: بيشتر شاعران شيعي چه در زبان تازي و فارسي، مراثي جانسوزي براي حضرت اباعبدا... (ع) سرودهاند كه مشهورترين آنها در زبان عربي مرثيه كميت «و من اكبر الاحداث كانت مصيبه/ علينا قتيل الادعياء الملحب»، مرثيه سيد حميري «امرر علي جدث الحسين / و قل لاعظمه الزكيه»، مرثيه دعبل «افاطم لوخلت الحسين مجدّلاً/ و قدمات عطشاناً بشط فرات»، مرثيه شريف رضي «كربلا لازلت كرباً وبلا / ما لقي عندك آل المصطفي»، مهيار ديلمي «و ليس صديقي غير الحزين / ليوم الحسين و غير الاسوف» و مرثيههاي بسياري از عمارهي يمني، هاشم كعبي، فلاح كاظمي، ابن العرندس، علاء الدين شفهيني، محمد السماوي، عبدالحسين اسدا...، مهدي الاعرجي، ناجي الخميس و ديگران نام برد. اين مدرس دانشگاه و پژوهشگر ادبيات عرب با بيان اين نكته كه مهمترين ويژگي شعر عاشورايي در زبان تازي مسأله مهم تولي و تبري است ادامه داد: در اين شعر، شاعران شيعي به همان اندازه كه به خاندان رسول (ص) عشق ميورزند، به دشمنان آنها خشم و نفرت نثار ميكنند. مثل خالد بن مهاجر در شعر «ابني اميه هل علمتم انني / احصيت ما با لطف من قبر / صب الاله عليكم غضباً/ ابناء حيش الفتح او بدر» وي افزود: از ابتدا نيز چنين بوده است كه شاعران شيعي مشروعيت حاكمان مستبد اموي را زير سئوال ميبردند، به همين دليل اين بر حاكمان خودكامه، گران ميآمد و شاعران عاشورائي مدام در تضييق، تهديد، تحديد و آزار به سر ميبردند. مثلا «سيد حميري» كه سرود «يا رهط احمدان من اعطاكم / ملك الوري و عطاؤه اقسام / رد الوراثه و الخلافه فيكم / و بنو اميه صاغرون رغام / اوذي واشتم فيكم و يصيبني / من ذي القرابه جنوه و ملام» و يا «دعبل» كه بارها گفته بود: «انا احمل خشبتي علي كتفي منذ اربعين سنه و لست اجد احداً يصلبني عليها» نگارنده كتاب «حافظ و ادبيات عرب» معتقد است شاعران عاشورايي در پيدا و پنهان، منزل به منزل، كوي به كوي، شهر به شهر و ديار به ديار اشعار خود را منتشر ميساختند و بذر عدالتخواهي را در سينه عاشقان ميكاشتند. وي افزود: شاعران عاشورائي هرچند ميگريستند، اما از اشكها محملي ميساختند براي قيام عليه حاكمان خودكامه، اشكها را با صلابت و صولت شمشيرها ميآراستند. خالصي به اشعار «عوف ازدي» اشاره كرد كه سروده بود «صحوت و قد صح الصبا و العواديا / و قلت لاصحابي اجيبوا المناديا / و قولوله اذقام الي الهدي / و قل الدعا لبيك داعيا / الا وافع خير الناس جداً و ولداً / حسيناً لا هل الدين الا كنت داعيا / فياليتني اذا ذاك كنت شهدته / فضاربت عنه الشانئين الاعاديا / و دافعت عنه ما استطعت مجاهداً / و اعلمت سيفي فيهم و سنانيا» معاون فرهنگي جهاددانشگاهي فارس افزود: آنها معتقد بودند، اگر در كربلا نبودند تا زوبين و شمشير بچرخانند و دادِ دل از دشمنان آل رسول (ص) بگيرند. امروز زبان آنان شمشيري است در كام و ذوالفقاري است در نيام پس زبان به جهاد بزرگي كشاندند. آنچنان كه «عمارهي يمني» سرود: «آسي و قلبي بين صبر حاذل / و تجلّدٍ قاص و هم دان/ قد سهلت حزن الكلام لنادب / آل الرسول نواعب الاحزان / فا بدل مشايعه اللسان و نصره / ان نات نصر مهندٍ و سنان / و اجعل حديث بني الوصي ظلّهم / تشبيب شكوي الدهر و الخذلان» خالصي در پاسخ به سئوال ديگري با بيان اينكه در زبان تازي حماسه اباعبدالله (ع) بيش از هر بخش ديگر آن نهضت مورد توجه شاعران قرار گرفته است ادامه داد: در شعر عربي زيباترين صحنههاي نبرد امام (ع) به شكل حماسي ترسيم شده و رشادتهاي امام و اصحاب گراميشان به بهترين نحو بيان گشته است. مثل «موسي الزين شراره» كه سرود «في مثل هذا اليوم شادلنا الدم / مجداً به ثغر العلي يترنم / مجداً دعائمه الشهاده و الفدا / تتهدم الدنيا و لايتهدم» اين محقق و پژوهشگر افزود: در مورد جنگاوري و دلاوري امام بسيار نوشته و گفتهاند؛ مثل «حسن قشاق» كه « و ردوا علي الهيجا و رود الهيم / وراوا عظيم الخطب غير عظيم / يتسابقون الي الهجوم كانهم خلقوا اليوم تسابق و هجوم» و يا «محمد كامل شعيب العاملي » كه نگاشت «ركبت مشمراً للحرب حتي / اذقت بهدا العدا الموت الزؤاما / بقله ناصر تلقي الاعادي / و في الهيجا تمتشق الحساما» و شهادت كه زيباترين پايان اين حماسه است؛ «يا سيد الشهداء كم زمني يحنُّ الي الشهاده / من انت / توقفك الحواجزان ذكرتُ اسم الحسين / هذا نحيف الحاقدين / اسم له معني الشهاده و الوفا / و له التمرد في وجوه الظالمين له الفداء و مقاتلوك مازال منهم كل آن كربلا انتهاي پيام
شنبه 14 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]