تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دانايى سرآمد همه خوبى‏ها و نادانى سرآمد همه بدى‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816439477




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آشنايي با جريانهاي سياسي تاريخ معاصر ايران(5)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: آشنايي با جريانهاي سياسي تاريخ معاصر ايران(5)
خبرگزاري فارس:بدون شك پرافتخارترين و اسطوره اي ترين نام در قاموس ملي گرايان نام دكتر محمد مصدق است. بنابر اين و به ناگزير، ابتدا بايستي نگاهي هر چند سريع و گذرا به زندگاني او داشته باشيم.


ملي گرايي در 27 سال اخير، بيش از آن كه با آرمان هاي وطن خواهي و حفظ تماميت كشور در برابر تعرض بيگانگان به صحنه آمده باشد، به پرچمي براي مخالفت با نظامي تبديل شده كه تاوان سنگيني را براي حفظ استقلال كشور پرداخته است. آنچه در اين سال ها با عنوان ملي گرايي شناخته شده، در چارچوب به رخ كشيدن يك مقطع تاريخي ايران و نقش گروهي به نام جبهه ملي و رهبر آن مصدق بوده است. يك برهه تقريبا دهساله (بين سال هاي 1322 تا 1332) همواره از سوي ملي گرايان به عنوان الگويي جاودان براي سياست هاي كشور مورد توجه قرار گرفته است. اين مدعا چه قدر پذيرفتني است؟
بدون شك پرافتخارترين و اسطوره اي ترين نام در قاموس ملي گرايان نام دكتر محمد مصدق است. بنابر اين و به ناگزير، ابتدا بايستي نگاهي هر چند سريع و گذرا به زندگاني او داشته باشيم.

اشراف زاده قجري
محمد مصدق السلطنه پرورش يافته خانواده اي از اشراف قاجار و فرزند وزير دفتراستيفاي (وزارت ماليه) ناصرالدين شاه است. او در نوجواني به منصب رئيس استيفاي خراسان دست يافت. قضاوت دقيقي درباره اتهام جعل اسناد و تصاحب املاك برخي از روستاهاي قوچان به مصدق السلطنه در اين دوران وجود ندارد.
مصدق در اولين دوره مجلس شوراي ملي نماينده اشراف اصفهان بود. عضويت در لژ فراماسونري جامعه آدميت در سال 1286، سفر به پاريس براي تحصيلات در دو سال بعد از آن و اخذ دكتراي حقوق از سوئيس به سال 1292 از ديگر سوابق ابتدايي مصدق است. او پس از آن به عنوان مدرس در مدرسه علوم سياسي كه با مديريت دو عنصر فراماسونري به نام هاي مشيرالدوله و مشيرالملك براي پرورش نخبگان ايراني مطابق فرهنگ غربي تاسيس شده بود، به كار گرفته شد.

مشاركت در سركوب جنبش تنگستان
مصدق در زمان قرارداد 1919 وثوق الدوله ايران را ترك كرده و در سوئيس رحل اقامت افكنده بود. خودش گفته است كه در اين سفر قصد داشته است با كسب تابعيت سوئيس در آن كشور به تجارت مشغول شود. پيشنهاد وزارت ماليه از سوي مشيرالدوله به مصدق باعث بازگشت او از طريق آب هاي جنوب به كشور مي شود ولي در راه بازگشت به گفته خودش سياست انگليسي ها او را به مسئوليت ايالت (استانداري) فارس منصوب مي كند. همراهي مصدق با پليس جنوب (اشغالگران انگليسي) در سركوب ياران رئيسعلي دلواري در اين دوره از بخش هاي تاريك زندگي اوست.
مصدق در 16 اسفند 1322 در جلسه مجلس اعتراف مي كند كه كنسول انگليس را متقاعد كرده بود كه اگر مسئوليتي كه وي آن را تنبيه تنگستاني ها مي نامد، به او سپرده شود، از منفوريت بيشتر انگليسي ها جلوگيري خواهد شد. اين اقدام مصدق با دستگيري چند تن از سران جنبش تنگستان در مناطق شبانكاره و دالكي (بين شيراز و بوشهر) همراه بود.
كودتاي سوم اسفند رضاخان و رئيس الوزرايي سيدضياءالدين طباطبايي در همين دوره رخ داد. مصدق در مقام استانداري فارس از پذيرش دولتمردان جديد سرباز زد و دستگير شد. اما پس از ناكامي كابينه سياه سيدضياء و بازگشت قوام السلطنه به قدرت، مسئوليت وزارت دارايي به مصدق رسيد. پس از آن هم به توصيه انگليسي ها استانداري آذربايجان به او سپرده شد تا با گرفتن اختيارات نظامي از رضاخان (وزير جنگ وقت) شورش ماژورلاهوتي را در آن خطه سركوب كند. مخالفت دولت مركزي با تقاضاي ادامه اختيارات نظامي مصدق در آذربايجان پس از سركوب اين شورش، استعفاي وي را به دنبال داشت. مصدق سپس در كابينه مشيرالدوله وزير خارجه شد. در همين دوران توصيه مصدق به مشيرالدوله براي استعفا از مقام خود زمينه را براي رئيس الوزرايي رضاخان هموار ساخت. رضاخان هم متقابلا مصدق را به كابينه خود دعوت كرد. در دوره اي كه رضاخان پرچم جمهوري خواهي را براي اهداف بعدي انگليس بلند كرده بود، برخلاف مخالفت هاي شهيد مدرس با اين توطئه، مصدق در فراكسيون منفردين عضويت داشت كه به رغم ظاهر بيطرف آن، داراي اعضايي از گروه مشاوران رضاخان بود. مصدق همچنين با ارائه يك تفسير حقوقي از قانون، مجلس را به اعطاي فرماندهي كل قوا به رضاخان متقاعد كرد.
با اين كه او به اتفاق چند فراماسونر ديگر (حسين علا، تقي زاده و يحيي دولت آبادي) علم مخالفت با به سلطنت رسيدن رضاخان را بلند كرده بودند، ولي لحن اين مخالفت مصدق، با تاكيد بر نفي سلسله قاجار و «عقيده مندي و ارادت» به رضاخان و «خدمات او به مملكت»(!) همراه بود. اين در حالي بود كه شهيد مدرس به سختي در مقابل رضاخان ايستادگي مي كرد. نطق هاي قبل از دستور مصدق حاوي مواردي از تقدير و حتي تقديس از رضاشاه است.
با اين همه، مصدق در سال هاي پس از عزل رضاشاه توسط انگليسي ها، او را سرسپرده انگليس، ناقض قانون اساسي، ظالم و مستبد خواند و مدعي شد كه در آن دوران، در ستيز با ديكتاتوري رضاشاه بوده است.
حال آن كه با اولين اعمال نفوذ رضاشاه در انتخابات مجلس، مصدق راه روستاي احمدآباد را در پيش گرفت و در شرايطي كه رضاشاه به سركوب مردم و عالمان دين مشغول بود، مصدق زندگي آرامي را با مطالعه و كشاورزي در كنج دنج اين روستا مي گذراند. فقط در سال 1319 وي به واسطه انتساب به دامادش احمد متين دفتري :كه در مقام دولتي اش ناتواني نشان داده بود- به همراه او دستگيرو به بيرجند تبعيد شد. در ضعف نفس مصدق در اين مقطع همين بس كه او مي گويد: «در عرض راه و در زندان دو مرتبه اقدام به خودكشي نمودم.»
مصدق از راه يافتگان به مجلس چهاردهم در سال 1322 بود كه زيرسايه سرنيزه اشغالگران انگليسي تشكيل شد. انتخابات اين دوره در حالي برگزار شد كه آيت الله كاشاني به دليل مبارزه با اشغالگران در زندان فلك الافلاك خرم آباد به سر مي برد و به رغم انتخاب از سوي مردم تهران، نامش از سوي دولت تحت الحمايه متفقين از جمع نمايندگان منتخب مردم، حذف شد.

مصدق و اشغالگران انگليسي
نكته عجيب در اين دوره، دوگانگي مواضع مصدق است. او در جلسه روز سه شنبه 16/اسفند 1322 با جدا كردن حساب «كاكس» (مامور انگليس در انعقاد قرارداد ذلت بار 1919 وثوق الدوله) از دولت انگليس مي گويد: «مامورين متفقين حقيقتا بعضي هايشان به قدري خوب هستند كه هر قدر بخواهيم اظهار تشكر كنيم كم است. ولي البته مامورين بدي هم داشتند مثل كاكس كه آمد در ايران قرارداد وثوق الدوله را با انگليس گذاشت. نمي شود همه را به پاي هم گذاشت. هر دولتي، خوب دارد، بد دارد. البته نظريات آنها نظر دولت هاي «متفقين ما» نيست. نظريات متفقين ما جز خوبي و احسان چيزي نيست.»(!)
اما وي در يازدهم آذرماه سال بعد (1323 شمسي) طرح موازنه منفي را :كه حاوي ممنوعيت مذاكره دولت براي واگذاري امتياز نفت و اجازه استخراج نفت به شركت هاي خارجي با استحضار مجلس بود- ارائه كرد. طرحي كه به گفته حسين مكي همفكر مصدق در آن دوره از سوي «فرمند» نماينده همدان تهيه و توسط مصدق اعلام شده بود.
فرداي همين روز، مصدق با طرحي كه به موجب آن امتياز نفت جنوب را كه به شركت انگليسي دارسي واگذار شده بود لغو مي شد، مخالفت كرد.
آيت الله كاشاني همچنان در زندان متفقين به سر مي برد. مراجعه موكلان براي تلاش مصدق و يارانش در جهت آزادي اين رهبر ديني و نماينده منتخب مردم، به سوال او از دولت سهيلي درباره مجوز قانوني بازداشت «جمعي از ايرانيان» انجاميد و مصدق حاضر نشد اقدام ويژه اي را با توسل به مصونيت پارلماني آيت الله كاشاني انجام دهد. آيت الله كاشاني در زندان تاكيد كرده بود: «اگر زنده ماندم و از زندان آزاد شدم كاري مي كنم كه اين ملت مسلمان يك قطره نفت به انگليس ندهد.»
تقاضاي مصدق از دولت قوام در روز 12 اسفند 1324 براي خروج نيروهاي بيگانه از كشور، نگراني نخست وزير از افزايش قدرت مجلس را به دنبال داشت. قوام السلطنه از طريق ائتلاف با حزب توده (تحت الحمايه شوروي اشغالگر مناطق شمالي كشور) توانست در انتخابات پانزدهم از راهيابي مصدق و آيت الله كاشاني به مجلس جلوگيري كند. راي گيري در اين مجلس براي نخست وزيري مصدق ثمري نداشت و حكيم الملك با يك راي بيشتر به اين منصب دست يافت.
اين دوره اي است كه آيت الله كاشاني با ترتيب دادن يك اجتماع ده ها هزار نفري از مردم تهران در حمايت از مردم فلسطين و مخالفت با تاسيس رژيم صهيونيستي، توانايي خود در بسيج مردم را نشان داد.
پيش از آنكه عبدالحسين هژيز بتواند به توصيه شاه درباره كسب حمايت آيت الله كاشاني براي نخست وزيري خود عمل كند، آيت الله كاشاني مخالفت خود را با اين امر اعلام كرده بود و اجتماع عظيمي با محوريت فداييان اسلام براي حمايت از آيت الله كاشاني در مقابل منزل آن مرحوم ترتيب يافته بود. اين بسيج عمومي دوستان مصدق را كه توانسته بودند به مجلس راه يابند به همراهي با خواسته آيت الله كاشاني درباره ملي شدن نفت ترغيب مي كرد. در شرايطي كه آيت الله كاشاني در اعلاميه شديداللحني بر ضد شركت نفت، لغو امتياز نفت را خواستار شده بود، دوستان مصدق طرحي را با دو فوريت به مجلس تقديم كردند كه كان لم يكن شدن قرارداد شركت نفت ايران و انگليس را خواستار مي شد.

شكل گيري جبهه ملي
نگاهي به فعل و انفعالات اين دوره نشان مي دهد كه ياران مصدق بيش از آنكه پشتگرم به محبوبيت او براي پيشبرد برنامه ملي شدن صنعت نفت باشند، به نفوذ معنوي آيت الله كاشاني :كه به بهانه دست داشتن در ترور شاه مجددا تبعيد شده بود- دل بسته بودند. (پيش از اين حادثه آيت الله كاشاني در ملاقاتي با مصدق، وي را به دليل گوشه نشيني و سكوت مورد انتقاد شديد قرار داده بود).
رويه كج دار و مريز مصدق همچنان ادامه داشت. او به رغم مخالفت با قرارداد موسوم به گس-گلشاييان- كه در آن تلاش مي شد افزايش دوشيلينگي سهم ايران در هر تن نفت، ايده ملي شدن نفت را به فراموشي مبتلا سازد- در نامه اي به مجلس توصيه كرد: «در صورتي كه بايد (از مجلس) بگذرد، اگر مي توانيد در ماده واحده توضيح دهيد كه شش شيلينگ حق الامتياز، ليره طلاست كه به نرخ ليره كاغذي پرداخت مي شود.»
با نزديك شدن زمان انتخابات مجلس شانزدهم، مصدق در پيغامي به شهيد نواب صفوي از وي براي گسيل يارانش به منظور يك راهپيمايي به سوي دربار در جهت جلوگيري از تقلب در اين انتخابات استمداد كرد. حضور اين جمع در برابر دربار و برخورد شجاعانه برخي از فداييان اسلام مثل شهيدسيد حسين امامي با هژير و سپس اعزام نمايندگان اين اجتماع براي مذاكره با شاه تشكيل «جبهه ملي» متشكل از نمايندگان مذاكره كننده را به دنبال داشت. تلاش فداييان اسلام و حاميان آيت الله كاشاني براي مبارزه با تقلب هاي صورت پذيرفته در اين انتخابات در مرحله شمارش آرا، در نهايت پيروزي ياران مصدق را به دنبال داشت تا آنها امروز بتوانند امتياز ملي شدن صنعت نفت را صرفا به نام خود و دكتر محمد مصدق مصادره كنند!
.................................................................
ادامه دارد...
 شنبه 14 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن