واضح آرشیو وب فارسی:مهر: گزارش تمرين تئاتر /"شكار روباه" رفيعي تاريخ ايران و خواجه تاجدار را زنده ميكند
علي رفيعي پنج سال پس از نمايش "در مصر برف نميبارد" اين روزها نمايش "شكار روباه" را با موضوع آغامحمدخان قاجار يا "خواجه تاجدار" براي اجرا در جشنواره تئاتر فجر و سپس تالار وحدت آماده ميكند.
به گزارش خبرنگار مهر، تاريخ ايران دورههاي مختلف را پشت سر گذاشته و كشورمان ايران زندگي و حكومت پادشاهان بسيار را بر صفحات عمر خود ثبت كرده است. اين اتفاق و رويدادهاي گوناگون انگيزه و بستري براي مورخان شده است.
امروز كساني هستند كه به نگارش تاريخ و رخدادهاي برجسته آن مشغولند. آنها با قلم خود گوشهها و زواياي اين مقاطع را آشكار كرده و به شخصيتهاي مختلف تاريخ عينيتي امروزي ميبخشند تا چهره اين گذشتگان مقابل ما زنده و روشن شود.
گاه اين زندگي بر پرده سينما شكل ميگيرد و گاه حضور خود را بر صحنه تئاتر ثبت ميكند. در هر صورت احيا كردن اين زندگيها نيازمند نگاهي تيزبين است كه توانايي حيات بخشيدن به بندبند كهنه تاريخ را داشته باشد.
سيامك صفري و ستاره اسكندري در صحنهاي از تمرين نمايش "شكار روباه"
نمايشهايي هستند كه بخشي از تاريخ ايران و جهان را بر صحنه تئاتر زنده كرده و حال و هوايي قديمي اما جذاب از نوع زندگي كه انسان معاصر توانايي دستيابي به آن را ندارد، به نمايش ميگذارند. اين روزها نيز تار و پود خاطره و گذشتهاي نه چندان دور در حال شكلگيري است و مراحل تكامل و عينيت يافتن را طي ميكند.
اين روزها مردي از تاريخ ايران براي زندگي بر صحنه نمايش، دوباره زاده ميشود تا زنان و مردان امروز در بخشي از زندگي، خشونت، تنفر و شاديهاي وي سهيم شوند. مردي كه شايد نامش در تاريخ پادشاهان ايراني بيشتر مورد توجه باشد. پادشاهي از دوره قاجار كه نام خود را نه به عنوان يك پادشاه بلكه به عنوان خواجه تاجدار در صفحات تاريخ ايران ثبت كرد.
آغامحمدخان قاجار فرزند محمدحسن قاجار به دستور كريمخان زند در پستوهاي حكومت زنديه با تحقير و تنفر زيست تا روزي اين دو حس انگيزهاي شود براي خونخواهي و پادشاهي وي بر ايران زمين. حكومتي كه آغامحمدخان در طول آن به نزديكان خود نيز رحم نكرد و آنان را به تيغ مرگ سپرد.
اين روزها آغامحمدخان با تمام خصوصيات و عواطف خود، همه تنفر و ترسي كه حس كرد با قلم و نگاه علي رفيعي، زندگي در كالبد سيامك صفري را تجربه ميكند. اين بار صحنه زندگي وي نه مازندران است و نه تهران. صحنه نمايش تالار وحدت ميزبان تنفر، ترس و آرزو و خونريزيهاي اين شاه قاجار خواهد بود.
اين بار آغامحمدخان برادران خود را نه در خفا بلكه مقابل ديدگان تماشاگري به قتل ميرساند كه در لحظه رفتار وي را به قضاوت مينشيند. اين بار آغامحمدخان نه به ميل خود بلكه به خواست رفيعي زندگي ميكند تا هر آنچه زماني در چارديواري تنهايي تجربه كرده بازگو كند.
اين بار جعفرقلي، مرتضيقلي، مصطفيقلي و ميرزاقلي چهرههايي آشنا دارند كه در صحنه نمايش بلوغ يافتهاند. هدايت هاشمي، افشين هاشمي، محمود راسخفر و داريوش موفق در نقش اين برادران، طمع تلخ كشته شدن به دست برادر را ميچشند.
اين بار عمه بگم با چهره ستاره اسكندري تخم نفرت را در ذهن و قلب آغامحمدخان پرورش ميدهد و سيامك صفري با دست خود به زندگي وي پايان ميدهد. مرداني با لباس امروزي نقش كساني را ايفا ميكنند كه بر سر حكومت خون يكديگر را بر زمين ميريزند.
اين روزها هفتمين طبقه تالار وحدت ميزبان شكلگيري آغامحمدخان قاجار است پيش از آنكه مقابل ديدگان عموم ظاهر شود. فرصتي شد تا شاهد شكلگيري لحظههايي از اين زندگي باشيم. جعفرقلي و مرتضيقلي مقابل ديدگانمان از آمدن آغامحمدخان ميگويند و چشم انتظار آمدن وي هستند.
ميرزاقلي به صحنه ميآيد و از همان بدو ورود بارقه تنفر ميان او و مرتضيقلي حس ميشود. نزاعي ميان دو برادر شكل گرفته كه با ورود بيوه جهانسوز رفتهرفته آرام ميگيرد. مصطفيقلي برادر تني مرتضيقلي وارد ميشود و بعد از آشنايي با دو برادر ناتني خود از وضعيت ايل قاجار شكوه كرده و آن را ايلي از دست رفته ميداند.
در اين ميان چهره مردي نحيف و لاغر اندام با پارچهاي قرمز در دست و شمشيري در صحنه تمرين نمايان ميشود. با صدايي گرفته زبان ميگشايد و كلماتش مردان حاضر در صحنه را يك گوشه جمع ميكند. تعجبي در چهرههاست و جملهاي بيان ميشود: "نايب شماييد؟"
آغامحمدخان به ذكر خصوصيات برادران خود ميپردازد و يك باره تنفر خود را در نقشهاي براي انتقام، اتحاد ايل قاجار و به قدرت رساندن آن بازگو ميكند. نقشه جمعآوري و بدست آوردن پول از طريق سرقت كاروان جمعآوري ماليات در راه گرگان به شيراز كه باعث خوشحالي ميرزاقلي ميشود.
طغيان مرتضيقلي در تقابل با نگاه نافذ آغامحمدخان فروكش ميكند. مخالفتي ميان برادران وجود ندارد، وظايف و مسئوليتهاي خود را از برادر ميگيرند و مبهوت اعتماد به نفس آغامحمدخان، بيرون رفتن وي را نظارهگر هستند.
جملاتي رد و بدل ميشود و در اين ميان مرتضيقلي دهان ميگشايد و از آغامحمدخان به عنوان شكارچي روباه ياد ميكند. "شكار روباه" عنوان نمايشي است از زندگي و نحوه به قدرت رسيدن آقامحمدخان قاجار و انتقامجويي وي.
رفيعي 17 سال پيش "شكار روباه" را نوشت و بعد از گذشت سالها تصميم گرفت آن را در صحنه تالار وحدت اجرا كند. وي معتقد است اين نمايش هنوز بيات نشده و طراوت و شادابي خود را دارد. با دقت و حساسيتي خاص كه رفيعي و همنسلان وي در عرصه كارگرداني تئاتر دارند، اين كارگردان تئاتر نظاره گر صحنهها و بازي بازيگران خود ميشود.
در بخشهايي به زيبايي به تفسير حال و هواي آن دوره از تاريخ و زندگي آغامحمدخان ميپردازد تا بازيگران هدف از اجراي صحنههاي مختلف را بيشتر درك كنند. رفيعي حس انتقامجويي آغامحمدخان را محركي براي به قدرت رسيدن وي و البته رسيدن به قدرت را در آن دوران سهلالوصول ميداند. او از گروه خود ميخواهد اين وضعيت را در صحنه با گفتار و حركت نشان دهند.
رفيعي به پيشنهادهاي بازيگران خود گوش ميدهد و با صبر و حوصله اجراي هر يك از اين پيشنهادها را نظاره كرده و از آن ميان بخشهايي را برگزيده و مابقي را با ارائه توضيح كنار ميگذارد. وي معتقد است از ميان اين پيشنهادها لحظههايي ناب و خوب شكل ميگيرد.
افشين هاشمي، علي رفيعي، محمود راسخفر
نكته قابل توجه در خصوص كارگرداني چون رفيعي، آشنايي وي با صحنه نمايش و زواياي مختلف آن است. طوريكه در فضاي كوچك سالن تمرين تالار وحدت، با قرار دادن تخته و نيمكت صحنه سالن نمايش تالار را شبيهسازي كرده و بازيگر را مقابل ابعاد واقعي تالار قرار ميدهد.
در كنار تجربه، تيزهوشي و نگاه منحصر به فرد رفيعي، نكته قابل توجه ديگري وجود دارد كه بازي متفاوت بازيگران به خصوص سيامك صفري در نقش آغامحمدخان قاجار است. وي با نقشآفريني متفاوت نسبت به بازيهاي گذشته خود در اين نمايش حضور دارد. بازيگري كه حتي در زمان تمرين مخاطب را تحت تأثير شخصيت و رفتار آقامحمدخان قاجار قرار ميدهد.
هومن برقنورد، علي سليماني، علي ميلاني و رضا افشار از ديگر چهرههاي آشناي بازيگري تئاتر هستند كه در شكلگيري مقطعي از زندگي خواجه تاجدار سهيم هستند. اين نمايش از نيمه دوم بهمنماه در تالار وحدت به اجرا درميآيد.
دوشنبه 9 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 234]