واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: اولين مصاحبه آخرين فرزند استاد مطهري
محمد مطهري، با انتقاد از برخي سياستها به بهانه حفظ نظام گفت: اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» انجام ميشود سقوط نكند، گمان نميكنم هيچ عامل ديگري بتواند اين نظام را از بين ببرد... اشتياق بينندگان «تابناك» پس از هشت ماه همراهي مباحث تحليلي دكتر محمد مطهري در نقد پارهاي سياستها در كشور و نيز برخي رفتارهاي اجتماعي ايرانيان، وي را متقاعد كرد تا براي نخستين بار در گفتوگويي به شرح دغدغههايش بپردازد.
محمد مطهري، در گفتوگو با «تابناك» با انتقاد از برخي سياستها و عملكردها گفت: اگر پيش از پيروزي انقلاب از ما ميپرسيدند كه «در زمان جمهوري اسلامي اگر كسي پس از يك سال تلاش بيحاصل براي اجراي عدالت، فرياد دادخواهي و «يا للمسلمين» سر دهد مسئولان چه خواهند كرد؟»، فكر ميكنم اكثريت قريب به اتفاق ما ميگفتيم كه اگر چنين اتفاقي بيفتد همه از روحاني و غير روحاني به خروش خواهند آمد و تلويزيون تا به نتيجه رسيدن دادخواهي، مردم را در جريان قرار خواهد داد. اما امروز به چه نقطهاي رسيدهايم؟ نامه استمداد خانواده دكتر زهرا بني يعقوب ـ يك خانم پزشك جوان (دختر يك پاسدار و از زندانيان سياسي پيش از انقلاب) كه در پاركي در همدان دستگير شده و دو روز بعد در بازداشتگاه جان داد ـ را حتما خواندهايد. حتي اگر نصف آن نامه هم راست باشد، واقعا واي به حال ما. (فريادهاي شهيد مطهري در آخرين روزهاي حيات در پاي تلفن خطاب به دادستان وقت انقلاب هنوز در گوشم است كه مبادا در جريان تعيين مجازات مقامات رژيم طاغوت ظلمي صورت گيرد).
محمد مطهري، آخرين فرزند شهيد آيت الله مطهري، تنها فرزند استاد است كه همچون پدر راه يادگيري علوم ديني را برگزيده و البته جز به كار علمي نپرداخته است. برخي معتقدند علاوه بر كسوت روحانيت، شباهتهاي ديگري نيز به پدر دارد. اما قطعا يكي از ميراثهاي او از پدرش را بايد دردمندي و دغدغه او نسبت به جامعه و اقدام در اين زمينه دانست. او با درك برخي معضلات دردناك جامعه تلاش ميكند تا از بطن فرهنگ اسلامي راه حلهاي فراموش شده را يادآوري كند.
او ميگويد از همان كودكي قصد ورود به كسوت روحانيت داشته، هرچند سالها پس از شهادت پدر، پي نوشت پدر را بر نامه عذرخواهي خود – كه وقتي از ترس معلم كلاس اول دبستان به مدرسه نرفته به او نوشته - ميبيند كه آرزو كرده او نيز روحاني شود.
گرچه حجت الاسلام محمد مطهري ـ كه علاوه بر تحصيلات حوزوي داراي مدرك مهندسي برق از دانشگاه شريف، كارشناسي ارشد فلسفه از دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و دكتراي فلسفه دين از دانشگاه تورنتوي كاناداست ـ همواره از مصاحبه و ظاهر شدن در رسانهها گريزان بوده است، اما اشتياق بينندگان تابناك پس از چند ماه همراهي مباحث او در نقد پارهاي سياستها در كشور و نيز رفتار اجتماعي ايرانيان با بيش از 330 هزار بازديد از سيزده مقاله او در اين سايت، وي را متقاعد كرد تا براي اولين بار در گفتوگويي با اين سايت به شرح دغدغههاي خود بپردازد. مقالات اول تا هشتم وي در نقد رفتار مسئولان و مابقي در نقد رفتار اجتماعي ايرانيان است.
وي در معرفي خود ميگويد: نامم محمد است. اين را از اين جهت ميگويم كه بعضي از خوانندگان هنوز من را با برادرم (علي آقا) كه نماينده مجلس است اشتباه ميگيرند. هفتمين و آخرين فرزند شهيد مطهري هستم. هنگام شهادت پدر سيزده ساله و كلاس دوم راهنمايي بودم. درسهاي حوزوي را به طور جدي بعد از ديپلم در سال 63 آغاز كردم و در سال 73 به كسوت روحانيت درآمدم و فقط به كار علمي اشتغال داشته و دارم.
وي درباره انگيزه خود از نوشتن مقالات اجتماعي سايت «تابناك» گفت: انگيزه من در بخش نقد رفتار مسئولان با انگيزهام در بخش رفتار اجتماعي متفاوت بود. در بخش نقد برخي سياستها در كشور، راستش را بخواهيد نه براي مردم اينها را نوشتم و نه خالصانه براي خدا؛ بلكه از ترس عذاب آخرت سكوت را جايز ندانستم.
مطهري با اشاره به آنچه در بازداشتگاه همدان براي دكتر زهرا بني يعقوب اتفاق افتاد گفت: تقريبا همه افرادي كهتريبوني در اختيار دارند راحتترين راه را انتخاب ميكنند: «سكوت». اما اين در واقع از سختترين راههاست. شما قرآن كه ميخوانيد، ميبينيد خيلي از عتابها و مجازاتها نه به خاطر عمل كردنها بلكه به خاطر عمل نكردنها و واكنش نشان ندادنهاست. در زيارت هم صحبت از «سمعت بذلك فرضيت به» شده است. (شنيدند و به آن راضي بودند يعني عكس العملي نشان ندادند).
وي افزود: بعضي فكر ميكنند «تشويش اذهان» فقط به اين معناست كه يك نفر سخنان تندي عليه مسئولان مطرح كند و دستاوردهاي انقلاب را زير سؤال ببرد. در عصر اينترنت و ماهواره، آنقدر حرف نامربوط به گوشها آشناست كه با سخنان هتاكانه، غير منصفانه و بي مبنا، ذهن كمتر كسي مشوش ميشود. آنچه بارزترين مصداق تشويش اذهان است، «سكوت» كساني است كه نبايد در مورد اينگونه وقايع سكوت كنند و اين منحصر به مقامات قضايي نيست. البته از نظر حقوقي اين سكوتها تشويش اذهان به حساب نميآيد ولي از نظر كاركرد و تأثير منفي بر مردم صدبار از هر تشويش اذهان ديگري بدتر است. اين سكوتها در حقيقت غوغاهايي است كه خيلي براي مردم معنا دارد.
مطهري اضافه كرد: طبق فرمايش امام حسين (ع) اين ظلم است – نگفتهاند يك مورد يا صد مورد - كه يك حكومت را از پاي در ميآورد، كاري كه از كفر هم برنمي آيد. همان طور كه رهبر انقلاب به تازگي اشاره كردند اين نظام آسان به دست نيامده است. پس هر فرد، نهاد، دسته و سازماني كه براي انقلاب زحمت بيشتري كشيده، در مقابل بي عدالتي بايد بلندتر و بيشتر فرياد بزند و اين امر، بسياري از قهر كردهها با انقلاب را به آغوش آن باز خواهد گرداند. به نظر من اگر نظام ما با برخي از آنچه تحت لواي «حفظ نظام» انجام ميشود سقوط نكند گمان نميكنم هيچ عامل ديگري بتواند روزي خداي ناكرده اين نظام را از بين ببرد. ظاهرا بعضي «حفظ نظام» را با «حفظ موقعيت خود در نظام» اشتباه گرفتهاند. اين بدترين توهين به يك نظام مردمي است كه بگوييم اجراي عدالت در يك پرونده خاص باعث تضعيف آن نظام ميشود.
وي تأكيد كرد: اصولا هر جا بوي ظلم ولو در موارد نادر استشمام شود همه امور مثبت ديگر هر قدر بزرگ هم باشند تحت الشعاع قرار ميگيرند. فرض كنيد من بگويم و شما هم باور كنيد كه شهيد مطهري چند بار به چند انسان بيگناه سيلي زده بود. همين امر به ظاهر كوچك و گذرا، خيل عظيم خوانندگان آثار شهيد را از آثار ايشان دور ميكند. هر چقدر هم كه از علم و تقوي و هزاران خدمت و ميليونها بركت كتابهاي ايشان گفته شود وجهه ايشان اصلاح نخواهد شد. وقتي ميگوييم ظلم ويرانگر است فرقي نميكند مظلوم كه باشد؛ در مكتب ما حتي در برخورد با قاتل امير المؤمنين(ع) كه «اشقي الاشقياء» است بر رعايت عدالت تأكيد شده است. وي تـأكيد كرد: البته انگيزه من فقط مربوط به جان انسانها نبود، مسائل ديگري هم بود. مثلا وقتي - به گفته رئيس اداره آگاهي - آمار گزارشات تعرض به بانوان در سال 86 افزايش يافته اما صدايي از كسي بلند نميشود چه بايد كرد؟
مطهري در بخش ديگري از اين مصاحبه در مورد بحث رفتار اجتماعي ايرانيان يادآور شد: در مورد رفتار ما ايرانيان، عليرغم بسياري ويژگيهاي خوب و گاهي منحصر به فرد، هر كس كمي دقت كند ميفهمد كه وقتي در صفهاي شلوغ مرتب دعوا ميشود، پيچيدن با خودرو جلوي ديگري زرنگي محسوب ميشود، كسي به خاطر نداشتن مو مورد تمسخر قرار ميگيرد يا بانوان هنگام رانندگي تحقير ميشوند حتما يك يا چند اشكال فرهنگي وجود دارد. طرح مكرر دغدغه هايم با آقاي لاريجاني در زمان رياستشان در صدا و سيما در مورد ضرورت پرداختن به رفتار اجتماعي در تلويزيون، باعث شد كه ايشان تهيه كنندهاي را به من معرفي كند. من طراحي برنامهاي را به عهده گرفتم كه حدود دوازده سال پيش به نام «ما و ما» از تلويزيون پخش شد.
وي بازخوردهاي دريافت شده از خوانندگان مقالات را بسيار مثبت دانست و گفت: من در انتخاب نظرات درج شده در سايت كه غالبا حدود بيست درصد كل نظرات بود نقشي نداشتم ولي تمام نظرات درج شده و نشده را كه براي من فرستاده ميشد به دقت ميخواندم. جالب اين بود كه افراد با گرايشهاي متضاد از قشرهاي گوناگون در دغدغههاي اين مقالات اظهار همدلي ميكردند.
البته گاهي با خواندن بعضي نظرات متأثر ميشدم چون احساس ميكردم كه گويي برخي از مردم خود را بي پناه احساس ميكنند و پناهي براي مطرح كردن درد دلهايشان پيدا كردهاند. مخصوصا در مورد مقاله دوم كه درباره تعرض به بانوان بود جريانات وحشتناكي از آنچه براي عزيزانشان اتفاق افتاده بود برايم ارسال كردند. چندين بار در اين مدت من به شدت تحت تأثير قرار گرفتم. در مورد مقاله آخر «ايرانيان و خلوت اينترنتي» هم ايميلهاي بسيار تأثير گذاري دريافت كردم و بر پاكي برخي جوانان غبطه خوردم. برخي با خواندن اين مقاله مطالبي را كه بوي گناه اينترنتي ميداد از وبلاگهايشان برداشته بودند.
او در اين گفتوگو مجموع سيزده مقاله خود را چنين خلاصه كرد: نكته مبنايي اين بود كه حل بسياري از مشكلات كشور بدون اصلاح نظام اطلاع رساني ناممكن است. بگذاريد يك مثال بزنم. برخي افراد با اينكه موبايل پيشرفتهاي در اختيار دارند، ميگويند ما فقط بلديم با آن شماره بگيريم و به تماسها پاسخ دهيم. اما از يك موبايل چندين كار ديگر هم بر ميآيد: هم دوربين است و هم ضبط صوت، وسيله تماس با اينترنت، ساعت زنگ دار، تقويم، وسيله دريافت و ارسال پيامك، دفترچه تلفن، دفترچه يادداشت، چراغ قوه و وسيلهاي براي دريافت، ارسال، ضبط و مشاهده فيلم. متاسفانه استفاده از رسانه ملي در كشور ما چيزي شبيه به استفاده نوع اول است. اين مقالات تلاشي بود براي بيان برخي كاركردهاي فراموش شده نظام اطلاع رساني در اموري مثل تأمين امنيت مردم، رساندن صداي مظلومان به مسئولان، آگاه ساختن مستمر جامعه از آمار دقيق نابسامانيها، معرفي كارگزاران متخلف و ارتقاي رفتار اجتماعي. چنانكه چند بار تأكيد كردم تنها به نيمه خالي ليوان نظر داشتم.
در اين گفتوگو فرزند استاد مطهري به پرسشهاي ديگري چون علت انتخاب سايت «تابناك» براي طرح اين دغدغهها، برخي تلاشهاي نافرجام وي براي عملي ساختن چند پيشنهاد، ريشه تسامح در مبارزه با تخلفات، نقش تجربه حضور وي در غرب در طرح دغدغههاي اجتماعي و ... پاسخ داده است.
چهارشنبه 4 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]