واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: توافق مصر و اسرائيل براي سركوب حماس
سياست خارجي مصر كه اين كشور را به شكل سپر بلاي اسرائيل درآورده است در تناقض كامل با منافع ملي اين كشور قرار دارد. روندي كه از زمان روي كار آمدن حسني مبارك در سال 1982 تاكنون شاهد بوده ايم حمايت از اسرائيل به عنوان يك متحد استراتژيك بوده و از اقدامي تاكتيكي نيز فراتر رفته است.
حسني مبارك مصر را كه زماني داعيه رهبري جهان عرب را داشت به كشوري در برابر اعراب تبديل كرده است. اين كشور در دوران ناصر تلاش فراواني براي آزادي بيت المقدس بكار برد و در بين اعراب به جايگاه قابل توجهي دست يافت. سياست منطقه اي اين كشور چه در شمال آفريقا و چه در خاورميانه و بخصوص در قبال ايران سياستي چند پهلو و منتناقض است. اين كشور در زمان ناصر كه موج عربيسم را راه اندازي كرده بود افراطي ترين كشور منطقه خاورميانه و شمال آفريقا(MENA) بود؛ آن ها چند بار با اسرائيل و كشورهاي فرانسه و انگلستان وارد جنگ شدند كه معروف ترين نبرد آن ها جنگ بر سر كانال سوئز و جنگ شش روزه است. پس از مرگ ناصر و روي كار آمدن سادات سياست خشن مصر در جدال با رژيم صهيونيستي جاي خود را به دوستي يك طرفه اين كشور با اين رژيم داد. از آن زمان تاكنون مصر به طور يك طرفه راه باج دهي به اسرائيل را در پيش گرفته است و در مواقع زيادي به عنوان تسهيل كننده اميال اين رژيم عمل مي كند كه مصاديق زيادي را مي توان براي آن برشمرد.
عجيب ترين موضوع اين است كه اين كشور حتي از گرفتن امتيازهاي ناچيزي كه برخي گروههاي فلسطيني از صهيونيست ها گرفته اند نيز عاجز بوده است. پس از كمپ ديويد و تنها شدن گروههاي فلسطيني در برابر اسرائيل آن ها به جانفشاني قابل ستايشي دست زدند و توانستند موقعيت خود را بهبود بخشند و مشكل انزواي پيش آمده را به نوعي تخفيف دهند؛ در حالي كه مصري ها امتياز خاصي دريافت نكردند و تنها توانستند مرزهاي خود را با مصالحه ابرقدرت ها باز پس گيرند كاري كه با اتكا به قدرت ملي نيز به نحو موثرتري قادر به انجام آن بودند.
حكام مصر در سياست خارجي اين كشور دشممن اصلي را گروههاي فلسطيني فرض مي كنند و براي مقابله با آن ها به اسرائيل متوسل مي شوند. فهم اين موضوع دشوار نيست كه تاكنون هيچ گزندي از فلسطيني ها متوجه مصر نشده است در حالي كه اسرائيل بارها به مصر حمله ور شده است. آريل شارون كه صحراي سينا را تصرف كرده بود پس از توافق بر سر عقب نشيني صهيونيست ها از خاك مصر حاضر به عقب نشيني نبود و در نهايت پس از اصرار و رايزني هاي فراوان حاضر شد نيروهايش را عقب بكشد.
حكام ديكتاتور مصري بين منافع ملي و منافع شخصي دومي را برگزيده اند، اگر چنين نبود حماس را كه تاكنون باعث آزار فراوان اسرائيل شده است تضعيف نمي كردند. چگونه ممكن است كه سران كشوري با تضعيف دشمن استراتژيك كشور خود مخالف باشند و به هر ابزاري براي جلوگيري از آن متوسل شوند. موضع گيري هاي مصر عليه ايران نيز با همين رويكرد صورت مي گيرد. در طي چند سال گذشته اقدامات ايران در منطقه باعث بازيابي اعتماد به نفس مردم منطقه براي مقابله اسرائيل شده است و موقعيت آن را شديدا به مخاطره افكنده است بطوريكه حكام اين رژيم نيز به آن اذعان دارند. ايهود اولمرت عدم استعفاي خود را همواره به شرايط خاص و بسيار حساس اين رژيم نسبت مي داد، چيزي كه ديگر سران اين رژيم به خوبي آن را درك مي كردند. در جنگ 33 روزه كه حيثيت اسرائيل لگدمال شد مصر و عربستان تا آستانه لشگركشي به لبنان پيش رفتند و بحث مداخله ارتش هاي عربي را پيش كشيدند.
در مورد گذرگاه رفح سران مصر رياكاري را به اوج رسانده اند؛ پس از روي كار آمدن حماس و سلب قدرت از گروههاي سازش كار، سران مصر با اسرائيلي ها بر سر سركوبي حماس به توافق رسيدند و پس از آن توافقي فريبكارانه با نيروهاي بين الملل بستند و از گذرگاه رفح پا پس كشيدند تا در آينده بهانه اي براي ناظر بي طرف بودن در كشتار مردم فلسطين داشته باشند؛ همان چيزي كه هم اكنون بدان استناد كرده و از خود سلب مسووليت مي كنند و بدتر آنكه ايران را كه خواستار كمك مصر به مردم فلسطين است به دخالت در امور فلسطين و بسط نفوذ در منطقه متهم مي كنند.
سياست خارجي مصر كه اين كشور را به شكل سپر بلاي اسرائيل درآورده است حيرت آور بوده و در تناقض كامل با منافع ملي اين كشور قرار دارد. روندي كه از زمان روي كار آمدن حسني مبارك در سال 1982 تاكنون شاهد بوده ايم حمايت از اسرائيل به عنوان يك متحد استراتژيك بوده و از اقدامي تاكتيكي نيز فراتر رفته است. ظاهرا براي مبارك حفظ جايگاه شخصي اش و ماندن در قدرت بر منافع ملي اين كشور حتي به قيمت سوق دادن آن به سمت نابودي نيز ارجحيت دارد.
سه شنبه 3 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]