واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: اصلاحات مناسب ترين راه برون رفت
روشن است كه ايران اكنون در وضعي بغرنج به سر مي برد و هنگامي كه سخن از اصلاحات مي شود در واقع سويه اي ديگر از وضع بغرنج ما تبيين مي شود. به همين لحاظ است كه آقاي خاتمي در بحث هاي اخير خود ضمن تبيين مباني اصلاحات، به صراحت اصلاحات را «مناسب ترين راه برون رفت جامعه از شرايط فعلي»مي داند كه «سده هاي متمادي به آن دچار بوده ايم.» همين عبارت كوتاه واجد تفسيرهاي فراواني است كه يقينا مخالفان اصلاحات را به مقاومت هاي شديد و غليظ برمي انگيزاند. توضيح آنكه چنان كه مي دانيم و آقاي خاتمي بارها- از جمله در بحث هاي اخير خود- بر آن تاكيد كرده است، او به سه معضل اساسي در تاريخ ايران اشاره دارد كه عبارتند از استبداد، استعمار و عقب افتادگي و در تقابل با آنها سه مطالبه اساسي، آزادي، استقلال و پيشرفت (يا توسعه) پيوسته مطرح بوده است. وقوع انقلاب اسلامي بدين معنا بود كه مردم ايران عبور از سه بحران بالا و تحقق مطالبات تاريخي خود را از دالان دين ميسر مي دانند. بنابراين مفهومي از انقلاب و دين بايد در ثقل قرارداد اجتماعي و تاسيس دولت پس از انقلاب قرار مي گرفت كه بتواند با استقلال، آزادي و توسعه و پيشرفت همخواني داشته باشد. وقتي خاتمي، اشاره به «رسالت نظري اصلاحات» مي كند، بزرگ ترين وجه آن را «بازسازي ذهن اجتماعي و تاريخي جامعه، به گونه اي كه به عنوان ملت بتواند خود را بازيابد و قادر باشد در عرصه حيات سرزميني، منطقه اي و جهاني به طور فعال حضور داشته باشد»معرفي مي كند. بنابراين وظيفه اصلاحات، نه تنها تاسيس دولت دموكراتيك، بلكه تاسيس ملت به مثابه مصدر حق است. اگر پديده اي با نام انقلاب اسلامي سال 57 به وقوع نپيوسته بود، به طور قطع مي گفتيم كه تحقق دو هدف بالا مستلزم يك انقلاب همه جانبه است. اما رخداد آن انقلاب، بخش مهمي از ستون هاي تاريخ استبداد در ايران را درهم شكسته است و آن چه نيز اكنون با نام اصلاحات، گاه خود را به شكل يك جنبش همه جانبه اجتماعي نشان مي دهد، تجديد عهدي با آن رخداد بزرگ است و شايد اصولا با اين تجديد عهد است كه ضدانقلاب آزادي ستيز با آن همه تصلب و انحصار، قدرت مقاومت خود را به يكباره و به شكلي پيش بيني ناپذير از دست مي دهد.
آقاي خاتمي در تبيين مباني اصلاحات جنبه هاي يكسره ترقي خواهانه اهداف اين حركت را روشن مي سازد. اما مي دانيم يك حركت يا جنبش اجتماعي به ميزان پيشگام بودن و اهداف آزاديخواهانه اش كانون هاي مقاومت سخت جان تري را در مقابل خويش شكل مي دهد. به همين جهت گروهي نصيحت مي كنند كه با حذف خاتمي و به تبع آن مباني اصلاحي وي مانع از شكل گيري اين كانون هاي سرطاني شويم. اين ناصحان مشفق توجه ندارند كه شخص آقاي خاتمي يا افرادي نظير او علت موجده چنين كانون هاي بدخيمي نيستند بلكه حضور آنها ماهيت فعال آنان را در ايران برملا مي سازد. ما در پاسخ به آنها مي گوييم راه درمان يك بيماري بدخيم، فرار و چشم پوشيدن از آن نيست، شناسايي و درمان آن است.
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]