واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > صنعت - سید حسین هاشمی به نظر من بخش صنعت را باید در دو مقطع بررسی کنیم. یکی صنعت قبل از انقلاب و یکی بعد از انقلاب. قبل از انقلاب یک صنعت مونتاژی داشتیم که در چند شهر تمرکز داشت. بیش از 50 درصد آن در اطراف تهران بود. بقیه هم در شهرهایی مثل اصفهان و اراک و ساوه و قزوین و تا حدودی تبریز. صنعت مونتاژی قبل از انقلاب منتقدان زیادی داشت تا جایی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بحث بیشتر بر سر این موضوع بود که ما باید به سمت خودکفایی حرکت کنیم. مملکت این شعار سنگین خودکفایی را مطرح کرد. این خودکفایی بعدا تبدیل به "خوداتکایی" شد. خودکفایی غیرممکن بود. بنابراین کلمه خودکفایی به خوداتکایی تغیر جهت داد که درست هم بود. این حرکت موجب شد توانمندیهای مان را در بخشهای مختلف بشناسیم و در عمل به آن بپردازیم. آنچه در اول انقلاب اتفاق افتاد باعث شد صنعتی دولتی به وجود بیاید. در واقع سازمان صنایع ملی ایران تشکیل شد و مدیریت صنایع به اختیار دولت درآمد. قانون حمایت از صنایع هم به تصویب رسید تا واحدهای تولید که بدون سرپرست بودند را اداره کنند. در واقع به شکلی اقتصاد، اقتصاد دولتی شد. این اتفاق به نظر من با طبیعت آن زمان و اجازه قانون اساسی منطبق بود تا صنایع در اختیار دولت قرار گیرد. کاری هم نمی شد کرد. من از ابتدای دهه 70 به مجلس آمدم و 14 سال از آن سال ها را رییس کمیسون صنایع بودم. در این سال ها خیلی تلاش کردیم که فضا را به طریقی به سمت خصوصیسازی حرکت بدهیم ولی ما همیشه مانع قانونی داشتیم. مثلا در برنامههای پنج ساله که ترسیم میکردیم وقتی به شورای نگهبان می رفت خلاف قانون اساسی تشخیص داده می شد. حتی یادم است برای تصویب استقلال برخی معادن از دولت در آن زمان خیلی با شورای نگهبان جلسه می گذاشتیم تا اجازه دهند معادن را به بخش خصوصی واگذار کنیم. در سال های اول انقلاب برای اینکه بتوانیم به این خود اتکایی برسیم یکسری طرحهایی تحت عنوان"طرح های مهم انقلاب" مشخص شده بود که باید به سمت اجرای آن می رفتیم. ولی این طرح ها محدود بود جامعیت نداشتند. بعد از اتمام جنگ تحمیلی دو کار بزرگ در مملکت شروع شد یک بحث بازسازی مناطق جنگ بود که طبیعتا برای کشور هزینه بسیار سنگینی تحمیل داشت یکی هم بازسازی و نوسازی بخش صنعت بود چرا که در زمان جنگ خیلی از خطوط تولیدی صنایع ما به پشتیبانی جنگ رفته بودند و تجهیزات جنگی میساختند. این خطوط تولید به مرور زمان فرسوده شده بودند و باید نوسازی می شدند. منابع درآمدی نداشتیم. قیمت نفت بسیار پایین بود مثلا هفت دلار، 9 دلار، زیر 10 دلار بود. با درآمد آنچنانی نمیشد این حجم بازسازی مناطق جنگی انجام شود. کار خوبی که آن زمان انجام شد و البته در قانون هم آوردیم، استفاده ازیوزانس برای نوسازی صنایع کشور بود.، که عدهای معتقد بودند علاوه بر اینکه این کار خلاف شرع و غربی است و بهره بالایی دارد. ولی هرچی بود به نظر میرسد متوسط استفاده را آن زمان از این کار شد و با اعتبارات خارجی یکسری حرکتهای سازندگی به انجام رسید. یکی از موفقیتهای آن زمان این بود که در بخش مصالح ساختمانی تقریبا به سمت خوداتکایی رفتیم. تا آن موقع خیلی از مصالح ساختمانی را از خارج وارد میکردیم اما با آن حرکت مصالح ساختمانی که اساس اصلی توسعه، سازندگی و بازسازی بود به سمت خوداتکایی در بخش مصالح ساختمانی حرکت کردیم. تقریبا هم نیازهایمان تا بخش زیادی تامین شد. به نظر من آن زمان کار بزرگی بود. این حرکت ادامه یافت تا دولت هفتم. دو سال اول دولت آقای خاتمی تقریبا حالت رکود پیش آمد. حالت بحث توسعه سیاسی کشور را فرا گرفت و توسعه صنعتی در اولویت قرار نداشت. یعنی بخش اقتصادی چنان جایگاهی پیدا نکرد که خوشبختانه بعد از سال دوم به تدریج دولت بر این غفلت دولت واقف شد و بحث اقتصادی دوباره فضا پیدا کرد و صنعت جایگاه خود را به دست آورد. تقریبا میشود گفت که حرکت شتابانه دوره سازندگی کمکم احیا شد و خوب هم جلو رفت تا جایی که در دولت هشتم شکل طبیعی گرفت و آن توقفی که در اوایل دولت هفتم شاهدش بودیم در دولت هشتم جبران شد. بخش صنعت و معدن هم به دلیل ادغام وزارت معادن و فلزات رونق گرفت. البته پس از ادغام احساس کردیم بخش معدن که بخش مزیتدار و پتانسیلدار کشور هست جایگاه ندارد. یادم است خودمان در کمیسیون تصویب کردیم که سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) با همان وظایف سازمان گسترش ایجاد شود. تشکیل این سازمان بسیار ارزشمند و از کارهای خوب آن دوره بود که دولت هم مخالفت نکرد. شورای نگهبان هم تایید کرد چون خارج از فشار دولت بود طبیعتا بار رمالی داشت ولی به خاطر اهمیت قضیه این کار انجام شد که امروز می بینید که سازمان ایمیدرو خیلی موفقتر از سازمان گسترش است. در طول دوره دولت نهم و دهم عملکرد بخش ایمیدرو سازمان توسعه معادن هم از آسیبپذیری کمتری برخوردار بوده، هم در توسعه قویتر بوده هم از موفقیتهای سازمان گسترش بالاتر بوده. از اول ب بسماللـه که نفت استخراج شد تا کنون کشور از محل فروش نفت هزار میلیارد دلار درآمد نفتی داشته که 23 میلیارد دلار (3/2 درصد) از این درآمد را در بخش معدن و صنایع معدنی سرمایهگذاری کرده است. این سرمایه گذاری باعث شده کارخانه های بزرگی چون ذوب آهن اصفهان، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، آلومینیوم اراک، چادرملو، گل گهر، مس سرچشمه و... به وجو بیاید هر شخصیتی میخواهد صحبت کند اینها را بهعنوان اینها را به عنوان افتخار کشور مطرح میکند در حالی که فقط از هزار میلیارد دلار 23 میلیارد دلار در این بخش سرمایه گذاری شده. حال اگر به فرض 10 درصد درآمد نفتی در این بخش سرمایه گذاری مس شد تور کنید چه تحولی در کشور به وجود می آمد. ما به لحاظ قدرت اقتصادی، میزان صادرات و هر زاویه که نگاه میکنیم میبینیم که همین 23 میلیارد دلار چه نقش کلیدی در کشور ایفا میکند، چه سهم بزرگی در صادرات غیر نفتی ما دارد. ما حتی در مقطعی به دولت پیشنهاد دادیم 10 میلیارد دلار به این بخش قرض بدهد و دوباره پس بگیرد. چون ما هیچ وقت در این بخش صنایع معدنی و معادن ضرر نمیکنیم. دنیا نیازمند این مواد است. اروپا که معدن ندارد و اگر داشته باشد برایش استخراج مواد معدنی و تولید محصولات معدنی اقتصادی نیست، ژاپن و کره و کشورهای نظیر آن معدن ندارد و برای توسعه نیازمند این مواد هستند. بنابراین هرچه مواد معدنی را فرآوری کنیم و ارزش افزوده بالا ببریم، هم اشتغال داخلی را تامین کردهایم، هم به ثروت ملی اضافه افزوده ایم. توجه به این بخش صادرات را تقویت میکند، اقتصاد ما را در جایگاهی قرار می دهد تا دردنیا حرفی برای گفتن داشته باشد. این بخش تنها بخشی است که با پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت می تواند با دنیا رقابت کند. در دولت نهم و دهم نیز روند حرکتی در بخش صنعت ادامه یافت اما آنچه که انتظار ما به عنوان پیش قراول توسعه اقتصادی کشور یا به اصطلاح من، موتور محرکه توسعه اقتصادی کشور، به خاطر مشکلات و عوامل داخلی و خارجی نتوانستیم هنوز صنعت را به جایی که باید برسانیم و نزدیک کنیم و هنوز از جایگاهی که باید داشته باشیم فاصله داریم. *رییس کمیسیون صنایع مجلس /39/39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 472]