واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: كچوئيان: جهانيشدن يعني ادغام همه فرهنگها در فرهنگ غرب سليمي: انقلاب اسلامي هم از مصاديق جهانيشدن است
نشست نقد كتاب نظريههاي جهانيشدن، چالشهاي فرهنگ و دين
عصر روز شنبه دانشكده علوم اجتماعي و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي ميزبان دكتر حسين كچوئيان عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نويسنده كتاب "نظريه هاي جهاني شدن، چالش هاي فرهنگ و دين" بود تا در ميزگردي با حضور دكتر سليمي و دكتر شجاعي زند به نقد اين اثر تازه استاد سنتگراي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران بپردازند. اثري كه كچوئيان درخصوص آن معتقد است: تمركز كتاب، روي موارد نقضي است كه ميگويد نظريه جهاني شدن به دليل مشكلاتي كه در حوزه فرهنگ و دين پيدا كرده، نميتواند توضيح وضع جهان موجود باشد و به اين دليل داراي اعتبار نيست. در اين كتاب با توجه به آنچه در حوزههاي فرهنگ و دين در جهان ديده شده، نشان دادهايم كه جهان نه تنها به سمت يك جريان و نظام واحد پيش نميرود بلكه جريانهاي ديني و فرهنگي مختلفي در جهان، نظم موجود جهان را كه بر پايه مدرنيته شكل گرفته را به چالش ميكشند. پس نظريه جهاني شدن بيمعناست و آنچه اكنون با توجه به اين چالش ها وجود دارد، يك نظريه ضعيف جهاني شدن است.
به گزارش رجانيوز، نويسنده در اين نشست با بيان اينكه جهاني شدن ادغام همه فرهنگها در فرهنگ غرب است، اين سؤال را مطرح كرد كه چگونه مي شود كه با اين حجم وسيع از رسانه هاي خبري، يك خبر به صورت همزمان پخش، سانسور يا حذف مي شود؟
دكتر حسين كچوئيان خاطرنشان كرد: اين كتاب تحت تأثير محيط چند ساله اخير كه در ايران و جهان حكمفرما شده، نگاشته شده و از آنجايي كه احساس كردم نوعي بدفهمي در اين رابطه وجود دارد، اقدام به نگارش اين كتاب كردم.
وي با اشراه به نظريه هاي جهاني شدن، آنها را به 2 بخش تقسيم كرد و گفت: نظريه هاي جهاني شدن به صورت نظريه هاي جهاني شدن "ضعيف" و "قوي" در عرصه جهاني به وجود آمد كه تحت تأثير فضاي جهاني از هم تمايز مي يابند.
كچوئيان با بيان اينكه نظريه هاي جهاني شدن قوي مانند نظريه مهدويت و آينده جهان است، گفت: از سوي ديگر، نظريه جهاني شدن ضعيف مطرح است كه تحت تأثير نيروي معارض به وجود آمد، يعني از تأثير و تأثري كه نظام ها بر يكديگر دارند، ايجاد و با توجه به تحولات فرهنگ و دين، نظريه جهاني ضعيف جايگزين شد.
در ادامه اين جلسه دكتر سليمي استاد دانشگاه در حوزه انديشه گفت: برخلاف اينكه امروزه نظريه جهاني شدن را بي اعتبار مي دانند، بنده معتقدم كه اين نظريه از سكه نيفتاده و نفس پرداختن به اين موضوع، نشانه زنده بودن و مؤثر بودن آن است.
وي با اشاره به نقاط مثبت كتاب "نظريه هاي جهاني شدن" از جمله استفاده از منابع اصلي و واژه جهاني شدن به جاي جهاني سازي، به نقد اين كتاب پرداخت و اظهار داشت: چندين مفروض در پس ذهن نويسنده اين كتاب وجود دارد كه از نظر بنده مورد نقد است، از جمله اينكه جهاني شدن به عنوان يك نظريه واحد آورده شده در صورتي كه اينگونه نيست و در اين رابطه گونه هاي مختلفي از نگاه به عالم واقع و نظريه هاي جهاني شدن وجود دارد.
اين استاد دانشگاه، نقد ديگر به اين كتاب را، لحاظ كردن جهاني شدن به مثابه ادغام همه فرهنگ ها در فرهنگ غرب عنوان كرد و گفت: اساس جهاني شدن بر اين مبنا نيست و به گونه اي كه نويسنده كتاب مطرح كرده، اگر كشوري به فرهنگ غرب نپيوست، اين اشكالي براي جهاني شدن نخواهد بود.
سليمي، جهاني شدن را موجب احياي برخي فرهنگ هاي از بين رفته دانست و ادامه داد: نقد ديگر به كتاب، اين است كه جهاني شدن را نوعي حكومت مدرنيته عقلاني معرفي كرده كه قصد به زير سلطه كشاندن تمام جهان را دارد.
وي تقابل آموزه هاي اسلامي با نظريه جهاني شدن و يا تقابل مهدويت و جهاني شدن رانقد ديگر وارد بر اين كتاب دانست و افزود: نويسنده اين موضوع را تشريح نكرده كه آيا در عالم واقع، اثر و پديده اي وجود دارد كه مصداق جهاني شدن باشد يا خير؟
در ادامه كچوئيان در پاسخ به اين نقدها گفت: مطمئناً مواردي در عالم واقع وجود دارد كه مصداق هاي جهاني شدن است اما از آنجايي كه بنده در مقام تأييد نظريه نبوده ام، اينگونه مباحث را در كتاب مطرح نكرده ام.
وي با بيان اينكه جهاني شدن هم مي تواند به اين معنا و هم به معناي جهاني سازي قلمداد شود، اضافه كرد: لفظ جهاني شدن معاني متعددي دارد و لفظ متعدي است لذا اگر مي گوييم جهاني شدن به دليل پرهيز از اطاله كلام است، چراكه در غير اين صورت در كل متن كتاب بايد از نظريه هاي جهاني به جاي نظريه جهاني استفاده مي كرديم.
وي درخصوص ادغام همه فرهنگ ها در فرهنگ غرب نيز گفت: غربي ها 3 نظر در باب وحدت جهان مطرح كرده اند؛ اول، وحدت از طريق شركت هاي چند مليتي، دوم؛ از كانال سازمان هاي بين المللي و سوم از طريق امپراتوري جهاني مانند امريكا.
اين استاد دانشگاه با طرح اين پرسش كه "چگونه مي شود با اين حجم از رسانه هاي خبري در دنيا، يك خبر به صورت هماهنگ پخش، سانسور يا حذف مي گردد"، ادامه داد: نبايد با ديدي تجويزي به نقد كتاب پرداخت چراكه روش كتاب در بررسي نظريه جهاني شدن روشي توصيفي است، بنابراين، وقتي به واقعيت جهان غرب مي نگريم، با نظريات مختلفي درخصوص توضيح و توصيف عالم مواجه مي شويم كه در مورد نظريه جهاني شدن نيز اين امر صادق است.
وي نظريه جهاني شدن را تكامل يافته نظريه هاي توصيفي و توضيحي عالم دانست و گفت: غرب، نوع تعامل با جهان را به گونه هاي خاصي مطرح كرده كه يك نوع آن، نظريه جهاني شدن است.
در ادامه سليمي اظهارداشت: بسياري از نظريه پردازان جهاني شدن، اين نظريه را به عنوان پايان تاريخ نمي دانند ولي نويسنده كتاب اين نظريه را همسان به پايان رسيدن تاريخ مي داند.
وي گفت: نظريه هاي جهاني شدن، اگر داراي وجه اشتراك هم باشند، آن وجه اشتراك، پايان تاريخ نيست.
سليمي به تعريف نظريه جهاني شدن پرداخت و گفت: جهاني شدن به معناي رها شدن پديده هاي اجتماعي از حصار مرزهاي ملي است و به نوعي روايتي است كه نقل مي كند پديده هاي اجتماعي مي توانند از حصار اين مرزها عبور و خود را آزاد كنند.
وي تصريح كرد: بيش از 90 درصد نظريه هاي جهاني شدن معتقدند كه اين نظريه ها به معناي يك شكل شدن جهان نيست و حتي هانتينگتون نيز چنين اعتقادي دارد.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: به دليل اينكه نظريه هانتينگتون بد تعريف شده است، برداشت هاي غلطي نيز از آن مي شود، به اعتقاد هانتينگتون قرار نيست همه دنيا غرب شود، چراكه غرب بي همتاست.
وي با بيان اينكه حتي پديده انقلاب اسلامي نيز تأييد كننده نظريه جهاني شدن است نه نقض آن، اظهار داشت: اينكه مي گويند انقلاب اسلامي ايران مصداقي براي عدم كارايي نظريه جهاني شدن است، از اساس اشتباه است، چون انقلاب اسلامي نيز امكان آزادي از مرزها را پيدا كرد و الگويي براي ساير كشورها شد.
سليمي، بين نظريه جهاني شدن و نظريه نظم نوين جهاني تمايز قائل شد و افزود: زماني بوش پدر نظريه نظم نوين جهاني را مطرح كرد تا بتواند حكمراني كند، بنابراين، نبايد نظريه جهاني شدن را با اقدامات دولتمردان امريكا همسان دانست.
وي در بخش ديگري از سخنانش با بيان اينكه اين نظريه بايد به رنگ و لباس فرهنگ هاي گوناگون درآيد، اظهار داشت: بر مبناي اين تعريف، دموكراسي تا خود را با دين سازگار نكند، نمي تواند در جوامع اسلامي خودنمايي كند.
در ادامه كچوئيان گفت: آقاي سليمي مي گويد دموكراسي بايد با دين هماهنگ شود تا جوامع اسلامي آن را بپذيرند، اما سؤالي مه مطرح مي شود اين است كه آيا امروز شاهد اين هماهنگي در جوامع اسلامي هستيم؟ بنابراين، دموكراسي را بر اين جوامع تحميل كردند، در صورتي كه اسلام وقتي گسترش يافت، به رنگ و لباس و سنت هاي آن جوامع درآمد.
وي با بيان اينكه در همه كتاب هاي مربوط به نظريه جهاني شدن، اين نظريه به عنوان همگوني مطرح شده است، گفت: جهاني شدن عدم غلبه يك نيرو بر نيروي ديگر است اما به معناي نابودي غرب نيست، بنابراين، يك معناي جهاني شدن، تداخل نيروهاي تاريخي است و اين يعني همزمان كه شما در غرب رشد مي كنيد، غرب نيز نيروهاي اجتماعي خود را توليد مي كند. از اين رو، يك نيروي قابل اعتناي غرب طلب در درون ملت ها به وجود مي آيد.
در ادامه اين همايش، دكتر عليرضا شجاعي زند نيز در زمينه نظريه جهاني شدن به سخنراني پرداخت و در انتهاي جلسه، دانشجويان سؤالات خود را به صورت كتبي مطرح كردند.
نظرات كاربران:
يکشنبه 1 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 774]