واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اوباما سرگردان ميان رويا و واقعيت
گروه سياست خارجي-عطا بهرامي:گيتس از كشورهاي عرب منطقه مي خواهد مانع تداوم برنامه هسته اي ايران شوند. كشورهايي مانند امارات، قطر، بحرين و ... با چه ابزاري مي خواهند مانع تداوم پرونده هسته اي ايران شوند؟ تناسبي بين هدف و وسيله ديده نمي شود.
رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا كه در دولت باراك اوباما نيز سمت خود را حفظ خواهد كرد در سخناني كه در منامه پايتخت بحرين بر زبان راند تصريح كرد كه روي كار آمدن اوباما تغييري در سياست واشنگتن در قبال خاورميانه ايجاد نخواهد كرد. وي با تاكيد بر اين نكته كه سياست خاورميانه اي اين كشور فعالتر مي شود ادامه داد كه ما در منطقه منافع زيادي داريم كه ناگزيريم از آن ها حفاظت كنيم. عليرغم اينكه گيتس در ابتدا از طرحهاي آمريكا براي خاورميانه سخن گفت اما در نهايت بحث خود را بر موضوع ايران بعنوان بزرگترين چالش آمريكا در منطقه متمركز كرد و بازهم به تهديد ايران پرداخت و ايران را كشوري ناميد كه تمام توان خود را براي چالش با نظام بين الملل به كار مي گيرد.
بدون شك براي فهم منافع آمريكا در منطقه و طرحهاي خاورميانه اي اين كشور نيازي به شنيدن آن از زبان رابرت گيتس نيست و با منطق ساختاري و اتخاذ كردن رويكرد استراتژيك به خوبي مي توان به منافع و الزامات سياست خارجي آمريكا در منطقه پي برد.
ايالات متحده به دلايل زيادي سياست خود را در ماندن در منطقه استراتژيك خاورميانه و به خصوص خليج فارس تعريف كرده است. مهم ترين دليل نياز كشورهاي صنعتي كه رقباي جهاني آمريكا به حساب مي آيند به نفت خام است كه باعث مي شود اين كشور تلاش خود را براي كنترل منابع اصلي آن كه همان خاورميانه باشد به كار گيرد. دليل مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه بتواند سياست دربرگيري گسترده اي را عليه قدرت هاي بالقوه و بالفعلي مانند چين و روسيه درپيش گيرد. با اين وجود مقامات آمريكايي با رياكاري هر از چند گاهي صحبت خروج نيروهايشان از منطقه را پيش مي كشند و به بازي دادن افكار عمومي جهاني مي پردازند. اوباما دو سال پيش با قاطعيت از تعيين جدول زماني براي خروج از عراق سخن مي گفت در حالي كه هم اكنون از احتمال ماندن پس از سال 2011 سخن مي گويد در حالي كه در توافقنامه امنيتي بايد تا آن هنگام عراق را ترك گويد.
گيتس در ادامه سخنانش از همسايگان ايران و ساير كشورهاي منطقه خواست تا بر اعمال فشارها بر ايران براي توقف برنامه هسته ايش و در نتيجه تعليق غني سازي بيافزايند. شايد بتوان گفت اين قسمت از سخنان رابرت گيتس مهم ترين آن ها نيز باشد.
براي فهم دقيق اين گفته بايد به سير مراحلي كه ايالات متحده در دوران حاكميت نومحافظه كاران در قابل ايران در پيش گرفت توجه نمود. جورج بوش در سال 2002 ايران را در ليست كشورهاي موسوم به محور شرارت قرار داد و با قاطعيت گفت كه آمريكا نظام سياسي اين كشورها را تغيير خواهد داد. حمله به عراق در سال بعد وي را به شدت مغرور ساخته بود به گونه اي كه با قاطعيت بر ادامه تغييرات در حكومت هاي منطقه تاكيد داشت. طرح خاورميانه بزرگتر(Greater Middle East) قسمت بعدي اين ماجرا بود كه جاه طلبي هاي بزرگتري را دربر مي گرفت و شامل دمكراتيزاسيون در كل منطقه حتي دوستان سنتي آمريكا مانند مصر و عربستان مي شد. در پرونده هسته اي ايران با گستاخي هر چه تمامتر بر توقف نامحدود غني سازي و در نهايت كنار گذاردن غني سازي پافشاري مي شد؛ كه البته تعليق داوطلبانه از سوي ايران آن ها را نسبت به اصرار بر اين خواسته گستاخ تر ساخته بود.
از آن زمان تاكنون نزديك به هفت سال مي گذرد و در حالي كه وي از نظامي بودن برنامه هسته اي ايران ابراز اطمينان مي كند و مي گويد اوباما و همكارانش در مورد برنامه هسته اي ايران دچار هيچ توهمي نيستند از كشورهاي حاشيه خليج فارس مي خواهند تا مانع پرونده هسته اي ايران شوند. كشورهايي مانند امارات، قطر، بحرين و ... با چه ابزاري مي خواهند مانع تداوم پرونده هسته اي ايران شوند؟ تناسبي بين هدف و وسيله ديده نمي شود.
سياست ايالات متحده و كشورهاي اروپايي به ايران را مي توان با منطق جالب توجهي تحليل كرد. پيش روي در برابر عقب نشيني حريف و عقب نشيني در برابر پيش روي حريف در دوره اي كه ايران در حال عقب نشيني بود آن ها هر روز مطالبات جديدي را مطرح مي كردند و از زماني كه سياست ايران به استقلال عمل و ابتكاري تغيير كرد هر روز يك گام به عقب بر مي دارند.
زماني اصل غني سازي محل مناقشه بود ولي بعدها تعداد سانتريفيوژها جاي آن را گرفت. زماني بحث حمله نظامي را مطرح مي كردند و هم اكنون از كشورهاي حاشيه خليج فارس مي خواهند كه مانع برنامه هسته اي شوند. هيچ كارشناسي نيست كه ترديد داشته باشد قدرت ايران در منطقه از سال 2003 بيشتر و قدرت آمريكا كمتر است. آمريكا كشور پيروز و فاتح عراق نيست كه بخواهد چنگ ودندان نشان دهد. ارتش اين كشور بسيار فرسوده و خسته به نظر مي رسد به طوريكه توان عمليات بزرگ جديدي را ندارد و از طرفي خود را با يك گرفتاري جديد در افغانستان و شبه قاره هند مواجه مي بيند. نيروهاي ائتلاف به رهبري آمريكا به دادن تلفاتي نزديك به 200 نفر افغانستان را به تصرف درآوردند و طالبان را تارومار كردند اما هم اكنون طالبان بازگشته است و مرتب بر متصرفات خود مي افزايد. نيروهاي انگليسي به مذاكره و معامله با طالبان مشغولند و اميدي به پيروزي در نبرد با آن ها ندارند.
شكست حيثيتي آمريكا در منطقه براي آن ها گرانبارتر است. رسانه هاي آمريكايي اينگونه تبليغ مي كردند كه مردم منطقه به استقبال سربازان آمريكايي مي شتابند و با آغوش باز آن ها را پذيرا مي شوند؛ در حالي كه آن ها براي مصون ماندن از حملات ناگزيرند از پادگان هاي خود خارج نشوند. بنابراين با توجه به همه مشكلاتي و موانعي كه آمريكايي ها در منطقه با آن ها روبرو شده اند مي توان سخنان رابرت گيتس موضع گيري هايي از سر انفعال تفسير كرد كه براي ماندن در عرصه بازي تا رسيدن به نتايج جديد و تغيير اوضاع و شرايط تعبير كرد.
نكته مهم ديگري كه در اين ميان وجود دارد و شايسته توجه است موضع گيري اوباما در مورد كنار گذاردن سياست منزوي ساختن ايران است. اوباما با يك تناقض پيچيده در اعلام موضع گيري روبروست. از يك طرف در حد سخن از كنار گذاردن رويه پيشين مي گويد و از طرف ديگر به ابزارهاي نمايشي و كم اهميتي مانند كشورهاي عرب حاشيه خليج فارس و يا كشورهاي اروپايي براي اعمال فشار بر ايران متوسل مي شود.
واقعيت اينست كه آمريكا نمي تواند از سياستي كه بوش پي افكنده است دست بكشد، به همين دليل رابرت گيتس مي گويد بوش از اوباما جدا نيست و از طرف ديگر ناگزير است تا به بازتعريف صورت گرفته در صف بندي هاي منطقه توجه كند. آمريكا نمي تواند نفوذ منطقه اي ايران را ناديده بگيرد و از سوي ديگر از طرف گروههاي پرقدرت داخلي اين كشور نيز تحت فشار شديد قرار دارد. لابي صهيونيست منافع اسرائيل را بر منافع آمريكا مقدم مي دارد و در اولويت دادن آن ترديد ندارد.
چنانكه جان بولتون نماينده سابق آمريكا در سازمان ملل گفت: براي ممانعت از هسته اي شدن ايران بسيار دير شده است. آمريكا ناگزير است زندگي با ايران هسته اي را بپذيرد.
دوشنبه 25 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]