واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: فرآيندهاي پردازش زبان در نماز
نمازگزار درژرفاي ضمير خويش دنياي بسيار باشكوهي دارد. نهايتي بر عظمت اين دنيا متصور نيست. دنياي نمازگزار بي نهايت و بي كرانه است و كرانه هاي آن آن قدر دور است تا به «خدا» رسد. پردازش زبان در ضمير و انديشه نمازگزار نيز در عين سادگي از ابعاد پيچيده اي برخوردار مي شود. اين زبان از ديدگاه فقه و شريعت مورد بررسي قرار گرفته ولي هرگز تحليل موشكافانه«روانشناسي» و«زبان شناسي» از آن صورت نپذيرفته است.
به عنوان مثال نمازگزار ممكن است آن چنان در بحر تفكر و تمركز خويش به سمت خدامستغرق باشد كه دچار«فراموشي» شود و شمارش تسبيحات اربعه را از ياد ببرديا به جاي چهار ركعت نماز عصر يا عشا پنج ركعت بخواند يا اين كه در هنگام تشهد دچار بلوك جريان فكري شود و زبان وي براي اداي تشهد قفل گردد و به عبارت علمي دچار«آفازي» شود.
در شرايط طبيعي نماز گزار با علم بر اين كه در برابر بارگاه باري تعالي ايستاده است نفس را در سينه حبس مي كند. افكار خود نسبت به محيط پيرامون خود را از ضمير آگاه مغزمي بدو انديشه هاي خود را در كانوني كه قدرت نفوذ آن تا مرز بي نهايت مي رسد معطوف مي دارد. او به كلمات قرآني معرفت وسلطه كاملي دارد اين كلمات آميخته از نوعي نياز در جهت كسب معرفت چون سنفوني در قشر مغز او مي ريزند، جان مي گيرند و تصنيف مي شوند. اين فرآيند شكل گيري زبان ضرورت تخليه خود را در عضو تكلم يعني حنجره و دهان و زبان با مخابره تكانه هاي عصبي پيدا مي كند اين تكانه ها در ماهيچه هاي ظريف حنجره با بروز آوا از تارهاي صوتي تجلي مي يابند و با حركات زبان و لب، با تجويد صحيح، موزون و آهنگين الفاظ به كلا م آسماني نماز و آيه هاي قرآن در ميآيند. گفتار شكل آوايي بيان است كه البته تنها شكل بيان نخواهد بود.
گاه به دليل عدم سلطه بر مفاهيم زبان قرآني، ذهن بازيگوش از تمركز عبادي طفره مي رود. مانند دانش آموزي كه زبان رياضي كلا س خود را نمي فهمد و افكار او به جهاني خارج از درس و كلا س درز پيدا مي كند چنين حالا ت در نماز جماعت كه نماز گزار ساكت و صامت ايستاده و به آيه هاي نامفهوم گوش فرا مي دهد پيش مي آيد. زبان نماز براي نمازگزار غير عرب زبان بيگانه است هر چند بعضي از فقها مناجات را به زبان نماز گزار پس از قنوت و پس از ركوع و سجود روا داشته اند ولي حمد و سوره و تسبيحات اربعه و ذكر ركوع و سجود را فقط به زبان قرآن واجب مي دانند و اين كار را براي وحدت جهان اسلا م ضروري مي شمارند. زيرا اگر هر ملت ترجمه حمدو سوره را بخواند در نمازهاي وحدت بخش اسلا مي كه در حج مسلمانان گردهم مي آيند طبعا آشفتگي ها صورت خواهد گرفت. آيت الله شهيد دكتر بهشتي مسلمانان را تشويق مي كند كه زبان عربي را همچون زبان مادري خود فراگيرند يا حداقل آن بخش كه در نماز ذكر مي شود مسلط شوند.
با تمام اين اوصاف نمازگزاري كه به زبان يا به بسط اوراد آيه هاي نماز تسلط ندارد با اراده بر ضمير«خود آگاه» با جرقه هاي طفره آميزي كه از سمت «ناخود آگاه» ميآيد به تعارض برمي خيزد و اگر افكار برخاسته از ناخودآگاه جنبه هاي غير اخلا قي و انحرافي داشته باشد با يك«استغفر الله» غليظ آن را از ميدان منزه انديشه هاي عبادي حذف كرده و سركوب مي كند.
موقعيت خود را در برابر درگاه ذات اقدس احديت حفظ و برقرار مي سازد.
تلفظ بحث ديگري در نماز است كه مي توان آن را به مرحله نهايي پردازش زبان در ارتباط دانست. مي دانيد كه در علم «تجويد» در زبان عربي به ويژه در قرآن و نماز اهميت ويژه اي دارد. مخرج حروف عربي كه به طور متفاوتي با الفباي فارسي با فن خاصي ادا مي شود كه موجب خوش كلام شدن تلا وت قرآن و درستي ارائه كلمات در نماز مي گردد; به عنوان مثال اگر «ص» با تلفظ صحيح ادا نشود و مانند «س» به تلفظ درآيند در سوره توحيد به جاي «صمد» كه به معناي بي نياز است «سمد» تلفظ شود معناي «زباله» را مي دهد كه موهن است. پس عدم تلفظ صحيح حروف نه تنها سبب بي معني شدن كلمات مي شود بلكه ممكن است آن را به جهت منحرفي معني دار كند.
تلفظ يكسان بدين مفهومي كه ما در درس ديكته مي بينيم كار معلم را به قيمت به زحمت انداختن شاگرد معصوم مدرسه راحت كرده است در اينجا كودك بايد به ابتكار محفوظات و اطلاعات كه در مغز خود به آساني انبار نكرده است كلماتي را كه نمي بايست هم صدا تلفظ شوند ولي به توسط معلم هم صدا در گوش وي خالي مي شوند به گونه اي بي عيب و بي غلط بنويسد. كودك بي نوا بايد فرق «اساس» و «اثاث» را كه يك جور تلفظ مي شوند از معاني آن در مجلات در بياورد و درست بنويسد و بايد بداند كه در شرايط تساوي صورت الفاظ «سدر صحت» بنويسد نه «صدر سحت»!
حروف هم صدا را به قرار زير مي توان مقوله بندي كرد:
1- ث- س-ص
در تجويد «ث» داراي مخرجي نزديك «س» مي باشد با تلفظ حرف «س» نوك زبان پشت دندان هاي پيشين بالا تر قرار مي گيرد در حالي كه تلفظ «ث» زبان قدامي بالا تر از لبه دندان و در جلو واقع مي شود. «ص» بين دوحرف «س» و «ش» با قرار گرفتن حاشيه زبان و دندان آسيا با سوت بسيار خفيفي در ميآيد. حالا به تلفظ «س» و «ز» توجه مي كنيد كه نوك زبان با دندان هاي پيشين چه مجاورت ظريفي پيدا كند كه از آن منفك مي شود. مهارت در ارائه الفاظ از شگفتي هاي خلاق مغز بشر است كه در همان مراحل اوليه كودكي آموخته مي شود.
حالا توجه فرماييد به چهار حرف: ز- ذ-ض-ظ . اين چهار حرف ظاهرا مشابه همديگرند ولي در تجويد اداي ماهرانه خاصي دارند كه نشان دهنده بلاغت عربي است متاسفانه در فارسي نيست يا رعايت نمي شود. «ز» تلفظ عادي برخورد نسج نرم زبان عقب تر از نوك آن به پشت دندان هاي پيشين فوقاني است.
در تلفظ حرف «ذ» مانند «ث» زبان از بين دو رديف دندان هاي پيشين بيرون مي زند. در حرف «ض» كنار زبان با دندان هاي آسيا اصطكاك پيدا مي كند آنچه كه در «والضالين» به تلفظ درميآيد و در تلفظ «ظ» نوك زبان پشت دندان هاي جلوقرار مي گيرد و زبان به كام مي چسبد اين اختلافات تلفظ كه در تجويد مطرح است بين «ه» و «ح» و «ق» و «غ» نيز وجود دارد. به طوري كه «ح» و «غ» ته حلق و اداي آن غليظ تر وعميق تر نسبت به «ه» و «ق» است.
در مبحث اختلالات گفتاري ما به گروه اختلالاتي برخورد مي كنيم كه تحت عنوان ديس لا لي Dyslalia خوانده مي شود. اين افراد به اقتضاي ضايعات عضوي يا عيب كاركردي نمي توانند از عهده تلفظ صحيح برآيند. به عنوان مثال دركوتاه بودن لگام زبان كه به نام زبان قفل شده tie Tonyueموسوم است نوك زبان آن تحرك قابل انعطاف در زبان طبيعي را ندارد لذا اگر چنين افرادي بخواهند «س» يا «ز» تلفظ كنند آن را «ث» يا «ذ» با توصيفي كه در شيوه ارائه آنها آورده شد تلفظ خواهند كرد. همچنين است اگر كودك دچار ناهنجاري تشريحي دندان هاي پيشين شود يا شكاف بين دندان ها زياد بوده باشد در لب شكري به لفظ حروفي كه به لبها ارتباط پيدا مي كند مانند «ب» و «پ» مختل مي شود و در شكاف كام تلفظ حروف وابسته اي مانند «ل» اگر در مراحل اوليه و به موقع اقدام در اصلا ح عيب مربوط به تلفظ صورت نگيرد آنگاه رشد بافت هاي نرم زبان و حفره دهان نسبت به اسكلت استخواني يعني دندان ها و آرواره ها و كام و بيني به شكلي در ميآيد كه اختلا ل تلفظ همچنان باقي مي ماند و جز با تمرينات مناسب گفتار درماني اصلاح نمي گردد.
چنين افرادي نمي توانند تجويد صحيحي داشته باشند لذا نماز را هم درست اقامه نمي كنند هر چند عبادت اين افراد وهمچنين افراد بي سواد عامي كه معرفت كاملي بر زبان ندارند در بارگاه پذيرفته است.
به مصداق:
ما برون را ننگريم وقال را
ما درون را بنگريم و حال را
اما اين عذر براي افراد با سواد و آگاه و تحصيل كرده كه علم وآگاهي بر الفاظ و كلمات دارند و مي توانند تجويد را بياموزند پذيرفته نيست پس چه بهتر كه با آموزش تجويد عبادت مقبول تري را در قالب آداب نماز و تلاوت قرآن ارائه دهيم.
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]