محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827989089
*گزارش كامل همايش نوانديشي ديني* اظهارات خسروپناه، صدرا، تاجيك، فارسي، ميراحمدي، محقق داماد، مطيع، پورفرد، رشاد، يوسفزاده و حشمتزاده
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *گزارش كامل همايش نوانديشي ديني* اظهارات خسروپناه، صدرا، تاجيك، فارسي، ميراحمدي، محقق داماد، مطيع، پورفرد، رشاد، يوسفزاده و حشمتزاده
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ
همايش ملي «نوانديشي ديني» همزمان با ايام وحدت حوزه و دانشگاه با همكاري معاونت پژوهشي دانشگاه شهيد بهشتي و نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها صبح روز يكشنبه در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد.
يوسفزاده: آسيبهايي در حوزه و دانشگاه مشاهده ميشود
حشمتزاده: حضرت امام(ره) با مفروضات ديني مسايل جامعه را مورد بازنگري قرار داد
رييس نهاد نمايندگي وليفقيه در دانشگاه شهيد بهشتي در همايش «نوانديشي ديني»، برگزاري چنين همايشهايي را جزو نيازهاي فعلي و بر اساس خلايي كه احساس ميشود دانست و گفت: متاسفانه در حوزه و دانشگاه كه هر دو از مراكز علمي ما هستند آسيبهايي مشاهده ميشود و اميدوارم آثار و بركات اين همايش، ملي و كشوري باشد.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، حجتالاسلام والمسلمين يوسفزاده بيان كرد: اين همايش در راستاي تحقق فرمايشات مقام معظم رهبري و اينكه بايد از ترجمهاي نگريستن به همه علوم به خصوص علوم انساني فاصله بگيريم، است. اين نوع نگريستن به علوم مطابق با نيازهاي جامعه اسلامي ما نيست و ما نيازمند نوانديشي ديني هستيم.
در ادامه، دكتر حشمتزاده، دبير علمي همايش به ارايه گزارشي از روند برگزاري همايش پرداخت و گفت: از دو ماه قبل ايده همايش با تشكيل هيات علمي مطرح شد و پس از فراخوان، 7 مقاله برگزيده شد كه امروز سه مقاله از ميان آنها در مراسم ارايه خواهد شد.
وي افزود: باب ارايه مقالات هم چنان باز است و نتايج و يافتههاي اين همانديشي در جلسات آينده هيات علمي بررسي و نتايج حاصل از آن ارايه خواهد شد.
حشمتزاده گفت: درباره نوانديشي ديني دو تعريف وجود دارد؛ يكي اينكه دين، خود موضوع انديشه باشد و ساير مكاتب متد باشد و تعريف ديگر اين است كه مسايل و موضوعات جديد با متدها و مفروضات ديني بررسي شود. براي تعريف اول رنسانسي كه در غرب اتفاق افتاد را ميتوان مثال زد كه حاصل آن تحولات و انقلابهاي فكري و سياسي بود و براي تعريف دوم، انقلاب اسلامي و تاسيس نظام جمهوري اسلامي را ميتوان مثال زد. حضرت امام(ره) با متد و مفروضات ديني مسايل جامعه را مورد بازنگري قرار داد.
نوانديشي ديني اجتهادورزي دينمدارانه و غير از نوگرايي است
رييس پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در همايش «نوانديشي ديني»، نوانديشي را غير از نوگرايي خواند و اظهار كرد: نوگرايي جزو ذات اسلام است، هرچند كه اسلام قرائتپذير نيست.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، حجتالاسلام رشاد درباره چيستي نوانديشي ديني گفت: واژگاني مانند اصلاح ديني، احياي تفكر ديني، نوفهمي ديني، تجديد فكر ديني، نظريهپردازي و روشنفكري ديني واژگاني هستند كه گاه به جاي هم به كار ميروند و به مثابه واژگاني متعادل و متناظر هم مورد استفاده قرار ميگيرند.
وي افزود: اصلاح ديني يك اصطلاح تاريخي است كه حاكي از يك جريان رفتاري و فكري است كه رخ داده و يك نهضت كه در غرب واقع شد منتهي به پيدايش مذهب در غرب شد. پروتستانتيسم مولود تفكر اصلاح ديني است. اصلاح ديني از نوع ديني نيست آنچه كه در غرب اتفاق افتاد اصلاح دين بود. نه اصلاحي از نوع دين. در غرب در اصل دين بازنگري شد كه برخي روشنفكران بومي گاه چنين رويكردي را ترويج ميكنند.
رشاد در ادامه به مفهوم واژه نوگرايي ديني پرداخت و گفت: در بحث نوگرايي ديني سخن از اصالت دين است و ميتوان آن را اصالت و تجددي دانست كه دينورزانه است. احياي تفكر ديني هم ميتواند به معناي احياي دينانديشي باشد يعني انديشه ديني را احيا كردن و به صحنه آوردن. گاه احياي تفكر ديني ميتواند تفكري باشد كه نو نيست مانند تفكر سلفيگري. جهتگيري انديشمنداني مانند اقبال در شبه قاره هند و استاد مطهري در ايران ميتواند مصداق تفكر ديني باشد. نوفهمي دين نيز به مفهوم اجتهاد نصمدارانه است. تجديد فكر ديني نيز در فارسي همان نوآوري و به سمت نو رفتن است و ميتواند همان احياي فكر ديني باشد. نوانديشي ديني هم اجتهاد ورزي دينمدارانه است.
وي در بخش ديگري از سخنان خود به مفهوم نوانديشي ديني پرداخت و آن را چنين تبيين كرد: هرگونه ابداع روشمند و معتبر در ساحات منطق اكتشاف دين، ماده و صورت دين آن سان كه گذارهها و آموزهها در تحقق و اجرا ساماندهي شوند.
رشاد درباره ساحتهاي نوانديشي ديني گفت: در ساحت منطق حداقل اين است كه تغيير جديدي از يك اصل ارايه كنيم. از آن فراتر اين است كه يك دليل و ضابطه جديد ارايه دهيم و از آن فراتر اين است كه يك مدرك جديد را كشف و ارايه كنيم و از آن فراتر حد دين يك دانش جديد براي اكتشاف از دين است. در مفهوم اكتشاف دين و فهميدن نيز نوانديشي ديني به مفهوم كشف حوزه معرفتي جديد است. در بخش تفهيم و انتقال به غير نيز ابداع روشي جديد در اين زمينه مانند زوال و نسلي تازه ميتواند مراد باشد.
رشاد در پايان سخنان خود گفت: جمهوري اسلامي يك ابداع بر اساس آموزههاي اسلام بود كه ميخواست در اين روزگار شريعت را اجرا كند.
خسروپناه:
براي اينكه نوانديشي اتفاق بيفتد بايد اول در حكمت اسلامي تحول صورت گيرد
يك استاد حوزه و دانشگاه اظهار كرد: مدل عقلانيت قرآن مدلي كاملتر از مدل عقلانيتي است كه در فلسفهي اسلامي محقق است.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، حجتالاسلام و المسلمين خسروپناه در همايش نوانديشي ديني دربارهي حكمت نوين اسلامي مبناي نوانديشي ديني عنوان كرد: مقصود من از نوانديشي ديني جرياني در برابر سنت ديني و معرفت سنتي از دين نيست. برخي وقتي اين تعبير را مطرح ميكنند، معرفت ديني را تاريخمند ميدانند كه به لحاظ اصول و مباني تغييرپذير است و هيچ امر ثابتي در مباني و اصول وجود ندارد.
وي ادامه داد: مقصود من معرفت ديني است كه هماهنگ با نيازهاي زمان به ويژه نيازهاي زاييده از علوم انساني است. علوم انساني مبتني بر متافيزيك ديني و غيرديني است. بر اساس اين پيشفرض ميتوان به پيشفرض ديگري رسيد كه علوم انساني ديني قابليت تحققپذيري دارد.
خسروپناه در ادامه اظهار كرد: اگر بپذيريم كه علوم انساني مبتني بر مباني فلسفي هستند و اگر بپذيريم علوم انساني با تغيير مباني فلسفي تغيير ميكنند زماني ميتوانيم ادعا كنيم در عرصهي علوم انساني از نوانديشي ديني برخورداريم كه ابتدا تحولي در حكمت اسلامي ما پديد آيد.
وي در ادامه گفت: فلسفهي اسلامي براي تحول در علوم انساني چندان موفق نيست.گرفتن اين خرده بر علوم اسلامي به معناي اين نيست كه فلسفهي اسلامي در دينپژوهي يا پاسخ به شبهات ديني ناتوان است بلكه حكمت متعاليه در نوانديشي ديني بسيار توانمند است اما در عرصهي تحول در علوم انساني و اسلامي ناتوان است. پس بايد تحولي در حكمت اسلامي ما صورت گيرد.
خسروپناه با اشاره به اينكه فلسفهي اسلامي از زمان كندي كه متاثر از يونان باستان شد توسط فارابي و بوعلي سينا بوميسازي عميقتري نسبت به آن انجام گرفت و بافتهايي به نام فلسفهي اسلامي شكل گرفت، افزود: از آن ابتدا تاكنون فلسفهي اسلامي به عنوان دانشي كه از وجود بحث ميكند، مطرح است. فلسفهي هستي، فلسفهي معرفت، فلسفهي نفس و فلسفهي دين چهار جزء در فلسفهي اسلامي هستند در حاليكه در حوزهي علوم انساني نيازمند فلسفههاي مضاعف فراواني هستيم.
وي ادامه داد: فلسفهي ذهن، فلسفهي اخلاق، فلسفهي هنر، فلسفهي جامعه و تاريخ، فلسفهي طبيعت، فلسفهي ماهيت، فهم، معنويت، حق، تكنولوژي، رسانه، زبان، محيط زيست، ادبيات، سلامت، تربيت، سينما، فيلم، موسيقي و دهها فلسفهي ديگر مورد نياز ماست.
خسروپناه با تاكيد بر اينكه نوانديشي ديني در عرصهي علوم انساني متوقف است بر نوانديشي در حكمت اسلامي، عنوان كرد: براي اينكه نوانديشي اتفاق بيفتد بايد اول تحول در حكمت اسلامي صورت گيرد. براي اين تحول، من تعريف حكمت اسلامي را تغيير دادم. به اين ترتيب كه فلسفه از عوارض و احكام انسان بحث ميكند. اگر موضوع فلسفه را همانند دين، انسان در نظر بگيريم تمام احكام انضمامي، استنتاجي و انتزاعي انسان از آن فلسفههاي مضاعف به امور را به وجود ميآورد. در آن صورت فلسفهي اسلامي منحصر به چهار فلسفهي مذكور نيست بلكه به تمام فلسفههاي مضاعف خواهد پرداخت.
خسروپناه در ادامه گفت: اين فلسفه شباهتي با اومانيسم، اگزيستانسياليسم و فلسفهي دكارت ندارد زيرا دكارت از اين اصل صحبت ميكند كه «من فكر ميكنم، پس هستم» در حالي كه اين فلسفه ميگويد كه «من هستم پس فكر ميكنم». همچنين اين فلسفه با اومانيسم متفاوت است چون اومانيسم غايت را انسان ميداند در حاليكه حكمت نوين اسلامي انسان را براي قرب اليالله ميداند. همچنين اين حكمت با اگزيستانسياليسم تفاوت دارد چون اگزيستانسياليسم فقط با وجود انضمامي انسان كار دارد در حاليكه در حكمت نوين اسلامي بايد از احكام انضمامي، انتزاعي و استنتاجي سخن گفت.
وي در پايان عنوان كرد: اگر از روش مدل عقلانيتي كه قرآن پيشنهاد داده استفاده كنيم تمام فلسفههاي مضاعف به حقايق تدوين ميشوند. معتقديم مدل عقلانيت قرآن مدل كاملتري از مدل عقلانيتي است كه در فلسفهي اسلامي محقق است. من معتقد نيستم فلسفهي اسلامي باطل است بلكه معتقدم فلسفهي اسلامي موجود ناقص است.
دكتر صدرا:
امام خميني(ره) بزرگترين نوانديش و نوگراي اسلامي در عصر معاصر است
عضو هيات علمي گروه علوم سياسي دانشگاه تهران در همايش نوانديشي ديني با ارائه تحليلهايي، امام خميني (ره) را بزرگترين نوانديش و نوگراي اسلامي در عصر معاصر خواند.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، دكتر عليرضا صدرا گفت: نظريه و پديدهي انقلاب و نظام سياسي نوبنياد نوين، نمونه و الهامبخش جمهوري اسلامي حتي از نگاه پيشتاز پسامدرنيستي چون ميشل فوكو فرانسوي (1926 الي 84 ميلادي) برترين نوآوري راهبردي ايران، جهان اسلام و حتي جهاني در جهان معاصر بوده و به شمار ميآيند. يك نوآوري سياسي كه ناشي از نوانديشي ديني بوده و حاصل و برآمد آن است.
وي ادامه داد: چشمانداز فرآيندهي توسعهي متعالي جمهوري اسلامي ايران يعني توسعهي اقتصادي توامان با توسعه و در حقيقت تعادل اجتماعي و سياسي و در جهت يا معطوف به توسعه تعالي فرهنگي، معنوي و اخلاقي كه اين نيز خود از بدايع است.
صدرا در ادامهي مقالهي خود گفت: همچنين چالشهاي ارتقاي كارآمدي، زيرساختي، راهبردي متعادل دولت و نظام جمهوري اسلامي ايران به ويژه با تبيين علمي تحقق عملي نقش راهبردي دولت كه باز بسيار بديع و بارور بوده و هم اينك فراروي همهي نيروها و نهادهاي علمي راهبردي و كاربردي فرهيخته قرار دارد، جملگي ناشي از نوانديشي علمي به ويژه ديني و اسلامي بوده و نيازمند تداوم، تعمق، تعميق و كاربست آن است.
وي بيان كرد: طي كمتر از يك قرن اخير دو نهضت و نظريه و نظام سياسي و راهبردي مشروطيت اسلامي به جمهوري اسلامي ايران، بازگشت از اقبال تا علامه مطهري و نهضت ضد استعماري ملي شدن نفت در جهان معاصر به وقوع پيوسته كه برآمد بازخيزي و نوانديشي سياسي-ديني و ديني –سياسي بوده و هست.
صدرا بيان كرد: نظام سياسي نوين و نوبنياد نمونه و الهام بخش جمهوري اسلامي ايران كه از سويي فرصت مغتنم براي اسلام، تجديد حيات و گسترش و به ويژه با راهبرد جمهوريت آن بوده، از سوي ديگر فرصتي مستغني براي تعديل، تعادل و حتي تعالي جمهوريت و مردمسالاري به ويژه با رهيافت مشروعيت آن در قياس با جمهوريها و دموكراسيهاي مطلقه و افراطي به شمار ميآيد.
صدرا در بخشي ديگر نسبت دادن تفكر انقلاب اسلامي و فلسفهي آن به فلسفهي متعالي صدرايي گفت: حكمت متعالي در دوراني جديد با بازپردازي اهم منابع علمي و معرفتي در يك نظام و نظريهي توحيدي متعادل و متعالي باب نويني در نوآوري علمي و حكمي ديني اسلامي گشود. بابي كه منشاء علمي و نظري همگي جريانات نوانديش و سياسي پس از خود بنياد نهاده و بازگشود تا جايي كه بازسازي جريان نوانديش اجتهادي و غلبه بر اخباريگري و برجستگي مكتب شيخ انصاري را نيز در اين راستا ميشود تعبير و تحليل كرد.
دكتر تاجيك:
خردهگفتمانهاي متعدد نوانديشي ديني داريم
شناخت و بازنمايي جهان جز در پرتو زبان ممكن نيست
عضو هيات علمي دانشكدهي علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينكه زبان ميتواند علاوه بر اينكه انديشه را بازنمايي كند، انديشه نيز توليد كند، اظهار كرد: در ميان روشنفكران معاصر كسي را مانند امام (ره) سراغ ندارم كه متن را از درون به صدا درآورده باشد.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، دكتر محمدرضا تاجيك در همايش نوانديشي ديني اظهار كرد: زماني كه به نوانديشي ديني بينديشيم با چند پرسش مواجهيم. نخست اينكه بايد مشخص شود آيا چنين گفتماني اساسا امكان تقرير و فصلبندي دارد؟ چنانچه اين امكان را مفروض بگيريم بايد مشخص كنيم كه آيا ميتوان آن را در قالب يك گفتمان خاص محدود و محصور كرد يا گفتمانهاي متعدد و متكثري وجود دارد؟
وي در ادامه به طرح سوالات ديگري پرداخت و گفت: آيا ميتوانيم خارج از گفتمان مدرنيته راجع به نوانديشي ديني سخن بگوييم؟ نوانديشي ديني در ادبيات ماقبل مدرن ما كجا بود؟ آيا اين اصطلاح كاملا متاثر از مفاهيمي است كه در بستر مدرنيته مطرح شده است يا خير؟ آيا زماني كه ما به واسطهي آن به بحث دربارهي نوانديشي ميپردازيم زبان درونگفتماني است يا برونگفتماني؟
وي ادامه داد: آيا اساسا بحث از نوانديشي ديني حكايت از انديشيدههاي ما دارد يا ناانديشيدههاي ما؟ آيا نوانديشي موجود مولود نوعي واسازي، بازسازي يا بيقرارسازي يا نوسازي است؟
تاجيك در ادامه با بيان اينكه از يك فضاي زبانشناختي، معناشناختي و نشانهشناختي و فضاي فوكويي و پسافوكويي، لاكاني و پسالاكاني، ويتكنشتاين و پساويتكنشتاين صحبت ميكند، افزود: شناخت و بازنمايي جهان جز در پرتو زبان ممكن نيست. نميتوان بيرون گفتمان ايستاد و در مورد نوانديشي ديني سخن گفت.
عضو هيات علمي دانشكده علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي، با بيان اينكه اساسا جز در درون گفتمان و زبان، ابژه و سوژهاي وجود ندارد، عنوان كرد: هر مفهومي مدلول و مصداق خود را مديون گفتمان است. دالي به نام نوانديشي ديني ميتواند بر ساختهي گفتمانهاي متعدد باشد. به تعبير زبانشناسي ميان دال و مدلول رابطهي گوهري وجود ندارد. رابطهي نوانديشي و مدلول آن هم از همين قبيل است.
تاجيك با بيان اينكه زبان نه تنها وسيلهاي براي بازيابي معناست كه خود تشكيل دهندهي معنا نيز هست، عنوان كرد: زبان از طريق ما سخن ميگويد نه ما از طريق زبان. اگر اينها را بپذيريم ميتوان از منظرهاي گوناگون راجع به نوانديشي سخن گفت.
وي خاطر نشان كرد: نوانديشي ديني ميتواند وجود داشته باشد و برخلاف بسياري كه نوانديشي ديني را پارادوكس ميدانند من باور ندارم كه پارادوكس باشد؛ زيرا كاملا امكان دارد كه مفاهيم را جانشين و همنشين هم كرد. به همين دليل معتقدم خردهگفتمانهاي متعدد نوانديشي ديني داريم.
عضو هيات علمي دانشكدهي علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي ادامه داد: در طول تاريخ پارهاي نوانديشي ديني را اينطور تعريف ميكنند كه «من كهنهانديش ديني نيستم پس نوانديش ديني هستم» گاهي احساس ميكنيم كه دوانگاري ميان سنت و مدرن يا كهنه و نو وجود دارد و اين يك خلط نظري بيش نيست. نميتوان در حذف يك مفهوم، مفهوم ديگر را تعريف كرد. عبور از مفاهيم متضاد غيرممكن است. اين دگر هويتسوز، هويتساز نيز هست.
تاجيك افزود: گاهي ميگوييم «من نوانديش ديني هستم چون نوانديش ديني هستم» اين بحث توصيفگرايان است. گاهي نيز ميگوييم «من نوانديش ديني هستم چون نوانديش ديني ناميده شدم» اينجا ضد توصيفگرايان مطرح ميشوند. گاهي مطرح ميشود كه «من يك نوانديش ديني هستم چون در يك زبان بينالاذهاني بخشي از زبان مشترك شدهام» اين برداشت لاكاني است.
وي ادامه داد: بعضي از ما ميگوييم «نوانديش ديني هستم چون شبيه نوانديشان ديني هستم» يا اينكه برخي از ما چون در كشكولمان واژگان مدرن وجود دارد از آنها به صورت نقيضي و ايجابي بحث ميكنيم. در هر دو صورت قبلا آلوده شدهايم تا دكارتي نباشد كه بگويد من فكر ميكنم پس هستم معكوس آن به ذهن نميآيد.
عضو هيات علمي دانشكدهي علوم سياسي دانشگاه شهيد بهشتي افزود: برخي نيز ميگويند «ما نوانديش ديني هستيم چون با قالبي نو انديشهي ديني را به صدا در ميآوريم». برخي ديگر عنوان ميكنند كه نوانديش ديني هستند چون عارف به زمان خود هستند و دين ميتواند با توجه به اقتضائات زمانه تغيير كند. اين رويكردها نشاندهندهي ميانگفتماني است كه وجود دارد. بايد بپرسيم كدام رويكرد گفتماني مورد قبول است و كداميك نيست و چرا؟
تاجيك ادامه داد: درست است كه با خردهگفتمانهاي مختلفي در نوانديشي ديني مواجهيم اما معناي اين آنارشيسم نيست و قرار نيست هر انديشهاي نام نوانديشي ديني بر خود بگذارد و خود را مطرح كند.
وي با بيان اينكه زبان ميتواند علاوه بر اينكه انديشه را بازنمايي ميكند توليد انديشه نيز كند، اظهار كرد: من در ميان روشنفكران معاصر كسي را مانند امام (ره) سراغ ندارم كه متن را از درون به صدا درآورده باشد. امام (ره) اين خلاقيت و تفكر را داشتند. امام(ره) معتقد بود گفتماني كه نزد اوست از چنان غنايي برخوردار است كه دارد لبريز ميشود و اگر اجازه بدهيم سخن بگويد سخني منطبق با زمانه خواهد گفت. ساير روشنفكران ديني ما عمدتا از ديدگاه سوسياليستي، ليببراليستي، اگزيستانسياليستي و... متاثر بودند و نقدي به درون گفتمان زدند ولي اين نگاهها آفتهاي خاص خود را دارد.
مير احمدي: ترجيح نوگرايي ديني بر نوانديشي ديني مطلوب است
معاون سياسي سابق نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها در نشست دوم همايش نوانديشي ديني با بيان اينكه نميتوان از نوانديشي ديني استفادهي اصطلاحي كرد، ترجيح نوگرايي ديني بر نوانديشي ديني و عدم مترادف قرار دادن آنها را مطلوب دانست.
به گزارش خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا، حجتالاسلام و المسليمن ميراحمدي با تاكيد بر امتناع مفهومي اصطلاح نوانديشي ديني اظهار كرد: جايگاه نوانديشي ديني در فكر سياسي ما مسالهي بنياديني است كه در صد سالهي اخير آغاز ميشود و به لحاظ فلسفي پرسش از رابطه سنت و تجدد پرسش از تاريخ ماست و اگر بخواهيم جريان سياسي فكري صد سالهي اخير را تقسيمبندي كنيم بايد از اين مساله شروع كنيم.
وي در ادامه به تبيين مفهوم سنت و تجدد پرداخت و بيان كرد: سنت به معناي امور فكري به شكل موروثي و به جاي مانده از گذشته كه مسلم و قانعكننده است، تعريف ميشود و تجدد مجموعهي افكاري است كه در غرب شكل گرفته و تمامي نهادها و شيوههاي زيست انسان را متحول ساخته است.
ميراحمدي با برشمردن سه جريان سنتگرايي ديني، نوگرايي ديني و نوانديشي ديني اظهار كرد: سنتگرايي ديني با نپذيرفتن امكان سازش ميان سنت و تجدد به سنت اصالت ميدهد و به طرد تجدد ميپردازد؛ پرسشهاي امروزين جامعه را با عنايت به اصل سنت پاسخ ميدهد و استراتژي آن احياگري است.
وي افزود: نوگرايي ديني با اعتقاد به سازگاري سنت و تجدد و امكان سنتز و سازش سنت و تجدد بر اين باور است كه سنت امري داراي اقتدار اما نيازمند بازسازي است و در ظرف تجدد بايد بازسازي شود.
ميراحمدي در ادامه گفت: نوانديشي ديني مرحلهاي فراتر از نوگرايي ديني است و جايگاه آن در اين تقسيمبندي نقطهي پاياني طيف است.
وي با اشاره به اينكه هر جريان فكري ديني سه نگاه به نص، تاريخ و آينده دارد اظهار كرد: جريان نوانديشي ديني جرياني است كه در نگاه خود به قرآن و سنت ناگزير از شالوده شكني است. ميان دين و معرفت ديني تفكيك ايجاد ميشود و بدين ترتيب قواعد و اصولي كه بر معرفت ديني حكمفرماست متفاوت از قواعدي ميشود كه بر اصول ديني حاكم است.
ميراحمدي افزود: جريان نوانديشي ديني در تبيين دين ناگزير به مفهوم وحي ميرسد و از مفهوم وحي تعريف متفاوتي ارائه ميدهد كه سابقهي چنداني در سنت تاريخي ديني اسلام ندارد و وحي عبارت ميشود از تعبير عربي پيام الهي كه به پيامبر ابلاغ ميشده است، در نتيجه امكان دسترسي به حقيقت پيام مورد ترديد قرار ميگيرد و معرفت ديني مترادف با سنت و در نهايت قابل عبور معرفي ميشود؛ بدين ترتيب فهم دين نيازمند اجتهاد در اصول ميشود و معرفت جديد را جايگزين ميكند.
وي تاكيد كرد: در نوانديشي ديني نه احياگري اصل سنت و نه ساختن حكومت ديني هيچ يك نميتواند در طراحي استراتژي براي شهروند امروزي تلقي شود و نياز به مدلهاي جديدي ايجاد ميشود كه گاه دولت دينداران، دولت سكولار اسلامي و دموكراسي اسلامي ناميده ميشود و اساسا اصالت به تجدد ميرسد.
ميراحمدي در پايان سخنان خود به بيان نتيجهي امتناع مفهومي واژهي نوانديشيي ديني پرداخت و تشريح كرد: 1- شكلگيري جريان نوانديشي ديني منوط به برداشتي از دين است كه به ساختشكني دين اعتقاد دارد. 2-نوانديشي ديني در گسست از انديشهي قديم شكل گرفته و متعلق به آن نوع نگاه دين و نص است. 3-ميتوان گرايشي به دين داشت تا پاسخهاي جديد به پرسشهاي جديد بدهد اما ماهيت ديني امري ثابت است. 4-پسوند ديني دلالت بر منبع معرفت شناختي جريان دارد و انديشهي جديد نسبت به دين مستلزم برداشتي معرفت شناسانه و جديد از دين به عنوان منبع است. 5-ارتباطات تئوريك به طور كامل با سنت ديني قطع ميشود و اين اتصاف تناقضگونه مينمايد.
جلالالدين فارسي: انديشه، پژوهش، تعقل و تفقه در دين سه لايه خردورزي است
جلالالدين فارسي با بيان اينكه در تاريخ انسان سه گونه دانش و معرفت وجود دارد، اظهار كرد: هر يك از اين گونهها يكي از انواع سهگانه زندگي را صيانت، تقويت و تحكيم ميكند.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، جلالالدين فارسي، نويسنده و محقق و نمايندهي دور دوم مجلس شوراي اسلامي كه در همايش نوانديشي ديني در دانشگاه شهيد بهشتي سخن ميگفت، بيان كرد: ما انسانها در ابتداي تولد و دوران جواني و نوجواني داراي دو زندگي هستيم؛ يكي زندگي جانوري و زيستن و ديگري حيات انساني. به طور كلي در اين زندگي اين امكان هستيشناختي براي ما وجود دارد كه از زندگي انساني تنزل كرده و به حيات جانوري محض وارد شويم يا اينكه به حيات پست ديگري يعني به شيوارگي تنزل پيدا كنيم و نيز ميتوانيم از حيات انساني به حيات طيبه ارتقاء پيدا كنيم.
وي ادامه داد: براي اطلاع از حيات انساني به حيات طيبه، آموزههاي وحياني وجود دارد كه از راه انديشه توام با پژوهش مبتني به دانش و معرفت مبدل شده و سپس به فناوري تبديل ميشود و آموزههاي مربوط به حيات طيبه از راه وحي به پيامبر خاتم انتقال داده و از زبان او به نام درس پروردگار جاري شده است.
فارسي افزود: كاربرد اين معرفت كه جز از راه دانش توام با پژوهش حاصل نميشود اين است كه از حيات انسانيت صيانت ميكند و فقط از طريق آن است كه به حيات طيبه ارتقا مييابيم.
وي اظهار كرد: انديشه علمي و تمام شاخههاي علوم به دانش و سپس به فناوري ميانجامد و امروزه تمام فناوريهاي موجود تاريخ متراكم شده است.
فارسي تاكيد كرد: انسانها با اين معيار سنجيده ميشوند كه به كدام موضوع ميانديشند و تا چه حد به هر كدام ميپردازند به حيات زيستن يا حيات انساني يا حيات طيبه.
فارسي با بيان اينكه انديشه و تحقيق پس از نزول وحي است، گفت: انديشه پس از دسترسي ما به محتواي قرآن صورت ميگيرد؛ انديشه، پژوهش، تعقل و تفقه فيالدين سه لايه خردورزي است. بشر نميتواند اين دانش سوم را خود توليد كند و خداوند به آن ميپردازد.
وي در پايان خاطر نشان كرد: هر كس تفكر بر تعقل و در دين، تفقه كرد، بر آموزههاي قرآني ايمان داشت و سپس آن را در زندگي خويش پياده كرد طبق سنت الهي به حيات طيبه فرا برده ميشود.
مطيع: نوانديشي ديني در زمانه ما ضرورت دارد
حسين مطيع در همايش نوانديشي ديني به نمايندگي از گروه پژوهشي دفتر مطالعات و پژوهشهاي سازمان صدا و سيما به ارايه مقاله «امام خميني(ره) و نوانديشي ديني پرداخت.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، عضو هيات علمي دانشگاه اصفهان با اشاره به اينكه اين تحقيق با استناد به گفتوگو با استادان انجام شده است، افزود: سوال ما چيستي نوانديشي ديني و تفاوتهاي نوانديشان ديني با امام(ره) بود.
وي درباره تعريف نوانديشي ديني اظهار كرد: كشف ابعاد تازه در دين با حفظ معيارهاي اصلي آن كه عقل آنها را معرفي ميكند، احياي دين در حوزه اجتماعي، داشتن درك جديد از دين، برداشتن گامهاي اساسي درباره نظريهپردازي در حوزه ديني، اعتقاد به سنت نقادي دين، قرائت تازه از دين براي سازگاري با مفاهيم دنياي جديد و… تعاريف مختلفي بودند كه ارايه شدند.
وي در اين باره گفت: در مجموع تعاريف از نوانديشي ديني صاحبنظران به اين جمعبندي ميرسيم كه جمع ميان دين و آموزههاي آن با عقل مدرن بشري و فرآوردههاي علمي و عملي روزگار جديد تعريفي مناسب براي نوانديشي ديني است.
مطيع افزود: كساني كه تعابير منفي نسبت به نوانديشي داشتند، امام(ره) را نوانديش نميديدند و ايشان را به اصطلاح نوگرا و احياگر ميخواندند اما در مجموع امام(ره) يك نوانديش ديني است و ميتوان او را به اين نام خطاب كرد.
وي، تفاوتهاي امام (ره) با ساير نوانديشان را در دو حوزه معرفتي و غيرمعرفتي دانست و گفت: تسلط معنويت و عرفان بر انديشه امام (ره)، حكمت تاريخي داشتن امام(ره)، وسعت نوانديشي ديني يعني جامعيت، داشتن تفاسير سالم از دين، پايبندي به اصول دين، داشتن زبان عامه و… تفاوتهاي معرفتي امام (ره) با ساير نوانديشان است.
مطيع با اشاره به شرايط خانوادگي و محيط پيراموني و استادان امام(ره) اظهار كرد: تفاوتهاي غيرمعرفتي امام(ره) با ساير نوانديشان به موقعيت زماني امام(ره) در تاريخ اشاره دارد. موقعيت زماني امام(ره) در جهان مصادف با شكست كمونيسم بود و اين نگاه امام (ره) را متفاوت ميكرد.
وي افزود: آسيبهايي كه باعث آسيبزدن به نگاه امام (ره) در دنياي سكولار ميشوند عبارتند از: عقل ابزاري، راز زدايي از دين، چالشهاي دموكراتيك، عدم عنايت كافي به دين، عدم خردپذيري احكام ديني و…؛ البته استفاده ابزاري از انديشه امام(ره) سياستزدگي، تحجر، عدم توجه به مسايل كاربردي، عدم توجه به نقش مردم در حكومت و بيتوجهي به نسل جوان باعث آسيبزدن به افكار و انديشه امام خميني (ره) در دنياي جديد ميشوند.
مطيع در پايان نتيجه گرفت: نوانديشي ديني در زمانه ما ضرورت دارد و مانند آب براي انسان واجب است و آسيبهاي برشمرده ميتوانند انديشه ديني ما را تهديد كنند. نوانديشي ديني امام(ره) در دو زمينه فقهي و غير فقهي وجود داشت و آن را ميتوان در مسايلي مانند حكم ايشان براي شطرنج و احكام درباره موسيقي و نظر امام(ره) درباره حكم حكومتي به روشني ديد.
آيتالله دكتر محقق داماد:
امروز جوك و خنده است كه كسي به نام دين، به فلسفه يا عرفان فحش دهد
آيتالله دكتر محقق داماد با بيان اينكه براي پاسخ به اينكه نوانديشي ديني چيست؟ بايد به بحث تعريف از دين پرداخت و گفت: معناي دين فقط شرعيت نيست؛ دين مجموعهاي از جهانبيني، اخلاق و شرعيت است.
به گزارش خبرنگار گروه تاريخ و انديشه ايسنا، استاد دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينكه نوانديشي به معناي سنتشكني و سنتگرايي نيست، تصريح كرد: نوانديشي نه سنگ سنت به سينه زدن است و نه دكان براي سنتشكني باز كردن.
محقق داماد با بيان اينكه يك متفكر اسلامي نوانديش است، خاطر نشان كرد: لااقل معناي نوانديش پاسخ دادن به عرصههايي است كه دين در آن درگير ميشود. امروز دين در عرصههايي مانند قرن پنجم و ششم درگير نيست بلكه با مسايلي درگير است كه علوم تجربي براي دين آورده است و پاسخ دادن به آنها با مشت گره كردن و فرياد زدن و خطابه و شگردهاي خطابه حل نميشود. امروز ديگر جوك و خنده است كه كسي به نام دين به فلسفه يا عرفان فحش بدهد.
وي گفت: امروز اگر كسي ادعاي متفكري يا تفقه در دين ميكند كسي است كه بتواند در مورد مسايلي كه علم مطرح كرده است به موضع دفاع بنشيند و پاسخ دهد.
محقق داماد با طرح اين پرسش كه علت عدم استقبال از اين سمينار چيست؟ گفت: اينجا مركز يكي از مهمترين دانشگاههاي كشور و مركزي علمي است.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: علم به هر صورت، امروز تعاريفي از انسان در حوزههاي مختلف دارد و ما بايد به عنوان متفكر تعريفي اسلامي از دين داشته باشيم.
وي گفت: متفكر ديني امروز براي اين جهان مسووليت دارد؛ كسي كه ادعاي تفكر ميكند بايد مسايل امروز جامعه را پاسخ دهد. مساله را از تخته پاك نكنيم زيرا مساله اين گونه حل نميشود. ما مدعي اخلاق، مهرباني و عدالت هستيم چرا هزاران حكم خلاف اخلاق، مهرباني و عدالت ميدهيم. اگر كسي از ما اين سوالات را بپرسد بايد برايش پاسخ داشته باشيم.
محقق داماد اظهار كرد: امروز بايد ديگر يا كسي ادعاي اين مسايل را نكند يا اگر ميكند بتواند از عهدهي سوالاتش برآيد. همه بايد آزادي اظهارنظر داشته باشند و نترسند.
اين استاد حوزه و دانشگاه تاكيد كرد: هيچ پيامبري نيامده كه بر كرسي عقل ما بنشيند و آن را تعطيل كند. پيامبر (ص) آمده است عقل ما را به راهنمايي مولا عليابن ابيطالب (ع) رشد و پرورش دهد؛ ما هميشه بايد بگوييم متفكريم و لحظهاي نگوييم در تعقل بايد ايست كرد.
وي در پايان گفت: ايمان بدون عقل، تفكر مسيحي است؛ ما مفتخريم كه پيرو اهل بيت عصمت و طهارت هستيم زيرا هميشه ايمانمان ناشي از تدبر و تعقل است.
پورفرد: تفاوتهاي روشنفكران ديني حوزوي و دانشگاهي با تعامل آنها كاهش مييابد
يك عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي به عنوان آخرين سخنران نشست دوم همايش نوانديشي ديني با موضوع «روشنفكران ديني در حوزه و روشنفكران ديني در دانشگاه» به سخنراني پرداخت.
به گزارش خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا، دكتر پورفرد در اين همايش اظهار كرد: روشنفكري ديني به مثابهي مقولهاي از جنس كار فكري است كه به پروژه عقلاني كردن امور زندگي ميپردازد و عقلانيت را با نگاه ديني علاوه بر ابزاري بودن شهودي نيز در نظر دارد.
وي افزود: روشنفكر ديني دانشگاهي را با عنوان گفتمان تجدد ميشناسم كه در نقد سنت و مدرنيته از مباني مدرنيته يا تركيب مدرنيته و دين بهره ميبرد.
پورفرد، روشنفكر ديني حوزوي را روشنفكر مجدد ديني دانست و گفت: روشنفكر ديني حوزوي با ابزار ديني به نقد ميپردازد؛ البته اينگونه نيست كه روشنفكر هر چه بخواهد انجام دهد بلكه در تعامل با ساختار عمل ميكند و در گفتوگو با ساختار و قواعد است.
عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، روشنفكران ديني دانشگاهي را به چهار گروه تقسيمبندي كرد و گفت: معرفتانديشان طرفدار تئوري قبض و بسط، هرمنوتيك، معنويتگرايان و بازخوانان آراي بازرگان و شريعتي چهار گروه روشنفكران ديني دانشگاهي را تشكيل ميدهند كه سه گروه اول تابع فلسفهي تحليلي هستند.
پورفرد در ادامه روشنفكران ديني حوزوي را به شش گروه دستهبندي كرد و گفت: مطهري، بهشتي، صدر، مقام معظم رهبري، هاشمي و مفتح شش گروه از روشنفكران ديني حوزوي هستند كه چهار گروه اول به دليل تخصص مطهري در فلسفه و فقه و داشتن نظريه فطرت انساني در حوزه سياسي و اجتماعي و به دليل نظريه جامعهپذيري سياسي بهشتي و نگاه نظاممند صدر در حوزه اقتصاد، اجتماع و سياست و نظريه خلافت انساني او منابع مهمي براي نوانديشان حوزوي هستند.
عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي با اشاره به اهميت سه گانه انديشه مقام معظم رهبري به عنوان منبعي براي روشنفكران ديني حوزوي اظهار كرد: صرف نظر از حضور ايشان در چارچوب قدرت، به سه دليل ارائه تئوري كرامت انساني، تئوري تحول فقه و حوزه و نظريه فرهنگ و تمدن اسلامي، نظريات ايشان از منابع مهم روشنفكران ديني حوزوي است.
پورفرد در ادامه اظهار كرد: عمدهترين تفاوت در حوزه بنيادهاي معرفتي است و اگر روشنفكران ديني حوزوي و دانشگاهي با هم تعامل داشته باشند، تفاوتهاي آنها كاهش مييابد.
وي افزود: روشنفكر ديني دانشگاهي دچار رسوبات موج اول و دوم مدرنيته شده است و اين باعث تفاوت با روشنفكري ديني ميشود.
پورفرد، روشنفكران ديني دانشگاهي را موجي از انديشهي آلاحمد، شريعتي و بازرگان دانست و گفت: از نظر من روشنفكر ديني حوزوي كارآمدتر و بوميتر نسبت به فرهنگ اسلامي است؛ زيرا از منابعي برتر استفاده كرده است. روشنفكر ديني حوزوي از فلسفه متعاليتري مانند حكمت صدرا و ابنسينا بهره گرفته است.
انتهاي پيام
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
گوناگون
پربازدیدترینها