واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نقش خانواده در آموزش و پرورش
خانواده، نخستين نهاد اجتماعي است كه فرد در آن پا به عرصه زندگي ميگذارد و اولين پايههاي تربيت و تعليم در آن گذارده ميشود. وجود محبت و عاطفه در خانواده رمز سعادت و خوشبختي انسان است و كليد بسياري از مشكلات و راه جلب احترام و رعايت حقوق ديگران است. عاطفه، عشق و محبت به فرزندان، ميتواند اراده متزلزل و روح آشفته آنان را درمان كند و آنان را به زندگي سعادتمند و موفق اميدوار سازد. لذا براي تربيت و پرورش درست فرزندان، بايد محيطي ايجاد كرد كه در آن درگيري و اختلافي نباشد. محبت و صداقت، ايمان و عشق به خوبيها، صميميت، وحدت و اتحاد ميتواند راهگشاي بسياري از مشكلات باشد.
***
آموزش و پرورش هر كشوري مهمترين و مؤثرترين نظام پرورش و رشد شخصيت نوجوانان و جوانان است. ضرورت توجه به رشد شخصيت آدمي و اهميت پرورش تن و روان دانشآموزان موجب شده است كه اين مسأله مهم به عنوان يكي از كاركردهاي اساسي نظام آموزش و پرورش به حساب آيد، و در صورتي اهداف عالي آموزش و پرورش تحقق مييابد كه هماهنگي با ديگر نهادهاي اجتماعي از جمله خانواده بوجود آيد.
دانش آموزان در خانه و ميان اعضاي خانواده زندگي ميكنند و در بطن خانواده روابطي با پدر، مادر، خواهر، برادر و... ايجاد ميكنند. خانواده نيز تعلق به اجتماع دارد و متأثر از آن، ولي به عنوان يك نهاد اجتماعي ويژگيهايي براي خود دارد و در صورتي ناهمگني ميان ويژگيهاي خانواده با ويژگيهاي كلي اجتماع، كاركرد مدرسه با مشكلاتي مواجه ميشود.
بسياري از مربيان تعليم و تربيت، روانشناسان، جامعهشناسان و........ منشاء بسياري از مشكلات رفتاري و اجتماعي دانشآموزان را ناشي از مسايل موجود در خانه ميدانند. روابط نادرست عاطفي پدر و مادر، ناسازگاري ميان اعضاي خانواده، افراط و تفريط در حمايت و مراقبت، عدم توجه و نظارت بر دوستان و معاشران فرزندان و....... از مسايل مهمي هستند كه نقش اساسي در شكست تحصيلي آنان دارد.
ميركمالي نقش خانواده در رشد فرزندان را بسيار مؤثر ميداند و آن را منبع اصلي انتقال مهارتها معرفي ميكند. خانواده منبع اصلي انتقال مهارتهاي اساسي، رفتارها، عادتها و ميراث فرهنگي به فرزندان است. در حقيقت آينده و تقدير كودكان بستگي به شرايط و طرز عمل خانوادهها دارد. فقير و غني، تحصيلكرده و بيسواد، مذهبي و غيرمذهبي بودن خانواده و خيلي از مسايل ديگر در شخصيت كودكان تأثير ميگذارد.
شعارينژاد وضعيت اقتصادي خانواده را بسيار مؤثر در شخصيت فرزند ميداند و بيان ميكند: كودكي كه در خانواده فقير پرورش مييابد، همواره در عدم اطمينان خاطر و احساس حقارت رشد ميكند. تعلق داشتن به يك خانواده ثروتمند، رضايت خاطر كودك را در كسب شهرت اجتماعي بيمه ميكند. در صورتي كه تعلق به يك خانواده فقير به طور قطع شهرت اجتماعي پاييني را براي كودك دربرخواهد داشت.
فرجاد ميان طبقه اجتماعي - اقتصادي والدين و تعليم و تربيت فرزندان رابطه قائل ميشود و چنين بيان ميكند: نوع درآمد خانواده نقش مهمي در چگونگي آموزش و پرورش فرزندان خواهد داشت، مثلاً خانوادهاي كه درآمد كمتر و بچههاي بيشتري دارد، به سختي ميتواند هزينه تحصيل آنها را فراهم كند.
عسكريان در زمينه رابطه هوش فرزندان و سطح فرهنگ خانواده مينويسد: از تحقيقات بعمل آمده در زمينه رابطه سطح فرهنگ خانواده و هوش فرزندان به اين نتيجه رسيدهاند كه ميانگين هوش كودكان متعلق به خانوادههاي برخوردار از فرهنگ پيشرفته اجتماعي خود بيست امتياز بيشتر از ميانگين كودكان مربوط به خانوادههاي غير برخوردار است.
تقي پورظهير موقعيت اجتماعي - اقتصادي والدين را مؤثر بر يادگيري دانشآموزان ميداند و چنين ميگويد: تواناييهاي ذاتي يادگيرندگان به صورتهاي متعددي تحت تأثير موقعيت اجتماعي - اقتصادي قرار ميگيرند. انواع سنخهاي شناختي، فرآيندهاي رشد تفكر، خودتصوري، روابط گروهي، روابط معلم و شاگرد، فرصتهاي آفرينندگي و كسب تجارب به طور عميقي تحت تأثير طبقه اجتماعي خاصي هستند كه كودك در آن متولد شده و رشد يافته است.
او به رابطه تحصيلات والدين با علاقه به تحصيل دانشآموزان اشاره ميكند و چنين ميگويد: كودكي كه در خانهاي زندگي ميكند كه اهل خانه، اهل علم و ادب هستند و در آنجا علاقه و رغبت به بحث و گفتگو درباره انديشههاي نو، اختراعات و اكتشافات جديد وجود دارد، بيشتر از كودكي كه در خانه درباره كتابها و موضوعها و اكتشافات جديد صحبت نميشود، آماده شركت در بحثها، درك مسايل جديد و احياناً هماهنگي و سازگاري با آنها خواهد بود. در هر حال كودكاني كه والدين آنها از تحصيلات خوبي برخوردارند، احتمالاً بيشتر از ساير كودكان علاقهمند خواهند بود كه در تحصيلات خود توفيق داشته باشند.
شريعتمداري در تأثير وضعيت اجتماعي - اقتصادي والدين در هوش فرزندان، ضمن تأييد مؤثر بودن آن چنين ميگويد: پارهاي از تحقيقات نشان ميدهد كه وضع اجتماعي - اقتصادي والدين در رشد بچهها تأثير دارد. شغل والدين و موقعيت اجتماعي آنان خودبخود در بالا بردن سطح هوش مؤثر نيست، مثلاً فرزند يك استاد دانشگاه با فرزند يك كارگر ممكن است از لحاظ هوش باهم اختلاف داشته باشند ولي اختلاف هوش آنها مربوط به محيطي است كه والدين در خانه به وجود ميآورند. سطح تربيت آنها، فرصتهاي تربيتي ايجاد شده و تجربياتي كه آنها در محيط خانه كسب ميكنند در رشد و پرورش هوش آنها تأثير دارد.
تقدسيان در رابطه با نقش والدين در تحصيل ميگويد: معمولاً استعداد تحصيلي فرزندان در خانوادههايي با سطح بالاي اقتصادي و اجتماعي، بالاتر از استعداد تحصيلي كودكاني است كه به سطوح پايينتر اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي تعلق دارند. در محيطهاي خانوادگي، رشد ذهني با محركهاي گوناگون اعم از سرگرميهاي آموزشي، وسايل ارتباط جمعي يا آموزشهاي والدين تقويت و تشويق ميشود. والدين به نيازهاي فرزندان خود پاسخ ميدهند و با فراهم آوردن امكانات مناسب، انگيزههاي كشف و كنجكاوي را در فرد ايجاد و به رشد شناختي هر چه بيشتر او كمك ميكنند.
بطور كلي بيشتر محققان و پژوهشگران در مطالعات و تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدهاند كه خانواده نقش اساسي در تعليم و تربيت فرزندان و پيشرفت تحصيلي آنان دارد كه در ادامه به چند مورد اشاره ميشود.
* در پژوهشي، پژوهشگر عوامل مؤثر در افت تحصيلي را به ترتيب: عوامل خانوادگي، عوامل اجتماعي، عوامل آموزشي فردي معرفي مي كند.
* در تحقيقي ديگر، محقق نتيجه گرفت كه فقدان يكي از والدين يا هر دوي آنها در دوره دبيرستان در زمينههاي زير اثر منفي ميگذارد:
1-بهره هوشي 2- به دست آوردن رتبههاي فراتر از سن خود 3- همكاري 4- شركت در فعاليتهاي فوق برنامه
* پژوهشگري در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدكه سطح سواد والدين رابطه مستقيم با نسبت قبولي دارد، يعني هرچه سواد والدين كه متأثر از موقعيت اجتماعي مناسب است، بالاتر باشد، پيشرفت تحصيلي فرزندانشان بيشتر است.
* در تحقيقي ديگر، محققان به اين نتيجه رسيدند كه پيشرفت تحصيلي دانشآموزاني كه مادران شاغل داشتند، بطور معناداري بالاتر از دانشآموزاني بودكه مادران غيرشاغل داشتند. به اين معنا كه ميانگين نمرات دانشآموزاني كه مادران شاغل داشتند 38/18 از 20 بود. در حالي كه اين معدل براي دانشآموزاني كه مادران غيرشاغل داشتند، 12/16بود.
* در پژوهشي، محقق اين نتيجه را بيان كرد: افت تحصيلي با ميزان درآمد، ارزش و اعتبار شغل و سطح تحصيلات والدين رابطه دارد. يعني دانشآموزاني كه ميزان درآمد، ارزش و اعتبار شغل و سطح تحصيلات والدين پايين تر باشد، افت تحصيلي بيشتري دارند.
* و در پژوهشي با عنوان ارتباط محيط خانواده و پيشرفت تحصيلي، محقق به اين نتايج رسيد:
دانش آموزاني كه در محيط خانواده، محبت بيشتري دريافت ميكنند، عملكرد تحصيلي بهتري دارند.
والديني كه كنترل منطقي بر فرزندان خود اعمال ميكنند در مقايسه با خانوادههايي كه كنترل غيرمنطقي (افراط و تفريط) دارند، فرزندان موفقتري در تحصيل دارند.
نتيجه
خانواده در طول تاريخ حيات بشري همواره به عنوان نخستين نهاد تعليم و تربيت فرزندان مطرح بوده است و اين نقش همچنان براي آن متصور است. در همه جوامع،خانواده مسئول حفظ نسل واجتماعيكردن فرزندان است و ايجاد محيط مانوس و صميمي و با مهر و محبت به عهده خانواده است. خانواده در شكلگيري ارزشها و باورداشتهاي فرزند نقش اصلي را دارد و بر هر نوع روابطي كه فرد يا عوامل و نهادهاي اجتمعاي ديگر از جمله آموزش و پرورش دارد، تأثير ميگذارد. عدم توجه والدين به سالمسازي محيط رواني و عاطفي فرزندان و احياناً فقدان روابط مناسب ميان اعضاي خانواده، فرزندان را با كمبودهاي شديد عاطفي، رواني و ارتباطي رو به رو ميسازد و احتمال اينكه در آينده دچار مشكلات روحي و رواني و در نهايت شكست تحصيلي و......... شوند، زياد است.
توصيه
1- دستاندركاران و عوامل نظام آموزشي، پلي همراه با سلامت و صداقت ميان نظام آموزشي و خانوادهها در جهت تشخيص و رفع مشكلات آموزشي ايجاد كنند.
2- گزارش دائمي از وضعيت تحصيلي و رفتاري دانشآموزان به خانواده صورت پذيرد.
3- كلاسهاي آموزش خانواده جدي گرفته شود و با توجه به اهميت موضوع، اطلاعات كامل و كافي توسط متخصصان تعليم و تربيت به سمع و نظر والدين برسد.
4- جلسات ماهانه چه به صورت عمومي و چه خصوصي ميان عوامل مدرسه و اعضاي خانواده برگزار شود.
5- ارتباط والدين با فرزندان براساس اعتماد، آگاهي، صداقت و دوستي شكل گيرد و از هر نوع افراط و تفريط در همه امور بطور جدي پرهيز شود.
6- رسانههاي ارتباط جمعي در برقراري ارتباط ميان عوامل مدرسه و خانه نقش اساسي و ويژه خود را ايفاء كنند.
تهيه و تنظيم:بهروز اسماعيلزاده آهنداني
كارشناس ارشد علوم تربيتي
منابع:
1- تقي پورظهير، علي. مقدمات برنامهريزي درسي و آموزشي. آگاه. تهران. 1372.
2- شريعتمداري، علي. روانشناسي تربيتي، اميركبير. تهران. 1369.
3- شعارينژاد، علياكبر. روانشناسي رشد، اطلاعات. تهران. 1368.
4- عسكريان، مصطفي. جامعهشناسي آموزش و پرورش. تهران. 1371.
5- فرجاد، محمدحسين. جامعهشناسي آموزش و پرورش. دفتر تحقيقات و انتشارات. تهران. 1368.
يکشنبه 24 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 124]