واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نقد و بررسي كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك>
كليات. نقد كتاب. اليعزر تسفرير
كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك> كه خاطرات آخرين نماينده اطلاعاتي موساد در ايران است اخيرا توسط آقاي -اليعزر تسفرير> آخرين رئيس شعبه منطقه اي موساد در ايران به زبان عبري به رشته تحرير درآمده است.
كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك> كه خاطرات آخرين نماينده اطلاعاتي موساد در ايران است اخيرا توسط آقاي -اليعزر تسفرير> آخرين رئيس شعبه منطقه اي موساد در ايران به زبان عبري به رشته تحرير درآمده و در پائيز سال ۱۳۸۶ به وسيله خانم فرنوش رام به فارسي ترجمه شده و توسط شركت كتاب در لس آنجلس چاپ و منتشر گشته است.
در پيشگفتار كتاب كه هويت و مسئوليت نگارنده آن مشخص نشده، ضمن اعتراف تلويحي به حمله صدام به ايران با تحريك حاميان اسرائيل، آمده است: -يك سال پس از آنكه تازه به دوران رسيدگان در ايران شعار نابودي اسرائيل را بر پرچم خود نقش كردند، آن سرزمين پاك مورد حمله و تعرض حكومت عربي عراق قرار گرفت.> (گفتني است نام واقعي نويسنده پيشگفتار آقاي منوچهر ساچمه چي است كه در دوران پهلوي دوم شركت -زرساز> را در تهران تاسيس كرد و تحت پوشش آن در خدمت دوستان آقاي تسفرير قرار گرفت و بعدها به راديو اسرائيل راه يافت)
در اين پيشگفتار همچنين ميخوانيم: -كشوري كه روزگاري يار و همكار اسرائيل بود - كه از ثمر آن مردمان هردو سرزمين بهره مند ميشدند- امروز به دشمن آشتي ناپذير مردمان آن مبدل شده است. ولي اين ستيزه خوئي با كنش و منش ايرانيان است و آن رژيم ناهنجار را دوام و بقاء نخواهد بود و روزي كه برافتد و ايرانيان آزادگي خود را بازيابند، راه براي از سرگيري آن پيوندهاي نيك نيز هموار خواهد شد.>
در مقدمه نيز كه به قلم آقاي داويد منشري - رئيس موسسه مطالعات ايران مدرن- در دانشگاه تل آويو به نگارش درآمده است، ميخوانيم: -براي آنهايي كه به تاريخ و رويدادهاي ايران علاقمند هستند، اين كتاب كه مهمترين حوادث در روند انقلاب را دنبال ميكند، يك سند اصل و ارزشمند محسوب ميشود...
آناني نيز كه به سياست اسرائيل در قبال ايران علاقمند هستند و اين بخش است كه كنجكاوي آنها را برمي انگيزد، اين كتاب را سندي خواهند يافت كه دربرگيرنده جزئيات بسيار مهم، پيرامون راههاي عمليات و اقدامات اسرائيل در شرايطي چنين مهيب و اثرگذار مانند ايام انقلاب ايران است... شما از هريك از دو گروه مذكور باشيد، كتاب نوشته -اليعزر تسفرير> را يك سند آموزنده خواهيد يافت. سندي كه ديد ما را متوجه موضوعها و مقولههائي مي نمايد كه تاكنون جزئيات آن انتشار نيافته بود.>
آقاي اليعرز تسفرير كه به -گيزي> معروف است به دليل داشتن سمتي حساس در سازمان اطلاعات اسرائيل(موساد) ترجيح داده كمتر مشخصات و سوابق خود را ارائه دهد. وي قبل از اينكه به كردستان عراق به عنوان نماينده موساد اعزام شود با توجه به قرائن موجود در كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك> در خاورميانه در كشور نامشخصي به كارهاي عملياتي و ترور مخالفان اسرائيل مشغول بوده كه نامي از اين كشور به ميان نمي#;۱۷۲آورد. اين مامور عالي رتبه موساد در سالهاي ۱۹۷۴و ۱۹۷۵از طريق ايران در ميان كردهاي عراق فعال شد تا افرادي را از ميان كردها به خدمت اسرائيل درآورد. در اين دو سال خانواده آقاي تسفرير در تهران مستقر بودند. همزمان با اوجگيري خيزش مردم ايران عليه ديكتاتوري و سلطه بيگانگان وي در اوت ۱۹۷۸م. يعني يك سال قبل از پيروزي انقلاب اسلامي به عنوان رئيس شعبه منطقه#;۱۷۲اي موساد در تهران تعيين شد. آقاي تسفرير نقش قابل توجهي در تحريك افسران عالي#;۱۷۲ رتبه ارتش به كودتا داشت. برنامه#;۱۷۲ريزيهاي وي براي قتل عام گسترده مردم ايران با فروپاشي ارتش از درون نتيجه نبخشيد. هيئت ديپلماتيك و اطلاعاتي اسرائيل بعد از پيروزي انقلاب در تماس با دولت موقت سعي در ماندن در ايران داشت كه به آنها ابلاغ شد بايد ايران را ترك كنند. اين مقام برجسته موساد همچنين مشخص نمي#;۱۷۲سازد كه بعد از اخراج از ايران برنامه# ;۱۷۲هاي اسرائيل را چگونه و در چه نقطه#;۱۷۲اي از خاورميانه دنبال مي#۱۷۲ ;كرده و آيا در طرحهاي كودتا از طريق تركيه و... دخالت داشته است يا خير . از اين اثر بر مي# ;۱۷۲آيد كه وي همچنان تحولات جمهوري اسلامي نوپا را بسيار دقيق پي مي#;۱۷۲گرفته و دست كم همان گونه كه در خاطراتش آمده در پروژههاي تبليغاتي عليه ايران همچون ساخت فيلم -بدون دخترم هرگز> مشاركت داشته است. با گذشت نزديك سه دهه ازاخراج صهيونيستها از ايران آخرين رييس شعبه منطقه#;۱۷۲اي موساد در تهران لب به سخن گشوده تا توجيه#;۱۷۲گر شكست اسرائيل در دفاع از رژيم پهلوي باشد.
دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران در بخش تلخيص و بررسي كتب تاريخي، به نقد و بررسي كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك> پرداخته است. با هم اين نقد و بررسي را ميخوانيم:
كاركرد صهيونيستها در پايگاه غرب سرمايه داري در خاورميانه - يعني اسرائيل- مدتهاست نه تنها مورد ترديد جدي واقع شده، بلكه حتي ادامه سرمايهگذاري براي حفظ آن نيز به صورت فزايندهاي با چالش مواجه است.
هرچند لابي قدرتمند صهيونيسم با استفاده از ابزارهاي مختلف، فضاي تنفسي را بر انديشمندان منتقد غربي در اين زمينه بسيار تنگ كرده است، اما با وجود فشارها و تضييقات پيدا و پنهان، نشانههاي اين گونه اعتراضات را در كانون حاميان صهيونيسم ميتوان رو به گسترش ارزيابي كرد.
آن چه قبل از پيروزي انقلاب و غلبه ملت ايران بر استبداد پهلوي و سلطه آمريكا و انگليس، با تفاخر از سوي ادارهكنندگان اين پايگاه در مورد كنترل خاورميانه ابراز ميشد، طي سالهاي اخير كمتر مورد اشاره قرار مي گيرد. نميتوان فراموش كرد كه طرفداران تمايلات نژادپرستانه حاكم شده بر سرزمين فلسطين قبل از اولين پيروزي چشمگير احياگران انديشه اسلامي در ايران، بيپروا از ماموريت خود تحت عنوان كنترل جماعتي وحشي و بيتمدن ياد ميكردند و امكاناتي متناسب با آن را از اروپا و آمريكا طلب مي نمودند. برخورد طلبكارانه مولود غرب نسبت به مولد خويش از اين رو بود كه ادعاي كنترل خيزشهاي استقلالطلبانه را در كشورهاي اسلامي به عنوان مهد تمدني در تعارض با فرهنگ غرب داشت؟ بنابراين از ابتداي تشكيل دولت صهيونيستي يك استراتژي كلان، نه براساس اعتقاد ديني بلكه دقيقا بر مبناي ملاحظات بلندپروازانه و آينده نگري فرهنگي تكوين يافته بود. قبل از تحولي كه در ايران رخ داد، ماموريت صهيونيستها بسيار جسارت آميز و همراه با تحقير مسلمانان مطرح ميشد؟ زيرا اساسا اروپا و آمريكا در حوزه تمدني صرفا با اين شيوه ديگر تمدنها را مرعوب خويش ميساختند. حاكميت پررنگ نگاه نژادپرستانه در اين جوامع نيز تاكنون منجر به ظهور پديدههاي شومي چون آپارتايد، نازيسم، صهيونيسم و... شده است. در واقع فرهنگ غرب صرفا با اتخاذ موضع تهاجمي ميتوانست ضعف خود را پوشش دهد و به انهدام ساير فرهنگهاي غني و باقدمت بپردازد؟ بنابراين محصول تمدني اين فرهنگ مهاجم، نژادپرستي افراطي بود كه بيشتر آلام بشريت دوران معاصر ريشه در آن دارد.
آقاي داريوش آشوري نيز كه در جرگه احياگران تفكر اسلامي نيست در تحليل نظرات هرتسل (يكي از تئوري پردازان جديدترين محصول تمدني غرب) مينويسد:
-فلسفه شايع در اروپاي آن زمان (زمان اشغال فلسطين) بدون شك مسئول چنين وضعي بود. هر منطقهاي كه خارج از حوزه اروپا قرار گرفته بود، خالي به شمار ميآمد؟ البته نه از ساكنين، بلكه از فرهنگ. اين نكته را هرتسل - بنيانگذار نهضت صهيوني - به صراحت ابراز كرده است كه -ما در آنجا بايد بخشي از برج و بارو و استحكامات اروپا عليه آسيا را تشكيل دهيم؟ يك برج ديده باني تمدن عليه وحشيگري بسازيم.> (نقل از كتاب اعراب و اسرائيل، اثر ماكسيم رودنسون، ترجمه رضا براهني، انتشارات خوارزمي، چاپ اول).> ( ايرانشناسي چيست؟... و چند مقاله ديگر، نوشته داريوش آشوري، انتشارات آگاه چاپ دوم، سال ،۱۳۵۱ص(۱۵۷
آن چه آقاي داريوش آشوري نيز تحمل ناپذير ميداند، نگاه نژاد پرستانه غيرقابل تصوري است كه آخرين ميوه تمدني غرب به فرهنگ ملتها در خاورميانه دارد و با توهين آميزترين شكل ممكن ابرازش ميكند. تاسف بارتر و رنج آورتر، زماني است كه هرچند وجدان جهاني در برابر اين پديده شوم و وقيح واكنش نشان ميدهد و مجمع عمومي سازمان ملل طي قطعنامه ۳۳۶۹خود با صراحت صهيونيسم را معادل نژاد پرستي ( )Zionisim Is Racismعنوان ميكند، اما لابي قدرتمند اين آخرين ميوه تمدني غرب، سرنوشتي مشابه ساير مخالفتهاي فرهيختگان و آزادگان جهان با مباني انديشهاي و جنايات اين نژادپرستان براي آن رقم ميزند.
به طور قطع تحولات فكري و فرهنگي منطقه كه ريشه در تحول بزرگ ايران دارد، ديگر اجازه چنين جسارتهاي تحقيرآميز مستقيمي به اسلام و ملل مسلمان را نمي دهد (هرچند بسيار زبونانه و در قالبهاي غيرمستقيم همچون كاريكاتور هر از چندي در رسانههاي غربي خودنمايي ميكند). اما صهيونيستها به ويژه بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي بر اين نكته تاكيد كردهاند كه ماموريت آنها مقابله با كمونيسم نبوده تا بعد از فروپاشي آن، رسالتشان پايان يافته باشد، بلكه در شرايط كنوني برنامههاي برتريطلبانه خود را در پوشش مقابله با -تندروهاي جهان اسلام> تبيين ميكنند. بدين منظور حتي در قالب برخي افراد و تشكل ها، تندروي را نيز عينيت ميبخشند. ژنرال ( ذخيره) شولومو گازيت - فرمانده اسبق اطلاعات ارتش اسرائيل- در اين زمينه مي گويد: -وظيفه اصلي اسرائيل (از زمان فروپاشي شوروي) به هيچ وجه تغييري نكرده و اهميت حياتي خود را حفظ نموده است. موقعيت جغرافيايي اسرائيل در مركز خاورميانه عرب مسلمان، مقدر ميدارد كه همواره طرفدار ثبات در كشورهاي اطراف خود باشد. نقش اسرائيل حفظ رژيمهاي موجود از طريق جلوگيري و يا متوقف كردن جريانهاي تندرو و ممانعت از رشد تعصب مذهبي بنيادگراست . در تحقق اين هدف، اسرائيل از هر تغييري كه بخواهد در مرزهايش رخ دهد و از نظر او غير قابل تحمل باشد، جلوگيري ميكند؟ تا جايي كه احساس كند مجبور به استفاده از كليه توان نظامياش به منظور جلوگيري يا ريشه كن كردن آن است.>(روزنامه آهارانوت، ۲۷آوريل ،۱۹۹۲به نقل از تاريخ يهود، آيين يهود، اسرائيل شاهاك، ترجمه رضا آستانه پرست، نشر قطره، چاپ دوم سال ،۱۳۸۴صص (۳۵-۳۶
اين مقام بلندپايه نظامي اسرائيل نيز همچون سايرين به صراحت محافظت از رژيمهاي تحت سلطه غرب را در خاورميانه، رسالت و ماموريت پايگاه صهيونيستي در اين منطقه عنوان ميكند و اين وظيفه را خدمت بزرگي به دول صنعتي سرمايه داري كه جملگي به شدت نگران خيزشهاي مردم را براي تغيير شرايط موجودند ميداند. گازيت در واقع ميخواهد به وضوح بگويد اگر اسرائيل در سرزمين فلسطين تاسيس نميشد، رژيمهاي دست نشانده غرب مدتها قبل با اراده مردمشان ساقط شده بودند؟ بنابراين بقاي اين رژيمهاي پرسود براي اروپا و آمريكا در گرو تحركاتي از جانب صهيونيست هاست كه تحت عنوان -استفاده از كليه توان نظامي> بيان ميشود.
نيازي به گفتن نيست كه اسرائيل تاكنون براي حفظ شيوخ عرب و ساير دست نشاندگان در منطقه از قدرت نظامي به معناي رايج استفاده نكرده و تحركات نظامياش صرفا محدود به همسايگانش بوده است؟ بنابراين اسرائيليها بر كدام قابليت خود در حفظ دولتهاي دست نشانده تاكيد ميورزند و قابليت آنها چگونه بروز و ظهور مييابد؟ پاسخ اين سوال كليدي را خوانندگان كتاب -شيطان بزرگ، شيطان كوچك> از زبان آخرين رئيس موساد در ايران - آقاي
چهارشنبه 20 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]