واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: اشتهاي ريسك؛ مباحث كاربردي در صنعت خدمات مالي بينالمللي
محمد آزاداين اجماع كلي وجود دارد كه تعيين اشتهاي ريسك يكي از مهمترين گامهاي اوليه در اجرا و پيادهسازي برنامه مديريت ريسك بنگاه است.
حركت به سوي مديريت ريسك بنگاه (ERM)، پذيرفته شدن در روابط تجاري است، همچنانكه بهواسطه افزايش اهميت كاركرد مديريت ريسك و ترفيع مقام مدير ريسك (CRO) -بهعنوان نقش اصلي در مرحله اجرا- اين امر اثبات شده است.
به ويژه در صنعت خدمات مالي بينالمللي، ارتباط بين مديريت ريسك و سرمايه در چارچوبهاي كلي مديريت ريسك نظير باسل دو يا سالونسي دو، تحولاتي داشته است. موسسات رتبهبندي هم بهطور فزآيندهاي بين رتبه اعطايي به موسسات (مشتريان) و ديدگاه اجرايي آنها نسبت به مديريت ريسك بنگاه و موضوعات مربوطه مثل اشتهاي ريسك، ارتباط برقرار كردهاند.
بهرغم اهميتي كه وجود دارد، در اغلب موارد كاربرد اشتهاي ريسك در رابطه با سازمان با مشكلاتي همراه است. شركتها در سراسر جهان براي تعيين اشتهاي ريسك و اجراي چارچوبي كه به روشني و وضوح رفتارهاي روزانه آنها را به اشتهاي ريسك كلي سازمان مرتبط سازد، با مشكلاتي روبهرو هستند. بديهي است اجراي چنين چارچوبي مستلزم اين است كه اشتهاي ريسك به اجزاي خردتري (اغلب تحت عنوان «حدود تحمل ريسك» شناخته ميشوند) تفكيك شود، اجزايي كه سازمان را قادر ميسازند تصميمات را بهصورت روزانه ارزيابي كرده و تعيين كند چه تصميماتي در قالب اشتهاي ريسك كلي شركت قابلپذيرش هستند.
بنابراين فرآيند پيادهسازي با مباحث اجرايي متعددي همراه است. اين نوشتار بهدنبال بررسي موضوع اشتهاي ريسك براي بيمهگران بوده و بهطور خاص نشان ميدهد چگونه اين موضوعات در رابطه با موسسات مالي در سطح بينالمللي مطرح هستند، ضمن اينكه پديد آمدن روشهاي مختلف را نيز تشريح ميكند.
تعاريف
اشتهاي ريسك چيست؟ اشتهاي ريسك معمولا در رابطه با تصميمات سرمايهگذاري توسط سرمايهگذاران مورد بحث است. يك سرمايهگذار هنگاميكه از بين چندين گزينه سرمايهگذاري يكي را انتخاب ميكند با سبك و سنگين كردن ريسك و بازدههاي مختلف، اشتهاي ريسك خود را لحاظ ميكند.
چالشي كه در مورد يك سرمايهگذار حقيقي وجود دارد اين است كه تعيين كند چه نقطهاي از اين سبك و سنگين كردن ريسك و بازده موارد زير را شامل ميشود:
* كمترين سطح تغييرپذيري در مورد نيازها و اهداف مالي
* بيشترين بازدهي كه با توجه به حدود تحمل سرمايهگذار در مورد آن ريسك، قابلتصور است، يا اينكه
* نقاط مياني كه مطلوبيت را بهينه ميكنند.
در يك سطح خيلي پايهاي، اين امر هيچ شباهتي با چالشهاي پيشروي يك شركت هنگام تصميمگيري در مورد فعاليتهاي تجارياش ندارد.
بسياري از سرمايهگذاران حقيقي به لزوم توجه به اشتهاي ريسك خود آگاه هستند، با اينحال تعداد تصميماتي كه بتواند وضعيت كلي ريسك ثروت و درآمدشان را تحتتاثير قرار دهد، بسيار اندك است. در حالي كه شركتها به صورت مرتب به اتخاذ اينگونه تصميم نياز دارند. در مورد موسسات خدمات مالي، تصميماتي كه بر وضعيت كلي ريسك فعاليتشان موثر باشد، بهصورت روزانه اتخاذ ميشود.
بهعنوان يك نتيجهگيري، مديريت و بهرهبرداري از ريسكهاي محاسبه شده، هنر اصلي بسياري از سازمانهاي خدمات مالي است. اگرچه اين سازمانها دستاندركار فعاليتهاي ريسكي هستند، ولي در عمل، تعيين اشتهاي ريسك جامع براي يك سازمان ميتواند پيچيده باشد.
مقرراتگذاران و حسابداران حرفهاي، مديريت ريسك و سريهاي اكچوئري را طي تحقيقات بسيار بررسي كرده و در موضوعات مربوط به ريسك به پيشرفتهايي دست يافتهاند. در نتيجه اينكه منابع بسياري براي ارائه تعاريف رسمي از اشتهاي ريسك موجود است. (كاميا و سايرين، 2007). نمونههايي از تعاريف اشتهاي ريسك در جدول شماره (1) ارائه ميشود.
مشابه سبك و سنگين كردن مبنا توسط سرمايهگذاران حقيقي بين ريسك و بازده، مجموعهاي از اينگونه قضاوتها براي شركتها نيز نياز است تا در مورد ميزان ريسك مناسبي كه ميتواند پذيرفته شود به طوري كه ارزش سازمان طي يك دوره زماني معين افزايش يابد، اتخاذ تصميم شود.
روشهاي تصميمگيري آشكاري وجود دارند كه ميتوانند در تعيين اشتهاي ريسك مد نظر قرار گيرند، مثلا:
* فقط براساس ريسك تعيين شود يا اينكه براساس جايگزيني (سبك و سنگين كردن) ريسك و بازده.
* براساس معيار مربوط به سرمايه قانوني، سرمايه اقتصادي، آستانههاي رتبهبندي يا سودآوري.
در عمل، اشتهاي ريسك ميتواند هم بهصورت كمي و هم كيفي تعيين شود.
حدود تحمل ريسك چيست؟
حتي اگر هياتمديره و مديريت ارشد تعريف مشخصي از اشتهاي ريسك داشته باشند، اين مساله بايد از طريق مناسب در سراسر سازمان با مجوز دادن به مديران در تمامي سطوح فعاليت جهت اتخاذ تصميماتي كه در راستاي اشتهاي ريسك باشد، منتقل شود. عدمشناخت جامع از اشتهاي ريسك منجر به موارد زير خواهد شد:
* فقدان كنترل و پذيرفتن موقعيتهاي ريسكي نامطلوب، يا
* اجتناب از پذيرش ريسك و نتايج عملكرد ضعيف.
براي اجتناب از اين شرايط، بايد تا حد امكان اشتهاي ريسك را كه در سطح كلان تعيين شده است به معيارهايي تبديل كنيم كه در سطح واحدهاي انتفاعي سازمان قابلاجرا باشند. اين سطوح اغلب حدود تحمل ريسك، حدود ريسك يا هدفهاي ريسك ناميده ميشوند.
اشتهاي ريسك يك ديدگاه سطح بالا نسبت به ريسكهايي است كه بيمهگران مايلند جهت ايجاد ارزش بپذيرند. حدود تحمل ريسك سطح قابلقبولي از انحراف حول سود هدف است كه البته در راستاي اشتهاي ريسك است (ويسون، 2006).
حدود تحمل ريسك انحراف قابلپذيرش نسبت به دستيابي به اهداف است (كاميا، 2007).
تعيين دامنه و مرز براي ريسك پذيرفتني در هر فعاليت كمك ميكند تا فرهنگ اطلاع از ريسك - بازده در سراسر سازمان ترويج يابد. با تعيين و مشخص كردن حدود تحمل ريسك، هياتمديره و مديريت ارشد تلاش ميكنند تا اشتهاي ريسك را در سطح بنگاه يا «راس به قاعده» هرم سازماني از طريق تعيين تركيبي از حدود تحمل ريسك (كمي و كيفي) توسط واحد انتفاعي يا از سطح «قاعده به راس» مديريت كنند.
اثر متقابل بين اشتهاي ريسك و ERM
اگرچه انجمن مديريت ريسك، نظريه مديريت ريسك را در سطح بنگاه مطرح كرده است، ولي فقط طي چند سال اخير كه انجمنهاي تجاري جهاني بهطور كامل مزاياي مديريت ريسك فعال را لمس كردهاند، مديريت ريسك فعال بهعنوان كليدي براي موفقيت تجاري مطرح شده است. اين مساله همراه با اضافه كردن يك «سمت مدير ريسك» در چارت اجرايي سازمان، و اهميت يافتن مديريت ريسك در سطح هياتمديره و سطح ارتقا يافته آن از مرحله تجربي به چارچوبها و مدلسازي جهت حمايت از فعاليتهاي مديريت ريسك قابلمشاهده است.
در طول مرحله هدفگذاري، مديريت ارشد و هياتمديره به اشتهاي كلي ريسك و حدود تحمل آن براي بيمهگر دست مييابند. اين اشتهاي ريسك و حدود تحمل هدف، سطحي از ريسك را پوشش ميدهند كه يك موسسه تمايل دارد بپذيرد و بنابراين، رهنمودي براي مديريت تجاري موسسه هستند. اشتهاي ريسك و در سطح جزييتر، سطوح حدود تحمل ميتوانند در مراحل بعدي فرآيند با يكديگر تركيب شوند.
اگرچه نمونههاي متعددي از الگوهاي ERM وجود دارد، ولي اين توافق كلي وجود دارد كه بيانيه تصويب شده اشتهاي ريسك يكي از مدارك رهنمودي كليدي براي برنامه ERM است. يك بيانيه اشتهاي ريسك شفاف و مصوب، امكان نظارت هياتمديره بر تكميل كار ريسك و اشتهاي ريسك را فراهم آورده و تخصيص ريسك را تسهيل ميكند.
علاوهبر اين، تدوين التزام به مديريت ريسك و اشتهاي ريسك سازمان در سند سياست ريسك كمك ميكند. رويكرد كلي سازمان نسبت به مديريت ريسك به سراسر آن منتقل شود (لام، 2003).
بيشتر موسسات، بيانيههاي رسمي اشتهاي ريسك خود را تهيه ميكنند. در واقع، حدود دو سوم مديران اين موسسات در رابطه با برنامه ERM اظهار كردهاند، آنها بيانيه رسمي اشتهاي ريسك خود را -كه بهصورت كمي يا كيفي تعيين و سپس تصويب كردهاند- در سطح بنگاه تهيه كردهاند (دلويت، 2007).
بويژه سازمانهاي فعال در صنعت خدمات مالي و بيمهگران، اغلب اشتهاي ريسك و حدود ريسك هدف پيچيدهتري نسبت به ساير صنايع دارند. چنين تعاريفي ميتواند بر حسب احتمال نكول يا پوشش سرمايه در مورد رويدادهاي فوقالعاده ارائه شود. در حالي كه در ساير صنايع غيرمالي، تعاريف سادهتري بر حسب از دست دادن سهم بازار، سودآوري يا قيمت سهم ميتواند وجود داشته باشد.
يكي از دلايل ممكن براي اينگونه تفاوتها، ماهيت فعاليت در يك صنعت قانوني است، بيمهگران بهمنظور اجتناب از بازخواست توسط مقرراتگذاران، بر تعيين اشتهاي ريسك خود تاكيد بيشتري داشته و براي آن اهميت خاصي قائل ميشوند. دليل ديگر اين تفاوتها اين است كه بيمهگران و ساير موسسات مالي به لحاظ داشتن منابع داخلي -همچون دسترسي به دادهها و نيروهاي كار بلد- از وضعيت مناسبي برخوردارند، كه ميتواند تهيه اشتهاي ريسك پيچيده و حدود تحمل ريسك هدف را تسهيل كند. با اين حال، هنوز هم اجزاي ذهني در مورد اشتهاي ريسك وجود دارد كه چالشهايي را در مورد همه صنايع، از جمله سازمانهاي خدمات مالي مطرح ميسازد.
منبع:
1. Risk Appetite: Practical Issues for the Global Financial Services Industry, by Caroline Bennet and Kelly Cusick, Institute of Actuaries of Australia, Biennial 23-26 September 2007,Convention Christchurch, New Zealand
كارشناس ارشد بورس اوراق بهادار تهران
دوشنبه 18 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]