واضح آرشیو وب فارسی:قدس: اعترافهاي ديرهنگام جرج بوش
* غلامرضا قلندريان
رئيس جمهور آمريكا پس از دو دوره 4 ساله رياست جمهوري و برافروختن آتش دو جنگ خانمانسوز افغانستان و عراق، در مصاحبه اي با يك سازمان تاريخ نگار آمريكايي، اعتراف كرد «غرق گناه است و از خدا مي خواهد كه او را ببخشد». وي در ادامه اذعان نمود «دوست دارد مردم جهان از او در مقام كسي ياد كنند كه 50 ميليون انسان را آزاد و در تحقق صلح ياري كرده است.»
جرج بوش در واپسين روزهاي حضورش در كاخ سفيد، با اظهاراتي مشكوك افكار عمومي را در معرض سؤالها و ابهامهايي قرار داده و به ادبيات موجود تعرض نموده است.
رئيس جمهور آمريكا همان فرد ماجراجويي است كه به بهانه حوادث 11 سپتامبر سال 2001، به خاك افغانستان و سپس عراق تجاوز كرد. اين در حالي است كه بنا به باور اكثر ناظران سياسي و تحليلگران عرصه روابط بين الملل، رخداد مذكور سناريويي از پيش طراحي شده بود تا با اين دسيسه واشنگتن ابزار توجيه براي حمله به ديگر نقاط جهان بويژه كشورهاي اسلامي را كسب نمايد.
قراين و شواهد موجود از زمان حضور نيروهاي آمريكايي همراه با همپيمانان آنها در افغانستان، بيانگر تشديد ناآراميها و گسترش موج خشونتهاست، به نحوي كه طالبان نه تنها با لشكركشي كشورهاي غربي از صحنه سياسي- امنيتي افغانستان حذف نشدند، بلكه امروز به قدرتي تبديل شده اند كه براي رسيدن به ثبات در اين كشور با آنها بر سر ميز مذاكره نشسته اند.
وضعيت موجود در عراق به مراتب از افغانستان وخيم تر است، به گونه اي كه از آغاز حمله آمريكا به عراق در سال 2003 تاكنون، بر اساس برخي آمارها حدود يك ميليون عراقي به كام مرگ رفتند و خشونتهاي خياباني نه تنها كنترل و محدود نگرديد، بلكه با شدت بيش از پيش، عراق را از نعمت امنيت بي بهره نموده است.
بوش، مدعي آزادي 50 ميليون انسان مي باشد و احتمالاً منظور وي آزادي مردم از نظام ديكتاتوري همچون صدام است. بايد اذعان نمود، آمريكا براي تحكيم و تثبيت دموكراسي به عراق حمله نكرد، بلكه تهاجم اين كشور به عراق به دليل اطلاعات غلطي بود كه سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي فرا مرزي ايالات متحده در اختيار جرج بوش گذاشتند، به نحوي كه وي در مصاحبه اي با شبكه اي.بي.سي اعتراف كرد طي هشت سال رياست جمهوري در كاخ سفيد، بزرگ ترين مايه تأسف وي اطلاعات نادرست جاسوسي درباره وجود سلاحهاي كشتار جمعي در رژيم بعث «صدام»، رئيس جمهور معدوم عراق، بوده است.
هنوز افكار عمومي دروغهاي رئيس جمهور آمريكا را فراموش نكرده است؛ زماني كه در مقابل دوربين خبرنگاران جنگ عراق را طي 6 ماه و با هزينه 50 ميليارد دلار خاتمه يافته تلقي نمود؛ ولي اكنون با گذشت 5 سال از اين ماجرا و با تلفات انساني بيش از 4000 نفر، حدود 23000 مجروح و حدود 600 ميليارد دلار هزينه، نتوانسته است به هدفهاي مطلوب از پيش تعيين شده، دست پيدا كند.
وي در بخش ديگري از اظهاراتش اذعان نموده است «عشق بي دريغ» را از پدر به ارث برده است. در ارتباط با اين عشق بوش بايد اذعان نمود كه عشق او و پدرش در افزايش آلام و اندوه مردم عراق است؛ چنانكه پدرش با 100 ساعت عمليات زميني، رهبري نيروهاي چند مليتي را در حمله به عراق بر عهده داشت.
براساس اقتضائات راهبردي آمريكا در دوران بوش پدر، وجود حاكم بغداد نسبت به آلترناتيو پسا صدام ترجيح داده شد و با رئيس جمهور عراق مدارا كردند و در نهايت مأموريت ساقط نمودن ديكتاتور عراق با هدفهاي معين و تعريف شده به بوش پسر واگذار گرديد تا عشق و وفاداري اش را به پدر ابراز نمايد.
از سوي ديگر، عشق بي دريغ وي به صهيونيستها نيز بر كسي پوشيده نيست. نمونه بارز آن را مي توان در حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي ارزيابي نمود كه بيش از 2 سال است مسلمانان فلسطيني ساكن باريكه غزه را در محاصره نگه داشته است. چهل و سومين رئيس جمهور آمريكا، مبارزه با بيماري مالاريا و ايدز در آفريقا را نيز جزء عملكرد انساني خويش مي داند، در حالي كه نام وي در آفريقا هر مخاطبي را بلافاصله متوجه بحران دارفور مي كند؛ منطقه اي در جنوب سودان كه يكي از منابع غني نفت و گاز به شمار مي رود و شورشيان اين منطقه به حمايت غرب و در رأس آن رژيم صهيونيستي و آمريكا، با دولت مركزي در حال نبرد هستند.
اعترافهاي دير هنگام جرج بوش در شرايطي صورت مي پذيرد كه وي در آستانه خروج از كاخ سفيد و واگذاري قدرت به جايگزين خويش است و اين اظهارات كه اكنون از سوي رئيس جمهور آمريكا مطرح مي شود، هنگام عملياتي شدن، از سوي كشورهاي مستقل و شخصيتهاي سياسي، اقدامي ماجراجويانه با هدف تثبيت هژموني سلطه عليه جهان اسلام، تفسير مي گرديد. به عبارت ديگر، عنوان دموكراسي و براندازي حكام مستبدي مانند صدام، پوششي براي اقدامها و هدفهاي غيرانساني آنها بود، به نحوي كه كاندوليزا رايس با اعتراف به شكست طي هشت سال دوره زمامداري بوش، گفت: «قطعاً اشتباه هاي زيادي صورت گرفته و من آن را مي پذيرم.» وزير امور خارجه آمريكا خاطرنشان كرد: «وقتي نگاهي به گذشته مي افكنيم، در مي يابيم موارد زيادي بوده كه مي توانست بهتر انجام شود.»
اظهارات جرج بوش را در راستاي استراتژي متخذه اوباما نيز مي توان تفسير نمود؛ از آن رو كه با اعتراف به اشتباه هاي گذشته، مسير حركت ديپلماسي اوباما را براي تعامل با مناسبات جهاني هموار مي نمايد. اكنون كه استراتژي قهرآميز آمريكا به بن بست رسيده، طيف جمهوريخواهان با وجود اختلافهاي تاكتيكي با رقيب خويش در راستاي بسترسازي مكانيسم ديپلماسي نرم افزاري دمكراتها، سخنان مذكور را از زبان رئيس جمهور بيان مي كنند.
بدين ترتيب، اين اعترافها در راستاي حمايت از دمكراتهاست، زيرا نامزد دمكرات نيز كه سخن از تغيير به ميان آورده، همچنان در چيدمان همكارانش در كابينه به برخي چهره هاي جمهوريخواهان و شخصيتهاي متمايل به نئومحافظه كاران اقبال نشان داده است.
كشورهاي مستقل و دولتهايي كه با خوش بيني سياستهاي كشورشان را به عنوان متغير تابعي از ديدگاه هاي آمريكا تعريف نموده اند، بايد تبعات و آسيب پذيري سياستهاي بوش را نيز بپذيرند، بدون ترديد اجتناب از همكاري و همراهي با نظام سلطه، آنها را از خروجي منفي انگاره هاي سياسي و امنيتي آمريكا، مصون نگاه خواهد داشت.
پنجشنبه 14 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]