واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش سازمان سيا در قاچاق هروئين در جهان
خبرگزاري فارس: يك محقق ضدجنگ در مقالهاي درباره قاچاق هروئين و مواد مخدر در افغانستان از نقش سازمان سيا و بخصوص "ريچارد آرميتاژ" معاون پيشين وزير امور خارجه آمريكا در اين شبكه پرده برداشت كه با وجود سابقه گسترده در امر قاچاق، مدتي مديريت دفتر كنترل مواد مخدر اين وزارتخانه را در دست داشت.
"ويكتور تورن" محقق، روزنامهنگار و مولف كتابهايي در زمينه 11 سپتامبر و نظم جهاني كه كتابي با عنوان "نقش اسرائيل در 11 سپتامبر" به رشته تحرير درآورده در روزنامه "امريكن فريپرس" نوشت: «افغانستان اكنون بيش از 90 درصد از هروئين دنيا را تامين ميكند و اين امر نزديك به 200 ميليارد دلار درآمد به همراه دارد. از زمان تهاجم آمريكا در 7 اكتبر 2001 به اين كشور، ميزان توليد ترياك در افغانستان 33 برابر شده است. آمريكا به مدت 7 سال در افغانستان بوده و 177 ميليارد دلار در اين كشور هزينه كرده است و داراي پيشرفتهترين ارتش است. تجهيزات مكان ياب ميتواند هر نقطهاي در را تنها با فشار يك دكمه، رهگيري كند. اما هنوز سال به سال به مزارع خشخاش افزوده ميشود با وجود اين كه توليد هروئين در آزمايشگاه صورت گرفته و روند پيچيدهاي دارد.»
اين روزنامه با اشاره به روند دشوار توليد هروئين از مرحله كاشت خشخاش تا توليد آزمايشگاهي آن و فعاليت هزاران نيروي انساني بر آن، ميافزايد: «با وجود منابع عظيمي كه آمريكا در اختيار دارد، جريان هروئين در سطح بيسابقهاي است.»
در اين گزارش تصريح شده است: «احساس عموم اين است كه چنين تجارت فزايندهاي در يك دوره زماني خاص اتفاقي نيست بخصوص وقتي كه تاريخ اتفاقات منطقه مورد بررسي قرار گيرد. زماني كه سازمان سيا عمليات خود را در جنگ ويتنام اجرا ميكرد، منطقه موسوم به مثلث طلايي، توليد هروئين دنيا را در دست داشت. بعد از خاتمه جنگ در سال 1975، دسيسهاي تازه در سال 1979 يعني زماني شكل گرفت كه "زبيگنيو برژينسكي" مشاور اسبق امنيت ملي آمريكا بطور محرمانه اتحاد جماهير شوروي را در افغانستان وارد جنگ كرد.»
امريكن فريپرس نوشت: «سازمان سيا با همراهي سازمان اطلاعات پاكستان در پشت صحنه بطور محرمانه مجاهدين افغان را براي نبرد با دشمنان روس تامين بودجه كرد. پيش از اين جنگ، توليد ترياك در افغانستان در حداقل قرار داشت. اما بنا به گفته "آلفرد مككوي" مورخ و كارشناس امور افغانستان تغييري در تمركز اين نهادها پيش آمد. به گفته اين مورخ "در طول دو سال عمليات سيا در افغانستان، منطقه مرزي پاكستان و افغانستان به توليد كنندگان اول هروئين دنيا بدل گشت".»
"مايكل چسودوفسكي" يكي از اساتيد دانشگاه گفت: «به زودي سيا بار ديگر تجارت هروئين را در دست گرفت. همانطور كه مجاهدين افغان سرزمينهاي داخل افغانستان را تصرف ميكردند آنها به دهقانان دستور ميدادند به عنوان ماليات انقلابي، خشخاش بكارند. در امتداد مرز پاكستان، سران افغان و سنديكاهاي محلي تحت حمايت اطلاعات پاكستان هدايت صدها آزمايشگاه هروئين را در دست گرفتند.»
اين روزنامه افزود: «در نهايت، اتحاد جماهير شوروي شكست خود (ويتنام خاص روسها) و در نهايت جنگ سرد را باخت. به هر حال، مسايل بعد از آن ثابت كرد كه شرايط جديد بدتر از قبل شده است.»
مككوي در طول تحقيقاتش متوجه شد كه "سازمان سيا از بسياري از عناصر كليدي متعدد مواد مخدر در افغانستان حمايت ميكرد. سازمان سيا خود در هروئين سروكار نداشت اما براي اين عناصر كليدي حمايتهاي حملونقل، اسلحه و حمايت سياسي فراهم ميكرد".
در سال 1994، نيروي تازهاي در منطقه به نام طالبان ظهور كرد كه كنترل تجارت مواد را در دست گرفت. چسودوفسكي بار ديگر كشف كرد كه آمريكاييها بطور محرمانه و از طريق پاكستانيها بخصوص سازمان اطلاعات اين كشور (ISI) از قدرت گرفتن طالبان حمايت كردند. اين رابطه متزلزل تا ژوئيه 2000 ادامه داشت كه سران طالبان كاشت خشخاش را ممنوع اعلام كردند. اين تحول هشدار دهنده در كنار ديگر اختلافات درباره احداث خط لوله به اورآسيا، مشكل جدي براي مراكز قدرت در غرب به وجود آورد. بدون پول هروئين، ديگر ميلياردها دلار نميتوانست به بودجه برنامههاي سياه سازمان سيا تزريق شود.
به نوشته اين روزنامه، 18 نفر از نومحافظهكاران برجسته كه در اين منطقه حساس احساس دردسر ميكردند در سال 1998 نامهاي نوشتند كه به طرحي جنگي ننگين به نام "پروژه قرن جديد آمريكا" معروف گشت. پانزده روز بعد از 11 سپتامبر، "جرج تنت" رئيس وقت سازمان سيا گروه سري عمليات ويژه خود را به افغانستان اعزام كرد. مهمترين افشاگري تنت در كتاب خود اين بود كه نيروهاي سيا هدايت تهاجم به افغانستان را برعهده داشتند نه وزارت دفاع.
"داگلاس والر" در هفتهنامه تايم در شماره 26 ژانويه 2003 واكنش "دونالد رامسفلد" وزير وقت دفاع آمريكا به اين تحولات را اينگونه تشريح كرده است: «زماني كه معاونان به رامسفد گفتند تيمهاي نيروهاي ويژه آمريكا نمي توانند به افغانستان بروند تا زماني كه سازمان سيا زمينه لازم را با جنگسالاران محلي آماده كند، رامسفلد گفت كه "من اين همه مردان مسلح در اختيار دارم و ما مثل جوجه منتظريم كه سيا به ما اجازه ورود بدهد".»
در گزارش امريكن فريپرس به نقش "ريچارد آرميتاژ" معاون سابق وزير امور خارجه آمريكا در اين زمينه اشاره شده و آمده است: «عامل واقعي در افغانستان ريچارد آرميتاژ بود، فردي كه بزرگترين قاچاقچي هروئين در كامبوج و لائوس در طول جنگ ويتنام، مدير دايره كنترل موادمخدر وزارت امور خارجه آمريكا (خط مقدم معاملات مواد مخدر سيا)، رئيس شركت خاور دور (براي انتقال پول مواد به خارج از منطقه مثلث طلايي)، رايزن "اوليور نورث" در طول رسوايي ايران-كنترا و ماجراي كوكائين در برابر اسلحه، مقام اول پنتاگون در مبارزه با تروريسم در زمان جرج بوش پدر و يكي از امضاء كنندگان اصلي پروژه "قرن جديد آمريكا" از جمله افتخارات او است و فردي است كه به "ويليام كيسي" مدير سيا كمك كرد در طول جنگ با اتحاد جماهير شوروي به مجاهدين افغان اسلحه برساند.»
اين روزنامه نوشت: «آرميتاژ در دهه 1970 يعني كمي قبل از سرنگوني شاه ايران توسط آيتالله خميني [ره] در ايران مستقر بود. شايد بتوان آرميتاژ را بزرگترين عامل مخفي در تاريخ آمريكا توصيف كرد. در 10 سپتامبر 2001، آرميتاژ با "ديويد منينيگ" مشاور امنيت ملي انگليس ديدار كرد. آيا آرميتاژ مشغول انتقال اطلاعات خاص درباره عمليات تروريستي بود كه فرداي آن روز اتفاق ميافتاد؟ اين سناريو منطقي است چرا كه ديك چني، معاون بوش فرداي آن روز از آرميتاژ خواست به سنگر او برود. آرميتاژ خود به راديو بيبيسي گفت "به من گفته شد به مركز عمليات بروم و من بقيه ساعات روز را در كنار معاون رئيس جمهور در مركز بودم".
به افشاي اين روزنامه، اين دو مقام آمريكايي سابقه مشترك طولاني با هم دارند. نهتنها آرميتاژ در استخدام شركت هاليبرتون، ديك چني بود بلكه وي معاون چني در زماني بود كه چني وزير دفاع جرج بوش پدر بود. مهمتر اين كه چني و آرميتاژ داد و ستد مشتركي در خط لوله آسياي مركزي داشتند كه قرارداد آن به شركت "يونوكال" سپرده شده بود و تنها مانع ميان آنها و منابع عظيم انرژي درياي خزر، طالبان بودند.
در اين گزارش افشاء گرانه آمده است: «از دهه 1980، آرميتاژ همپيمانان زيادي در اطلاعات پاكستان براي خود دست و پا كرد. وي در كنار كاندوليزا رايس [وزير امور خارجه كنوني]، پل ولفوويتز [معمار جنگ عراق] و ريچارد پرل و خاخام "داو زخيم" هماهنگ كردن ابتكارات سياست خارجي بوش را در اختيار داشتند.»
بنا بر اين گزارش، بعد از حملات 11 سپتامبر وي پيش از حمله آمريكا به افغانستان با پاكستانيها مذاكره كرد و به عنوان معاون وزير امور خارجه آمريكا مستقر رد افغانستان عمل كرد.
اين روزنامه افزود: «دشمن ما به ظاهر تروريستهاي طالبان بودند. اما جرج تنت، كالين پاول [وزير امور خارجه وقت]، پيتر گراس و آرميتاژ رابطه نزديكي با ژنرال "محمود احمد" رئيس سازمان اطلاعات پاكستان داشتند كه در گزارش كميسيون تحقيقات 11 سپتامبر از وي به عنوان عامل حمايت كننده و حامي مالي تروريستهاي 11 سپتامبر ياد شده است.»
به نوشته اين روزنامه، خطوط ميان دوست و دشمن بهتر معلوم ميشود. حامد كرزي، رئيس جمهور افغانستان نهتنها با طالبان همكاري داشت بلكه نام وي در فهرست حقوقي شركت "يونوكال" در اواسط دهه 1990 است. روزنامه سعودي الوطن نيز كرزي را به عنوان عامل سري سيا از دهه 1980 معرفي كرده كه در رساندن كمكهاي آمريكا به طالبان همكاري داشته است.
در انتهاي اين گزارش افشاگرانه آمده است: «دستيابي به منبع تازه هروئين بخش اصلي جنگ با تروريسم آمريكا است. حامد كرزي بازيچه دست سيا است و افغانستان يك كشور تماماً مخدر است و مزارع خشخاش آنجا به اين زودي از بين نميروند. همانگونه كه در سال 2003 دولت بوش از نابودي اين مزارع خودداري كرد با وجودآن كه فرصت اين كار را داشت. قاچاقچيان عمده به ندرت دستگير ميشود، سوداگران مواد از ايمني و آزادي عمل برخوردار هستند. همانطور كه "نوشين عربزاده" در روزنامه گاردين انگليس نوشته است "هواپيماهاي ارتش آمريكا، افغانستان را با تابوتهاي پر از مواد مخدر ترك ميكنند. آيا دليل مخالفت ارتش آمريكا زماني كه خبرنگاران تلاش دارند از تابوتهاي بازگردانده شده عكس بگيرند، همين نيست؟
....................................................................
انتهاي پيام/.
چهارشنبه 13 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 238]