واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: محاكمه «شهلا» اين بار پشت درهاي بسته
گروه حوادث معروف به پس از كشته شدن كه همسر بود يكي از خبرسازترين زنان كشور در شش سال اخير لقب گرفت و حالا آماده مي شود تا بار ديگر پاي ميز محاكمه بايستد.
چندي پيش با دستور رئيس قوه قضاييه، پرونده همسر فوتباليست پيشين تيم ملي ايران از شعبه 20 تشخيص به دفتر سپرده و قرار شد بار ديگر براي بررسي از زواياي مختلف و يا به قول وكيل مدافع به منظور از سرگيري رسيدگي به مجتمع امور قضايي فرستاده شود.حالا شعبه 15 اين مجتمع در كانون توجه رسانهها قرار دارد و همه منتظرند ببينند سرانجام حكم قطعي چه خواهد بود؟
پرونده پس از گذشت شش سال در چه مرحلهاي است؟
شهلا: به هر حال اين پرونده مراحل مختلفي را طي كرده است و اكنون نيز به دستور رياست قوه قضاييه به دادسراي بعثت فرستاده شده است، من به سهم خود از آقاي شاهرودي كه نسبت به پرونده من حساسيت ويژه اي دارند قدرداني ميكنم.هنوز البته نميدانم اسم اين وقت را كه از سوي قاضي تعيين شده، وقت دادگاه بگذاريم يا يك تحقيق.به هر حال اميدوارم با اين روزنهاي كه گشوده شده است همه چيز مشخص شود.من بار ديگر با صداي بلند اعلام ميكنم شهلا قاتل نيست.
دادگاه علني است؟
شهلا: نه، آقاي خرمشاهي (وكيل پروندهام) ميگفت قاضي اعلام كرده دادگاه؛روزهاي چهارم و پنجم اسفند 87به صورت غيرعلني و بدون حضور خبرنگاران برگزار خواهد شد.
چرا غير علني؟
من هم نميدانم اما اي كاش دادگاه علني برگزار ميشد.من حرفهايم را گفتهام و هنوز درباره گناهكار بودن من اتفاق نظر وجود ندارد.گروهي از قضات كه پرونده را مطالعه كردهاند مرا گناهكار ميدانند و برخي ديگر بيگناه.بالاخره بايد صبر كرد تا مشخص شود در آخرين ماه زمستان، چه تصميمي براي من كه از زندان خستهشدهام گرفته خواهد شد.
فكر ميكني چه حكمي براي تو صادر شود؟
شهلا: اميدوارم هر حكمي كه صادر ميشود به اين بلاتكليفي پايان دهد.باور كنيد ديگر از زندان خسته شدهام.
چه آرزويي داري؟
شهلا: كاش بار ديگر طعم آزادي را ميچشيدم.در اين مدت برايم شرايط بسيار بدي رقم خورد؛ به طوري كه روان مرا در هم شكست.اوج اين درهم شكستگي زمان مرگ پدرم بود. او مرد و من نتوانستم در مجلس ختم او حضور پيدا كنم. آرزوي ديگرم اين است كه كاش دادگاهم علني برگزار شود.
خواهر لاله: فقط اعدام
از سوي ديگر نيلوفر سحرخيزان (خواهر لاله) گفت: شهلا بايد اعدام شود؛ ما براي روز اعدام لحظه شماري مي كنيم. من خودم طناب دار را به گردنش خواهم انداخت.
شما از چه زماني متوجه شديد كه در زندگي خواهرتان زن ديگري وجود دارد؟
حدود يك هفته و يا 10 روز پيش از جنايت، لاله با من در شيراز تماس گرفت و تلفني گفت در موبايل ناصر يك شماره به دست آورده كه متعلق به يك زن است. خواهرم مي گفت رفتار ناصر تغيير كرده و خيلي مشكوك به نظر مي رسد. من گفتم چند روز ديگر به تهران مي آيم و با هم اين قضيه را دنبال مي كنيم اما لاله قبل از آمدن من تمام كارها را انجام داده بود، يعني خودش ناصر را تعقيب و حتي آپارتمان شهلا را هم پيدا كرد. ما تصميم داشتيم با شهلا صحبت كنيم تا از زندگي ناصر بيرون برود و يا خواهرم از ناصر طلاق بگيرد. ما مي توانستيم با صحبت با شهلا، اين قضيه را حل كنيم اما فرصت نشد. به خاطر كينه اي كه از لاله داشت و او را رقيب خود مي ديد، بي رحمانه خواهرم را كشت و حالا بايد تقاص پس بدهد.
با توجه به اظهارنظر پزشكي قانوني، 37 ضربه چاقو به لاله خورد و به نظر مي رسد اين از عهده يك زن خارج است، آيا فكر مي كنيد شهلا در اين جنايت همدستي داشته است؟
شهلا بارها در بازجويي و بازسازي صحنه قتل، آشكارا اعتراف كرده به تنهايي دست به جنايت زده است. او حتي چرخ خياطي خواهرم را شكست. او نمي توانست ببيند كه كس ديگري با باشد، درحالي كه خواهرم زن شرعي، قانوني و مادر بچههاي او بود. شهلا با ورود به حريم خصوصي زندگي لاله، زندگي او را از هم پاشيد. شهلا كليد آپارتمان را داشت و اين موضوع با مواجهه او و كليدساز به اثبات رسيده است. شهلا مرتب و مخفيانه به آن آپارتمان رفت و آمد مي كرد و نقشه قتل خواهرم را از مدتها قبل طراحي كرده بود. اگر احتمال داشته كه جنايت توسط يك مرد انجام گرفته باشد، پس چرا شهلا چيزي نمي گويد. خانواده ما اطمينان دارند شهلا خواهرم را كشته است.
ساعت 14 چهارشنبه 17 مهر 81 همزمان با فريادهاي پسر خردسالي، ساكنان خانههاي خيابان شماره 46 خيابان گل نبي ميدان كتابي تهران باخبر شدند همسايه 33 ساله آنان (لاله سحرخيزان) به طرز مرموزي كشته شده است.
در آن ميان وقتي مشخص شد قرباني، همسر يكي از فوتباليستهاي سرشناس است ماجراي اين جنايت، جنجالي شد.سرانجام افسران دايره 10 آگاهي مركز كليد معماي پيچيده را در دستان شهلا - همسر صيغه اي ناصر- يافتند.تحقيق كاراگاهان نشان مي داد شهلا از 13 سالگي عاشق ناصر بود و در 28 سالگي، با آگاهي از اين كه وي همسر و دو پسرخردسال دارد زندگي مشترك پنهاني را آغاز كرد.
12 مهر 82 شهلا پس از 11 ماه سكوت لب به اعتراف گشود: با اين حال در محاكمه، اعترافهايش را پس گرفت و مدعي شد كسي را نكشته است.قاضي اما پس از چندين نشست، اين زن را مجرم شناخت و به قصاص نفس - اعدام- محكوم كرد.
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]