تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آن‏اند و كوشش در عمل به آن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837286771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كارنامه بورس تهران در دولت نهم به روايت رييس


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كارنامه بورس تهران در دولت نهم به روايت رييس
دنياي اقتصاد- رييس سازمان بورس و اوراق بهادار در يك گفت‌و‌گوي تفصيلي از ماجراي انتخاب شدنش، نوع نگاه احمدي‌نژاد به بورس، اتفاقات اخير و شرايط بورس فلزات و بورس‌هاي كالايي گفت. اگرچه حضور صالح آبادي در بورس تعجب بسياري از كارشناسان را به همراه داشت، اما امروز او يك تجربه سه ساله را به همراه دارد.
كارنامه بورس در دولت نهم به روايت «رييس»
دلايل انتخاب «رييس» به روايت خودش
شرايط سخت بورس در سال 84
وجود گزينه‌هاي اندك
درك خوب از بورس
سابقه در بورس كرج
دارا بودن مدرك دكترا
مقبوليت بين مردم و مسوولان
اصرار دوستان
فارس- رييس سازمان بورس و اوراق بهادار در گفت‌و‌گوي تفصيلي از ماجراي انتخاب شدنش، نوع نگاه احمدي‌نژاد به بورس، اتفاقات اخير و شرايط بورس فلزات و بورس‌هاي كالايي گفت.
علي صالح‌آبادي در حالي سومين سال مسووليت‌ خود در بورس اوراق بهادار را سپري مي‌كند كه دوران پرتلاطم و پرافت‌وخيزي را تجربه كرد.
اگرچه حضورش در بورس تعجب بسياري از كارشناسان را به همراه داشت، اما امروز او يك تجربه سه ساله را به همراه دارد. تجربه‌اي كه به تجربيات اندك قبلي او در بورس كرج افزود و باعث شد تا نوع نگاه و تصميم‌گيري‌‌هاي او تغيير يابد.
مقايسه پاسخ‌هاي او با مصاحبه‌هاي روزهاي اول به خوبي‌ نشان‌دهنده اين تغييرات است. با او كه آخرين دبيركل و اولين رييس سازمان بورس و اوراق بهادار است به گفت‌وگو نشستيم. حاصل اين گفت‌وگوي يك ساعته را در ذيل مي‌خوانيد.
رييس‌جمهور در انتخاب من نقشي نداشت
زماني كه شما وارد سازمان بورس شديد، بورس با شرايط خاصي مواجه بود، قبل از شما افرادي چون دكتر ميرمطهري و دكتر
عبده تبريزي مسووليت بورس را به عهده داشتند. با حضور جواني مثل شما، برخي از رسانه‌ها و كارشناسان واكنش‌هايي را نشان دادند. از سويي ديگر شما زماني عهده‌دار بورس شديد كه بورس با كاهش شاخص‌ها همراه بود، با آن شرايط پذيرفتن مسووليت سازمان بورس دل شير مي‌خواست، چگونه اين مسووليت سنگين و حساس را در آن شرايط قبول كرديد؟
اگر شرايط خيلي آسان باشد معمولا متقاضي براي پذيرفتن اين گونه مسووليت‌ها زياد است، تجربه نشان داده كه براي اين گونه سمت‌ها معمولا تقاضاهاي زيادي است، ولي آن شرايط و مسائل منجر شد كه تقاضاي كمتري وجود داشته باشد.
شما متقاضي بوديد يا به شما پيشنهاد شد؟
نه متقاضي نبودم، اما گزينه‌هاي اندكي وجود داشت. با توجه به اينكه در بورس بودم و از اين حوزه شناخت داشتم دوستاني پيشنهاد كردند كه اين مسووليت را بپذيرم. با اينكه مسائل و مشكلات را مي‌دانستم پذيرش اين سمت برايم سخت بود، كاملا مشكلات را لمس مي‌كردم چون در بدنه بورس كار مي‌كردم.
در آن دوران آقاي حيدر مستخدمين حسيني رييس هيات‌مديره سازمان كارگزاران بورس اوراق بهادار (بورس قديم) بود.
بله ايشان بودند و اين موضوع مطرح شد كه من به عنوان دبيركل بورس باشم.
چه كسي مطرح كرد؟
اين موضوع تاريخچه‌اي دارد كه شايد زماني آن را بنويسم.
امكان شفاهي گفتن آن نيست؟ما براي شما مكتوب مي‌كنيم.
ببينيد اجماعي به وجود آمد بين وزير اقتصاد وقت (دانش جعفري)، ‌رييس هيات‌مديره سازمان كارگزاران وقت و هيات‌مديره. يك اجماعي بين همه اين گروه‌ها بود، اين طور نبود كه تحميلي صورت بگيرد. نكته جالب اين بود كه پيشنهاد از بدنه به بالا آمد.
نظر آقاي احمدي‌نژاد هم روي شما بود ؟
نه. ايشان بنده را نمي‌شناختند...
انتخاب شما با ايشان در ميان گذاشته شده بود؟
از اين موضوع اطلاعي ندارم، ولي در مورد آقاي نهاونديان مطمئن بودم كه با رييس‌جمهور مطرح شده بود.
آقاي احمدي‌نژاد با سپردن بورس به نهاونديان موافق بود؟
بله، ولي شخص آقاي نهاونديان نخواستند و نامه‌اي را در اين رابطه ارسال و عنوان كردند كه خواهان حضور در حوزه تخصصي خود هستند. به هر حال پيشنهاد از خود هيات‌مديره بورس و بدنه بورس بود. بحثي كه آن زمان مطرح شد اين بود كه به نظر دوستان، شخصي بايد عهده‌دار بورس باشد كه مسائل روز بورس را خوب درك و مشكلات را از نزديك لمس كند. بعد از منتفي شدن آقاي نهاونديان نظرها اين بود كه فرد مورد نظر بايد از بدنه بورس باشد. در حالي از بدنه بورس گزينه‌هاي مختلفي مطرح شده بودند كه هيات انتخاب تجربه، دانش و ديگر فاكتورها را در نظر گرفته بودند و به اين نتيجه رسيدند كه شايد من بهتر مي‌توانم كار كنم.
من جاذبه شخصيتي براي مسوولان داشتم
يعني سابقه شما در بورس كرج برايشان كافي بود؟
يكي اين موضوع بود و ديگري سابقه علمي فرد.
سطح تحصيلات؟
بله تحصيلات هم مهم بود. افراد داراي مدرك دكترا در سطح سازمان بورس كم بودند. علاوه بر تحصيلات و تجربه شخصيت مقبوليت فرد هم مهم بود تا جامعه و دولت پذيراي آن باشد. نبايد آن فرد دافعه مي‌داشت.
منظورتان از مقبوليت گرايش سياسي است؟
نه. چون من اصلا گرايش سياسي نداشتم، منظورم از مقبوليت، عمومي است.
يعني با موضع‌گيري بيرون مواجه نشود؟
منظورم اين است جامعه پذيرايي شخص منتخب باشد و مقبوليت اجتماعي داشته باشد. براي هيات انتخاب كننده مهم بود كه فرد منتخب هم بين مردم و هم بين مسوولان مقبوليت داشته باشد.
ولي آن موقع كه شما انتخاب شديد مطبوعات عنوان كردند كه جوانترين مسوول بورس با 27 سال سن انتخاب شد. اگر ملاك هيات انتخاب فرد شناخته شده و مقبول بود كه...
به هرحال اين موضوعي بود كه توسط مسوولان بررسي شده بود.
با توجه به شرايط خاص بورس در آن زمان خودتان چگونه سمت دبير كلي را پذيرفتيد؟
واقعيت اين است كه من اين مسووليت را نمي‌پذيرفتم و رك و پوست كنده گفتم شخص ديگري را انتخاب كنيد. گفتم اگر نياز باشد حاضر به كمك به فرد منتخب هستم، منتها دوستان اصرار داشتند كه من حتما بيايم.
رييس‌جمهور به ما انرژي مثبت داد
بحث ديگر موضوع نگاه دولت به بورس است. خاطرتان هست كه از همان روزهاي اول حضور شما در اين بخش و همزمان با آمدن آقاي احمدي‌نژاد بحث‌هاي زيادي در خصوص نگاه دولت به بورس مطرح شد. برخي مي‌گفتند كه نگاه آقاي احمدي‌نژاد به بورس مناسب نيست. حتي ايشان لفظ قمار را مطرح كردند. اين موضوع چقدر صحت داشت؟ آيا در اين رابطه با آقاي احمدي‌نژاد صحبتي كرديد؟
روزهاي اول نه. طبعا با وزير اقتصاد ارتباط بيشتري داشتم. شخص وزير هم انصافا حوزه‌ها و بازار سرمايه را پيگيري مي‌كرد منتها بعد از آن قضايا ارتباط مناسبي با شخص رييس‌جمهور داشتم و ديدارهاي متعددي انجام شد. در اين ديدارها و جلسات به هيچ وجه چنين استنباطي برايم ايجاد نشد كه آقاي احمدي‌نژاد به بورس نظر منفي داشته باشند.
نسبت به بورس چه اعتقادي داشت؟
خيلي روشن بود. آقاي احمدي‌نژاد عنوان مي‌كرد كه بورس را قبول داريم و بايد همه واگذاري‌ها از طريق بورس انجام شود. توصيه مي‌كردند كه حواسمان جمع باشد و براي بهتر شدن آن تلاش كنيم. دولت هم پشت سر ما بوده و هست و به بازار سرمايه كمك مي‌كند. وقتي كه به اصل 44 برخورد كرديم، موضع بورس در سياست‌هاي كلان قوي‌تر شد؛ چرا كه اكثر شركت‌ها بايد از طريق بورس واگذار مي‌شدند.
من هميشه پالس مثبت از رييس‌جمهور گرفتم. در هر جلسه‌اي انرژي مثبت بيشتري به ما تزريق مي‌شد. اعتقاد به توسعه و رونق بورس وجود داشت. البته ما هم مرتب گزارش‌هاي مربوطه را مي‌داديم و وضعيت را تشريح مي‌كرديم و خواسته‌هايمان را عنوان مي‌كرديم، هميشه با انرژي مثبت رفتيم جلو. با ما خيلي مثبت برخورد شده است.
برنامه خاصي بود كه در دولت به بن بست برخورد كنيد؟
در خصوص بورس نه. مطلبي نداشتيم كه برگشت كند. حتي در آن مقطع سه مصوبه از دولت گرفتيم كه شامل اساسنامه سازمان بورس و تشكيلات آن و آيين‌نامه‌هاي اجرايي قانون بود كه در دولت تصويب شد. حتي برخي جلسات بود كه شايد مصوبه خاصي نداشت، اما تاكيدات مربوط خيلي موثر بود. مثلا در جلسات مختلف تاكيد مي‌شد كه تمام دستگاه‌ها بايد با بورس هماهنگي و همكاري لازم را در جهت اجراي اصل 44 و واگذاري‌ها داشته باشند. از همان اوايل ابلاغ اصل 44، برخي مقاومت‌ها وجود ‌داشت. آقاي احمدي‌نژاد صريحا مي‌گفتند بايد واگذاري‌ها از طريق بورس انجام شود و در جلسات بعد واگذاري‌ها را پيگيري مي‌كردند.
مقايسه با گذشته
در اجراي اصل 44 به‌رغم تاكيد دولت، به نحوه واگذاري‌ها و اجراي كند آن انتقاداتي وارد شد. دليل اين كندي چه بود؟
كندي در چه؟
آماده شدن براي واگذاري؟
واقعيت اين است كه چون از نزديك درگير اين موضوع هستم، فكر مي‌كنم سرعت واگذاري‌ها خوب بوده. دلايلي هم دارم كه شما مي‌توانيد با آن قضاوت كنيد.
ببينيد ما چه بورسي را تحويل گرفتيم. بورسي كه تمام شاخص‌هاي آن منفي بود؛ اعتماد سرمايه‌گذاران به بورس از دست رفته بود؛ حجم معاملات خيلي پايين آمده بود؛ و همان حجم اندك هم مربوط به بازار سازان بود و برخي شركت‌ها از بازار سرمايه حمايت مي‌كردند. ما با اين شرايط بورس را تحويل گرفتيم. ما بايد هميشه خودمان را با گذشته مقايسه كنيم. اعتقادم اين است كه اگر با گذشته مقايسه شويم خوب عمل شده يعني حجم واگذاري‌ها در تاريخ بورس بي‌سابقه است.
نحوه واگذاري‌ها هم درست بود؟
آن بحث ديگري و موضوعي كيفي است كه بايد كارشناسان ارزيابي كنند، اما از لحاظ بررسي كمي واگذاري‌ها، واقعيت اين است كه در اين دوره اگر به روند نگاهي شود به لحاظ ارزش،‌ عرضه بلوك سهام ملي مس بزرگترين معامله بورس به ارزش 1016ميليارد تومان بود و به نوبه خود بي‌سابقه بود كه انجام شد. يا به عنوان مثال در اواخر سال 85 و با عرضه اوليه و 3 درصدي سهام ملي مس كه رقم آن بالا بود بسياري از مديران با من تماس گرفتند و گفتند كه ما توصيه مي‌كنيم كه اين كار را نكنيد. گفتيم چرا ؟ در جواب عنوان كردند كه بورس مشكل دارد و اين حجم از سهام به فروش نمي‌رود. آبروي بورس مي‌رود. مي‌گفتند كه اين اتفاق نمي‌افتد، اما اين كار (عرضه اوليه سهام ملي مس) انجام شد و به فروش رفت. يا در عرضه سهام مخابرات حدود 340 ميليارد تومان به فروش رفت. آيا اين اتفاقات در مقايسه با گذشته بورس پيشرفت نبود؛ توسعه نبود؛ آيا در تاريخ گذشته بورس چنين سوابقي داريم؛ اگر وجود دارد ارائه شود.
بخشي از اين موفقيت به علت عرضه بلوكي شركت‌ها نبود؟
نه، اين مواردي كه گفتم عرضه اوليه و مربوط به روز اول واگذاري‌هاي خرد سهام بود. اين واگذاري‌ها به نوبه خود اولين بار و جديد بود.
ما بازار سرمايه و تاريخچه خودمان را ببينيم كه بورس ما از كجا به اينجا رسيد. مگر بازار سهام ما قبل از سال 80 چه حجمي از معاملات داشت؟ در آن دوران در حالي حجم روزانه معاملات حدود يك ميليارد تومان بود كه حركت اصلي بازار سرمايه ما از نظر من از سال 78 شروع شد كه آمار گوياي آن است. تعداد خريداران بسيار بسيار اندك بود و حركت بورس از سال 78 شروع و در 82 به اوج رسيد و مردم كه ديدند بورس رونق دارد، نقدينگي بيشتري را وارد بورس كردند و حجم معاملات در 82 و 83 به اوج رسيد، اما در نيمه دوم سال 83 افت شاخص‌ها شروع شد و به سال 84 خورد.
بحث مهم اين است كه در آن مقطع صنايع ما در بورس متنوع نبودند و شامل خودرويي‌ها، سيماني‌ها و پتروشيمي‌ها بودند كه با ورود شركت‌هاي جديد صنايع بورس افزايش يافتند به طوري كه صنعت مس و فولاد، مخابرات، كشتيراني و پالايشگاهي با اين حجم و ابعاد در بورس نداشتيم و به نوعي صنايع بورس تنوع بيشتري يافتند و موجب توزيع بيشتر ريسك سرمايه‌گذاري ‌شدند و سبد سهام بورس متنوع‌تر شد.
رشد بورس تنها به خاطر اصل 44 نيست
با توجه به حجم نقدينگي 60 - 150 هزار ميليارد توماني جامعه، سهم بورس از جذب اين حجم نقدينگي چقدر است؟ هر چند بخش صنعت رونق چنداني ندارد به همين خاطر مردم كمتر به خريد سهام روي مي‌آورند، اما نمي‌توان ‌رونق بورس را تنها به اين دليل عنوان كرد. بورس هم جذابيتي به وجود نياورد تا نقدينگي جذب شود. مثلا سبدي را از سهام ايجاد كند تا ريسك خريد سهام به حداقل برسد. با اين شرايط چطور مي‌شود نقدينگي جامعه را كنترل كرد؟ سهم بورس ما از اين همه نقدينگي سرگردان چقدر است؟ فكر نمي‌كنيد در اين حوزه ضعيف عمل كرديم؟
اگر به لحاظ حجم معاملات بررسي شود، امسال و در عرض 8 ماه بيش از 2 هزار ميليارد تومان به دولت پول نقد داديم كه خيلي مهم است.
بخش اعظم اين پول مربوط به شركت‌هاي اصل 44 است.
بالاخره يكي پول آورده و خريده كه دولت توانسته اين حجم از پول را جمع كند، شركتي مانند مخابرات كه يك روزه 340 ميليارد تومان از بورس جمع مي‌كند، ناشي از خريد سهام توسط ديگران است و...
اين ابتكار بورس نيست، مرهون اجراي اصل 44 است.
نه. بورس شركت‌ها را آماده، پيگيري و عرضه كرده...
اگر اصل 44 نبود مي‌توانستيد 2 هزار ميليارد تومان را جذب كنيد؟
چرا مي‌گوييد اصل 44. بسياري از عوامل محيطي نيز مؤثر بوده و كمك مي‌كند.
دولت مجبور است شركت‌هاي مشمول اصل 44 را كه شركت‌هاي سود ده هستند، واگذار كند. شما هم بنا به اقتضا شرايط را فراهم مي‌كنيد، در حالي كه اگر اصل 44 را نداشتيم، اگر دولت مجبور به واگذاري شركت‌هايي مانند مخابرات نبود، آيا بورس مي‌توانست حجم نقدينگي 2 هزار ميليارد توماني را جذب كند؟
اگر قيمت‌هاي كالا در دنيا بالا نمي‌رفت و هزار عامل ديگر، بله مي‌توانستيم.
چگونه؟
اگر اتفاقات بدي مي‌افتاد، طبعا‌ مسير ديگري مي‌رفتيم، اما وقوع رويدادهاي مثبت منجر به طي اين مسيرها شد. شما اعتقاد داريد كه پول همواره به جايي مي‌رود كه در آن سودآوري باشد.
دنبال سودآوري طبيعي هستيم
قطعا. قبلا هم اين موضوع مطرح شد.
ما كه دنبال سودآوري مصنوعي نيستيم و طبعا بايد به دنبال سودآوري طبيعي باشيم كه ناشي از رونق و بازدهي اقتصاد، صنايع و شركت‌ها است تا به تبع آنها قيمت سهام شركت‌ها نيز افزايش يابد. ببينيد ما چه كار مي‌توانستيم بكنيم. ما يك سري كارهاي جانبي انجام داديم. كارهايي كه بورس مي‌توانست انجام بدهد شامل اين‌ موارد بود. اول اينكه اولويت بدهد به شركت‌هايي كه خوبند، سودآورند و محصولاتشان رقابتي است تا وارد بورس شوند. شركت‌هاي ديگري بود كه مي‌شد واگذار شوند، اما به‌طور مشخص بورس مي‌توانست در واگذاري‌ها اولويت را به شركت‌هاي برتر، شفاف‌تر، سودآور‌تر و بهتر و بزرگتر بدهد كه اين كار را كرد. چون شركت‌هاي كوچك، مشمول دستكار‌ي‌هايي در قيمت شده و نوسانات زيادي دارند.
بنابراين نقش بورس در اولويت دادن به شركت‌هاي بزرگ، رقابتي‌تر و شفاف‌تر مشهود است كه مجموعه بازار سرمايه تلاش كرده شركت‌ها را منطبق با مقررات، پذيرش كرده تا عرضه شوند كه اين نقش مهم بورس بود.
نقش ديگر بورس اين بوده كه توانسته در عرضه‌هاي اوليه و خرد هم، سهم بيشتري را نسبت به گذشته بگيرد. زماني در بورس سهام شركت‌ها با عرضه نيم‌درصد و كمتر كشف قيمت مي‌شدند كه به 5 درصد و بيشتر افزايش يافته است. عرضه‌‌ها را بيشتر كرده‌ايم تا با عرضه بيشتر جوابگوي مردم باشيم.
نقش ديگري كه بازار سرمايه مي‌توانست داشته باشد اين است كه صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري را ايجاد كند تا اين محصول‌هاي جديد مالي بتوانند منابع مردمي را تجهيز كرده و به بازار بياورند. يكي از مشكلاتي كه وجود دارد اين است كه عده‌اي ممكن است پول داشته باشند، اما آيا واقعا همه مردم ما با بورس آشنا هستند و آيا با مقاله نوشتن، سخنراني و فيلم‌هاي سينمايي همه مردم بورس را ياد مي‌گيرند و متخصص بورس مي‌شوند؟ قطعا خير. حتي بسياري از افرادي كه سال‌ها تجربه دارند و داراي مدرك‌اند، بعضا در تصميمات خودشان اشتباه مي‌كنند چه برسد به مردم عادي. بنابراين ساز و كار آن ايجاد صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري است تا منابع مردمي به بورس جذب شود.
اين در حالي است كه تعدادي از اين صندوق‌ ايجاد شده و بخشي از منابع نيز به بازار سرمايه تجهيز شد، اما از جمله مشكلات اين صندوق‌ها كه بايد حل شود مربوط به شخصيت حقوقي و مسائل مالياتي صندوق‌ها است كه در اين رابطه لايحه دو فوريتي آماده شده و به هيات دولت ارسال شده و قرار است به مجلس ارائه شود تا مشكلات صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري برطرف شود.
با تصويب اين لايحه در مجلس، قطعا كمك زيادي به ما خواهد شد. از سال گذشته كه چارچوب اين صندوق‌ها آماده شده همزمان بحث اين لايحه مطرح شده و از سال گذشته تاكنون پيگير تصويب لايحه بوده‌ايم تا راه براي افزايش اين صندوق‌ها و تقويت آنها باز شود. اين هم يك نكته‌اي كه بورس مي‌توانست در جذب پس‌اندازهاي اندك جامعه ايفا كند و به‌رغم عدم وجود قانون، اقدام به راه‌اندازي صندوق‌هاي سرمايه‌گذاري كرد.
اطلاعات محرمانه زيادي ندارم
چه برداشتي از صنايع كشور داريد؟
منظورتان چيست؟
ما دو حالت ركود و رونق در صنايع داريم. در شرايط كنوني وضعيت صنايع چگونه است؟ آيا عادي است يا دچار ركودند؟
ظرف چه دوره و زماني؟
‌از ابتداي تصدي‌گري شما.
اين‌گونه نيست كه من به عنوان يك فرد اطلاعات محرمانه زيادي داشته باشم، اما عملكردهاي شركت‌ها را در گزارش‌ها در صورت‌هاي مالي آنها مي‌بينيم كه ماحصل همه تلاش‌ها و كوشش‌ها در اين نوع اطلاعات است. بايد ببينيم كه اين روند چگونه بوده است. روند به اين شكل بوده كه ما به سمت اقتصاد بازار برويم و اين موضوع در سياست‌هاي اصل 44 و قانون آمده است. بايد پيوسته به اين سمت حركت ‌كنيم. به عنوان مثال سال گذشته كه محصولات پتروشيمي وارد بورس كالا شدند، مفهومش اين بود كه به سمت اقتصاد باز رفتيم و در يك فضاي رقابتي، قيمت‌گذاري محصولاتي چون قير انجام ‌شد. محصولي كه قيمت دولتي داشت و برخي به قيمت دولتي خريداري كرده و چند برابر مي‌فروختند و قاچاق مي‌كردند.
با عرضه آن در بورس كالا اين امكان از بين رفت. پس بنابراين به سمت رقابتي كردن محصولات رفته‌ايم. البته اين فرآيند از زمان حضور محصول فولاد و مس و آلومينيوم در بورس كالا شروع شده بود.
منظورم از تحليل صنايع، بررسي روند و جهت حركت‌ها نبود، تحليل شما را از صنايع مي‌خواستيم.
صنعت يعني همين. يك زماني ممكن است در همه جا ركود رخ دهد و صنايع در فضاي اقتصاد بازار با مشكل مواجه شوند كه در اين فضا امكان رخ دادن هرچيزي وجود دارد و بازار كالا با دوران رونق و ركود روبه‌رو مي‌شود كه از ريسك‌هاي طبيعي بازارها به شمار مي‌روند و بازارها زماني واكنش نشان مي‌دهند كه ريسك‌هاي غيرطبيعي به آنها تحميل شود. ما به اين سمت حركت كرديم. در بحث تحول اقتصادي آزاد كردن اقتصاد مطرح بوده و به نوعي در اجراي اصل 44 نيز وجود دارد.
زماني سرمايه‌گذاري شكل مي‌گيرد و توسعه مي‌يابد كه بخش خصوصي مايل به بنگاه‌داري بتواند فضاي اقتصادي كشور خود را به لحاظ ريسك‌هاي غير طبيعي پيش‌بيني كند. بنابراين دو بحث داريم كه در اصل 44 هم آمده است. يكي بحث آزادسازي و ديگري واگذاري است.
آزادسازي به اين معنا كه به بخش خصوصي اجازه داده شود در بخش صنايع مختلف سرمايه‌گذاري كند.
مگر اين اجازه نبود؟
در پاسخ بايد بگويم اين اجازه زماني كامل مي‌شود كه فضا را براي افراد تعريف كنيم يعني براي اجراي طرح و پروژه براي سرمايه‌گذار معلوم باشد كه آب، برق و گاز و محصول، تعرفه، واردات و صادرات و... قرار است به چه نحوي باشد كه به اين سمت حركت كرده‌ايم كه اوضاع را بهتر كنيم.اينكه سودآوري شركت‌ها در بورس افزايش يافته بخشي از آن مرهون همين است و مثلا فولاد مباركه و ذوب‌آهن كه زماني زيان‌ده بودند با آزادسازي سودآور شدند و توانستند وارد بورس شوند و اگر اين اتفاق رخ نمي‌داد ورود به بورس اين دسته از شركت‌ها محال بود يا مثلا برخي ساختارها در حال اصلاح است.
منظورتان اين است كه دولت بسترها را براي آزادسازي مهيا مي‌كند.
طبيعتا، اجازه بدهيد دو مثال ديگر هم بزنم. يك مثال مربوط به شركت پالايشگاه اصفهان بود كه از كارمزدي تبديل به تجاري شد. خوراك اين شركت در حالي نفت خام و محصولات آن انواع فرآورده‌ است كه دولت نفت خام را مي‌داد و در قبال پرداخت كارمزد، محصولات آن را دولت استفاده مي‌كرد اما الان دولت نفت خام با فوب 94 درصد خليج فارس مي‌دهد و محصولي را به قيمت 95 درصد فوب مي‌خرد و اينكه قيمت فوب بالا و پايين مي‌شود، ريسك طبيعي شركت است ولي ورود و خروجي آن تجاري شده و قابليت واگذاري دارد.
يا در مورد مخابرات هم يك پروانه فعاليت صادر شد كه بايد بگويم قبل از ورود مخابرات به بورس چيزي به نام پروانه مطرح نبود چون با توجه به دولتي بودن مخابرات، هزينه و درآمد از اين جيب به آن جيب مي‌شد و فرقي نمي‌كرد. در بودجه دولت هم منظور مي‌شد اما وقتي وارد بورس شد بودجه آن ربطي به دولت ندارد.
برخي شركت‌ها درآمدهاي خود را كمتر و هزينه‌ها را بالا نشان مي‌دادند و خود را زيان ده مي‌كردند تا از بودجه كل كشور مبالغي دريافت كنند، اما وقتي ماهيت خصوصي و غير دولتي پيدا مي‌كنند، درآمد و هزينه‌ها مربوط به خود شركت‌ها است. بنابراين اين موضوع هم به شفافيت شركت‌ها كمك مي‌كند و هم اينكه شركت‌ها را روي پاي خودشان نگه مي‌دارد، در مورد مخابرات، صدور پروانه آن قدم اساسي بود كه برداشته شد.
بورس كالا بايد بر محور اوراق بهادار باشد
اينكه دولت بسترها را فراهم مي‌كند يك بحث است، اما جواب خود را در بحث و رونق صنايع گرفتيم.
موضوع بعدي مربوط به بورس‌هاي كالايي است، اين بورس آن طور كه بايد و شايد انتظارها را برآورده نكرده، نمود‌ و جلوه بورس كالا بورس فلزات است، نه تنها قيمت‌ها را شفاف نكرد بلكه ارتباط بين توليدكننده و مصرف‌كننده را هم تسهيل نكرد، حتي در مقاطعي به ضرر مصرف‌‌كننده بود، اگر با متقاضيان فلزات صحبت كنيد مي‌بينيد كه مشكلات متعددي دارند، اين گروه معتقدند كه بازار انحصاري شده است.
چرا اين اتفاق افتاد و بورس كالا و فلزات نتوانسته به آن جايگاه واقعي خود برسد؟
بورس‌هاي كالايي در دنيا بر اوراق بهادار مبتني اند و ابزارهاي مشتقه مهم‌ترين محصول بورسي‌هاي كالايي هستند، در كنار بازار نقدي اين بازار مشتقه است كه بورس‌هاي كالايي را شكل مي‌دهد. چون در تمام دنيا توليدكنندگان و مصرف‌كنندگان واقعي محدوداند، اما اينكه چطور اين حجم از معاملات انجام مي‌شود بايد گفت بخشي از آن مربوط به اين است كه به سرمايه‌گذاران اجازه دادند تا وارد شوند تا قيمت‌ها چكش‌كاري شوند.
اما بورس كالايي ما از بازار فيزيكي شروع شد، با همين بازار هم در حال اداره شدن است ولي شروع كرديم كه بازار فيزيكي را به بازار اوراق بهادار تبديل كنيم، بر همين اساس از سال گذشته بحث معاملات قرارداد آتي را مطرح كرديم كه به اين سمت برويم و اين بازار را تعريف كرديم تا سرمايه گذاران بيشتري وارد بورس شوند. گرچه اين ابزار هنوز دوران اوليه زندگي را طي مي‌كند، اما بايد به سمت گسترش اين محصول حركت ‌كنيم تا بورس كالا را اوراق بهادار پايه كنيم. در بازارهاي فيزيكي كالا به‌طور نسبي ‌اوضاع بهتر شده اما با ايده‌‌آل‌هايمان فاصله دارد و بايد مسيرهاي لازم طي شود.
اگرچه در دنيا زماني كه قيمت‌ها افزايش يافت به طور طبيعي قيمت‌هاي محصولات در بازارهاي داخلي نيز افزايش يافت، نمي‌شود كه قيمت‌ها در دنيا بالاتر برود اما اينجا ارزان باشد و اين شدني نيست. چون اگر محصولات ارزان‌تر باشد افراد محصولات را مي‌خرند و صادر مي‌كنند يا چون در بازار عطش وجود دارد مصرف‌كنندگان قيمت‌هاي بالاتري مي‌دهند.
بنابراين قيمت‌هاي خارج از كشور و داخل به يكديگر نزديك مي‌شوند، نمي توانيم بگوييم كه قيمت‌ها در خارج بالا برود و اينجا ثابت باشد. حتي كالاهايي چون برنج كه در بورس نيستند مشمول اين رويه هستند يا مثلا قيمت مس داخل كشور تقريبا نزديك به قيمت‌هاي جهاني است. چون در مكانيزم بازار اگر قيمت‌ها به طور مصنوعي بالا برود كساني هستند كه اقدام به عرضه كالا مي‌كنند و قيمت را مي‌شكنند و برعكس.
بورس كالا شفاف است
خودتان فضاي بورس كالا را تا چه حد شفاف مي‌دانيد؟ مخصوصا بورس فلزات را.
به نظرم كارهاي خوب انجام شده و كارهاي بهتري هم مي‌تواند انجام شود.
عرضه‌ كنندگان چقدر در بورس كالا موثرند؟
مشخصا مي‌توانيد مورد خاصي را بگوييد؟
مثلا ذوب آهن اقدام به عرضه محصولات در بورس نمي‌كند چرا كه دولت مي‌خواهد محصولات به نرخ مشخص عرضه شوند، ذوب آهن هم اين كار را نمي‌كند چرا كه ضرر مي‌كند، همين موضوع مشكلاتي را به وجود مي‌آورد، اگر اراده كند مي‌تواند محصولات را عرضه نكند.
اگر عرضه نكند چه مي‌شود و چه كار مي‌كند؟
دو روز كه محصولات را نگه دارد تقاضا افزايش پيدا مي‌كند. اين اتفاق افتاد.
مگر با بازارهاي خارج مرتبط نيستند؟
چرا اما با بازار ما فرق مي‌كند و شرايط واردات در بازار ما به مانند ديگر بازارها فراهم نيست و محدوديت‌هايي را داريم كه تقريبا موجب شده انحصار داشته باشيم.
اين گونه نيست.
بازار خودمان را نگاه كنيم آيا همه كالا‌ها و همين فولاد براي واردات آزادند؟
بله.
آيا هر سرمايه‌گذاري هر ميزان محصول فولادي كه مي‌خواهد مي‌تواند وارد كند ؟ آيا همين فاصله بين عرضه و تقاضا، قيمت را بالا نمي‌برد؟ شركت‌هاي فولادي با دو سه روز تاخير در عرضه موجب افزايش قيمت‌ها شده‌اند.
چه زماني؟
چند ماه پيش و سال گذشته كه بخشي مربوط به ورشكستگي برخي از تاجران بورس كالا بود. بورس فلزات ما به‌رغم نقش و جايگاه، ابزار و شرايط لازم را براي اجراي نقش واقعي ندارد.
ببينيد براي فروشنده بايد صرف داشته باشد تا محصولي را عرضه كند و اگر ببيند كه مي‌تواند محصولش را در خارج از كشور گران‌تر بفروشد، خب همين كار را مي‌كند و اگر قيمت بالاتر باشد، مي‌رود از خارج مي‌خرد، ولي شكاف قيمتي طبيعي بوده كه مربوط به هزينه‌هاي حمل و نقل و ديگر موارد است.
اصولا فلسفه وجودي بورس‌هاي كالايي چيست؟
كشف قيمت.
فكر مي‌كنيد بورس كالايي ما اين وظيفه را انجام داده ؟
فكر مي‌كنم تا حد زيادي انجام داده است.
پس اين اتفاقاتي كه در بورس كالا رخ داده چيست؟
چه اتفاقاتي؟
همين اتفاقات مربوط به عدم عرضه‌ها و رشد قيمت‌ها. در اين رابطه با برخي مصرف كنندگان صحبت شده است اما مي‌خواهيم بگوييم كه بورس كالايي كه مظهر آن فعلا فلزات است، نتوانسته نقش واقعي خود را ايفا كند.
خب داريم به سمتي حركت مي‌كنيم كه اين بورس را اوراق بهادار كنيم و جهت كلي با جهت جهاني يك سو است و اين بورس‌ها واگرا نبوده بلكه همگرا هستند و كاملا مشخص است. زماني كه قيمت‌هاي جهاني افزايش مي‌كرد و افزايش آن نيز در داخل مشاهده مي‌شد.
بخش و بحث ديگر بورس كالايي محدوديت‌هاي حاكم بر كارگزاران بود كه در حال افزايش اين گروه بوده و هستيم و براي روان تر كردن حجم معاملات و ايجاد فضاي رقابتي، تعداد كارگزاران باز هم افزايش خواهد يافت.
بانك‌ها به اندازه لازم شفاف نيستند
بحث ديگر مربوط به طولاني شدن فرايند واگذاري بانك‌ها است كه با تاخيرهاي متعددي مواجه شده است. مشكل واگذاري بانكها چيست؟
اطلاعات مربوط به واگذاري‌ بانك‌ها در اختيار شركت بورس قرار دارد اما كليت‌اش اين است كه روابط بانك‌ها از حساسيت بالايي برخوردار بوده و به شفافيت بيشتري نياز دارند و چند نكته وجود دارد كه اهميت واگذاري‌ بانك‌ها را افزايش مي‌دهد. مثلا سودآوري شركت‌هايي چون فولاد مباركه و ملي مس مبتني بر سرمايه‌هايشان است يعني سرمايه سهامدار بسيار اثر گذار است. اما در مورد يك بانك،‌ سرمايه سهامدار چندان زياد نبوده و بيشتر سپرده مردم است كه نقش مهمي را ايفا مي‌كند و بانك با پول‌هاي مردم فعاليت مي‌كند. با اين اوصاف پيچيدگي‌هاي يك بانك متعدد است و قابل مقايسه با ديگر شركت‌ها نيست.
به طوري كه اگر ورودي و خروجي يك شركت توليدي شفاف بوده و از سيستم گزارش‌دهي مناسبي برخوردار بوده و بهاي تمام محصول به درستي مشخص شود مشكلي نخواهيم داشت و چندان پيچيدگي نخواهد داشت، اما در مورد يك بانك مسائل زيادي مطرح مي‌شود مثلا مطالبات و بدهي‌ها به دولت، تسهيلات تكليفي، صندوق ذخيره كاركنان و معوقاتي كه دارد.
از طرف ديگر برخي از پيچيدگي‌هاي بانك‌ها مربوط به سيستم حسابداري بانك‌ها است. قبل از اينكه بانك‌ها در فرايند واگذاري‌ها قرار گيرند، سيستم حسابداري‌شان به صورت نقدي بود در حالي كه طبق استانداردهاي حسابداري بورس بايد به صورت تعهدي باشند و مطابق با آن بايد تمام صورت‌هاي مالي و حساب و كتاب‌ها تغيير كند.
از سوي ديگر بانك‌ها شعبه‌هاي زيادي دارند كه نياز به سيستم جامع گزارش‌گيري دارد تا به هنگام ورود به بورس بتوانند گزارش‌هاي لازم را ارائه كنند و اگر ارتباط شعب به درستي برقرار نشود قطعا به مشكل برخواهيم خورد.
خب اين گزارش‌ها در مجامع سالانه ارائه مي‌شود.
بله. ولي نه به موقع. در حالي كه شركت‌هاي بورس بايد در موعد مقرر اطلاعات لازم را ارائه كنند.
آقاي دكتر بحث بر سر اين است كه واگذاري بانك‌ها براي اولين‌بار نيست كه در دنيا اتفاق مي‌افتد، در بسياري از كشورها تجربه شده است.
بله اما براي ارائه اين گزارش‌‌ها در زمان مورد نظر پيچيدگي‌هاي خاصي وجود دارد و با دستور نمي شود، به سيستم‌هاي لازم نياز دارد. با اين شرايط احساس مي‌شود كه در مجموع دولت انگيزه‌ لازم براي واگذاري بانك‌ها را ندارد.
واقعا اين‌گونه نيست، دولت به شدت علاقمند است كه بانك‌ها سريعتر واگذار شوند. اين را از نزديك ديده‌ام.
بانك‌ تجارت و صادرات را نگاه كنيد، از سال گذشته مدام عنوان مي‌شود كه چند ماه ديگر واگذار مي‌شوند اما تاكنون خبري نشده است.
شايد تاريخ‌‌هاي اعلامي كارشناسي نشده باشند ولي در طول زمان بانك‌ها به سمت واگذاري نزديكتر شده‌اند.
درباره واگذاري بانك‌ها از شركت بورس بپرسيد
آخرين اخبار مربوط به واگذاري بانك‌ها چيست؟
اطلاعات ريز را ندارم. بايد از شركت بورس پرسيد.
در مورد بورس نفت هم توضيحي مي‌دهيد؟
در اين مورد خبري ندارم.
اصلا راه‌اندازي بورس نفت مطرح است؟ با توجه به شرايط موجود آيا اين امكان وجود دارد و قابل اجرا است؟
بله اجرايي است، ولي پيچيدگي‌هاي خاص خود را دارد.
كارگروه مربوطه تشكيل شده ؟
بله. نتيجه حاصل شده. اما بايد برويم كار بيشتري در خصوص جزئيات بكنيم.
بورس نفت خام به معناي واقعي قابل اجرا شدن است؟
بله. ولي پيچيدگي‌هاي بسياري دارد اما با در نظر گرفتن يكسري جزئيات مي‌شود اين كار را كرد.
امكان جذب كشورهاي منطقه و توليدكننده نفت وجود دارد؟
بله. اما در حجم محدود و نه در حجم ديگر بورس‌ها.
با كشورهاي ديگر هم رايزني كرده‌ايد؟
بله. اما در قدم‌هاي اول هستيم.
 چهارشنبه 6 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن