تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 12 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):سخن گفتن درباره حق، از سكوتى بر باطل بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836794900




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نبرد كي كاووس با شاه مازندران


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:




نامه كي كاووس به شاه مازندران



چون شب فرارسيد سپاه ايران دست از كشتار باز كشيدند. كاووس گفت« ديوان مازندران به كيفر خود رسيدند و بيش از اين شايسته نيست خون آنانرا بريزيم. اكنون بايد مردي خردمند و هوشيار را نزد شاه مازندران بفرستيم و او را بفرمانبرداري بخوانيم.» پس كاووس دبيررا فرمان داد تا نامه اي گويا به شاه مازندران نوشت و بيم و اميد در آن نشاند كه «اي گرفتار خود كامي و غرور، تو با ديوان و جادوان همداستان شده اي و به بدي و بد بيني گرائيده اي . بايد بداني كه اگر بدكنش باشي جز بدي نخواهي ديد. اما اگر دادگري و پاكديني پيشه كني بهره تو نيكي و آفرين خواهد بود . مي بيني كه يزدان با ديوان و جادوان تو چه كرد . اكنون اگر خرد رهبر تواست و مي خواهي در امان باشي بي درنگ تخت مازندران را بگذار و به كهتري به درگاه ما بيا و باج بپرداز، مگر اين فرمانبري تخت مازندران را براي تو نگاه دارد. و گرنه چون ارژنگ و ديو سفيد تو نيز دل از جان بر گير.»

آنگاه كي كاووس فرهاد را از دلاوران نامدار ايران بود بر گزيد و نامه را به او سپرد تا بشاه مازندران برساند. فرهاد چون نزديك شهر نرم پايان رسيد بشاه مازندران خبر فرستاد كه از كاووس پيام آورده است . شاه مازندران گروهي از پهلوانان پرخاشگر خود را برگزيد و سپاهي گران بيرون كشيد و آنها را دلير كرد و هشدار داد و برابر فرهاد فرستاد. اينان با چهره اي دژم فرهاد را پذيرنده شدند. چون نزديك رسيدند يكي از پهلوانان دست فرهاد را به تندي در دست گرفت و بيفشرد تا او را رنجه كند . فرهاد خم به ابرو نياورد و درد را آسان پذيرفت. وي را نزد شاه بردند. چون نامه كاووس را خواند واز دستبرد رستم و كشته شدن پولاد غندي و بيد و ارژنگ وديو سفيد آگاه شد دل در برش زار گرديد و جانش پر انديشه شد و با خود گفت « اين رستم آفتي گزنده است و جهان از وي امان نخواهد يافت.» سه روز فرهاد را نزد خود نگاه داشت . روز چهارم بر آشفت و گفت در پاسخ به كاووس بگو « اي شاه نو خاسته بي خرد ، تندي و خامي تو نمي گذارد هماورد خود را بشناسي و گرنه چگونه از چون مني با چنين بر و بوم و دستگاه مي خواستي كه به بارگاه تو بيايم؟ مرا هزاران هزار لشكر جنگاور است و هزارو دويست پيل جنگي دارم كه از آنها يكي در لشكر تو نيست . تو آماده كارزار باش كه من به پيكار باتو كمر بسته ام و بزودي با سپاه خود خواب خوش را از سر تو و لشكرت بيرون خواهم راند.»

پيام بردن رستم


چون اين پيام به كاووس و رستم رسيد و فرستاده شكوه و دستگاه شاه مازندران را باز نمود، تهمتن گفت « پيام بردن نزد شاه مازندران كار من است. بايد نامه اي چون تيغ برنده نوشت و بمن سپرد تا من به وي برسانم و با گفتار خود خون در مغز وي بجوشانم.» كاووس آفرين گفت و فرمان داد نامه نوشتند كه« اي شاه خود كامه، سخنان بيهوده گفتي و به بي خردي دم زدي. اكنون يا سرت را از ين فزوني تهي كن و بنده وار نزد من آي و يا لشكري چون دريا به مازندران خواهم كشيد و جوي خون روان خواهم ساخت و مغز سرت را طعمه كركسان خواهم كرد.»

رستم بر رخش نشست و با نامه كاووس روبراه گذاشت. ديگر بار لشگري از مازندران پيش رفت تا بيم در دل فرستاده كاووس اندازد. چون چشم تهمتن بر لشكر افتاد، درختي پر شاخ بر كنار راه بود، دست انداخت و دو شاخ درخت را در دست گرفت و بتندي پيچاند. درخت از بيخ و بن از زمين كنده شد . آنگاه رستم درخت تنومند را چون ژوبين در دست گرفت و بر سر لشكر مازندران انداخت. چندين سوار بر زير آن فرو ماندند . پيشرو لشكر كه از پهلوانان نامدار بود به رستم نزديك شد و براي آنكه زور به رستم بنمايد دست او را در دست گرفت و سخت فشرد . رنگ از روي پهلوان پريد و دستش تباه شد و خود ناتوان از اسب فرو افتاد . لشكر مازندران در كار رستم خيره ماندند . سواري خبر به شاه مازندران برد. شاه مازندران پهلوان نامي خود « كلاهور» را پيش خواند و كلاهور دليري جنگجو و نيرومند و چون پلنگ غران پيوسته و در جستجوي پيكار بود. شاه گفت:بايد نزد اين فرستاده بروي و با هنر نمائي خود آب در ديدگان او بياوري و او را شرمنده سازي. .» كلاهور چون نره شيري پيش تاخت و روي دژم كرد و دست رستم را در چنگ گرفت و سخت بيفشرد، چنانكه دست رستم همه كبود شد. اما رستم روي نپيچيد و چنگ كلاهور را چنان در دست فشرد كه ناخن هاي آن فرو ريخت. كلاهور با دست آويخته و ناخن هاي ريخته و پر درد نزد شاه باز آمد و گفت« چنين دردي را پنهان نميتوان داشت و ما را با چنين پهلواني ياراي جنگ نيست. بهتر آنست كه در آشتي بكوشي و باج بپذيري و اين رنج را بر خود آسان كني.» آنگاه رستم دمان از راه رسيد . شاه مازندران او را در بارگاه خود جائي به سزا داد و از كاووس و لشكر ايران و نشيب و فراز و رنج راه جويا شد. سپس پرسيد كه « آيا تو كه برو بازويي چنين نيرومند داري رستمي؟» رستم گفت « من چاكري از چاكران رستمم ، اگر خود در خور چاكري وي باشم. جائي كه او باشد من كيستم؟ رستم پهلواني بي مانند است :

جهان آفرين تا جهان آفريد

چو رستم سر افراز نآمد پديد

يكي كوه باشد برزم اندرون

از آن رخ و گرزش چه گويم كه چون

چو او رزم سازد چه پايد گروه؟

كند كوه دريا و دريا چو كوه

به تنها يكي نامور لشكرست

پيام آوري را نه اندر خور است

اما رستم پيام داده است كه اگر خردمندي تخم زشتي مكار و فرمانبري پيشه كن كه اگر از شاه ايران اجازه داشتم يك تن از لشكرت را زنده نمي گذاشتم.» آنگاه نامه كاووس را به وي داد. شاه مازندران چون پيغام را شنيد و نامه را ديد خيره شد و بر آشفت و به رستم گفت « اين چه گفتگوي بيهوده است كه كاووس مرا نزد خود مي خواند. به كاووس بگو كه هر چند تو سالار ايرانيان باشي من شاه مازندرانم و سپاه و دستگاه وزر و گوهر از تو بيشتر دارم . زنهار انديشه بيهوده بخود راه مده و در پي تخت شاهنشاه مباش. عنان بگردان و به كشور خود باز گرد، كه اگر با سپاه خود از جاي بجنبم و آهنگ جنگ كنم ترا يكسره از ميان بر خواهم داشت . اما به رستم نيز پيامي از من ببر و بگو اي پهلوان ، مگر از كاووس چه نيكي بتو ميرسد كه كمر بخدمت او بسته اي؟ اگر در فرمان من باشي ترا صد چندان پاداش ميدهم و ترا در ميان يلان سر فرازي مي بخشم و از زر و خواسته بي نياز مي كنم.»

رستم در خشم رفت و گفت « اي پادشاه بي خرد، اگر بخت از تو بر نگشته بود چنين نميگفتي. . مگر رستم سر فراز نيازي به گنج و سپاه تو دارد؟ رستم دستان شاه زابلستان است و در گيتي همانندي ندارد. اگر باز چنين بگوئي تهمتن زبان از دهانت بيرون خواهد كشيد.» شاه مازندران از اين سخنان تافته شد و در خشم رفت و به دژخيم گفت « اين فرستاده را بگير و بي درنگ گردن بزن.» دژخيم تا نزديك رفت رستم دست انداخت و او را پيش كشيد و يك پاي او را در دست گرفت و پاي ديگر او را زير پاي خود گذاشت و چون شير خشمگين وي را از هم دريد . آنگاه رو به شاه مازندران كرد و گفت « اگر از شاهنشاه ايران دستور مي داشتم با لشكرت كارزار ميكردم و سزاي ترا در كنارت مي گذاشتم. باش تا كيفر اين بد خوئي و گستاخي را ببيني.» اين بگفت و پر خشم از بارگاه بيرون آمد و شاه مازندران را خيره و بيمناك بر جاي گذاشت.



جنگ رستم و جويا


چون رستم از مازندران بيرون رفت شاه مازندران بي درنگ بسيج جنگ كرد و لشكري انبوه بر انگيخت و سرا پرده از شهر بيرون كشيد و با ديوان و پيلان بسيار چون باد روبه سوي سپاه ايران آورد. از آن سوي رستم ببارگاه كاووس رسيد و ويرا از آنچه رفته بود آگاه كرد و گفت« باك نبايد داشت . بايد دليري كرد و برزم ديوان پيش رفت كه چون روز پيكار فرا رسد گرز من دمار از روزگار ايشان بر خواهد آورد.» چيزي نگذشت كه آگاهي آمد كه سپاه مازندران نزديك رسيده است . كي كاووس تهمتن را گفت تا ساز جنگ كند. آنگاه سرداران سپاه را پيش خواند و فرمان داد تا لشكر را بيارايند. طوس را بر راست لشكر گماشت و چپ لشكر را بگودرز و كشواد سپرد و خود در دل سپاه جاي گرفت. تهمتن با تن پيلوارش پيشاپيش سپاه مي رفت. چون دو سپاه بهم رسيدند دليري از نامداران مازندران « جويا» نام گرزي گران بر گردن گرفت و چون شير غران به سوي لشكر كاووس تاخت و چنان نعره اي بر كشيد كه كوه و دشت را بلرزه در آورد و بيم در دل ايرانيان انداخت. بانگ زد كه كيست تا با من نبرد جويد . جوشن در برش ميدرخشيد و تيغ برنده اش خون ميجست. از سپاه كاووس آوازي بر نخاست. كاووس رو به پهلوانان و جنگجويان خود كرد و گفت « چه شد كه از نعره اين ديو چنين رنگ باختيد و خاموش مانديد؟ » باز پاسخي نيامد. گوئي سپاه از بيم جويا پژمرده بود. آنگاه رستم عنان بگرداند و به نزد كاووس راند و گفت « شاهنشاه چاره اين ديو را به من واگذار.» كاووس گفت« آري ، چاره اين با توست. ديگرا ن خاموش مانده اند . مگر تو ما را ازاين ديو بر هاني . جهان آفرين يار تو باد.» رستم رخش دلاور را بر انگيخت و گرد بر آورد و بانگ بر كشيد و چون پيل مست با نيزه اي چون اژدها بميدان تاخت. جويا گفت« چنين خيره از جويا و خنجر جان گدازش ايمن مشو كه هم اكنون مادر را بر تو سوگوار خواهم كرد.» رستم چون چنين شنيد نعره اي بر كشيد و نام يزدان را بر زبان آورد و چون كوه از جاي بر آمد. دل جويا از نهيب رستم از جاي كنده شد و ترسان عنان پيچاند و بسوي ديگر تاخت . تهمتن چون باد از پس او در رسيد و نيزه را بر كمر بند او راست كرد و بر وي زد. بيك زخم بند و گره از جوشن او فرو ريخت . او را زين بر داشت و چون مرغي كه بر زبان كشند وي را نيز بر نيزه كشيد و سپس بر خاك كوفت. لشكر مازندران خيره ماندند و چون سر دليران را كشته بر خاك ديدند بيم بر ايشان چيره شد.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 390]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن