غربت بقيع دردي به عمق درد ساليان اسلام است

واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: غربت بقيع دردي به عمق درد ساليان اسلام است
حج از نگاه يك تازه حاجي (2) نوشته:كاوه منگلي،خبرنگاراعزامي شبكه خبر
غربت بقيع دردي به طول ساليان درد اسلام است.
نمي دانم براي همه اين گونه است يا شيعيان اينگونه متحول ميشوند.
. . .
از سرزميني آمده ام كه مادران به شرط محبت آل نبوت شيره جان خود را به كام فرزندان ميريزند و حلاليت دو دنيا را در عشق اهل بيت ميجويند.
پس چگونه است كه بقيع اين گونه بي تفاوت به زائرانش مي نگرد . . . .
نميدانم چگونه بقيع ساكت است!
چگونه گرانبهاترين در آفرينش را در دل خود جاي داده است و باز هم روزه سكوت را نميشكند.
وقتي به بارگاه گنبد خضراي نبوي نگاه ميكني،
و نيم نگاهي به مزرع خاكي بقيع مينگري،
نخواهي فهميد كه چگونه پدري چينين تاب غربت فرزندي چنين را دارد.
بارها فكر كرده ام كه شايد بقيع مرده باشد
به خدا سوگند اگر از تاب گريه هاي علي بقيع هم مرده باشد عجيب نيست
به لرزه هاي زمين آسمان قسم اگر زميني گريه هاي حسنين و زينب را ديده باشد از صيحه غم زنده باشد عجيب است.
از خودش خواستم
بارها گفتم:
يا فاطمه
اي ام ابيها،
اي مادر پدرت
خود، نشان بي نشانت را بده
تا رخساره به خاكش مطهر كنيم
و توتياي چشم از غبارش سازيم
. . .
اما اندكي آرام
زيرا شما هم غريبي
به جلالت قسم كه هر گاه به بارگاه شمس الشموس، اما رئوف، سلطان خراسان وارد ميشوم
آرام به غربتش قسم مي خورم
كه گرچه در زمين غريب است ولي به خدا سوگند كه قلبمان جايگاهش شده
اما . . .
بارها از خودم پرسيدم چگونه مولايم تاب غربت شما را در طول تاريخ آورده؟
اما هنگامي كه حرمين عسگريين را ديدم
به جبروتش قسم كه خدا را شكر كردم كه غربتتان راه را بر اين جسارت بر شما بست
اي مسلمين
از كسي سخن ميرود كه اگر ناله به درگاه احديت ميزد
زمين و آسمان بيدرنگ، مستانه بهم درميپيچيد و زمان از حركت ميايستاد و جهان شوكران ازلي سرميكشيد
بانوي من آهسته بگوييد
بارها تا كنون بر مزار 4 فرزندت در بقيع ايستاده ام
اما بارها باقطره اشكي، خود، دستم را گشوده ام و به كفرم متهم كرده اند
ملحداني كه تكه تكه هاي پوست را به مولايم، حجت امامت،قران ناطق، علي ترجيح دادند از بارگاه غرباي بقيع به خفتم راندند.
مادر سيد و سالارم
از كودكي نام تو را در كنار ياد رسولم و امامم گفته ام
اما امروز كه به رسم ادب وارد ميشوم
نميدانم چرا ميهمانت را در سرايت پذيرايي نميكني؟
ميهمانت شده ام
نه به سرايت كه به يادت
يادت در سراچه ذهنم و بر زبانم و در آن سرا و در تك تك گوشه گوشه هاي ذهنم جون جاني شيرين خواهد ماند
به يادم باش
دوشنبه 4 آذر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: شبکه خبر]

[مشاهده در: www.irinn.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]