واضح آرشیو وب فارسی:ابرار: با يك گل براى باقرى بهار شد
بازيكنان «بزرگ» اينگونه اند: ۹۰ دقيقه راه مى روند بعد سر يك لحظه بخصوص كارى كه بقيه موفق به انجامش نشده اند را به انجام مى رسانند.
۱- تعريف فوق متعلق به عصر ستاره هاست؛ به دوره كرايف، پله و اين اواخر هم مارادونا. آخرين ستاره فوتبال اما حتى در آخرين روزهاى دوران بازيگرى اش نيز مى دويد. «زيدان» مى دويد چون تعريف ها عوض شده است و چون «ستاره» ديگر كسى كه راه گل زدن را بلد باشد و بتواند ۲ ، ۳ نفر را دريبل كند، نيست. ستاره «بايد» بدود و اگر ندود حتى در صورتى كه رونالدو يا رونالدينيو باشد هم كنار گذاشته مى شود. بنابراين كاكا كه در ميلان ستاره است يا مسى كه در آرژانتين و در تيم باشگاهى اش «بارسلونا» چنين جايگاهى دارد، به اندازه سايرين مى دوند، پاس مى دهند، ضربه سر مى زنند و تنها وجه تمايزشان با بقيه در اين است كه گاهى خلاقيت را نيز چاشنى اين رفتارها مى كنند.
۲- كريم باقرى بازيكن «بزرگى» است. اگر اين حرف را قبول نداريد به صحنه اى نگاه كنيد كه محل فرود پاس ۳۰ ، ۴۰ مترى «شجاعى» را پيش بينى كرد. گام زدن هايش به سمت نقطه فرود را دوباره و سه باره تماشا كنيد و هر زمان كه از شروع حركت او سيراب شديد، به جهشى كه داشت و به ضربه سرى كه با چشمانى باز به توپ نواخت نگاه كنيد. فقط بازيكنى با مشخصات شماره ۶ مى توانست اين طور حركت كند و آن طور كه ديديم و ديديد تصميم بگيرد. آن توپ يك ضربه سر چكشى را مى طلبيد و كريم اين كار را با «ضرب» مناسب انجام داد. آنقدر مناسب كه اگر هر كس ديگرى هم جاى دروازه بان تيم امارات بود در آن صحنه تسليم مى شد اما از على دايى كه مهدوى كيا و هاشميان را به خاطر تحرك پايين و اشتباهاتشان بيرون كشيد مى پرسيم باقرى چقدر دويد؟ چند بار تكل زد؟ چند مرتبه در دفاع به كمك نكونام آمد؟ چند دفعه با پاس هايش سرعت بازى را در حضور هافبك هاى دونده تيم امارات كنترل كرد؟ تعداد دفعاتى كه خود را به مردان صاحب توپ نشان مى داد چقدر بود؟ و چرا مادامى كه معدنچى و رضايى وارد تركيب هافبك هاى ما نشدند، بازى شماره ۶ مطلقاً به چشم نمى آمد؟
۳- دايى نزديك به ۳ ماه فرصت دارد تا به پرسش هاى فوق و به جواب هايى كه وجود دارد فكر كند. البته او مى تواند با استدلالى كه در ابتداى اين مقال نگاشته شد، اول به خودش و بعد به ما بگويد كه «به عنوان سرمربى تيم ملى از نمايش باقرى راضى است» اما آيا آمارى كه از اين بازيكن بر جاى مانده است شباهتى به استانداردهاى حركتى بازيكنانى كه در ۲-۴-۴ دايموند هافبك نفوذى هستند، دارد؟ اگر جواب منفى است - كه صددرصد هم همين طور است- چرا از باقرى در جايى كه مى تواند مثمرثمر باشد استفاده نمى شود و چرا سيستم تيم به گونه اى انتخاب نمى شود تا پست هايى كه نياز به عناصر رونده، دونده و سرعتى دارند اين طور گرفتار بازى مردان كندى چون هافبك شماره ۶ نگردند؟ و بالاخره اينكه آيا با تعاريف امروزين فوتبالژيست ها از واژه «ستاره» مى توان كريمى كه در امارات ديديم را ستاره- بخوانيد بازيكنى بزرگ- خواند؟ يعنى با يك و فقط يك گل براى او بهار شده است؟
يکشنبه 3 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابرار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]