تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را رها مكن حتى اگر بعدش شعر باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837987031




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفت وگو با علي محمدباقر روان شناس; كافي است خوب ببيني و بشنوي


واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: گفت وگو با علي محمدباقر روان شناس; كافي است خوب ببيني و بشنوي
مهتا حياتي- خواندن درباره كودكي اين حسن را دارد كه هم ما را به دوران كودكي خود مي برد و هم نشان مي دهد كه خطاهاي رفتاري امروزي ما نشات گرفته از كجاست و چگونه مي توان در صدد تصحيح آنها برآمد. آقاي محمد باقر اما وقتي از كودكي مي گويد در واقع دارد بزرگ ترها را به نقد و چالش مي كشاند و مي گويد كه براي داشتن كودكي همراه و سالم و با نشاط بايد خود را اصلاح كني و نه آنكه مدام در صدد اصلاح او برآيي هم از اين جهت گفت وگوي ذيل خواندني و قابل تامل است.
در بسياري از خانواده ها ورود كودك بسان مهمان ناخوانده اي است كه وقت زيادي را به خود اختصاص مي دهد و متاسفانه اين وقت هم به درستي صرف كودك نمي شود، به نظر شما اساسا جايگاه كودك در خانواده و جامعه كجاست و آيا واقعا تربيت كودك دشوار است؟
به اعتقاد من اساسا بچه ها وارد زندگي بزرگترها مي شوند تا دليلي براي رشد و تعالي بزرگترها شوند. يعني اين نگاه فعلي حاكم بايد برعكس شود. ببنيد وقتي يك مهمان خيلي محترم وارد خانه اي مي شود افراد خانه نكات اخلاقي زيادي را رعايت مي كنند و به سمت تعالي خودشان حركت مي كنند. اعتقادم اين است كه خداوند به ما بچه مي دهد تا ما مراقب خودمان باشيم نه مراقب آنها! اگر نقش درست تعبير شود بعد وظيفه نهادهايي مثل خانواده و مدرسه هم كاملا روشن مي شود به خصوص درباره مدرسه نظرم اين است كه مدرسه بهانه و فضايي است كه هم كادر و هم اوليا» را مجددا به دوران گذشته خودشان بر مي گرداند و يادآوري مي كند كه به چه نكاتي درباره رشد و تعالي خودشان بايد بپردازند. اگر اين گونه شود بچه ها به راحتي رشد خواهند كرد. ما كار خاصي در ارتباط با تربيت بچه ها انجام نمي دهيم. به نوعي آنچه هستند را دوباره به آنها هديه مي كنيم و آنچه كه نيستند را از آنها دور مي كنيم. لذا اگر به اين ظرافت ها در تربيت كودك توجه شود تربيت كودك خيلي كار سختي جلوه نمي كند.
يعني واقعا تربيت كودك كه بسياري روان شناسان هم معتقدند در سنين مختلف رشد دچار بحران هاي خاصي مي شوند كار راحتي است؟
درست است كه والدين مرتبا از سخت شدن برقراري ارتباط با فرزندانشان گلايه مي كنند اما به نظر من تبيين مساله اشكال دارد. اما اگر ما بچه ها را معلم خود بدانيم بواسطه آنها خوب زندگي بكنيم. والديني كه به واسطه يك بچه اي كه تازه وارد مدرسه شده است شوق يادگيري را در خود ايجاد مي كنند طبيعتا موجب مي شوند تا شوق يادگيري در درون كودك نيز ايجاد شود. اما خانواده اي كه متوقف شده است و به دنبال رشد و يادگيري نمي رود و هر كاري كه بكند نمي تواند اثر بگذارد و آنجاست كه معترض هم مي شود كه چرا نمي تواند با كودك ارتباط برقرار كند. يا در مورد ساير مسايل اخلاقي.
پدر و مادر چه بايد ياد بگيرند كه در برقراري ارتباط با فرزندشان دچار مشكل نشوند؟
اصلاح خود را. در واقع كودك تا يك سن مشخصي پدر و مادر خود را بزرگ و بي عيب مي بينند اما از يك دوره اي كه كم كم اشكالات والدين هم براي فرزندان آشكار مي شود، تاثير بدي روي تربيت كودكان مي گذارد.
كودك اساسا چه چيزهايي را از والدين خود ياد مي گيرد؟
بچه ها به عنوان موجوداتي كه به اين دنيا پا نهاده اند بايد شوق و اميد به زندگي را ياد بگيرند. متاسفانه ديده مي شود والدين پس از بچه دار شدن خودشان را فراموش مي كنند و به ظاهر خودشان را وقف بچه ها مي كنند و متاسفانه اين را بارها در گوش بچه اعلام مي كنند كه من به خاطر تو از همه چيز گذشتم البته مي خواهند تاثير مثبت روي كودك بگذارند و انگيزه هاي كودك را بالا ببرند اما اثر مخرب مي گذارد زيرا كودك نگاه مي كند مي بيند نسل قبلي به واسطه حضور او لذتي از زندگي اش نبرده است و به خاطر او از همه چيزش گذشته و سختي زيادي كشيده است و بعد درباره خودش احساس گناه مي كند و فكر مي كند چه حضور نامباركي داشته است كه موجب شده دو نفر را (مادر و پدر) از لذت زندگي محروم كند و با خود مي گويد اگر بنا باشد من هم در آينده ازدواج كنم و بچه دار شوم و به اين واسطه از زندگي ام غافل شوم پس چرا من اصلا زندگي بكنم و براي همين هم هست كه مادر جامعه امروزي خود شاهديم كه در نوجوانان و جوانان اميد به زندگي بسيار كم رنگ است زيرا پدران و مادران چندان پر شوق و انرژي در كنار خود نمي بينند.
در چنين شرايطي چه بايد كرد؟
ضرورت دارد كه ما در جامعه اين فرهنگ را گسترش دهيم كه وجود بچه ها فقط بهانه اي است كه نسل قبلي خود را اصلاح كند. در واقع اگر چنين هم نباشد مثل اين مي ماند كه هر نسلي سعي مي كند خودش را در نسل بعدي كپي كند كه اگر هم چنين چيزي ميسر شود اولا كپي هرگز برابر اصل نمي شود ثانيا به مرتبا كيفيت كپي ها كمتر و كمتر مي شود و نتيجه اينكه ما شاهد از بين رفتن، فراموش شدن و كمرنگ شدن يكسري ارزشها خواهيم شد.
آيا صرفا اصلاح نسل قبل كافي است چه كاري براي خود كودكان مي بايست انجام داد؟
در كنار اين مساله بايد سعي كنيم گوهر وجود بچه ها را كشف كرد اين مهم نياز به ديده شدن و شنيده شدن بچه ها دارد كه متاسفانه چه در خانواده ها و چه در مدرسه به آن كمتر توجه مي شود.
منظور از ديده شدن و شنيده شدن كودك چيست؟
موجوديت بچه به عنوان ارزشي كه وارد اجتماع شده، ديده شود. اگر بچه ها در سنيني كه در مدرسه هستند توسط بزرگترها ديده نشوند و عملكردشان مورد توجه قرار نگيرد در آينده تصميم مي گيرند كه حتي شده با زجر كشيدن، خود را به جامعه نشان بدهند به ويژه وقتي كه در مدرسه به عنوان جامعه بزرگتر از خانه تلاش ديده نشده در آينده به هر دري مي زند كه ديده شود و زندگي پر رنجي را تجربه خواهد كرد در حالي كه در محيط خانه و مدرسه اگر كه تلاش هاي او ديده شود و فرايند زندگي كودك ديده شود و نه حاصل تلاش (نتيجه) ، آن وقت احساس ارزشمند بودن در وجود كودك نهادينه مي شود و كودك نيازي پيدا نمي كند تا در آينده خودش را بكشد تا كسي شود و در جامعه ديده شود!
پرهيز از ارزش گذاري روي نتيجه چه نتايجي به همراه خواهد داشت؟
وقتي كه شما از ارزش گذاري روي نتيجه پرهيز مي كنيد كودك را خيلي با عزت نفس و اعتماد به نفس بار مي آوريد تاكيد مي كنم كه اگر فرد به واسطه نتايج شناسايي شود به شدت از خودش فاصله مي گيرد و به سمت محصولات بيروني مي رود كه اين محصولات نيز مدام در حال تغيير هستند.
شنيده شدن يا شنيده نشدن چه اثراتي بر كودك و آينده اش مي گذارد؟
درباره شنيده شدن هم بايد گفت گاهي اوقات بچه ها احساساتي را تجربه مي كنند كه چون خودشان هنوز قدرت تجزيه و تحليل آنها را ندارند با ما (والدين) در ميان مي گذارند و ما به خاطر و يا به اسم تربيت جلوي بروز احساسات آنها را مي گيريم به عنوان مثال بچه اي از دوست، مدرسه يا جامعه گله اي دارد وقتي اين گله را با والدين در ميان مي گذارد وقتي احساس مي شود كه اين گله مناسبي نيست همان لحظه مي خواهند بچه را تربيت كنند و جلوي ابراز احساساتش را مي گيرند يا به او مي گويند اشتباه مي كند و يا سريعا راهكار ارائه مي دهند و به گمان خود راه صحيح را به او نشان مي دهند. اما اتفاقي كه مي افتد اين است كه بچه بعد از مدتي حس مي كند كه كسي او را نمي شنود و كسي او را نمي تواند بفهمد و بعد از مدتي تلاش مي كند كه خود را به جامعه اثبات بكند در حالي كه اگر به او گفته مي شود از اينكه تو ناراحت هستي ما مي فهميم و تو توانستي احساست را به من انتقال دهي براي كودك كافي خواهد بود زيرا مي فهمد كه شنيده مي شود و اين مساله براي او زمينه يك زندگي سالم را ايجاد مي كند.
در اين بين مدرسه به عنوان مهمترين و نخستين نهادي كه كودك بعد از خانواده تجربه مي كند چه نقشي بر تربيت و آينده سازي او دارد؟
مدرسه به عنوان يك نهاد تاثيرگذار بر سلامت رواني نسل جديد است اگر مدرسه اقلا بر تفاوت هاي فردي توجه داشته باشد و بداند كه تمامي دانش آموزان با هم تفاوت داشته و نياز به ديده شدن و شنيده شدن دارند صرف نظر از نتايجي كه به دست مي آورند بسيار مهم است . اين ديگر هنر مدرسه است كه برنامه هايي ايجاد كند كه تك تك دانش آموزان احساس كنند كه ديده و شنيده شده اند و اين سبب مي شود وقتي دانش آموزي احساس كرد كه اين اتفاق برايش افتاده است تلاش خود را بيشتر مي كند كه اين تلاش موجب رشد و نهايتا اخذ نتايج بهتر مي شود در غير اين صورت اگر دانش آموز تصور كند كه جداي از محيط كوچك خانه در جمع چند نفره در آن فضاي بزرگتر مدرسه هم ديده و شنيده نمي شود مدرسه منشا بدي براي تصميم گيري هاي آينده زندگي او مي شود و سعي مي كند با تخريب افرادي ديگر به موقعيت و موفقيت دست پيدا كند. بنابراين ما توصيه مي كنيم علاوه بر برنامه هايي كه به كيفيت مطالب آموزشي كمك مي كند برنامه هاي حتي ساده هم ايجاد شود فقط براي ديدن و شنيدن بچه ها كه و دانش آموزان ياد بگيرند كه نمره هايشان باعث ارزش آنها نمي شود. بايد به بچه گفت: صرف نظر از نمره هايي كه توداري براي من خوبي اگر اين نوع نگرش و گفت وگو بين مدرسه و دانش آموز باشد خود بچه هم تلاش خواهد كرد كه توانمندي خود را كشف كرده و ارتقا» دهد. در غير اين صورت همه چيز نتيجه مدار خواهد شد و تلاش به صرف اين صورت مي گيرد كه مطلوب واقع شود كه حالا اين تلاش ها مي تواند از طريق تخريب ديگران استفاده و يا از شكل هاي ناصحيح براي كسب نمره باشد و تملق و دروغ گويي و ريا را در بچه ايجاد مي كند حال آنكه وقتي اين بار سنگين از روي بچه برداشته شود او مي فهمد كه براي كسي شدن لازم نيست كار خاصي انجام دهد براي كسي شدن فقط كافي است ما او را ببنيم و بشنويم. ولي در حال حاضر در مدارس شاهديم كه ملاك نمره است و متاسفانه به اين تعداد غلط ها هستند كه ارزش تلاش دانش آموز را تعيين مي كند و نه تعداد جواب هاي درست به فعاليت ها هم كه اساسا توجه چشم گيري نمي شود.
به نظر شما يك سيستم آموزشي موثر و كارآمد بايد چگونه باشد؟
ما بايد كارها را به دو دسته كارهاي خوب و بد تقسيم كنيم چه در بحث پرورش و چه در بحث آموزش و علمي تمام توانمندي و ناتواني هاي فرد را در آن نشان بدهيم زيرا وقتي توانايي هاي فرد هم نشان داده شود همين مساله خواهد توانست منشا انگيزه اي باشد براي اثرگذاري بيشتر والدين روي نقاط ضعيف و وقتي نقاط ضعيف را نشان مي دهيم هم به خود دانش آموز و هم به خود ولي ديد خواهيد داد و هم به اوليا» مدرسه كه روي كدام جهات بيشتر كار كند در عين حال اين حس هم به بچه منتقل مي شود كه خودش از نتايجش جداست و اين بالاترين ارزشي است كه در مدرسه مي تواند اتفاق بيفتد كه اگر چنين شود مي توان ادعا كرد كه ريشه بسياري از ناكامي ها در بزرگسالي حل خواهد شد در اين صورت بسياري از فشارها و استرس هاي دوره تحصيل به سمت ارتقا» كيفي علمي دانش آموز سوق پيدا مي كند. نظام ارزشيابي كه به ارزشيابي توصيفي در آموزش و پرورش شناخته مي شود و توسعه آن در مدارس علاوه بر آنكه موجب خواهد شد ما دانش آموزان قوي به لحاظ علمي داشته باشيم سبب مي شود جامعه سالمي هم در آينده داشته باشيم.
گسترش نظام ارزش يابي توصيفي در آموزش و پرورش چگونه خواهد توانست در داشتن جامعه اي سالم موثر باشد؟
ببينيد اگر توجه به ضعف ها آن طور كه گفته شد درست انجام شود فرض كنيد در زندگي مشتركي كه اين دانش آموزان در آينده خواهند داشت وقتي همسر ايرادي مي گيرد فرد ديگر فكر نمي كند كه تمام ارزش هايش با گرفتن اين ايراد زير سوال رفته و ناديده گرفته شده است . راحت تر آن را مي پذيرد و رفع مي كند و فرد انتقادپذير مي شود. شما در محيط كاري هم متوجه اين مسئله هستيد كه كسي جرات انتقاد از ديگري را ندارد زيرا طرف مورد نقد فكر مي كند كه شخصيتش زير سوال رفته است تخريب مي كند و كار نمي كند. در دنيا خيلي راحت به طرف گفته مي شود كار تو افتضاح بود و طرف هم با لبخند مي پذيرد زيرا اصلا فكر نمي كند كه منظور شخصيت و وجود او مد نظر بوده و مي پذيرد كه كارش ضعيف و خوب نبوده ولي ما چون از كودكي به ويژه در نظام آموزشي با نمره سنجيده شده ايم نه تنها انتقاد پذير نشده ايم بلكه جرات انتقاد كردن هم عموما نداريم و چون نمي خواهيم ايراد را بپذيريم تخطئه مي كنيم و دروغ مي گوئم و سلب مسئوليت مي كنيم و گناه را بر گردن ديگران مي اندازيم.
و كلام آخر
ما بايد اول خودمان را ببينيم و بعد بچه ها را. بچه ها مي خواهند يك روزي به آينده ما برسند بنابراين اگر ما اشكالاتي را كه در برخورد با زندگي داريم مد نظر قرار دهيم و تلاش كنيم كه بچه ها به آن فضاها نرسند بايد كه ابتدا خودمان را اصلاح بكنيم. در اين صورت هم هست كه ما شاهد يك نسل سالم خواهيم شد.

آشنايي: علي محمد باقر متخصص روانشناسي باليني و علوم تربيتي و مديريت آموزش، سردبير نشريه تخصصي مدارس كارآمد و سر دبير سابق مجلات موفقيت و كودك، نويسنده ده ها مقاله است. او معتقد است به راحتي مي توان داشتن آينده شاد را تضمين كرد اگر كه ياد بگيريم كودكان (و حتي اطرافيان) خود را به خوبي ديده و بشنويم. او همچنين تاكيد دارد كه نديدن و نشنيدن كودكان مي تواند سلامت فرد و حتي جامعه را در آينده كشورها به خطر اندازد.
 جمعه 1 آذر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ابتکار]
[مشاهده در: www.ebtekarnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 509]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن